نقش فناوری در توسعه
هنگامی که از رشد و توسعه اقتصادی صحبت میشود در واقع به دو مفهوم کمی و کیفی اشاره میشود. کلمه رشد مفهومی کمی است. هنگامی که بحث از رشد یک واحد صنعتی میشود منظورافزایش توان بهرهوری و افزایش تولید آن است و وقتی از رشد اقتصادی صحبت میشود منظور افزایش تولید سرانه ملی در یک دوره زمانی است. کلمه توسعه نیز به معنی بهبود و گسترش است البته با اینکه توسعه دارای جنبههای کمی نیز است اما در واقع مفهومی کیفی است.
توسعه دارای ابعاد مختلفی است و مفهومی فراتر از رشد دارد. توسعه اقتصادی را میتوان تغییر و تحولات بنیادی و زیربنایی در نظامهای اقتصادی جامعه دانست که به موجب آن جامعه به رشد و شکوفایی اقتصادی دست پيدا میکند. به نظر میرسد فناوری يکی از عناصر حائز اهميتی است که در کشورهای توسعه یافته باعث افزایش کارایی اقتصادی شده است در واقع بهکارگيری سیاستهای اشاعه فناوری، به خصوص فناوری اطلاعات و ارتباطات، نقش مهمی در بهبود عملکرد سازمانها، ظهور بازارهای جدید و بهبود متغیرهای خرد و کلان اقتصادی در کشورهای توسعه یافته از دهه 1990 به بعد، داشته است.
استفاده از فناوریها و تكنولوژيهای مختلف، تاثیرات گوناگونی بر متغيرهای اقتصادی يک کشور دارند اما به طور کلی باعث افزايش بهرهوري، افزايش توليد و افزايش صادرات ميشوند چرا که استفاده از تكنولوژيهاي جديد موجب ارتقاء توان توليدی شده، هزينه نسبي توليد را کاهش داده و مزيت نسبي استفاده کننده از تکنولوژی را به دليل افزايش سرعت و کيفيت توليد افزايش میدهند که اين موارد همگی باعث رشد اقتصادي ميشوند. البته برخی از فناوریها نقش مشخصتری را در اقتصاد ايفا میکنند، برای مثال فناوری اطلاعات و ارتباطات یک عامل اساسی و مهم در تسهيل دسترسی سریع است لذا اگر اقتصاد کشوری در شرایط کارا و بهینه عمل ننمايد استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات پتانسیلی را در اختیار چنين اقتصادی قرار خواهد داد تا مراحل توسعه اقتصادی را با سرعت بیشتری طی کند.
اثر مثبت ديگر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر گسترش آموزش است. برای ذکر تاثیر غيرمستقيم استفاده از اين فناوری در متغيرهای اقتصادی لازم است نگاهی به دلايل پايداری فقر در جوامع داشته باشيم. اقتصاددانان توسعه بر این باورند که پایداری فقر در یک جامعه دو دليل دارد یکی به علت وجود فقدان منابع فیزیکی و کاهش انباشت سرمایه در جامعه و ديگری به علت فقدان دانش در جامعه. توسعه استفاده از فناوری، به خصوص فناوری اطلاعات و ارتباطات، میتواند به کاهش این فقدان و در نتيجه به کاهش فقر در جوامع ياری کند چرا که استفاده از فناوری در حوزه آموزش باعث میگردد تا منابع کمتری برای آموزش در کشور مورد استفاده قرار گيرند و سطح وسیعی از جمعیت تحت پوشش برنامه های آموزشی قرار گيرند. گسترش استفاده از فناوری¬های نوین حتی می¬توانند باعث افزایش عرضه سرمایه انسانی متخصص در کشور شود که خود عامل مهمی در رشد و توسعه اقتصادی خواهد بود.
