درمان به ضرب مین فریم
سرد و گرم روزگارِ سامانههای ملی در میزگردی با حضور کارشناسان و فعالان بانکداری;
در ایران بلافاصله هر اتفاقی که آن طرف میافتد را بدون مهندسی کپی میکنیم / تراکنشهای POS در کشور ما بسیار پراکنده است و از یک ریال تا عددهای بسیار بالا می توان تراکنش داشت / اگر صنعت بانکداری را با دیگر صنایع مقایسه کنیم متوجه میشویم بانکداری الکترونیک نسبت به صنایع دیگر خیلی هم عملکرد بدی نداشته است.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، در حدود دو دهه اخیر شاهد رونمایی از محصولات فناورانهای از سوی بانک مرکزی بودهایم که آنها را تحت عنوان سامانههای ملی میشناسیم، سامانههایی که طراحی نامناسب مدل درآمدی و نگاه تمرکز گرا در ایجاد آنها توسط مراجع حاکمیتی باعث انحراف کلان روندهای پرداخت و بانکداری الکترونیک دررکشور ما شده است. و اکنون درمان گذشته و جلوگیری از تداوم انحراف در مسیر بانکداری به دغدغة ی مهم امروز صاحب نظران و کارشناسان تبدیل شده است.این کارشناسان اعتقاد دارند نهاد ناظر برای پیشروی در مسیر درست باید از شنای مخالف دست برداشته و روشهای کهنه و سنتی دیروز را به گنجة خاطرات بسپارد. گفتوگوی پیشرو به مقایسة روندها، تراکنشهای بینسامانهای، پیشبرد اهداف در توسعة فناوری و مشارکت فرامرزی پرداخته است. دکتر امیرشکاری؛ مدیر گروه بانکداری الکترونیک پژوهشکدة پولی و بانکی، دکتر رحمانی؛ مدیرعامل شرکت آیتیویو، مهندس مختاریان؛ مدیرعامل شرکت دادهورزی سداد و ضیاءالدین حجاری؛ مدیریت امور فناوری اطلاعات بانک رفاه کارگران، با ارائة راهبردهای مدنظر خود و تحلیل شرایط کنونی، کورانِ تقلاهای پرحادثه را چارهجویی میکنند. این میزگردِ تحلیلی ـ راهبردی، فناوری بانکی را در آیینة آمار به تصویر میکشد، تصویری که شاید بد نیست در این روزگار به صورت تمامقد دیده شود تا بتوانیم با استفاده از آنها راهکارهای مناسب تری در این شرایط بحرانی پیش بگیریم. مسلماً پیشبرد اهداف صحیح در پیاده سازی و اداره سامانههای ملی سبب اعمال کنترل مناسب بر مبادلات پولی خواهد شد «بانکداری آینده» شما را به خواندن مبناهای فکری متخصصان این عرصه دعوت میکند:
*به نظر شما چطور میتوان تراکنشهای سامانههای ملی را در 5 سال اخیر ارزیابی کرد؟
امیرشکاری: نظام بانکداری در سالهای گذشته از سامانههای ملی مانند شتاب، شاپرک، ساتنا، پایا و چکاوک برخوردار شده، مسلما هدف اولیه این سامانهها جابهجایی پول و ایجاد استقبال عمومی در روزها و سالهای ابتدای کار بود، بنابراین تنها نیازمند عملکردِ نرمافزار (Functionality Software) بودند و نسبت مقرونبهصرفهگی (Cost affective) و کیفیت برایشان اهمیت چندانی نداشت، اما پس از عامهپسند (Popular) شدن و گذر از دوران بلوغ، به دوره نگهداشت و عملکردِ پایدار رسیدند در این مرحله نیازمند تغییر اهداف شدند، زیرا ادامه مکانیزمهای کارمزد و هزینه بهرهوریِ شبکه مورد استفاده، در چنین شرایطی امکانپذیر نبود. شبکهای که آن زمان با ظرفیت روزهای ابتدایی در راستای مقاصد و تعداد تراکنشهای خاص طراحی شده بود، امروز تبدیل به شبکهای پاپیولار شده و هرمجمعیتی و نوع مصرف آن تغییر کرده است. بنابراین باید دید که آیا همچنان میتواند با تفکرات پیشین در عرصه حضور پیدا کند یا نیازمند مراقبت همیشگی است؟ به عقیده بنده چنین منظری در سامانههای پرتراکنش از جمله شتاب و شاپرک مغفول مانده است.
*به نظر شما پاسخ سوالی که جناب میرشکاری مطرح کردند، چیست؟
مختاریان: هنگامیکه برای سامانهها نمودار آماری ترسیم میکنیم حقیقتهای جالبی نمایان میشوند؛ قطعا توزیع ابزارهای پرداخت در دنیا باید از لحاظ آماری لاگ ـ نرمال باشد، اما متاسفانه ابزارهایی مانند ATM در کشور ما اینچنین نیستند و توزیع آنها چولگی بالایی به سمت راست را نشان میدهد که نشاندهنده رشد نامتوازن این ابزار دارد؛ همین وضعیت را بلکه بسیار شدیدتر در تعداد دستگاه های کارتخوان شاهد هستیم. اینها عمدتا ناشی از سیاستگذاریهای ایستایی است که با تغییر آنها میتوان وضعیت بهتری را شاهد بود؛ بعنوان مثال اگر ما به تراکنشهای خرید بر روی پوزها نگاهی بیاندازیم ملاحظه میشود میانگین مبلغ تراکنشها به بالاتر از 300 هزار تومان رسیده است حال اینکه مبلغ 200 هزار تومان بعنوان سقف دریافت از بسیاری از خودپردازها در طول سالیان گذشته تا به امروز بدون تغییر مانده است که جوابگوی نیازهای مردم نیست و اگر توزیع آماری کنونی را در نظر بگیریم به این نتیجه میرسیم که سقف برداشت باید بالاتر از ارقام مذکور باشد، البته در تحلیلِ دیگر ابزارهای پرداخت نیز میتوان متوجه شد که نتایج آماری، رضایت چندانی را از سوی جامعه در بر نداشته است.
