شکل گیری کسب وکار « بسیار خطرناک» در صنعت پرداخت/کارمزد خواهی پذیرندگان؛ فازدوم بحران
در میزگرد ارزش کسب و کاری 100 میلیون تراکنش عنوان شد:(بخش دوم و پایانی)
الان شرکت پرداخت خیلی حال مناسبی ندارد. چون از طرفی، مرتب باید تلاش کند و سرویس بدهد و منابع بیاورد و از طرف دیگر اغلب بانکها این منابع را به راحتی از دست میدهند./ پذیرنده خوشحال است که پول هم میگیرد. کارمزدخواهی رایج شده است. همه میآیند پیش پیاسپی و میگویند اگر میخواهی من با پوز تو کار کنم از این بیست و پنج تا دویست و بیست و پنج تومان چقدر به من میدهید؟ همه را هم دقیق میدانند. میگوییم هیچی، میگویند فلانی 10 تومان میدهد. میگوییم باشد، من بیست تومان میدهم. میگوید، نه فلانی سی تومان میدهد. سه نفر آدم نرم افزار فروشگاههای زنجیرهای را نوشتهاند. سه نفر که از تراکنشی 10 تومان شروع کردند و الان با یک پیاسپی تراکنشی صد تومان میبندند یعنی بیشتر از سود خود پیاسپی.
+++++++++++++
به نظر شما چرا این اتفاق افتاده است؟
فتاحی– در اصل به خاطر نوع کارمزد است. چیزی که در کیفیت تاثیری جدی بر جای گذاشت، بحث کارمزد است. مثل سوخت، یک روزی مدیریت استفاده از آب و برق برای ما بی اهمیت بود ولی از زمانی که قیمتها منطقی شد، همه مصرف کنندهها مدیریت در مصرف را رعایت کردند. در اینجا هم همان وضعیت را مشاهده میکنیم؛ یعنی به دلیل عدم اجرای درست این مدل بیزینس کارمزدی، استفادهکنندگان، مدیریت مصرف را رعایت نمیکنند. گویی همه چیز مجانی به نظر میرسد. البته به ظاهر مجانی است. برای مردم و پذیرنده اغلب مجانی است. دوستان خودشان بهتر میدانند بخشی از این تراکنش ها، تراکنش نیست. تراکنش سازی است. یعنی در حقیقت تراکنش فیک است. به نظر من، موضوعی که روی کیفی سازی حوزه تراکنشها اثرات مطلوب میگذارد، تغییر در بیزینس کارمزد است.
من این را قبول دارم اما شاید شبکه بانکی دوست دارد خدمت شبکه پرداخت را اشانتیون بدهد؛ چرا روی این مدل بیمار به نوعی باقی ماندیم؟ شاید از نظر دیگران، این یک اشانتیون نباشد اما در هر صورت، ما به این مدل بیمار رضایت داده ایم. به نظر شما علت چیست؟
فرامرزی – رضایت ندادیم. به شدت در حال بررسی وضع مناسبتر هستیم.
قلیشلی– ببینید زمانی که بانکها مالک پیاسپیها بودند برای جذب منابع و برای این که پول را در بستر خودشان نگاه دارند حاضر شدند، هر کاری بکنند. اولین بانکی که این مساله را مطرح کرد که لازم نیست پذیرنده کارمزد دو درصد بدهد، تازه به پذیرنده هدیه میداد، این بازی شروع شد. اول بازی اینطور بود که پذیرنده دو درصد کارمزد میداد، بعد بانک برای این که پول بیشتری جذب کند، کارمزد نمیگرفت و جایزه و وام هم میداد. آنجا بود که این چرخه شروع شد و ما به جنگ سرویس گیرندهای آمدیم که باید کارمزد میداد و گفتیم کارمزد ندهد و تراکنشهای الکی راه افتاد. به این ترتیب بازیهای باخت-باخت شروع شد و همین بازیهای باخت باخت روی ایتیامها رخ میدهد و بانکهایی که ایتیامها را اجاره میدهند. کسی در شهرستان با بیست یا سی میلیون تومان ایتیام خریده، کارتهای اهالی را جمع میکند و پنح هزار تومان، ده هزار تومان، بیست هزار تومان، از دستگاه دریافت میکند و دوباره کاست را پر میکند و دوباره کارت میزند. چرا؟ چون کارمزد را دارنده کارت پرداخت نمیکند بلکه بر دوش بانک ایشوئر بدبخت است! در دنیا کسی که سرویس میگیرد باید پول سرویس را بدهد. ما این را حذف کردیم و در سیکل باطلی افتادیم. به نظر من حرکت به سمت بهبود، بر عهده بانکمرکزی است. باید دوباره بنشینیم و این معماری را ترسیم کنیم. بانک، پیاسپی، کاربر و خود بانکمرکزی، (البته به عنوان رگولاتور نه به عنوان متصدی. تا به حال قرار بود بانکمرکزی رگلاتور باشد ولی الان تماما متصدی است. یعنی هر لایهای از نظام بانکی را ببینید، بانکمرکزی تصدیگری میکند. ورود که نه، درآمدزایی میکند. بانکمرکزی در آخرین آمار اعلام کرد که شصت درصد سوددهی دارد. اگر شما رگلاتوری درآمد شما چه توجیهی دارد؟) و مجری زیر ساخت باید این معماری را از نو ترسیم کنند. مگر دنیا چکار کرده؟ ویزا و مستر در کنار هم و با هم یک council درست کردند و با هم هماهنگ شدند.
منصوری– ما در نظام پرداختمان دو مقاومت داریم. الان مصرف کننده راضی است چون یک ریال هم نمیدهد. پذیرنده راضی است چون پز مجانی دارد. در صورتی که در دنیا باید بابت پز و سرویس پول بدهند. مثلا ویزا به هیچ وجه پز ارزان یا رایگان عرضه نمیکند. ولی دوستان ما پز مجانی تحویل و هزار سرویس دیگر هم میدهند و آخرش هم اگر زور پیاسپی به بانکش برسد، تمام مانور دوستان ما در پیاسپی این است که بگویند ما این مقدار منابع برای شما میآوریم. تمام قدرت مدیرعاملان پیاسپی ما این است که بانک مخاطبشان را قانع کنند (بعضیها به سه بانک سرویس میدهند، بعضی به چهار بانک) همین است که از مقدار منابعی که میآورند صحبت کنند و از بانک حق پرستاری طلب کنند. بعد بخاطر اینکه سیستم کسبوکاری نظام پرداخت ما مشکل دارند از مصرفکننده و پذیرنده بیگاری میکشند؛ مثلا یک بار یک پز قرمز میگذارند چند وقت بعد دستور میرسد آن پز را بردار و این یکی را بگذار. پیاسپی هم مجبور است چون اگر پز را برندارد و تراکنشها پایین بیایند بانک فورا میگوید منابع پذیرنده کم شد و چرا کم شد؟
پس شما میگویید پیاسپی از همه ناخوشتر است؟
فرامرزی– الان خیلی حال مناسبی ندارد. چون از طرفی، مرتب باید تلاش کند و سرویس بدهد و منابع بیاورد و از طرف دیگر اغلب بانکها این منابع را به راحتی از دست میدهند.