به دليل اين نقش غير قابل انکار فناوری در توسعه اقتصادی است که سهم خدمات و صنایع مبتنی بر فناوریهای پیشرفته در تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورها رو به افزایش است. از آنجا که غفلت از اهمیت روزافزون فناوری در توسعه اقتصادی، شکاف میان کشورهای پیشرو و عقب ماندهتر را به تدريج افزایش خواهد داد لذا الگو قرار دادن کشورهای موفق در اين حرکت، میتواند رمز موفقيتی برای کشورهای در حال توسعه مانند ايران باشد. کشورهايی مانند کره جنوبی و سنگاپور خيلی سريعتر از مابقی کشورها به نقش استفاده از فناوری برای توسعه اقتصادی توجه نمودهاند. در اين کشورها اهمیت سرمایه گذاری در استفاده از فناوری کاملا درک شده است.
آنها سريعتر از ديگر کشورها دريافتهاند که وجود فناوری و استفاده از آن میتواند عملکرد بازارها را بهبود ببخشد و بر همه مقولات بازار از جمله تعیین نوع تولید، چگونگی تولید، میزان و محل فروش کالاها و خدمات تاثیر بگذارد. اين کشورها آثار و نتایج اقتصادی استفاده از فناوری در جامعه را با اثرگذاری فناوری در بانکداری، تجارت، کشاورزی، صنعت، پزشکی، حملو نقل، محیط زیست و…، به صورت کاملاً روشن، آشکار نمودهاند. در اين کشورها فناوری با حضور خویش در جریان اقتصادی و تجاری، همچون کاتالیزوری موجب تسهیل کليه عملیات شده است و به جریان اقتصادی سرعت و شتاب بخشيده است. استفاده از فناوری صرفهجوییهای زیادی نیز از منظر انرژی، وقت، هزینه، جلوگیری از فرسایش محیط و جلوگیری از فرسايش جسم و روح افراد در اين کشورها به دنبال داشته است.
بايد توجه داشت که صرفاً اطلاع از نقش فناوری در توسعه اقتصادی توسط دستاندرکاران اداره يک کشور نمیتواند آن کشور را به سوی توسعه رهنمون نمايد بلکه در واقع آنچه کشورها را در حوزه استفاده از فناوری برای رشد اقتصادی متمایز میسازد
نوع استراتژیهايي است که برای استفاده از فناوری اتخاذ مینمايند. در کل میتوان ذکر کرد که هر چه استفاده از فناوری در يک کشور، به صورتی فراگیر توسعه یافته باشد، اثرگذاری آن بر کل اقتصاد آن کشور بسیار بیشتر خواهد بود به نحوی که قادر خواهد بود تا به عنوان موتور رشد و توسعه اقتصادی، نقش اساسی را ایفا نمايد و فرصتهای بیشتری را برای تولید فراهم سازد و شتاب رشد تولید ناخالص داخلی آن کشور را افزایش دهد
البته باید به اين نکته توجه داشت که با این که استفاده از فناوری و اتخاذ سياستهای صحيح برای اين منظور میتواند به توسعهی اقتصادی يک کشور کمک شايانی نمايد، عدم توجه به تاثير عناصر اختصاصی ديگر موثر در اقتصاد کشورهای گوناگون نیز ممکن است ما را در ارزيابی نتايج بکارگیری فناوری به اشتباه دچار کند. برای مثال در برخی از کشورها نواقص بازار اقتصادی موجود، مرتبط با فضای بسته سیاسی آن کشور است لذا تا شاخصهايي مانند امنیت و امید به آینده در اين کشورها افزايش پيدا نکند، نمیتوان برای رشد اقتصادی آنها برنامهریزی انجام داد و يا به عنوان مثالی ديگر، برخی از اقتصاددانان، ریشهی معضل رشد اقتصادی پایین را در کشور ایران را نه در عدم استفاده از تکنولوژی، که در ضعف رقابت در نظام اقتصادی ایران میدانند. در واقع آنها اعتقاد دارند که رقابت عامل اصلی کارآیی اقتصادی است و محدود نمودن آن، عامل ناکارآیی کل سیستم اقتصادی است.
