چاره ای جز حرفه‌ای شدن نداریم

مدیرعامل بانک صنعت و معدن در گفت و گو با بانکداری آینده مطرح کرد:

روند صنعت کسب و کار همواره با موانع بسیاری در کشور ما مواجه بوده است، به گونه‌ای که این موانع در بیشتر بخش‌های اقتصادی ما دیده می‌شود. آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از نظرات کارشناسانه یکی از فعالان عرصه بانک و تجارت، جناب اشرف افخمی است که به بررسی ضعف‌ها و ظرفیت‌های کنون کشور برای ارتقای بیشتر پرداخته و پیشنهاداتی را در راستای اصلاح این وضعیت ارائه کرده است.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، روند صنعت کسب و کار همواره با موانع بسیاری در کشور ما مواجه بوده است، به گونه ای که این موانع در بیشتر بخش های اقتصادی ما دیده می شود این در حالی است که کشورهای موفق ودر حال توسعه با به کارگیری الگوهای اقتصادی به‌روزتر توانسته اند تا اندازه زیادی از حذف این موانع صحبت کنند و شرایط کاملا مناسبی را برای بهبود جایگاه اقتصادی خود فراهم آورند، شرایطی که ناشی از نوع نگاه بین‌المللی به تعاملات اقتصادی، نوع و نحوه آموزش پذیری و تعیین چشم اندازی بلندمدت در دستیابی به اهداف می‌شود. استفاده از تجربه چنین کشورهایی در حوزه های مختلف اقتصادی و بانکی می تواند راه را تا اندازه زیادی برای ما تسهیل کند. آنچه در ادامه می خوانید بخشی از نظرات کارشناسانه یکی از فعالان عرصه بانک و تجارت، جناب اشرف افخمی است که به بررسی ضعف‌ها و ظرفیت‌های  کنون کشور برای ارتقای بیشتر پرداخته و پیشنهاداتی را در راستای اصلاح این وضعیت ارائه کرده است.

 

قانون عملیات بانکداری بدون ربا در زمان تنظیم و تهیه در بحث کسب و کار چقدر به بانکدار و بیزنس من، اندیشیده است؟
من دوست دارم بحث را از زاویه دیگری مورد بررسی قرار دهم. در کشور ما، هم در نظام بانکی و هم در اقتصاد جهان سایز و جایگاه ما مهم است. ما نزدیک به 80 میلیون جمعیت با منابع زیرزمینی غنی داریم، اما اینکه چرا تولید ناخالص داخلی کمی داریم تعجب‌آور است. در مقایسه با کشوری مثل ژاپن که نه نفت دارد و نه معدن، اما سرانه تولید ناخالص داخلی آن بالاست و یا کره جنوبی و سایر جاهای دیگر مثل هنگ کنگ، سنگاپور که همین سنگاپور به عنوان یک شهر شبیه تهران با چهار میلیون جمعیت صادرات بالای 350 میلیارد دلار دارد. بهتر است از حوزه کسب و ‌کار و بانکداری هم خود را مقایسه کنیم.

 

چرا این کشورها توانسته‌اند در جایگاه مطرح جهانی قرار گیرند، اما ما همچنان در روند توسعه بسیار کند عمل کرده‌ایم ؟
به این موضوع هم در ادامه می‌پردازیم. متاسفانه ما هنوز درگیر مسائلی مثل وام ازدواج و اینها هستیم. به تعبیر دیگر در اصل ما یک حلقه مفقوده به‌نام استراتژی داریم.‌ نه اینکه اصلا اسم آن برده نشده است، نه؛ اتفاقا مواردی مانند سند چشم انداز، بحث اقتصاد مقاومتی یا صحبت‌های مقام معظم رهبری همه می‌توانند در این راه تاثیرگذار باشند. ما تمام این‌ها را می‌توانیم در اقتصاد پیاده کنیم. نکته اساسی آن است که نگاه ما به توسعه نگاه حرفه‌ای نیست.