بانک راضی است؟
منصوری – از لحاظ مدل بیزینسی راضی است چون بانک به دنبال جذب منابع است. حاضر است پورشه هم بدهد که منابع کاهش نیاید. چون راندمان یک بانک در نظام بانکی کشور براساس میزان منابع سنجیده میشود. وقتی میگویند بانک خوب، یعنی منابعی غنی دارد. البته اخیرا یک مقدار معوقات و پارامترهای دیگری هم سنجیده میشود اما پیشتر فقط به منابع توجه میشد بنابراین بانک دنبال کارمزد نیست.
فرامرزی-به نظر من بانکها قطعا راضی نیستند فکر میکنم یا لک آف دیتاست یا دیتا نداریم. که میدانیم نداریم. دیتای جامع نداریم. ما بیای ملی نداریم یا اینکه داریم. ولی تصمیم ساز نداریم.
منصوری_ آقای فرامرزی، امروز شاپرک تمام تراکنشهای کشور را دارد یا نه؟
فرامرزی– در دایره پوز و درگاههای پرداخت، بله.
منصوری – دقیق هم هست دیگر؟
فرامرزی– خیلی دقیق.
همه تراکنشها را دارد اما از کجا میآید؟
منصوری– گفته میشد، هزارو دویست پرسشنامه در جامعه متفاوت پرسش کنید بعد براساس آنها بیزینس پلان طراحی کنید. حالا پزهای گمشده، پزهایی که تراکنش ندارد و… . به هر حال صد میلیون تراکنش در روز دارید. دوستان آنالیزها را انجام میدهند. گزارش شاپرک من را خیلی خوشحال کرد. که این آمده با GDP مقایسه میکند ما سه سال پیش اصلا میتوانستیم، جرات GDP را داشته باشیم؟ نقش شاپرک در GDP را میگوید. پس ما از نظر آماری یک بانک خوب درست کرده ایم. ممکن است کامل نباشد و باید از جاهای دیگری بیاید. ولی کشور یک بانک آماری خوب دارد.
فرامرزی – از نظر من پیاسپی، یک مشکل، همین سهام داری عمده بانک هاست. که باعث عدم تصمیم گیری درست در حوزه پرداخت میشود. در طراحی ابتدایی شاپرک یک قانون وجود دارد. که هیچ بانکی نباید بالای 30 درصد داشته باشد. خب این از آن بایدهای روز اول بود، که اجرا نمیشود و اجرایش خیلی سخت است، بخصوص برای شرکتهای بورسی که از خودش سختتر است.
منصوری– یعنی از لحاظ قانونی کسی بالای 30 درصد ندارد. از نظر ثبت شرکتها نگاه کنید.از نظر مدیریتی 60 درصد در اختیار بانکمرکزی است. که از نظر کنترلی، خودش مشکلی است.
فرامرزی– پیاسپیها را عرض کردم. چرا میگویم Lack of Data؟ اجازه بدهید مثالی بزنم در سال 94 برای بانکی عدد بسیار بزرگی منابع آوردیم. ولی نرخ رسوبش در آن سال نسبت به سالهای قبل کمتر شد. این میشود Lack of Data، چون من این چند تا را پیش هم نمیگذارم و به یک تصویر جامع نمیرسم. لذا پوز اضافه میکنم، تراکنش اضافه میکنم، مدیرعامل را توبیخ میکنم، نیرو میآورم که تراکنش را بالاتر ببرید. امروز مسیر تصمیم گیری در پرداخت کشور، تراکنشهای ما است. فقط صرف تعداد تراکنش و هیچ نگاهی به مبلغ تراکنش نمیشود. عجیب است و مگر یک همچین چیزی میشود؟ بالاخره این اتفاق افتاده، میگوییم بیا تراکنش ایجاد کن و نمیدانم که به ازای هر تراکنش ایجاد شده، باید کارمزدی هم بدهم. کارمزد هم میدهم و خوشحالم که برایم پول میآید و غافل از این که این پولها شب به حساب بانکی دیگری میرود. این میشود عدم تصمیم گیری کلی.
