تأمین مالی جمعی؛ چیستی و الزامات کارکردی در بخش کشاورزی
ققنوس برخاسته از خاکستر بحران 2008
وهب متقینیا، رئیس هیئت مدیره بانک کشاورزی؛ در ایران نیز به فراخور توسعه استارتاپها، در یک دهه گذشته تأمین مالی جمعی نیز شکل جدیتری به خود گرفت. چنان که حتی برخی نهادهای بالادستی وارد چرخه شدند و به منظور ترویج این مدل نوآورانه، نقش ایفا کردند.
اقتصاد پویا و بر مدار صعود ایالات متحده، تردیدی برای بانکها باقی نگذاشته بود که در اعطای وامهای مسکن از هم پیشی بگیرند؛ چنان که بعضاً بانکها تا 95 درصد ارزش مسکن را به مشتریان وام میدادند.
این حجم از تزریق مالی، شرکتهای اقماری املاک را نیز ترغیب به دریافت وامهای کلان و خرد کردن آن در قبال فروش مسکن اقساطی کرد. روندی که از سال 1997 در آمریکا آغاز شد، در سال 2005 به اوج رسید و تنها یک سال بعد با درماندگی خانوادههاي طبقه متوسط در پرداخت اقساط، نشانههای بحران به چشم آمد.
طی کمتر از دو سال بانکها مالک تعداد قبل توجهی از خانههایی شدند که به عنوان وثیقه توقیف کرده و روي دستشان مانده بود؛ بحران آغاز شد: بحران مالی جهانی 2008.
نخستین واکنش بانکهای سرپا مانده البته با کمک 180میلیارد دلاری خزانهداری آمریکا برای گذر از آتش همهگیر، سختگیری در پرداخت و حفظ منابع با چنگ و دندان بود؛ اما کسب و کارهای خرد و متوسط به عنوان ستون فقرات و نبض تپنده اقتصاد که نیازمند منابع مالی بودند، معطل بانکها نمانده و سراغ رویهای رفتند که از جامعه آموخته بودند؛ خلاقیت آنها در متقاعد کردن جامعه برای مشارکت در طرحهای جسورانه، سبب برخاستن ققنوسی از خاکستر آتش خاموش شده بحران شد که ابتدا سرمایهگذاری جمعی و به مرور «تأمین مالی جمعی» نام گرفت.
تأمین سرمایه از اجتماع یا سرمایهگذاری جمعی پیش از بحران مالی هم کاربرد داشته اما به طور معمول در کارهای عامالمنفعه؛ به این ترتیب که سرمایه مورد نیاز اهدافی چون چاپ یک کتاب یا به ثمر نشستن یک اثر هنری چون یک نمایش با مشارکت گروهی از افراد تأمین میشد و مشارکتکنندگان نیز انتظار انتفاع مالی از این مشارکت نداشتند؛ اما بعد از بحران مالی 2008، نیاز مبرم کسب و کارهای کوچک و خلاق به منابع مالی محدود و سختگیری بانکها در تأمین این منابع، زمینهساز هدایت کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای نوپا به این رویه نویافته شد.
گام نخست این شیوة تأمین مالی بر پایه اعتماد طرفین بود و کسب و کارها برای تأمین مالی با لحاظ کردن انتفاع برای تأمینکننده، به سراغ نزدیکان و اطرافیان رفتند. توسعة قابل توجه این کسب و کارهای نوین مبتنی بر بستر وب، صاحبان سرمایه را به مشارکت در استارتاپهای پرریسک و خطرپذیر، ترغیب و البته و روند رشد شیوه نوین را تسریع کرد و به موازات بسط آن، طبیعتا مناسبات تعامل دو سویه این طیف یعنی سرمایهگذار و سرمایهپذیر هم شکل گرفت.
مرحلة نخست سرمایهگذاری جمعی، همانطور که گفته شد کمک مالی بود که از سوی نزدیکان و بر پایه اعتماد تأمین میشد؛ گام بعدی، مرحله پاداش نام گرفت که بر اساس آن کمپینها و کارزارها برای تأمین مالی به مشارکتکنندگان پاداش میدانند. به عنوان نمونه هدایای تبلیغاتی تیمهای ورزشی در این گروه جای میگیرد.