 

ما باید به بازار بین الملل نگاه کنیم و به عنوان یک استراتژی می توانیم از این بازار هم درآمد کسب کنیم و خرج مردم خودمان کنیم در اصل ما باید مارکت بین الملل را به عنوان بازار خودمان ببینیم نه اینکه فقط نگاهمان به بازار ایران باشد

 

شما بحث ساز‌و‌کار را مطرح کردید و به نظرم در بحث استراتژی، دو مسئله داریم. اول کیفیت استراتژی است و اینکه تا چه اندازه منطبق با شرایط خاص محیطی و منطقه‌ای تدوین شد؛ دوم اینکه کدام موارد هستند که در واقع اسمشان وجود دارد، اما اصلا به سمت آن حرکت نکرده‌ایم و فقط در کلام است.  
یک نمونه را مثال بزنم. کشور ما یک چشم‌انداز دارد، ولی ساز‌و‌کار حرفه‌ای رسیدن به آن را ندارد. خیلی از موارد کاملا مشخص است، مبانی حرفه‌ای ناشی از رویکرد و نگاه علمی است و به راحتی هم در دسترس است. اما اینکه ما چقدر به آن اعتقاد داریم می‌تواند از عوامل ایجاد موفقیت باشد. تفاوت سنگاپور با ما این است که آنها استراتژی‌ها و برنامه‌ها‌یشان را اصولا بلند‌مدت طراحی می‌کنند، اما نگاه ما کوتاه‌مدت است. در ژاپن و کره جنوبی هم نوع نگاه به همین ترتیب است. به تعبیر دیگر یکی از مهم‌ترین مشکلات ما این است که فقط همین امروز خود را می‌بینیم. حتی شاید گاهی‌اوقات در پی حل کردن مشکلات دیروز خودمان هستیم.

 

لطفا علت این وضعیت را بفرمایید؟
بخشی به ریشه تاریخی ما باز می‌گردد؛ به این علت که ایران همیشه دستخوش تحولات مختلف بوده است و شاید هنوز احساس امنیت نمی‌کنیم. در نتیجه بالاجبار به روزمرگی عادت کرده‌ایم و بنابراین کمتر به آینده و فرزندانمان فکر می‌کنیم.

 

آیا ما مجبوریم به نگاه کوتاه‌مدت روی بیاوریم و یا از ابتدا کوتاه‌مدت‌نگر بوده‌ایم؟
نمی‌توان به طور مطلق تعیین کرد که کدام یکی از این موارد وجود دارد. به نظر من تلفیقی از این موارد وجود دارد. وقتی به صورت بلند‌مدت فکر می‌کنیم مطمئن هستیم که به عنوان مثال 10 سال دیگر این مشکلات فعلی را نخواهیم داشت، ولی وقتی همواره به مسائل امروز فکر می‌کنیم نمی‌توانیم بفهمیم که 10 سال دیگر قرار است چه روی دهد. یکی از علل موفقیتی که در کشورهایی چون کره و ژاپن من دیدم و در صحبت‌های بزرگان کشورهای پیشرفته شنیدم ‌همین نگاه بوده است‌. در این کشورها ابتدا هدف و استراتژی ترسیم می‌شود، همه دولت‌ها و مسئولان به آن متعهد می‌شوند و تحت هر شرایطی به آن پایبند می‌مانند و لاجرم به آن دست پیدا می‌کنند؛ در حالی که در کشور ما هر دولتی و هر نهادی روش خود را پی می‌گیرد و با نگاه و سلیقه خود به موضوع می‌نگرد. علت آن است که ما تا اندازه زیادی از نگاه حرفه‌ای و علمی که بایستی در این زمینه اتخاذ کنیم دور شده‌ایم.