شما گفتید همه ناراضی هستند، این ناراضی بودن را هم یک مقدار توضیح بدهید. آیا همین موارد است؟
فرامرزی – همه نه، برخی از ارکان ناراضی هستند. پیاسپی، به نظر میآید که درآمد خوبی دارد. این اتفاق در ظاهر میافتد. منِ به عنوان پیاسپی چند مشکل دارم. اولین تاثیر اینکه در برج هفت امسال امکان ندارد که بتوانم حسابم را به آسانی ببندم. چون بانکها مدعی هستند. خیلی از دریافتیهای من علیالحساب است. چون بانکها میبینند عدد بزرگی را باید بپردازند. حالا باید به بانک ثابت کنم که تو این عدد بزرگ را نمیدهی و یک چیزهایی را که قبلا هم میدادی حالا دیگر نمیدهی! 85 درصد ایتیام شده یک و یک دهم درصد و هفتصد و شش ریال صادرکنندگی شده دویست و پنجاه ریال. از طرفی سمت پیاسپی هم دویست و شش ریال قبلی بود و دیگر نمیگیرد. این عدد را از طریق شاپرک و با کسر کسورات به ما میرسد و آن بانک عامل پذیرنده میگوید همهاش را به من بپردازید و تو باید بروی و خودت را بکشی و ثابت کنی که آقا اولا این پول همهاش هزینه تو نیست. بدهکاری و بستانکاری وجود دارد. شاید اصلا داری سود میکنی که اتفاقا بانکهای دارای کارت و ایتیام زیاد با این طرح سود میکنند. ولی به من پیاسپی اجازه میدهد که با تراکنش به هر دلیلی و تراکنش سازی یا ایجاد تراکنش واقعی، پول دربیاورم. روزی که این طرح گذاشته شد، مسئولین امر و خود آقای حکیمی فرمودند، با این طرح به احتمال خیلی زیاد، یعنی حتما، تراکنشهای خرد و تراکنشهای شارژ حذف خواهند شد. ولی هر دوی اینها چندین برابر شدند. ما تراکنش هزار تومانی میزنیم و بابتش بیست و پنج تومان یا هفتادو پنج تومان میگیریم. یعنی آن را یا بیل پیمنت حساب میکنیم یا خرید. اگر بیل پیمنت باشد، بانک صادر کننده چه نقشی دارد؟ بانک در فروش یک شارژ چه نقشی دارد، که کارمزد بدهد؟ 75 تومان کارمزد میدهد. اگر خرید حساب کنیم 25 تومان میگیریم. یعنی پنجاه تومان که بیست و پنج تومانش سهم شاپرک است. که این بسیار روشن است. چون ما با گرفتن این کارمزد به اپراتورها هم پول میدهیم. فرمودید پذیرنده خوشحال است که پول نمیدهد، نه! پذیرنده خوشحال است که پول هم میگیرد. کارمزدخواهی رایج شده است. همه میآیند پیش پیاسپی و میگویند اگر میخواهی من با پوز تو کار کنم از این بیست و پنج تا دویست و بیست و پنج تومان چقدر به من میدهید؟ همه را هم دقیق میدانند. میگوییم هیچی، میگویند فلانی 10 تومان میدهد. میگوییم باشد، من بیست تومان میدهم. میگوید، نه فلانی سی تومان میدهد. سه نفر آدم نرم افزار فروشگاههای زنجیرهای را نوشتهاند. سه نفر که از تراکنشی 10 تومان شروع کردند و الان با یک پیاسپی تراکنشی صد تومان میبندند یعنی بیشتر از سود خود پیاسپی.
یعنی بیزینس جدیدی شکل گرفته؟
فرامرزی – بیزینس جدید شکل گرفت و بسیار خطرناک است.
قلیشلی– آقای فرامرزی قبول کنید که یک بخش هم اشتباه خود پیاسپی در هماهنگی با همدیگر است.
فرامرزی – بزرگترین مشکل که امروز دغدغه جدی شاپرک است و در آخرین جلسهای که داشتیم مطرح شد، همین است که ماها با هم هماهنگ نمیشویم. هماهنگ نمیشویم و این هم چند دلیل دارد. یکی اینکه شاید اصلا اینطور کار کردن را بلد نیستیم. در خیلی از جاها اتفاق نبوده، نمیدانم این تجمیع در کانون بانکداران هست یا نه؟ چون من هیچوقت بین آنها نبودم. یعنی نهاد صنفی اصلا شکل نمیگیرد.
منصوری– تمام بانکها بعد از جلسات هماهنگی، بیرون که میروند میگویند ما هر کاری که به نفع مان باشد انجام دهیم.. مثال معروفی است در سیستم بانکی که مدیران وقتی مینشینند اینجوری هستند و وقتی خارج میشوند میگویند نه ما کاری که به نفع خودمان است را میکنیم.
شاید یک نهاد صنفی بعد از انقلاب به درستی شکل نگرفت؟
فرامرزی – آن بانکی که میگوید کار خودم را میکنم صاحب عمده سهام آن پیاسپی هم هست. چون در پیاسپی هم؛ مدیرعامل نمیتواند بگوید من میروم فلان جا و فلان قول را میدهم. این یک دلیلش، که بانکها سهامداران عمده هستند. دوم اینکه خیلی از ماها خواستیم و این اتفاق را رایج کردیم. ما از تراکنشهایی که بهش ایراد میگیریم، کرور کرور پول در میآوریم. پس ما در جریان این بحثها وارد نمیشویم. مهمترین دلیل یا دلیل بعدی این که حداقل ما و شرکت پارسیان به عنوان دو شرکت بورسی این را بیشتر از بقیه حس میکنیم چون سهامداران عام واضحتر از بقیه از ما سوال میکنند که مثلا بیزینس پلن سال بعد چیست ؟ ما در حفظ این صنعت چه نقشی داریم؟ من چه کاری میتوانم بکنم؟
این بخش صحبتتان را نگه دارید، یعنی واقعا برای آینده، من کسب کارم را به چه شکلی برای سال بعد باید ترسیم کنم؟
فرامرزی-چند اتفاق خوب خواهد افتاد. حداقل اینکه با هم قرار گذاشتهایم که وسط سال کاری نکنیم. مثل سال 93 . حداقل قرار است تا آخر سال اتفاقی نیفتد. حداقل کارگروهها تشکیل شده است.
این قولها همه خوب است، لااقل میخواهیم تا پایان سال کاری نکنیم تا سال بعد خدا بزرگ است. ببینید شرایطی که بر همه اینها اشراف دارد شرایط سیاسی ما است. شما باز میگویید که تا یک سال بعد باید صبر کنم.
فرامرزی– بله، یعنی که جسارت نداریم.
فتاحی– من باز تاکید میکنم که بیزینس مدل کارمزد، امروز غلط است و همه غلطها همدیگر را تشدید میکنند. به قول آقای فرامرزی پیاسپی به چرخهای میافتد که پذیرنده از آن باجخواهی میکند و یک آدم نرم افزارنویس هم باجخواهی میکند. همه میشوند بازاریاب برای شرکت پیاسپی. به نظر من، چیزی که هم وضعیت امروز ما را درست میکند و هم به نوعی چشمانداز آینده ما را پایدار و شفافتر ترسیم خواهد کرد یک نقشه کارمزدی دقیق است. کارمزدی که به قول خود آقای مهندس که حرف قشنگی زدند؛ مصرفکننده باید پولش را بدهد.
من تمام این حرفها را قبول دارم اما آیا در خصوص مسیر تحققش سوال دارم که اصلا این نظام کارمزدی در شرایط فعلی، قابل اجرا هست یا نه؟
فتاحی – ببینید کاملا قابل اجراست.
فرامرزی– نه، نمیشود آنقدر ساده گرفت.
فتاحی – نه، من هم قبول دارم که آنقدر ساده نیست. ولی شدنی است.
