گذار به بانک مرکزی در پایان دهه ۳۰

*مجید یوسفی_خبرنگار

تاسیس بانک مرکزی در سال های پایانی دهه 30 یکی از بنیادی ترین اقدام در جهت اعتباربخشی و انسجام به بازار پولی ایران در عصر پهلوی دوم بود.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک به نقل از ماهنامه بانکداری آینده شماره 30، اگرچه بانک ملی پیش از آن نقش اصلی در امور بانک مرکزی را برعهده داشت اما از نقش خود بازمانده و بعضا به تناقض و موازی کاری در امور بانکداری متهم می شد. بنابراین تاسیس بانک مرکزی اولین قدمی بود که از سوی بخشی از تکنوکرات های خوش فکر بانکی در آن زمان صورت گرفت که یکی از مهمترین شخصیت های اقتصادی متنفذ در آن زمان، ابراهیم کاشانی بود. مردی که شاه را متقاعد کرد که برای تمرکز بانکداری در ایران نیازمند یک بانک مرکزی خواهیم بود که اگر با توان داخلی و مشاوره های خارجی انجام گیرد در آینده می تواند به این نهاد مالی اتکا کرد. کاشانی خود سال ها رئیس بانک ملی بود و کسی را به عنوان معاون خود ـ غلامرضا مقدم ـ، عهده دار مدیریت علمی و اجرایی بانک مرکزی نمود که بتواند کمبودهای خود را بپوشاند. ریاست کاشانی بر بانک مرکزی (1340ـ1339) اگرچه کوتاه بود اما در بنیان جابجایی ماهیت اداری و حقوقی بانک ملی به مرکزی نقش تعیین کننده ای داشت.

اما از میانه سال 1340، کاشانی سکان بانک مرکزی را به علی اصغر پورهمایون (1342ـ1340) داد. مردی که پیش از این، در کابینه‏ى سپهبد زاهدى وزیر اقتصاد ملى و در کابینه‏ى مهندس شریف‏امامى، وزارت بازرگانى را بر عهده داشت. او در ۱۳۴۰ به دستور دکتر على امینى نخست‏وزیر، به ریاست بانک مرکزى ایران منصوب شد و قریب دو سال در این سمت باقى ماند. او امین حاکمیت بود اما در امور بانکداری چندان اطلاع عمیقی نداشت. چندانکه گفته اند، هیچگاه اهل تصمیم نبود و تقریبا از امضاء برروی اسناد مالی ابا داشت.

علی امینی چون به سیاست تثبیت اقتصادی اعتقاد عمیقی داشت پورهمایون، سیاست های او را به منصه ظهور می رساند به همین جهت، مهمترین سیاست این دوره از بانک مرکزی سیاست تثبیت اقتصادی بود.

پس از او، مهدی سمیعی، (1348ـ1343) سومین رئیس بانک مرکزی و مهمترین رئیس این نهاد طی 70 سال گذشته بود. او اگرچه از بانیان اصلی تاسیس بانک مرکزی بود اما در سال های نخست به ریاست این بانک منصوب نشد. در عین حال، او از اولین روسای بانک مرکزی بود که برای این تصدی بنیان های فکری و چارچوب های اقتصادی منسجمی داشت. پس از دوران تثبیت اقتصادی، رونق  اقتصاد کشور و تاسیس یک تشکیلات پیشرو  برعهده آن قرار گرفت. او  مدیری خلاق و مبتکر بود که مسیر و سیاست های بانک مرکزی را در جهت تسریع رشد اقتصادی هموار کرد.

اهمیت و جایگاه سمیعی آنچنان بلندمرتبت بود که دوبار بر این مسند قرار گرفت و بسیار مورد اعتماد بانکداران دنیا و اهالی اقتصاد زمانه خود بود.

 پس از انتصاب سمیعی به ریاست سازمان برنامه و بودجه، معاون پیشین او، خداداد فرمانفرماییان (1349ـ1348) به ریاست بانک مرکزی رسید. مردی که همچون سلف خود، دانش آموخته غرب بود و برباورهای علمی تاکید داشت. فرمانفرماییان به جهت قدمت دوستی و علاقه ویژه ای که به سمیعی داشت همچنان در مدیریت بانک مرکزی از مشاوره ها و راهنمایی های او سود می جست. شاید به همین جهت، این دوره را مدیریت مشترک فرمانفرماییان ـ سمیعی دانسته اند. در دوران مدیریت این دو، در بانک مرکزی پایه های اجرای سیاست پولی، حفظ موازنه ارزی، نظارت موثر بر سیستم بانکی و حفظ ارزش پول و بررسی های اقتصادی بیش از گذشته تحکیم یافت. همزمان اقدامات برجسته ای برای تقویت و تربیت نیروی انسانی، اعزام محصل به خارج و گسترش وسیع پوشش بهداشتی و درمانی و بهتر کردن شرایط کار صورت گرفت؛ به صورتی که بانک مرکزی به صورت یک موسسه نمونه چه در ایران و چه در جامعه بین المللی شناخته شده بود. در آن زمان همچنین بدنه کارشناسی بانک مرکزی تقویت شد که نتیجه آن در ارتقاء و بهبود گزارش های بانک مرکزی وقت قابل مشاهده است. تجدید نظر در قانون پولی و بانکی و ادغام و تغییر ساختار برخی ادارات بانک مرکزی از دیگر فعالیت هایی بود که طی دوران همکاری سمیعی و فرمانفرمائیان در بانک مرکزی صورت گرفت.

پس از کناره گیری خداداد فرمانفرماییان، عبدالعلی جهانشاهی(1352ـ1350) به ریاست بانک مرکزی رسید. او مدتی مستشار ديوان کيفری و بعدها مشاور بانک ملی و پس از آن به ریاست بانک مرکزی رسید. ریاست جهانشاهی اگرچه کوتاه و دو سالی بیشتر دوام نیافت اما از بسیاری جهات سرنوشت ساز بود. در دوره او سه تحول مهم بانکی به وقوع پیوست: اول تغییر قانون پولی و بانکی کشور، دوم تغییر نرخ ارز ایران و نظام مبادلات ارزی در جهان و سوم انحلال دو بانک و تاسیس چند بانک جدید.

پس از جهانشاهی، دوران ریاست یگانه (1354ـ1352)، فرا رسید. این دوره، دوران پولدار شدن بی سابقه ایران بود. زمان درآمدهای چندین میلیارد دلاری نفت و تسریع فشارهای تورمی، گسترش نظام بانکی و ایجاد بانک های جدید و البته مسائل مهم ارزی در این زمان مطرح شد. نحوه اجرای سیاست پولی برای جذب نقدینگی، متوقف کردن فعالیت دو بانک متخلف بیمه بازرگانان و اصناف، درگیری مداوم با هژبر یزدانی و کشمکش های مربوط به جواهرات سلطنتی مشغله های عمده یگانه بود. در شماره 23 ماهنامه به صورت مبسوط درباره چهار رئیس کل اول بانک مرکزی پرداخته شده است.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

30  −    =  21