 

 

ریشه این مسئله چیست؟
 شما وقتی خدای نکرده بیماری خاصی پیدا کنید، جراحی را به فردی که کار رانندگی و بنایی بلد است، نمی‌دهید. متخصص حرفه‌ای کسی است که علاوه بر اینکه درس حرفه جراحی را خوانده است، تخصص لازم در این زمینه را نیز دارا باشد.

 

به این ترتیب کسی که سیاستمدار است باید سیاستمداری بداند و سایر حوزه‌ها هم به همین ترتیب.
من حرف‌هایی که می‌زنم از جنس نجات کشور و از نوع ملی است، برای جوانان این کشور است و صرفا برای خوشایند خودم این حرف‌ها را نمی‌زنم و باید شجاعت رو به رو شدن با این وضعیت را داشته باشیم. به عنوان مثال در حوزه اقتصاد افرادی فعالیت می‌کنند که اصلا اقتصاد بلد نیستند. در حوزه بانکداری نیز افرادی وجود دارند که اصلا بانکداری را نمی‌دانند. راجع به بانکداری اسلامی صحبت می‌کنند در حالی که اصلا نمی‌دانند بانکداری اسلامی چیست و تنها یک واژه بدون ربا را از بزرگان این حوزه به اعتبار گرفته‌اند و فقط همان را به کار می‌برند و به این نتیجه هم می‌رسند که ما ربا خواریم.  باید در سطحی عمل کنیم که اعتبار مردم و جامعه را نسبت به تلاش برای بهبود وضعیت کشور را به دست آوریم در اصل نباید پایه‌های خانه‌ای که می‌سازیم را سست کنیم. بسیاری از حرف‌های این حوزه غیرکارشناسی و کاملا هیجانی است و زمانی که قرار است برخورد حرفه‌ای به آن شود نسبت به این اقدامات نگاه تهاجمی می‌شود.

 

 شما وجود این روند را ریشه در چه مواردی می‌دانید؟
بنیان‌های توسعه به چند عامل اصلی بستگی دارد، اول اینکه نگاه ما به توسعه تخصصی باشد؛ به این ترتیب که برای خودمان چشم‌انداز ترسیم کنیم، اما در عین حال هر کس وظیفه تخصصی مربوط به خودش را انجام دهد و سعی کند به بهترین شکل ممکن عمل کند. من معتقدم رسانه کشور ما می‌تواند در شکل دادن به باور اجتماعی و ملی اثرگذار باشد من تصورم این است. همچنین اگر انسجامی بین ارکان کشور در تمام حوزه‌ها و متخصصین باشد، می تواند بسیار تاثیرگذار باشد و ما بایدعلت این حلقه مفقوده را پیدا کنیم و شاید دور بودن ما از دنیا از نظر عدد و رقم مربوط به همین عدم انسجام باشد.

 

من تصورم این است که اگر انسجامی بین ارکان کشور در تمام حوزه ها و متخصصین باشد، می تواند بسیار تاثیرگذار باشد و ما باید این حلقه مفقوده را پیدا کنیم و شاید دور بودن ما از دنیا از نظر عدد و رقم مربوط به همین عدم انسجام باشد.

 

در بحث چشم انداز مطلبی را بیان کردید و گفتید که دولتی روی کار می آید و چشم اندازی را تعریف می‌کند در حالی که دولت دیگری که روی کار می‌آید به کلی این چشم‌انداز را تغییر می‌دهد، به نظر شما ما باید چه کاری کنیم تا این اتفاق نیفتد، دوم اینکه چرا این انسجام در کشور ما نیست و چطور باید شکل گیرد؟
اگر در دانشگاه‌های بزرگ دنیا و یا ایران بروید همه جا این اصل وجود دارد که در شرکت‌ها و مکان‌های موفق مدیران یک چشم‌انداز دارند و برای رسیدن به آن ساز و کارهایی طراحی می‌کنند و در بدنه خود به صورت یک فرهنگ در می‌آورند و بعد ساز و کار مناسب با آن فرهنگ را نیز طراحی می‌کنند. و بعد همگی به صورت تیمی و دسته جمعی فعالیت می‌کنند و این به عنوان رمز و راز اصلی موفقیت آن مجموعه به حساب می‌آید.