پیشنهاد شما برای اجرای آن چیست؟ همه نشانهها میگویند که حداقل تا یک سال آینده نمیشود. شما چه دلایلی دارید که میگویید میشود؟
فتاحی– ما در کارهای سختتری مثل بحث سوخت این کار را کردیم. کشور این کار را انجام داد. بالاخره یک بخشی از این کار اراده است. قانون گذار ما که رگولاتور است باید اراده کند. چون قاعدتا بازیگرها، مثل پیاسپی یا بانکها نمیتوانند این کار را بکنند. آنها هر کدام درگیر این بیزنس هستند. چون هرکدام بخواهد این قانون را اجرا کنند، در رقابت از بازی حذف میشوند.
من معتقدم راهحلها را باید کمی تغییر داد. اگر ما معتقدیم که نظام پرداختی ما یک گام باید به جلو برود حداقل الان نباید مدام روی بحث کارمزد تاکید بکند.
فتاحی– ببینید جناب فراهانی خیلی موثر است. خیلی از توسعهها، خیلی از سرمایهگذاریها، بهبودها و بیزینسها وابسته به همین کارمزد است.
قبول دارم اما ما چند سال است روی راهحلی تاکید میکنیم که نشانهها میگوید نتیجه نمیدهد.
قلیشلی – خب ما باید یک راهحل واسط پیدا کنیم.
منصوری – ببینید شما الان حجم تراکنش و فعالیتهای رسمی که دارد چاپ میشود، قابل کارمزد گرفتن است. اعم از مرچنت و کارت هولدر، چون مردم به این سرویسها عادت کردهاند و حاضرند بابت آن پول بدهند. ما وقتی که پزهای جی پی آر اس را داریم ودیعه میگیریم و همه الان حاضرند چون آیین نامه را کمی سخت کرده ایم. امروز حاضرند لابیگری کنند و حتی پول بدهند و بخرند. که مثلا ترس از قانون پولشویی داریم و اینها نگرانند و این مدل درآمدی افزایش تراکنش میخواهد افزایش تعدادی میخواهد.
پس با این حساب براساس صحبت شما تا زمانی که ما مسیر کسبوکارمان روی تعداد تراکنش و کارمزدهای اینچنینی است.
منصوری– تعداد تراکنش و کارمزدهای اینچنینی وجود داشت که در دو جا انباشته میشود. نه در پیاسپی انباشته میشود و نه بانک از جیبش میدهد. بانک از هزینه هایش میدهد. بعد میرود در کجا؟ در سازمانی که اصلا نیازی به این درآمد ندارد. سازمانی که باید هادی و ناظر باشد.
دو بانک راضی هستند که شرایط فعلی ادامه داشته باشد. یکی بانک عامل، یکی بانک ناظر.( بانکمرکزی.)
فرامرزی– الان بانکمرکزی هم راضی نیست. الان هر دو به این دلیل که بانک ها، بانکهای پذیرنده مدام نزد بانکمرکزی هستند که ما بیچاره شدهایم. عدد بزرگی در میآید.
پس همه که ناراضی شدند دوباره!
قلیشلی – یک دوستی آمد و گفت که من میخواهم پیاسپی بخرم. گفتم اگر میخواهی بدبخت بشوی برو پیاسپی بخر، پول بانک صادرات از جیب من رفته، بیزینس نکرده که پول در بیاورد! یکی که بیزینس میکند یعنی شخصا به عنوان بخش خصوصی کار میکند و بیزینس میکند. اگر پیاسپی بخرد ورشکست میشود. چرا؟ ایران کیش قیمت میدهد، یک هزار میلیارد تومان، طرف بخواهد سی درصد سهامش را بخرد. باید سیصد میلیارد بدهد. نرخ بازگشت سرمایه 10 سال آتی ایران کیش را حساب کنید. میتواند سیصد میلیارد را برگشت بدهد؟ نه! ایران کیش نمیتواند.
چقدرش را میتواند در پنج سال برگشت بدهد؟
قلیشلی – خیلی لطف بکند پنجاه درصدش را.
جناب فرامرزی آیا این نکته صحیح است؟
فرامرزی – بیراه نیست. اصلا به آن نمیآید، هزار میلیارد تومان! فقط چهل تا پنجاه میلیون تومان سود میکند.
پس چرا هزار میلیارد تومان قیمت گذاشته است؟
قلیشلی – بخاطر این که هفتصد هزار POS دارد. هفتصد هزار تا یک میلیون تومان، فقط هفتصد میلیارد تومان میشود. یک قیمت دارایی میگذارد. یک قیمت قرارداد میگذارد. میخواهد بفروشد دیگر!
قلیشلی— قانون جدید است که کارمزدهایی برای بانکها میآورند که بانکها اصلا نمیپسندند. بانکها نمیخواهند پزهای زیر دویست تراکنش را مالکیت داشته باشند. متوسط شاپرک تقریبا صد و بیست تراکنش است، بانکها به تراکنشهای زیر دویست تراکنش علاقهای ندارد. پس بانک هم ناراضی است. در جواب ایشان گفتم آن روزی که شروع کردند خوشحال بودند از تجمیع پول، ببینید الان یک مثال دیگر بزنم. پیاسپی آ از ما دعوت کرد که بیاییم. گفت اگر تو تعداد تراکنش هایت در ماه به پانزده هزار تا رسید. من به ازای هر تراکنش به تو 10 تا تک تومانی میدهم. نامه رسمی زدیم دعوت کردیم برای جلسه و این را به ما اعلام کردند. ما هم به عنوان یک هنر بیزینس وقتیکه پیاسپیآ گفت 10 تومان میروم با ایران کیش هم گفتوگو میکنم. شاید بتوانم پانزده تومان بگیرم. خودشان شروع کردند من شروع نکردم! پنج سال دیگر را آن پیاسپیآ نگاه نکرد که من این دفعه میآیم از این صد تومان میگیرم. بدبختی پنج سال دیگرش را ندید. چون لحظه اش را نگاه میکند. میخواهم بگویم اگر به عنوان راهکار شش ماه و یک ساله ببینیم، بدبختی این است که هر سال یک قانون جدید میآید و یک روش میآید. بعد بدبختتر از سال قبل، دوباره روز از نو روزی از نو، باید یک پلان پنج ساله، 10 ساله، پانزده ساله داشته باشیم. یک مثال دیگر بزنم. الان شما روی ایتیام پول جابهجا میکنید. به راحتی کارمزد نهصد تومانی میدهید. هیچ کسی هم ناراضی نیست. همه هم خوشحال هستند. ولی همین الان بگویید که شما اگر آمدید پول برداشت کنید. یک قران کارمزد بدهید، همه شاکی میشوند. شما آمدی دویست هزار تومان پول برداشت کنی یک قران کارمزد بده، همه شاکی میشوند. پس ما توانستهایم کارمزد را پیادهسازی کنیم. بازه پانزده ساله، 10 ساله، پنج ساله، نه در یک بازه ششماهه! با چه کارهایی با روشهای نوین، مثال میزنم پرداخت مبتنی بر NFC را راه بیندازد. بعد بگوید براساس NFC، من 10 تومن کارمزد میگیرم. کاربر اگر دوست داری، بزن! دوست نداری، نزن! آن هیجان تکنولوژی جدید باعث میشود که من به کارمزد دادن عادت کنم. و به مرور میتوانم این تغییر را ایجاد کنم. اگر این جلسه تا ابد الدهر طول بکشد، من باز این را تکرار میکنم، معماری شبکه پیمنت کشور مجددا باید ترسیم بشود. یعنی آن چیزی که آقای فرامرزی گفتند، یعنی آن شش هفت تا انتیتی گردن کلفتی که این وسط هستند -و امیدواریم یک نفر از مردم را هم بتوانیم آنجا بیاوریم- بنشینند و دوباره معماری را طراحی کنند. الان PSPهای ما دارند دوباره pos میگذارند. Payment Service Provider نیستند. POS Service Provider هستند.