اما برخی کسب و کارهای نیازمند به سرمایهگذاری جمعی، پا را از پاداش فراتر نهاده و به سرمایهگذاران اجازه میدهند تا در ازای تأمین بودجه، بخشی از سهام آن کسب و کار را در اختیار داشته باشند. این کمکها نوعی سرمایهگذاری است که در آن شرکتکنندگان بر اساس میزان سرمایهای که به میان میگذارند، سهمی را دریافت میکنند.
و اما در آخر، گزینه تأمین مالی بر پایه بدهی مطرح میشود؛ مرحلهای که بانکها به عنوان حلقه واسط تأمینکننده و کسب و کار قرار میگیرد و فرآیند قرضگیرنده و قرضدهنده را به نوعی تضمین میکند.
این مرحله شاید پیچیدهترین شیوه تأمین مالی جمعی باشد، اما توجه به افزایش رو به رشد کسب و کارها به منابع مالی و البته اشتیاق سرمایهگذار برای حضور در کسب و کارهای نوآورانه، میل به حضور ضلع سوم یعنی بانکها در پروسه تأمین مالی جمعی رو به فزونی است.
نخستین تلاش بانکها برای حضور در پروسه تأمین مالی جمعی را به «موسسه تأمین سرمایه خرد کیوا» در انگلستان نسبت میدهند که پلتفرمی را برای «قرضدهی فرد به فرد» با هدف اعطای وام به کشورهای آفریقایی طراحی کرد.
در این پلتفرم متقاضیان از کشورهای فقیر، جزئیات کسب و کار و فعالیت خود را در پلتفرم معرفی کرده و تقاضای قرض از اجتماع میکردند؛ پلتفرم نیز تقاضاها را با وسواس بسیار بررسی کرده و در صورت احراز شرایط دریافت، قرضگیرنده را به قرضدهنده معرفی میکرد و در نهایت به مانند وام اعطایی، قرضگیرنده متعهد به بازپرداخت منابع مالی مبنی با نرخ بهره توافقی میشود.
در ایران نیز به فراخور توسعه استارتاپها، در یک دهه گذشته تأمین مالی جمعی نیز شکل جدیتری به خود گرفت. چنان که حتی برخی نهادهای بالادستی وارد چرخه شدند و به منظور ترویج این مدل نوآورانه، نقش ایفا کردند.
در دوره زمانی مورد اشاره علاوه بر غالب شدن الگوی توسعه استارتاپی در جامعه، به دو دلیل کمبود منابع پایه آب و خاک و پررنگتر شدن اهمیت امنیت غذایی، استارتاپهای بخش کشاورزی با سرعتی بیش از سایر بخشها رشد کردند و بخش با طیف متعددی از طرحهای خلاقانه نیازمند منابع مالی در بخش کشاورزی مواجه شد.
به همین رو بانک کشاورزی به عنوان نهاد مالی حامی بخش کشاورزی با هدف اثربخشی این گونه تأمین مالی وارد چرخه شده و تاکنون دو مرحله رویدادهای استارتاپی در بخش کشاورزی برگزار کرده و کسب و کارهای برگزیده را به جامعه سرمایهگذاران معرفی کرده است.
تأمین مالی جمعی در بخش کشاورزی با اینکه در زمره سرمایهگذاریهای دارای ریسک بالا و خطرپذیر برای سرمایهگذاران به شمار میرود؛ اما در مقابل سه مزیت را برای سرمایهگذار دارد؛ نخست اینکه تنها به دنبال سرمایهگذاران کلان با منابع مالی بالا نبوده و منابع مورد نیاز خود را از طریق اجتماع تأمین میکند، مورد دوم آنکه در طرحهای منتخب و معرفی و تأیید شده از سوی حلقههای واسط چون بانکها و نهادهای تخصصی، امکان موفقیت کسب و کار بالا بوده و سودآوری بیش از پیشبینی برای سرمایهگذار محقق خواهد شد و در نهایت سرمایهگذاری در بخش کشاورزی و تأمین امنیت غذا، هدایت سرمایههای خرد و نقدینگی جامعه به زیربخشی خواهد بود که بزرگترین دغدغه آینده بشر است.
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 57