 

کمی به سمت بانک‌های خودمان برویم. چقدر توانسته‌اند به صورت راهبردی و حرفه‌ای عمل کنند؟
ظرف چهار سال گذشته نگاه به سهم بازار خودمان در عرصه بین‌المللی بیشتر شد و می‌بینم که این سهم چقدر بوده و به کجا رسیده است. ما باید به بازار بین‌الملل نگاه کنیم و به عنوان یک استراتژی می‌توانیم از این بازار هم درآمد کسب کنیم و خرج مردم خودمان کنیم در اصل ما باید مارکت بین الملل را به عنوان بازار خودمان ببینیم نه اینکه فقط نگاهمان به بازار ایران باشد. ما نمی‌توانیم کل بازار بین الملل به آن وسعت را به عنوان هدف خود در نظر بگیریم، اما می‌توانیم لااقل سه درصد از بازار بین‌‎الملل را به عنوان سهم خود در نظر بگیریم. نگاه حرفه‌ای اینجا معنا پیدا می‌کند که ما بازار بین‌الملل و نه بازار محلی خود را هدف قرار دهیم. تولید‌کننده در این شرایط با داشتن بازار صادراتی کیفیت محصول خود را بالاتر می‌برد و درآمد‌زایی بیشتری هم خواهد کرد. در طول این دهه کلا درآمد کشور ما در این عرصه چیزی نزدیک به 400 میلیارد دلار بوده است باید بررسی کنیم که چرا این میزان تغییر نمی‌کند.

 

فرض می‌کنم شما به عنوان یک بانکدار استراتژی لازم را برای ظرفیت‌های بازار بین الملل پیاده کنید چه عواملی هستند؟
در این حوزه باید بر عوامل کسب و کار اشاره کنیم که من در ادامه حتما به آن اشاره خواهم کرد. به نظر من رهبری کشور تصمیم به توسعه و پیشرفت مملکت دارد. اینکه چرا ما عمل نمی‌کنیم داستانی است که باید آن را بررسی کنیم ما درست مثل ساعتی هستیم که چرخ دنده دارد و اگر یکی از این چرخ دنده‌ها خراب شود ساعت زمان دقیق را به ما نشان نخواهد داد در واقع تمام اجزای یک سیستم شامل دولت، حکومت و باید با یکدیگر به صورت هماهنگ فعالیت کنند. ما باید این هارمونی و هماهنگی را بین تمام اجزای مدیریتی کشور ایجاد کنیم.

 

 یکی از مواردی که در توسعه مناسب کسب و کار مناسب است بستر حقوقی مناسب است. به نظر شما قوانین ما چقدر ناظر بر این مسئله است؟
ما برای هر کاری که می‌خواهیم انجام دهیم قانون وضعی می‌کنیم، اما این قوانین باید نوع عملیات ما را چابک سازی کند نه اینکه نقش بازدارنده را ایفا کند. قوانین ما به کلی بازدارنده است با این که اسم‌های خیلی قشنگی هم دارند اما زیاده‌روی ما در قانون‌گذاری موجب شده تا خیلی از این قوانین با هم در تضاد باشند یا به صورت بازدارنده عمل کنند و این موجب می‌شود تا مجری عملکرد خوبی در جهت مدیریت مطلوب نداشته باشد. چرا اینقدر دستگاه نظارتی در بین دستگاه‌های ما وجود دارد این به دلیل بی‌اعتمادی بیش از اندازه در این حوزه است و مانند نخ تسبیح می‌ماند که تمام دونه های تسبیح را کنترل می‌کند. اگر به موبایل و لپ تاپ شخصی خودمان توجه کنیم می‌بینیم که بر مبنای کاری که با آن انجام می‌دهیم جوابی را به ما می‌دهد که ما می‌خواهیم چون الگوریتم این حوزه را درست و با نظم و ترتیب نوشته‌اند. در قانونگذاری، اجرا و نظارت همه باید حرفه‌ای عمل کرد. ما باید بررسی کنیم که برای تربیت مدیر حرفه‌ای چقدر کار کرده‌ایم ما باید مجریان مجربی داشته باشیم.