چند درصد از پزهای پیاسپیهای جدید را میشناسید که روی ایپیجی درست کار کرده باشند؟ روی موبایل پیمنت درست کار کرده باشند؟ تکنولوژی بیل مترینگ را شما کجا دارید میبینید؟ پس ما پز هستیم، پز سرویس پرووایدریم. چرا؟ چون صرف ندارد. آقای فرامرزی شما الان چند سال است مدیرعامل ایران کیش هستید. آیا حاضرید بیایید یک میلیون و نیم بدهید، یک پز انافسیانای بل بخرید؟
فرامرزی– ما بخش بزرگی از پزهایمان همین است. آیندهنگر بودیم. دو سال پیش تصمیم گرفتیم. 10 دلار بیشتر بدهیم. ولی از روزی که من آمدم، حالا با کمک دوستان، همه پزهای ما، همه خرید عمده ما، برای یک همچین روزهایی بود. که همکار ما بیاید مصاحبه کند و بگوید سیصد هزار تا پز انافسی داریم.
قلیشلی– ولی درآمد ندارید از انافسی؟! ببینید آقای فرامرزی برای پنج سال آتی یک ریسکی را پذیرفته، درست است؟ شما الان حاضرید پزهای بیو متریک بخرید؟ حاضرید کیوسکهای بیو متریک بخرید؟
به لحاظ اقتصادی خیلی به صرفه نیست.
قلیشلی – من میخواهم بگویم معماری را برای پیاسپی طوری طراحی نکردهایم که بگوییم، پیاسپی، اگر تو بستر پذیرشات را گسترش دادی و کارمزد گرفتی درآمدزا میشوی، بعد پیاسپی بگوید بخاطر این که درآمدزا بشوم حالا به هر دری میزنم. میرود تکنولوژی جدید میآورد. روشهای جدید میآورد. حالا چیزهای روتینی که الان هست. کیوسک هست و… میخواهم بگویم که الان این معماری یک معماری ناقصی هست.
فرامرزی – یک سری سوال روی هم آمده، مثالهایی درباره آن سالی که کارمزد میگرفتیم و بعد بانکها پس دادند. ببینید هر چیزی به زمان خودش اتفاق افتاده. شاید الان این اتفاق نیفتد، عرضم این است. الان اگر ما بیاییم و برویم کارمزد بگیریم. دیگر بانکی نیاید بدهد. چون الان ارزش رسوب پول مثل آن سال نیست. دو سال پیش اصناف اعتراضی کردند و این بود که میگفتند تو داری 28 درصد سود میگیری خب این یکدرصد را هم بده، الان دیگر بانکها 28 درصد نمیگیرند، رسیده به زیر 18 درصد شرایط تغییر کرده، عرضم این است البته با پاسخ ایشان هم کاملا موفقم. یک معماری کلی که این بار همه ارکان دیده شوند. همه ارکان هم با اطلاعات کامل به جلسات بیایند. به تمام بخش هایشان مسلط باشند. همه ارکان بیایند و این معماری را درست کنند. البته به طور مشخص
آقای دکتر میخواهم بگوییم که این حرفهایی که میزنید چطور میشود این نظم را ایجاد کرد که این ارکان بیایند و این کار را بکنند؟
فتاحی– امروز وقت آن رسیده، این شرایط ایجاد شده، که بجز یکی دو گروه خاص، باقی ناراضی هستیم.
آن دو گروه خاص چه کسانی هستند؟
فرامرزی– کسانی که از وضعیت تراکنش لذت میبرند. شاید یکی من پیاسپی، خب من به عنوان یک کارشناس این جا صحبت میکنم. ولی خودم من میدانم که این خدمت نیست. من میدانم که اضافه کردن سالی یک میلیون پز خدمت نیست. چه میدانید که فردا من مدیرعامل بخاطر اضافه کردن این تعداد پز بازخواست نشوم. و نگویند که تو به عرصه پرداخت خیانت کرده ای! ولی در شرایط فعلی مجبورم. بخاطر یک روزی در دو سال پیش که کارمزد قطع شد. من که فقط از اجاره میتوانستم پول دربیاورم. لذا فقط پز اضافه کردم. الان میآیم از هر راهی استفاده کنم.
یعنی در واقع سرطان دارد هر لحظه تشدید میشود.
