پهلوانی تختی در آینه خاطره ها +تصاویر
نزدیک به نیم قرن از مرگ غلامرضا تختی میگذرد و عجیب اینکه هنوز که هنوز است، حافظه تاریخی فراموشکار ایرانی، اسطوره تختی را فراموش نکرده است. هماکنون نگاهی به خاطراتی که از تختی نقل شده، انداختیم تا شاید راز این ماندگاری را دریابیم.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،همسایگان شرقی ما در افغانستان که همچنان با رگههایی از فارسی دری سخن میگویند، هنوز که هنوز است، به کشتی گرفتن دو تن «پهلوانی کردن» میگویند و کشتی را از ریشه پهلوانی کردن میدانند. واژه جهانپهلوان هم با همین پیشنه زبانی به قهرمانهای کشتی داده شد؛ واژهای که البته بعدها مشتریهای بیشتری یافت و به همه قهرمانهای المپیکی ایران گفته شد؛ اما «جهانپهلوانی» که در ذهنها ماند، همانی بود که نخستین طلای المپیک را برای ایران در تاریخ ثبت کرد؛ جهان پهلوان غلامرضا تختی!
به گزارش «تابناک»، چهل و شش سال از مرگ جهان پهلوان ایران در هتل آتلانتیک تهران میگذرد و هنوز خاطره مردی که برای مردمش نماد امید بود، کهنه و قدیمی نشده! چه آن زمان که وقتی فوت کرد، قصابی در کرمانشاه خودش را به قناره انداخت و بر شیشه مغازهاش نوشت: «جهان بیجهانپهلوان ماندنی نیست» و چه حالا که با گذشت نزدیک به نیم قرن باز هم در هفدهم دیماه، مردم بسیاری به گورستان پیر ابنبابویه میروند تا یاد و خاطره تختی را گرامی بدارند.
هیمنه تختی در ذهن مردم زمان خودش، چنان بود که نه چهار سال پایانی عمر ورزشیاش که بیهیچ موفقیتی پشت سر گذاشته شد، موجب کم شدن شدت محبوبیتش شد و نه شایعه خودکشی او توانست مردم را متقاعد کند که «آقا تختی» از زندگی سیر شده است.
مردم بیشتر دوست داشتند پای ساواک را در میان ببینید تا اینکه به خودکشی فکر کنند. جلال آلاحمد درباره مرگ تختی مینویسد: «از آن همه جماعت هیچ کس، حتی برای یک لحظه، به احتمال خودکشی فکر نمیکرد».
با مرور حافظه تاریخیمان، میبینیم که جامعه ایرانی بیش از هر چیزی به فراموشکاری مبتلاست و همین موجب میشود که قهرمانهای ملی چند سال اخیر وقتی به سن بازنشستگی نزدیک میشوند، کمکم از یادهای میروند؛ اما همین حافظه معیوب و فراموشکار، نزدیک به نیم قرن است که تختی را از یاد نبرده است. یافتن رمز این جاودانگی را شاید بتوان در یک خاطرهبازی جمعی دانست. سری به تاریخچه مطبوعات زدیم و خاطراتی از تختی بیرون کشیدیم تا بار دیگر بازخوانی کنیم.