رمزهای نوآوری سازمانی
سرپرست شرکت فینوداد تشریح کرد؛
احد سعیدی، سرپرست شرکت فینوداد تجربه بررسی محصولات نوآوری مالی بسیار زیاد داشته و به قول خودش بیش از 600 محصول نوآورانه را بررسی کرده است. به اعتقاد او اگر نوآوری در سازمانی به کار نرود یا اگر سازمانهای بزرگ به سمت نوآوری حرکت نکنند به صورت قطعهقطعه با نوآوریای که شرکتهای کوچک ایجاد میکنند از بین خواهند رفت و دچار مرگ میشوند.
علاقه دارم از نظر سازمانی به نوآوری بپردازم. در مورد مشتریمحوری و چالشهای آن صحبت کردیم. لاجرم همة اینها باعث میشود تا سازمانها به سمت نوآوری حرکت و آن را در دل سازمان برای ایجاد یک مزیت رقابتی پیاده کنند. این مزیت رقابتی در بازار باعث زنده ماندن آنها شده است.
معتقدم اگر نوآوری در سازمانی به کار نرود عملاً آن سازمان به مرور دچار مرگ میشود. اصطلاحاً بیان میکنیم که اگر سازمانهای بزرگ به سمت نوآوری حرکت نکنند به صورت قطعهقطعه با نوآوریای که شرکتهای کوچک ایجاد میکنند از بین خواهند رفت و دچار مرگ میشوند.
چالشهای سازمانها برای ورود به نوآوری
اگر بخواهم در مورد ابزارها صحبت کنم باید بگویم که اولین نکتهای که باید در یک سازمان به آن دقت شود بحث هدفگذاری است اینکه هدف یک سازمان از ایجاد نوآوری چیست به استراتژی سازمانها مربوط است.
آیا سازمانها به دنبال جذب نیروی متخصص هستند یا دنبال ایجاد و توسعة کارآفرینی یا توسعة خارج از سازمان به صورت مشترک با سازمانهای دیگر هستند تا وارد فضای نوآوری شوند یا به عنوان یک جریان بلندمدت به آن مینگرند و دیگر اینکه بسیاری از مواقع سازمانها به دنبال حل یک مشکل هستند.
در واقع مشکل کوچکی در سازمان دارند و تلاش میکنند با استفاده از فرآیند نوآوری آن را حل و فصل کنند یا به طور کلی قصد دارند وارد بحث نوآوری شوند و از ریسکهای ناشی از این فضا بکاهند.
امروز 9 ابزار مختلف برای حرکت سازمانها به سمت نوآوری وجود دارد. سرمایهگذاری روی استارتاپها، راهاندازی سندباکس، واحدهای نوآوری در سازمانها، استفاده از افراد خبره، راهاندازی شتابدهندههای نوآوری، بوتکمپهای نوآوری، حل چالش از جنس نوآوری، کمپهای طراحی و کارگاههای نوآوری، از طرفی شدت اثر و توانمندی هر کدام برای ورود به فضای نوآوری متفاوت است.
از بحثهای کوچک مانند چالش نوآوری و کمپهای طراحی و کارگاههای نوآوری که شدت اثر نوآوریشان در درون سازمان کمتر است تا بحث سرمایهگذاری و استارتاپها و راهاندازی سندباکس و مباحث واحد تعالی نوآوری.
برای اینکه بتوانیم به یک مدل دست یابیم توجهتان را به یک برد هدفگذاری نوآوری جلب میکنم در واقع اینکه چطور سازمانها میتوانند یک مدل مفهومی اختصاصی برای خود طراحی کنند.
معتقدم هیچ فرمول و عصای جادویی وجود ندارد که به سازمانی بزنیم و بگوییم این سازمان با این عصا میتواند نوآوری کند و فرآیند نوآوری را در دل خود پیش ببرد.
هر سازمانی باید مدل خود را پیدا کند. ابزارها مختلف و گوناگوناند و هر کسی میتواند مدل اختصاصی خود را پیدا کند.
انگیزه نوآوری در سازمان چیست؟
یکی از موارد این است که افراد خبرهای را پیدا کند یا پارتنرشیپ ایجاد کند یا دنبال حل یک چالش در سازمان خود باشد یا محصول جدیدی ایجاد کند، بنابراین انگیزه نوآوری اولین گامی است که سازمانها باید آن را برای خود شفاف کنند. حال تعیین این انگیزة نوآوری به استراتژی سازمان بستگی دارد و قصد دارد به چه سمت پیش برود.
گام دوم باید به سطح آمادگی نوآوری و داراییهای نوآوری و فعالیتهای نوآورانه و آموزشهایی که در دل سازمان اتفاق افتاده است بپردازیم در واقع واحدهایی که در دل سازمان وجود دارد و مواردی از این قبیل جزو داراییهای سازمان هستند.