فرامرزی – من به توسعه بازار هم میگویم، آقای توسعه بازار، کارمزد تقسیم نکنید، میآید میگوید پس من هیچ تعهدی به شما نمیدهم. از من بازار نخواه و از من تراکنش نخواه، راست میگوید. وقتی میتوانید تراکنشهای اینترنت خود را از امروز تا فردا به یکباره هزار برابر کنید. آنهم فقط با قرارداد بستن با یک آدم خاص، ولی باید تراکنشی صدو بیست تومان بهش پول بدهید. صد تومان میگیرید و صدو بیست تومان پول میدهید. آفتی افتاده که دارد کار دست ما میدهد. پیشنهاد مشخص من این است. ما یک تراکنش نامناسب داریم به اسم شارژ، این از همین فردا قطع شود. چه اتفاقی میافتد؟ حداقل کارمزدش را از جرینگ و همراه اول و ایرانسل و اینها بگیریم. هشتاد درصد درآمدمان را داریم میدهیم به این ها، تازه دعواست که من هشتادو پنج بدهم، با من کار میکنی؟ بخاطر این که روزی چند میلیون تراکنش یک عدد بزرگی میشود. درواقع سود هنگفتی میرساند. بعد برویم به این که دو سال پیش چه اتفاقی افتاد که این طرح گرفتن کارمزد از پذیرندهها به بن بست خورد. من موافقم با شما که الان تمرکز همه آنها روی کارمزد کار عبثی است. ولی باور کنید این مسیر فعلی، خیلی ادامه دادنی نیست. یعنی مجبوریم فکری برایش بکنیم.
یعنی شما در واقع وضعیت نابهنجار الان را باید خیلی خوب نشان بدهید که بعد آن وقت فکرها به حل مساله متمرکز شود.
فرامرزی– چه کسی گفته ما باید مثل همه جای دنیا رفتار کنیم؟ بیزینس مدل کشور ما در هیچ کجای دنیا نیست. من در میان دوستان و در جلسات یک پیشنهاد خاص دادم. که با اقبال مواجه نشد. روزی که این طرح با مخالفت اصناف مواجه شد، کسانی مخالفت کردند که اتفاقا خرد فروش بودند. گفتند هزینههای ما را بالا میبرد. وقتی شما صد هزار تومان جنس خرید میکنید، میتوانید صد هزار و صد تومان را بدهید. یعنی امکان ندارد فروشنده بگوید بروید و صد تومان را بیاورید. کارت هم بکشید این صد تومان را خرد میکند. ولی در خرید پنج هزار تومان، صد تومان شما صد تومان پول است. به نظرم رسید که بیاییم یک کار بکنیم، به شکلی که همه را ببینیم. از دید خودم، شاید این طرح من هم ناقص باشد. ولی از یک عددی به پایینتر این رقم میشود، حداقل پولی که ما میرویم و در سوپر مارکتها خرید میکنیم. میتواند پانزده هزار تومان باشد. میتواند بیستوپنج هزار تومان باشد. میتواند پنجاه هزار تومان باشد. عدد میانی تراکنش یک عدد نیمچه علمی است و فکر میکنم بیستوپنج یا شش هزار تومان باشد. از این رقم پایینتر، کارمزدی دارد که دارنده کارت باید پرداخت کند. و بالاتر از آن را پذیرنده بپردازد. وقتی روی تراکنش بالاتر تمرکز کردید پذیرندهها معترض نخواهند بود. چون صد هزار تومان خرید کرده و صد تومان واقعا در این خرید برایشان مهم نخواهد بود.
مساله من این است که در رفتاری که نگاه میکنید در مدل پرداخت ما بحث پذیرنده و اینها نیستند مشکل بانک است و آن سهامداری که شما میگویید.
فرامرزی– اجازه بدهید، این مساله را جمع کنیم. از یک عددی بالاتر، پذیرنده ناراضی نمیشود. بالاتر را بگیریم از پذیرنده آن حرفها و حاشیهها درست نشود. پایینتر را از دارنده کارت، اگر دارنده کارت اعتراض کرد میگوییم اشکالی ندارد، برو از ایتیام پول بردار تا پول نقد در جیبت باشد. من دارم به شما یک سرویس میدهم. هرچه از ایتیام خریداری بشود، پول بیشتری گیر بانک میآید. و موضوع مهمتر این که، کیف پول راه نمیافتد مگر با فشار مردم، این اتفاق باعث میشود مردم به ما و بانکها و بانکمرکزی فشار بیاورند که کیف پول بده، چون اگر طرف کیف پول داشته باشد، من پیاسپی حاضرم یک چیزی هم به او بدهم. چرا؟ چون تجمیع منابع سمت من پیاسپی و آن کسی که دارد کیف پول را میدهد اتفاق میافتد. و این پول یک سودی دارد و لذا میتوان یک سرویس رایگان داد. البته ارائه سرویس رایگان کار درستی نیست، ولی میشود کارمزد کمی داد. پس من دارم فکر میکنم که همه در همه جای این طرح دیده شدند.
قلیشلی– این طرح اینجا گیر میکند که طرف را میفرستیم پول نقد را از ایتیام بگیرد. بانک ایشوئر کارت مجبور است کارمزد n تومانی را به بانک اکوئر کارت بپردازد. چون پول نقد داده ایم، درست است؟
فرامرزی – سقف دارد، آن را هم یک جوری محدود میکنیم. من میخواهم قول بدهیم که به سمت کیف پول برویم. آن را هم کمش میکنیم. مگر در سال چقدر پول میشود.
منصوری– هر کسبوکاری بعد از چند وقت باید خودش را بازنگری کند. و مدلهایش را درست کند. ما یک زمانی رفتهایم و رساندهایم به اینجا و همین بحثها است که از این سقف برویم به آن ور و بحثهای آفلاین سرویسز هست. صحبت از این داستان کیف پول هست و هنوز در کشور کسی جرات نمیکند روی کیف پول سرمایهگذاری کند. چون نه آییننامه مدونی داریم و نه زیرساخت مناسبی داریم. پس نفر اول باید هزینهاش را بدهد. مثلا ایشان رفتهاند آنجا و در حوزه خرید یک بازنگری کردهایم انقدر اضافه کنیم روی انافسی که فکر میکردیم آینده یکی از نکات پیمنت هست که موبایل بیاید و دیگر کارت حذف بشود در آینده و یک چیزی بیاید که جای کارت بشود. پس این دیوایس یک دیوایس انافسی بیس بشود. پی باید الان با همان بانک اطلاعاتی که بالاخره کشور در خیلی از جاهایش بانک اطلاعاتی خوبی دارد. و بشینند و اینها را نگاه کنند و بازنگری واقعی بکنند. و منافع همه را در نظر بگیرند به عبارتی هر کسی سرویس میدهد کارمزد بدهد. شما اخیرا بعضی سرویسها در کشور جاری شده مثلا شما را ببرند پاسپورت، رفتم یک پوشه به من دادند با یک کاغذ و دوهزار تومان از من گرفت. بعد عکس بیاور و همه چی را دادیم رفت و آخر سر پرونده را داد دست خودمان ما نفهمیدیم این دو هزار تومان پول را برای چه پرداخت کردیم. پوشه را داد به خودمان که تا منزل پاره کردیم رفت پی کارش و من نفهمیدم این دو هزار تومان کارمزد را برای چه گرفتی؟ تو آنجا یک نیازی داری و میخواهی یک سفری بروی پنج هزار تومان هم میدهی و غر نمیزنی و من گفتم شما این دو هزار تومان را بگیر و این پوشه را هم نده و نگهدار برای وقتی که مصرف دارد.