 

ما باید مجریان مجربی داشته باشیم و من می خواهم عرض کنم که ما نگاه حرفه ای نداریم. نگاه حرفه ای این است که ما باید بازار بین المللی هدفمان باشد در بحث اقتصاد مقاومتی هم همین اصل مورد توجه قرار می گیرد که اقتصاد ما درونزا ولی برونگراست

 

چطور می‌شود به سمت این باید‌ها رفت، چرا که در بسیاری از مواقع تولید کننده ، اعم از خدمات یا کالا می‌خواهد حرفه‌ای عمل کند اما دانش لازم را در این حوزه ندارد؟
پایه و اساس اینکه به سمت بایدها حرکت کنیم آموزش و تعیلم است. مهارت افزایی است. متاسفانه ما زیادی روش آموزش خود را دانشگاهی کرده ایم. آنقدر نیاز به فارغ التحصیل دانشگاهی نداریم ما باید مهارت افزایی خود را زیاد کنیم. شما اگر بخواهید آیین‌نامه راهنمایی رانندگی را با نمره 100 بگذرونید نمی‌توانیم بگوییم که شما دیگر راننده خوبی هستید. ترکیب درستی که باید در نظام آموزشی خود داشته باشیم تا در خدمت کشور باشد متاسفانه برای آن کم تلاش شده است. ما باید ارزش‌هایی را به عنوان ارزش‌های ملی خود خلق کرده‌ایم خیلی از آنها را اشتباه رفته‌ایم به عنوان مثال دانشگاه رفتن برای ما یک ارزش خاص محسوب می‌شود در حالی که به نظرم فرد مهارت خود را ارتقا دهد خیلی بهتر از ادامه تحصیل خواهد بود. غفلت‌هایی در جاهایی مانند آموزش‌زایی صورت گرفته و کمتر به این موارد توجه شده است.

 

آیا آموزش کافی است به نظر می‌رسد علاوه بر آموزش عوامل دیگری نیز باید برای کسب‌و‌کار فراهم باشد؟
قطعا کافی نیست و این مانند تکه‌های یک پازل است که یک تصویر بزرگ را شامل می‌شود و آموزش تنها بخشی از این تصویر بزرگ محسوب می‌شود. از جمله فرهنگ و ارزش‌های فرهنگی‌، که در جامعه باید به آن‌ها پایبند باشیم به اعتقاد من کسی که شغلی مانند نانوایی و یا قصابی دارد قطعا کار با‌ارزشی می‌کند ما به غلط برخی از مشاغل را درجه بندی می‌کنیم در حالی که کار باید دارای ارزش باشد. تمام این حرف‌های من بر مبنای حرفه‌ای بودن است و تجربیات من نشان می‌دهد که هر وقت من حرفه‌ای عمل کردم موفق شدم و هر وقت خلاف این بوده نتوانستم کاری از پیش ببرم.