لذا محدود نمودن رقابت در سیستم اقتصادی، بخش مهمی از منابع و کارآفرینان اقتصادی را از فعالیتهای مولد اقتصادی و سیاسی باز داشته و به جای بزرگ نمودن کیک اقتصادی، درگیر خلق و توزیع فرصتهای ویژه و در واقع تسهیم کیک اقتصادی موجود مینماید و نتیجه این امر، عدم کارآیی سیستم اقتصادی در راستای دستیابی به نرخ رشد اقتصادی بالا و ایجاد ثروت و گسترش رفاه و توسعه اقتصادی است. برخی ديگر از اقتصاددانان نيز عامل اصلی عدم رقابت اقتصادی در کشور ايران را وابستگی اقتصاد به نفت و بروز بیماری هلندی میدانند. در واقع آنها اعتقاد دارند که وابستگی دولت و اقتصاد به منابع عظیم نفت، فرصتهای کسب منفعت در داخل بخش مولد اقتصاد را تغییر داده و در نتیجه از طریق انتقال کارآفرینان مولد از فعالیتهای تولیدی در بخش قابل تجارت (بخشهای صنعتی و کشاورزی) به فعالیتهای تولیدی در بخش غیرقابل تجارت (بخش خدمات و مسکن)، منجر به عدم توازن بخشهای مولد اقتصادی شده است.
مثالهای فوق بدون اين که قصد تضعيف نقش توسعه استفاده از فناوری در رشد اقتصادی را داشته باشد، بيانگر اين است که اقتصاد همچون وضع آب و هوا به پارامترهای بسیار زيادی وابسته است. همان طور که توسعهی استفاده از فناوری نيز تنها به تصميمگيری و برنامهريزی در يک کشور وابسته نيست بلکه عوامل بسیاری در موفقيت اين تصميم نقش دارند. برای مثال سیاست خارجی صلحآمیز و سازنده با کشورهای جهان، یکی از مولفههای اصلی تامین امنیت ملی و کاهش ریسک و ناامنی برای سرمایهگذاری يک کشور است که اين مهم به تنهايي یکی از عوامل موثر بر رشد اقتصادی در بلندمدت است چرا که باعث سرمایهگذاری خارجی میگردد، همين عنصر نقش حائز اهميتی نيز در تسهيل ورود تکنولوژیها و فناوریهای جدید از خارج به داخل کشور دارد، لذا يک سياست خارجی ناکارامد قادر خواهد بود تا تصميمات و برنامهريزی های يک کشور را برای توسعه استفاده از تکنولوژی به شدت تحت تاثير قرار دهد.
در انتها ذکر اين نکته نيز حائز اهميت است که نگاه به توسعه در هر زمان باید با مختصات آن زمان سازگاری داشته باشد. درست است که کلمه توسعه برای ساليان طولانی تنها به معنای خروج از جامعه سنتی و ارزشهای مربوط به آن بوده است اما امروزه مفهوم توسعه همه جنبههای زندگی بشر و نیازهای انسانی را مانند تحول در ساختارهای اجتماعی و طرز تفکر افراد، کاهش نابرابری، رشد اقتصادی، ریشه کنی فقر مطلق، مسائل مربوط به زندگی معنوی انسان و …، را در بر میگیرد.
لذا اگر به دنبال بحث در مورد نقش عنصری مانند فناوری در توسعهی اقتصادی یک کشور هستیم نبايد از نقش آن عنصر در ابعاد ديگر توسعه غافل بمانیم برای اين منظور شايد بهتر باشد ابتدا انواع شکافهای میان کشور خود و کشورهای توسعه يافته را شناسايي نماييم که مسلماً پس از اين بررسی پی خواهيم برد که تنها شکاف قابل رويت شکاف اقتصادی نيست بلکه شکافهای ديگر مانند شکاف ديجيتالی، شکاف اطلاعاتی و دانايي نيز قابل رويت است و در واقع بايد به نقش عنصری مانند فناوری در کاهش اين شکافها نيز توجه نماييم. به عبارت ديگر و به قول صاحبنظران توسعه، نبايد در عصر موسوم به عصر اطلاعات، توسعه را تنها با ویژگیهای عصر صنعتی توصيف کنیم چرا که تحقق توسعه در اين عصر تنها ابعاد اقتصادی را دربر نگرفته و بايد شامل فرهنگ، اقتصاد، سیاست، دیپلماسی، آموزش، بانکداری و خدمات نيز باشد.
* صاحبنظر در حوزه بانکداری الکترونیک