از این دیدگاه به مساله نگاه کنید که بانکها چرا ضرورتش را احساس نکردند. بازیگر ها، من همه اینها را میدانم. من معتقدم که…
منصوری– من یادداشتی نوشتم، زود دیر میشود وقتی متوسط عمر مدیریت بانکی در کشور ما دو سال و 9 ماه است. این آمار رسمی بعد از انقلاب است. که من با کمک یکی از بچهها تحقیق کرده ام. اعدادش رسمی است و تمام بانکهای بزرگ کشور را محاسبه کرده ام. برای کار، سه سال هم شما نمیتوانید کار بکنید.
این که خیلی خوب است شما بگویید شش ماه، 9 ماه، الان یک سال هم نیست کمتر است.
منصوری-شما میگویید کمتر است. من میگویم روی سه سال هم کسی نمیتواند کار بکند. روی سه سال، کسی در سیستم بانکی نمیتواند کاری صورت دهد. سیستم بانکی محافظهکارترین انتیتی کشور است. بهش میگویند ترسو است. پول باید یک جای مطمئن باشد، انگار پول از پارس یک سگ هم فرار میکند. سیستم بانکی محافظهکار است و تصمیمگیریهایش خیلی محافظهکار است. شما نمیتوانید ترمز دستی را همینطوری بکشید. یک صدم نرخ را بالا میبرید باید آنقدر محاسبه کنید. تا ببینید کجاها میشود؟ کدام بانکی؟ هیاتمدیره و سهامدارانش چه کسانی هستند؟ سهامداران بانکها چه کسانی هستند؟ مدیریتش چه تصمیمی بگیرد؟ بازل را به ما دیکته میکنند که این بازل را باید رعایت کنید. نگاه میکنیم میبینیم بانکهای بزرگ دنیا همهاش مال چهار نفر سرمایهدار اصلی است که آمدهاند یک درایتهایی کردهاند. ولی باز مدیر بانک مجموعه را با یک هدف پیش میبرد. سیتی بانک را ببینید. مدیرعاملش چطور برنامهریزی میکند؟ اینجا هیچ کسی نمیتواند با این دوره گذر سه سال کاری از پیش ببرد. اگر هنر بکند با چهار تا آمار از شاخصهای سازمانهای بالا سری که آن هم بالطبع از این مدل آمده، خودش را شاگرد اول نشان میدهد. به هر حال هر کسی باشد مجانی به کسی سرویس نمیدهد پولش را میگیرد. مردم هم سرویس میخواهند شما هم میروید رستوران پولش را میدهید. بالاخره اینها جایز است. همه ما هم این خرجها را میکنیم. نگرانی هم نداریم. وقتی داریم کارت میکشیم میگوییم که نه، ما قبول نداریم صد میلیون تراکنش در روز را ما قبول داریم تراکنشهای معقول وقتی که پول بدهی طرف دیگر نمیآید تند تند کارت بکشد. ولی الان که هست شما شنیدید که یک از این شرکتهایی که ایتیام سرویس میدهد کارگر افغانی گذاشته بود شب تا سه هزار تا حساب هم باز کرده بود کارتها را به این کارگر داده بود شب تا صبح تقتق روی ایتیام کارت بکشید این را همه ما در اخبار شش هفت ماه پیش بود شنیدیم.
تازه اینها معلوم شده است.
منصوری – اینها معلوم شده است. پس ما اگر مدل را برداریم عقل سلیم که نمیآید همچین کار کند. اگر قرار باشد از پول من یک قران کم بشود. سعی میکنم تجمیع تراکنش را انجام بدهم. که کارمزد یک قرانی بدهم.
فتاحی– کارمزد را نمیشود فوری اجرا کرد . تقریبا همه ما یاد مان است که تقریبا خرداد 93 بود که هنوز آقای قطبی تشریف داشتند. همه ما تقریبا یادمان است که 30 درصد سهم تراکنش ماندهگیری بود. به درستی کارمزد ماندهگیری روی پز اجرا شد. اعتراضاتی هم شد ولی سریع ساکت شدند. الان ماندهگیری منطقی است روی 10 درصد تقریبا دارد انجام میشود این نشان میدهد که وقتی کارمزد بجا روی چیزی میآید. واقعا آن کسی که نیاز دارد از آن استفاده میکند. پس نه صفر شد و نه 30 درصد ماند. 10درصد منطقی است. و این نشان میدهد که اولا کارمزد کمک میکند که مصرف منظقی شود. نکته دوم نشان میدهد که کارمزد قابلیت اجرا دارد به شرطی که ان رگلاتوری که دارد اجرا میکند. به درستی پیشبینیها و هدفگذاریها را بکند. جوانب را بسنجد و اجرا بکند. در ماندهگیری این کار خیلی حرفهای انجام شد. نکتهای که آقای مهندس منصوری فرمودند. نکته مهمی است عادت وقتی شده آدمها راهی برای فرار از کارمزد ندارند. بنابراین خیلی خوب میشود اجرایش کرد. یک نکتهای که شرایط با دو سال پیش که آن دعوا بود خیلی فرق کرده مهم این است که کارمزد روی گردن بانکها افتاده و بانکها طرف حسابشان با مشتریهای خودشان است. به خاطر همان است که دو سال پیش بانک ملی سر هزینه اساماس اینکه از حساب مردم پول برداشت ولی عملا راه را برای بانکها باز کرد. یعنی همه بانکها بیدردسر و بیسروصدا تازه بیشتر از آن پول را هم رفتند از همه مشتریهایشان گرفتند و صدای کسی هم درنیامد. ما خودمان هم در بانک بودیم ماهانه چندین میلیارد تومان به اپراتور بابت اساماس مردم پول میدادیم. در حقیقت مردم استفاده را میبردند و هزینهاش از جیب کل هزینه بانک داشت میرفت. من فکر میکنم که اگر برنامه ریزی روی مدل سازی کارمزد و نحوه تقسیم تراکنش متناسب با ایستگاههای مصرف درست انجام بگیرد هم مصرف واقعی میشود و هم کسی که مصرف میکند هزینهاش را میدهد و هزینه به عهده جامعه بانکی تحمیل نمیشود و واقعا میگویم این کار کمک میکند که کیفیت بالا برود و محصولات جدیدتر عرضه شود و بیزینسها حرفهایتر برایش ایجاد بشود.