 

لطفا توضیح دهید که آیا زمانی بود که بخواهید جرفه‌ای عمل کنید اما  نتوانستید. سه حالت کار کردن وجود دارد:حرفه ای عمل کردید، حرفه‌ای عمل نکرده اید و یا نتوانسته‌اید حرفه‌ای عمل کنید.
شرایط محیطی ( محیط کسب‌و‌کار) برای این بحث بسیار اهمیت دارد به عنوان مثال شما در اروپا به این دلیل که پایه و اساس کار آن‌ها حرفه‌ای است کمتر دچار مشکل می‌شوید. در کشور ما چون اصولا کار حرفه ای کردن سخت است اما غیرممکن نیست. من می‌خواهم به سمتی بروم که در دوران بعد از انقلاب که چهار دهه هم از آن می‌گذرد، هنوز خیلی علمی و حرفه‌ای عمل نکرده‌ایم. در زمان تحریم‌ها به خصوص در دهه اخیر شرایط خیلی سخت شد، آنجاهایی که در این شرایط دشوار درست عمل کرده‌ایم توانستیم توازن را اعمال کنیم در کشور گاهی نگاه ما نگاه پیش برنده است و به کلی به نوع دیگری به موضوع نگاه می‌کنیم من معتقدم در این شرایط به عنوان مثال کاری که در پتروشیمی انجام می‌شد را بررسی کنیم. اتخاذ یک استراتژی روشن موجب ایجاد دو بخش بسیار مهم در این زمینه در بندر امام و در عسلویه می‌شود. این اتفاق بزرگ ثمره‌اش این است که نیمی از حدود 43 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی که در سال داریم، از بخش پتروشیمی بوده است پس این استراتژی درست از سوی یک تیم حرفه‌ای بوده است. زنگنه و نعمت‌زاده از ادم‌هایی بوده‌اند که موجب شکل‌گیری این وضعیت شده‌اند. این نگاه اگر در تمام بخش‌های ما شکل بگیرد وضعیت بسیار خوبی را شاهد خواهیم بود. در عرصه فولاد هم وضع به همین منوال است به عنوان مثال تولید فولاد ما تا قبل از دولت روحانی به 17 میلیون تن رسیده بود اول انقلاب این مقدار زیر یک و نیم میلیون تن رسید. ما در همین 4 سال گذشته حدود 8 میلیون تن ظرفیت تولید فولاد ایجاد شده است. این بیست و پنج میلیون تن رتبه ما را از 14 به ده می‌رساند. این حاصل نگاه و مدیریت حرفه‌ای خواهد بود که ما را به چشم انداز 55 میلیون تن می‌رساند.

 

در بحث استراتژی به عنوان مثال شما به عنوان بانکی که به افزایش ظرفیت فولاد هم کمک کرده‌اید، تولید کننده دارد فولاد خود را تولید می‌کند بعد از این مرحله ما وارد بازار مصرف می‌شویم. در این شرایط اگر بازار مصرف راکد باشد، نه تنها شما سودی نکرده‌اید بلکه به عنوان یک بدهکار بزرگ در این عرصه محسوب می‌شوید.
من راز موفقیت این حوزه را نگاه بین‌المللی آن‌ها می‌دانم. بازار داخلی ما مگر چقدر نیاز دارد؟ ما از بیست و پنج میلیون تن به 35 و سپس 45 و در نهایت 55 میلیون تن خواهیم رسید. فولاد مبارکه به این علت به اروپا صادرات دارد که بازارش بین‌المللی است هم کیفیت و هم قیمتش قابل رقابت است و این همان ظرفیت‌سازی است که بایستی آن را ایجاد کرد. بانک ما پتروشیمی کاویان را هم حمایت مالی کرد و تسهیلات گیرنده هم در مقابل قسط‌هایش را به موقع پرداخت کرد‌. طبیعتا نوع نگاه داخلی نمی‌توانست از عهده تامین قسط‌های آن‌ها به تنهایی برآید. حرفه‌ای عمل کردن شبیه مسابقات ورزشی در بازارهای المپیک است. با مبانی جدید دنیا کاملا آشنا شویم خودمان را به روز کنیم و در نهایت در قواعد بازی خود را به سمت پیشرفت بکشانیم.