معتقدم هر زمان به فضای نوآوری ورود کنیم باید بدانیم که در گذشته چه اقداماتی انجام دادهاند با این روش میتوانید افرادی را که به این فضا علاقهمند و آشنا هستند پیدا کنید و این امر کمککننده است، بنابراین ارزیابی، در ساخت مدل مفهومی نوآوری برای یک سازمان میتواند حائز اهمیت باشد.
بحث دیگر به صورت کوتاهمدت و بلندمدت دنبال چه چیزهایی هستیم و نکتة دیگر اینکه نوع فعالیت نوآوری که بسته به آن اهداف بیان شد اهمیت بسیاری دارد. نکتة مهم دیگر اینکه برای دستیابی به یک مدل برای یک سازمان در حوزة نوآوری، افراد و رولهایی را در سازمان تعیین کنیم، مثلاً اسپانسر فضای نوآوری اهمیت بسیاری دارد بسیاری اوقات نوآوری در سازمانهای ما ابتر میماند برای اینکه ایدهپردازی میشود و وارد فضای سازمان میشود، ولی اسپانسری ندارد در واقع لزوماً مدیران بالادستی هیچ توجهی به آن ندارند.
بحث سرمایهگذاری که در سطح یک کسب و کار مطرح شد در دل سازمان نیز مطرح است. سرمایهگذاری در داخل سازمان وقت و فرصتی است که به آن نوآور و کارآفرین درونسازمانی داده میشود تا بتواند در آن فضا وارد شود یا وقتی یک نوآوری در سازمانی با استفاده از یک شرکت سیویسی اتفاق میافتد آن سازمان باید اسپانسر استارتاپهایی که در آن فضا فعالیت میکنند، بشود.
نکتة دیگری که در مدل مفهومی نوآوری حائز اهمیت است خود فرآیند است. مدیریت فرآیند نوآوری باز اهمیت بسیاری دارد در واقع فردی باید مسئول این بخش باشد و استپها را دانه به دانه دنبال کند و نوآوری را به محصول برساند و محصول را به صنعت برساند در واقع این فرد میتواند این فرایند را طی کند.
فرهنگ نوآوری
بحث مهم دیگر در مباحث نوآوری در سازمانها فرهنگ است که در مدل مفهومی اهمیت بهسزایی دارد. اینکه سازمان خود باید با فرهنگ نوآوری آشنا باشد. در مباحث استارتاپی اولین تعریفی که انجام میدهند این است که تفکیک میکنند و میگویند استارتاپ با یک سازمان بالغ تفاوت دارد.
فعالیتهایی که در یک سازمان بالغ داریم با استارتاپی که دنبال ایجاد نوآوری و خلق چیز جدیدی است متفاوت است و این یعنی دو فرهنگ متفاوت. برای اینکه بتوانیم در سازمانی نوآوری ایجاد و آن را به فرآیند تبدیل کنیم و به مدلی برسیم، باید مباحث فرهنگی را در آن در نظر بگیریم، چون آن سازمان هر قدر بزرگتر و قدیمیتر شود روی فعالیتهای اصلی خود متمرکز میشود و آنها را پیش میبرد در حالی این فرهنگ با فرهنگ نوآوری متفاوت است بنابراین به فرهنگسازی در این حوزه نیاز داریم.
اگر بخواهیم به این مسئله فرآیندی بنگریم به این مدل در قالب یک پروسه نیاز داریم. حال در هر مرحله میتوان ابزارهای گوناگونی استفاده کرد ما ورودی و ایده داریم تا بتوانیم در سازمان نوآوری داشته باشیم.
باید آن ورودیها را پردازش کنیم در فرآیند پردازش نیاز است تا دیدهای مختلفی داشته باشیم، مثلاً اینکه پس از پردازش روی ایده سرمایهگذاری کنیم یا نه یا آن را به سمت بازارهای جدید سوق دهیم یا مواردی از این قبیل، بنابراین نمیتوان برای همة سازمانها از یک فرمول استفاده کرد.
بحث دیگر راهبری است برای اینکه محصول پس از تولید مسیر خود را طی کند و به دست سازمانها برسد نیاز است تا آن را راهبری و هدایت کنیم تا بتواند به صورت مفید وارد بازار شود و در نهایت با داشتن چنین مدلی و پروسهای میتوان دستاوردهای مناسبی از نوآوری در دل سازمان داشت؛ بنابراین در لایة سیاستگذاری به فرآیند و ساختار و اشخاص و رولهای مختلف نیاز داریم و همة اینها با یک سری قوانین در سازمان پیاده میشوند و نیاز است تا آن قوانین نیز در سازمان وجود داشته باشند که با توجه به اهداف و انگیزههای سازمان در حوزة نوآوری تدوین شوند.