مختصات یک رهبر نوآور

نیاز به نوآوری به خوبی درک شده است. در زمان کنونی این امری عادی است که رهبران بر نقش حیاتی خلاقیت و نوآوری در آینده سازمان خود تأکید کنند. مدیرانی که اعتقاد داشتند انجام دادن همان رویه قدیم و اثبات شده، برای دستیابی به موفقیت (یا حتی بقا) سریعتر یا ارزان‌تر کافی است، اکنون اذعان دارند که این رویکرد کاملاً ناکافی است.

اگر به همین روند ادامه دهید، رقبا از شما پیشی خواهند گرفت. آن‌ها مشتریان شما را به انواع روش‌های خلاقانه می‌ربایند. در بخش دولتی به این نتیجه رسیده‌اند که صرف پول بیشتر برای حل مشکلات کافی نیست.

تقاضاها آنقدر سریع در حال رشد هستند که انجام بیشتر همین روند معمول نتیجه‌ای در پی نخواهد داشت. می‌بایست راه‌های جدیدی برای انجام کارها پیدا شود. محصولات، خدمات، روش‌ها و مشارکت های جدید مورد نیاز است.

اما این شناخت منتهی به پرسش انبوهی از سوالات می‌شود. یک رهبر نوآور چه نوع فردی است؟ رهبر چه کاری می‌تواند بکند؟ به عنوان یک رهبر، چگونه می‌توانید نیروهای خود را از ساکنان اتاقک مکعبی محصور شرکت به جنگجویان نوآوری تبدیل کنید؟ ایده‌ها چطور می‌توانند به عرضه نوآوری کمک کنند؟ چگونه می‌توانید سازمان راضی خود را به نیروگاه اختراعات و دستاوردهای کارآفرینی تبدیل کنید؟ در هنگامی که تمام وقت خود را مشغول اجرای مدل فعلی کرده اید، زمان و منابع لازم برای امتحان چیزهای جدید از کجا پیدا خواهید کرد؟ برای غلبه بر فرهنگی که ریسک‌گریز است چه می‌توان کرد؟ چگونه می‌توانید فرهنگ فزاینده پیشرفت راحت را با یک فرهنگ ماجراجویانه که تشنه پیشرفت است جایگزین کنید؟

رهبران نوآور چشم‌اندازی برای تغییر در کسب‌وکار دارند، فرهنگ نوآوری را توسعه می‌دهند و فرآیندهایی را در راستای پیاده‌سازی نوآوری تعبیه می‌کنند. این چشم‌انداز عبارت است از بیانیه‌ای فراگیر از آن ارزش‌هایی که سازمان برای آن‌ها ایستادگی می‌کند و قصد دارد به چه هدفی دست یابد. این هدفی روشن و بلندپروازانه است که الهام‌بخش اما باورپذیر است. از این هدف استراتژیک، اهداف و معیارهای نوآورانه استخراج می‌شود.

رهبر فرهنگی را پرورش می‌دهد که باز، پرسشگر و شنوا باشد. بر ترس از شکست و ترس از ناشناخته‌ها با استفاده از فضایی که آزمایش و تجربه را تشویق می‌کند غلبه می‌شود. هیچ سرزنشی برای انجام آزمایش‌های صادقانه‌ای که موفقیت‌آمیز نیستند وجود ندارد. افراد مورد اعتماد هستند و به آن‌ها قدرتی داده می‌شود تا راه‌های جدیدی را برای انجام کار خود امتحان کنند. در سازمان نگرش مثبتی نسبت به مدیریت ریسک وجود دارد.

یک چشم‌انداز روشن و یک فرهنگ حمایت‌گرانه برای یک سازمان نوآور ضروری است، اما کافی نیست. علاوه بر این ما به فرآیندهایی نیاز داریم. این فرآیندها بر تولید، ارزیابی، انتخاب و پیاده‌سازی ایده‌ها تمرکز دارند. هدف پر کردن خط لوله از سیال نوآوری‌ها و مدیریت پروژه‌های نوآورانه است. معمولاً این کار با طرح پیشنهادی از جانب کارمندان بسیار مؤثر سازمان آغاز می‌شود.

ایده‌ها از منابع مختلف داخلی و خارجی مورد تشویق قرار می‌گیرند. در مورد انتخاب و اجرای بهترین ایده‌ها یک فوریت وجود دارد. ایده‌ها باید موانعی را پشت سر بگذارند اما تحت آزمایش‌های نامناسب یا تاخیرهای بی‌مورد قرار نگیرند. رهبر سازمان خوشحال خواهد بود که تعداد زیادی از ایده‌ها ارائه شده است که وارد خط لوله می‌شوند و تعداد قابل توجهی از آن‌ها به مراحل آزمایش و نمونه اولیه می‌رسند.

او سریعاً آزمایش ایده‌های جدید را تشویق می‌کند و در عین حال در مورد کنار گذاشتن ایده‌هایی که به وضوح کار نمی‌کنند (علی‌رغم هزینه‌های پایین) کاملاً با آرامش برخورد می‌کند. در تمامی مراحل اقداماتی برای حصول اطمینان از سالم بودن خط لوله نوآوری صورت می‌پذیرد. معیارهای کلیدی شامل تعداد زیادی ایده در هر مرحله و زمان لازم برای رسیدن از مرحله مفهوم به پیاده‌سازی است.

به طور معمول رهبر نوآور هم تحلیلگر و هم خلاق است. اگرچه رهبران به طور قابل توجهی در فرآیند مشارکت دارند اما این رهبران نوآور هستند که تشخیص می‌دهند کلید توانمندی خود ایشان نیستند بلکه کلید، توانمندسازی استعدادهای خلاق تیم‌هایشان است. آن‌ها خودشان را تبلیغ نمی‌کنند و ادعای موفقیت ندارند، اما به سرعت ایده‌ها و فعالیت‌های کارآفرینانه دیگران را تشخیص داده و به آن‌ها پاداش می‌دهند.

رهبران نوآور راهکارهای عالی برای الهام بخشیدن به افراد خود به منظور دستیابی به نتایج خارق‌العاده و فراتر از انتظارات پیدا می‌کنند. آن‌ها تیم‌های بزرگی را جذب و حفظ می‌کنند. این مدیران با جهت‌دهی به تغییرات با آن‌ها کنار می‌آیند. یک رهبر نوآور از نوآوری به عنوان ابزاری برای تغییر جهان استفاده می‌کند.

*پل اسلون نویسنده و سخنران در زمینه حل خلاقانه مسئله و رهبری جانبی، یک سخنران پر شور و هیجان، ارائه دهنده سخنرانی‌های سرگرم کننده، تفکربرانگیز، انگیزشی و متخصص شناخته شده در زمینه نوآوری، تفکر جانبی و رهبری است. او نویسنده 17 کتاب در زمینه پازل‌های جانبی، حل خلاقانه مسئله و رهبری جانبی است. بیش از 2 میلیون نسخه از کتاب های او فروخته شده است. او در ایندیپندنت به عنوان «پادشاه پازل‌های تفکر جانبی» توصیف شده است.