 

بحث حقوق و قوانین را در بحث توسعه مطرح کردید، در کنار آموزش، رفتار حرفه‌ای دیگر چه عواملی مهم و تاثیرگذار است. دولت چه نقشی دارد.
ما ممکن است اینطور به مطلب نگاه کنیم که به عنوان مثال شما در کلاسی در ایران که بچه ها وارد می‌شوند هر کس با کاغذ و قلمی که دارد یک نقاشی می‌کشد و به معلم خود می‌دهد مین را در ژاپن تصور کنید معلم یک کاغذ برزگ به پای تخته سیاه می‌گذارد و یک سبد هم می‌گذارد از مداد  رنگی و به آن‌ها اجازه می‌دهد که در مورد آن چیزی که در ذهن دارند فکر کنند و حاصل فکر خود را در کاغذ بزرگ نقاشی کنند. در واقع دولت از رده‌های پایین کار تیمی و همکاری کردن را یاد می‌دهد و این خیلی مهم و حائز اهمیت است بخشی از کار به دستگاه دیپلماسی ما به عنوان بخشی از حکومت حائز اهمیت است تاتعامل با دنیا را تسهیل کند. موانعی که در کشور ما از این نظر وجود داشت، کمتر تعامل ما با دنیا را امکانپذیر می‌ساخت. پس از برجام فضا عوض شد، خیلی‌ها می‌گویند هیچ اتفاقی نیفتاده است اما من این افراد را خیلی بی‌انصاف می‌دانم چرا که اتفاقات بزرگی افتاده در عین حال هنوز مشکلاتی هم وجود دارد.

 

از نظر شما بعد برجام چه اتفاقاتی افتاد؟
ما در دهه های 70 و 80  تا مرز100 میلیارد دلار هم سالانه با دنیا تجارت داشتیم، این میزان در دوره تحریم بر حسب قیمت نفت و میزان تجارت ما محدودتر شد. همچنین برای جابجایی پول باید حداقل ده درصد به بانک خارجی پرداخت می‌شد تا این اقدام را برای ما انجام دهند. این 10 درصد نزدیک 10 میلیارد دلار از همان صد میلیارد دلار بود اجرایی شدن برجام موجب شد که ما این کمیسیون را هم پرداخت نکنیم و بسیار مقرون به صرفه بود. در بحث تکنولوژی هم وضعیت به همین منوال بود قبل از برجام ما تکنولوژی لازم برای ارسال تولیدات خود را حتی در بحث بسته بندی هم نداشتیم و این موجب غیرقابل قبول بودن محصولات ما میشد و برجام در این حوزه هم راه را برای ما باز گذاشت.

 