فرامرزی– تصور من بر این است که بحث جلسه صرفا بر تمرکز بر کارمزد متمرکز نشود چون قاعدتا اصلا بنا هم این نبود. ما برگردیم به آن حرفهای اول و اتفاقاتی که میتواند و خوب است بیفتد و با شناخت آمار آن هم این که تقریبا چیزی حولوحوش چهار دهم درصد تعداد ابزارهای پرداخت کشور درواقع نزد اینترنت و موبایل است و این که هر کارت هر سه ماه یکبار روی این چهاردهم درصد تراکنش دارد ولی ماهی یکبار روی پز تراکنشدارد این نشان میدهد که چه پتانسیل ارزش مندی که اتفاقا تقریبا ارزان قیمتتر هم است از آن ابزار زمینی که پز باشد نزد ما وجود دارد. باید تسهیل بکنیم سمتوسو به سمت این ابزار برود. این خیلی مهم است. و از اتفاقاتی هم که ممکن است بیفتد نترسیم ببینید الان یکی از در واقع اتفاقاتی که شاخص سال 2016 در دنیا است افزایش وحشتناک هیدن ترانزکشنهاست که حالا بحث مفصلی میخواهد پس یک ذره باید نترسیم حالا این اتفاق کی میتواند بیفتد. برگردیم به بحث کارمزد به نظر من به عنوان یک جمعبندی این خیلی درست است که ما باید اولا صرف ایراد گرفتن ما نباید کار درستی نیست ما هر کدام به اندازه خودمان وظایفی داریم من به عنوان مسئول یک بنگاه اقتصادی یک سری وظایف دارم جدا از بحث مسئولیتهای اجتماعی این مسئولیت مدیریتی باید یکسری کارها برای خودم انجام بدهم. ما خودمان که ارکان این صنعت هستیم باید نقش خودمان را به درستی برگزار کنیم مثلا این که اگر قرار است معماری این صنعت درست بشود. باید حضور ما به عنوان یک عضو مشخص و موثر به رسمیت شناخته شود و ما بتوانیم کمک بکنیم که KPIهای این صنعت شناخته بشود. من در حوزه بیزینس خودم باید KPIهای خودم را بشناسم و بهشان وزن بدهم تراکنش چه وزنی دارد مبلغ چه وزنی دارد نصب چه وزنی دارد عملیات واحد پشتیبانی من چه وزنی دارد. الان میبینید این شرکتها هر کدامش چند هزار نفر نیروی پیاده دارند در سطح کشور که میروند پز را ماهی یکبار سرکشی میکنند. اینها همه مسائل مهمی است که نمیشود باهاش شوخی کرد نمیشود شما یکهو بگویید من امروز میخواهم نصف پزها را جمع کنم. پس با نصف این آدمها چکار میخواهی بکنی همه اینها مهم است بنابر این فکر میکنم که یک عزم عمومی میخواهد همه ارکان صنعت و این دفعه را سعی کنیم خیلی علمی حرف بزنیم. حتما کیپیای را بشناسیم و حتما به شاخصها اهمیت بدهیم. به نظر قابل حل است ولی سخت است.
قلیشلی– واقعیتش این است که تمام حرفهای اصلی را بزرگواران گفتند. من به هر دلیلی ترجیح میدهم بیپرده صحبت کنم. به نظرمن مهمترین معضل شبکه پرداخت ما برمیگردد به حوزه رگلاتوری ما، یعنی بانکمرکزی، به نظر من بانکمرکزی تا امروز همیشه پسرو بوده تا پیشرو! منظورم از پسرو چیست؟ بانکمرکزی اجازه داده تا یک اتفاقی رخ دهد. عوارض که آشکار شده، بعد تلاش کرده تا برایشان نسخهای بنویسد و عموما شده نوشداروی پس از مرگ سهراب. بانکمرکزی به عنوان رگلاتور همیشه باید پیشرو باشد. بانکمرکزی تکنولوژیهای سه سال آتی را که احتمال دارد به ایران بیاید ببیند، نه اینکه امروز بیاید و تازه به فکر USSD باشد، که چه اتفاقاتی برایش افتاد. سه سال پیش خیلیها گفتند که USSD بانکمرکزی ناامن است. جلویش را نگرفت، مردم همه استفاده کردند. این در بین مردم جا افتاد، تازه یادش افتاد ناامن است و میخواهد جلویش را بگیرد. پسرو بودن این است. در نظر من بانکمرکزی ترجیحا به جای تصدیگری بیاید کار رگلاتوری خودش را انجام بدهد و پیشرو باشد. جلوتر از پیاسپی و جلوتر از بانک و حتی جلوتر از شرکتهای وندور و سرویس پرووایدرها باشد، تا بتواند جلوی این حرکت تراکنشی را بگیرد. نهایتا پیشنهاد من این است که باید یک معماری طراحی شود و معماری وضع موجود ما نیز تعیین شود. معماری مطلوبمان هم تعیین شود. بانکمرکزی بالطبع باید استراتژی داشته باشد یعنی براساس استراتژیهای بیست ساله، پنج ساله و… بانکمرکزی هم باید استراتژی داشته باشد. درنتیجه به یکسری فاکتورهایی برسد که از آن یک سری KPIهایی در بیاورد که نیاییم یک فاکتور بسیار سادهای مثل تعداد تراکنش را پیراهن عثمان کنیم. یعنی KPIهای ترکیبی از مبلغ با تعریف که به تعداد تراکنش، نوع درگاه، نوع سن تراکنش، نوع خدمت و بنچ مارکهای جهانی توجه داشته باشد. و اینها را در مسیری ترسیم کند و خواهش میکنم از بزرگواران که دنبال حرکتهای بیست ساله و شش ماهه نباشند. بیایند پنج ساله و دو ساله را ترسیم بکنند تا ما امیدوار باشیم که مثلا دو سال بعد به یک جایگاهی میرسیم که آن روز بتوانیم بگوییم تراکنشهای ما کیفی است.
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 14 مهر 1395