از منظر بانکداری اگر بخواهید به کسب و کار نگاه کنید نظرتان چیست؟
اگر بخواهم من به بحث بانکداری برگردم بانک‌های ما مثل خیلی از بخش‌های اقتصادی ما دچار یک پروسه دوری از تکنولوژی‌های دنیا شدند و در اصل در بسیاری از این زمینه‌ها محروم شدند، درست شبیه صنعت هواپیمایی کشور ما بعد از انقلاب تحریم‌ها در این زمینه شروع شد اما الان راه برای ورود هواپیماهای خارجی باز شد و بانک ما سرمایه لازم در این زمینه را فراهم کرد. یا اولین قطار سریع السیر در ایران در مسیر تهران اصفهان که باز هم بانک ما سرمایه لازم را برای آن انجام داد، درست شبیه وضعیتی که در توکیو و اوزاکا وجود دارد. این اقدامات بهره‌وری را بالا می‌برد و به عنوان ابزارهای توسعه محسوب می‌شود و بانک‌ها هم نیاز به نوسازی دارند در این زمینه حس من این است که ما از قوانین بین‌المللی دنیا دور افتاده‌ایم و می‌خواهیم خود را به استندآف‌ها برسانیم و این بسیار سخت است به عنوان مثال بازل 3 که بانک‌های جهانی اغلب در حال اجرای آن هستند، در این زمینه ما هنوز در مرحله ما بازل دو هستیم و باید خودمان را به این مرحله هم برسانیم و در زمینه آی اف ار اس هم باید پیشرفت کنیم. اساسا ما نیاز به این داریم که بانکداری نوینی در ایران ایجاد کنیم این مستلزم کار سنگینی است باید با قوانین مبارزه با تروریسم مالی آن را تطبیق دهیم، آموزش حرفه‌ای لازم، کربانکینگ و بانکداری جامع را برای بانک‌های خود فراهم کنیم. ما یک چهره جدید را چطور می توانیم ایجاد کنیم ما باید به اجرای مقررات متعهد باشیم. به نظر من اراده لازم در نظام بانکی کشور شکل گرفته است، بانک مرکزی در این بحث‌ها حمایت زیادی به عمل آورده است. شاید هنوز امکانات لازم فراهم نشده است اما به لحاظ تطبیق قوانین و مقررات اقدامات خوبی را انجام داده است.
ما قانون مبارزه با پولشویی و غیره را داریم و این‌ها در بانک‌های ما پیاده شده است. ما اگر بحث می‌کنیم که واحد انطباق باید در ایران اجرا شود، خیلی از بانک‌ها این حوزه را عملیاتی کرده‌اند. هنوز حتی بانک‌های بین المللی هم تا 2019 وقت دارند که بازل 3 را پیاده کنند ما که دو دهه هم از این وضعیت دور بوده‌ایم بسیار سخت‌تر خواهد بود اما به نظر من عزم آن شکل گرفته است هر چند موسسات مالی غیرمجاز بانک‌ها را بدنام کرده‌اند و به منزلت کسانی که دارند با تمام انرژی به کشور خدمت می‌کنند لطمه می‌زنند. مردم باید توجه کنند که تنها برای سود بیشتر به سراغ جاهای غیرمجاز نروند.

 

اساسا ما نیاز به این داریم که بانکداری نوینی در ایران ایجاد کنیم این مستلزم کار سنگینی است باید با قوانین مبارزه با تروریسم مالی آن را تطبیق دهیم، آموزش حرفه ای لازم، کربانکینگ و بانکداری الکترونیک جامع را برای بانک های خود فراهم کنیم.

 

شرایط باید به گونه‌ای باشد که موسسات غیرمجاز نباید حوزه گسترده‌ای برای فعالیت داشته باشند.
حرف شما کاملا قبول است اما رئیس بانک مرکزی همه جا نیست. قوه مقننه، بانک‌مرکزی و سایر بخش‌های دیگر باید این شرایط را برای ما رفع کنند. موسسات غیر مجاز فقط به فکر منافع خود هستند و مردم باید هوشیارانه این هدف موسسات را درک کنند و در عین حال موسسات مجاز نیز خود را با قواعد اصلی بانک مرکزی انطباق داده‌اند. در کشور امکان ندارد که پروژه‌ای را شما ببینید که بانک‌ها در تامین مالی آن نقشی نداشته باشند. بنابراین بانک‌ها نباید با این همه خدمتی که به مردم کرده‌اند مورد قضاوت غیرمنصفانه قرار بگیرند با این حال باید به سمت اصلاح حرکت کنند. چه عیبی دارد که بانک صنعت و معدن هم شبیه بانک‌های اروپایی موفق شود و از آن به عنوان یک بانک موفق یاد کنند. ما این شایستگی را داریم و این بیشتر به حرفه‌ای عمل کردن ما، تیمی کار کردن ما و خستگی‌ناپذیر کردن ما باز می‌گردد. در حوزه بانکداری اسلامی هم تمام مصوبات ما در حوزه شورای نگهبان بوده است و این بی‌انصافی است که از رباخواری در این حوزه صحبت به میان آورده شود. اگر هم ایراداتی وجود دارد، علمای مربوطه اصلاحات و پیشنهادات لازم در این زمینه را ارائه دهند تا ما هم پیاده کنیم.

انتهای پیام

 

 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

56  −  46  =