*موارد بیان شده را از زاویه دید خود بررسی کنید، به نظر شما شرایط بهتر شده است یا بدتر؟
حجاری: بنده از منابع بانک مرکزی و شاپرک آماری برای این جلسه تهیه کردهام که نشاندهنده رشد بسیار سریع ابزارها و تراکنشها در سطح ملی است. طبق آمارهای چاپ شده در بولتن شاپرک طی سالهای 94 تا بهمن 96، تعداد ابزارها و تراکنشهای این سامانه حدود 90 درصد افزایش یافته و در این زمینه رشد نزدیک 2 برابری را شاهد بودهایم که خوشبختانه میتوان نتیجه گرفت استقبال فراگیری صورت گرفته است. طبق آمار بینالمللی، کشور ما در سطح تعداد تراکنشها و ابزارها رشد بالایی داشته و اکنون نیز نسبت به کشورهای مشابه خود موقعیت مناسبی دارد، اما از طرف دیگر بهدلیل عدم هماهنگی سیاستها با این رشد، همچنان تفکرات سالهای پیشین پابرجاست. البته باید تاکید کنم که شرایط مذکور مشوقِ اصلیِ حرکت مردم و جامعه به سمت الکترونیکشدن بوده است. به نظرم زمان بازنگری در سیاستها فرا رسیده که البته مقصود شیوه دستوری و فشار بر جامعه نیست. ما میتوانیم از راهکارهای دیگری استفاده کنیم؛ مثلا در نمایشگاه اخیر پرداخت در امارات بنده شخصا با دو شرکت خارجیِ فعال در حوزه پرداخت گفتوگو داشتم و متوجه شدم آنها محصولاتی تحتعنوان کیف پول الکترونیک آنلاین دارند. مسلما با توجه به سهولت استفاده اینترنت روی موبایلها، دیگر ضرورت ایجاد چیپ هوشمند ـ که وظیفهاش ذخیره آفلاین پول باشد ـ نیز پدید نمیآید، بنابراین میتوان از صرف هزینه برای چنین اقداماتی که مدیریت آن بسیار دشوار است چشمپوشی کرد. کیف پولهای آنلاینی که توسط این شرکتها طراحی شده توانایی آفلود بار تراکنشی خُرد را از شبکه پرداخت ملی دارد و همانطور که میدانیم اکنون حدود 60 درصد تراکنشهای انجام شده به صورت خُرد هستند و خیلی مهم است که این بار سنگین را از دوش شبکه ملی پرداخت برداریم. نکته مهم این است که دیدگاه ما نسبت به تراکنشهای خُرد و عمده یکسان است و برای هر دو نوع هزینهای مشابه را در نظر گرفتهایم، درصورتیکه مدتهاست از این بازه عبور کردیم و باید برای این مساله فکر مناسبی کرد. به نظرم اگر سیاستهای بانک مرکزی و پیشرفت تکنولوژی موبایل چنین آفلودی را ایجاد کند گام مناسبی در این صنعت برداشتهایم. البته درحال حاضر برخی شرکتهای خصوصی مانند استارتآپها و… از ما پیشی گرفتهاند و حتی نمونههای کاملتر این ایده در شرکتهای معتبر و صاحبنام پرداختِ بینالمللی نیز دیده میشود. اگر چنین امکانی در جامعه فراهم شود میتوان هزینه تراکنشهای خُرد که روی شبکه پرداخت ملی انجام میشود را به عنوان راهبردی موفق در نظر گرفت نه کارمزدی که بار منفی دارد، همچنین به دلیل بهرهمندی از ابزارهای تکنولوژی، تصور اجباری بودنِ پرداخت کارمزد نیز از بین خواهد رفت.
*جناب رحمانی نظر شما در این رابطه چیست؟
رحمانی: نقطهنظرات دوستان نسبت به راهاندازی سامانههای ملی که در راستای مرتفع کردن نیاز آن دوران ایجاد شده کاملا صحیح است و همانطور که جناب دکتر فرمودند، اکنون بحث کیفیت مطرح است. این سامانهها زمانی راهاندازی شدند که تنها دو، سه بانک روی شتاب فعالیت میکردند و پس از آن با راهاندازی شاپرک تعداد محدودی POS نیز شروع به کار کردند. ولی اکنون حجم تراکنشها بسیار بالا رفته و سیستمها نیز باید همزمان با این رشد ارتقا پیدا کنند. ارتقای سامانههای ملی در کنار بخش R&D اهمیت ویژهای دارد؛ اینکه نیازهای فعلی آنالیز شده و در سیستمها تعبیه میشوند یا خیر مثلا بحث برداشت نقدی از ATM با سقف 200 هزار تومان که مناسب 20 سال پیش است، از مواردی است که باید به آن پاسخ داد. آنطور که به نظر میرسد ما در کنار رشد تراکنشِ سامانههای ملی فاقد رشد بخش تحقیق و توسعه (R&D) و ارتقا هستیم.
*به شما علت این اتفاق چیست؟
رحمانی: به نظرم بانک مرکزی بهعنوان متولی باید برای سیستمها پیشبینیهای اینچنینی داشته باشد. در تمام دنیا سیستمهای نرمافزار از طریق بخش R&D پشتیبانی شده و توسعه مییابند، در برخی شرکتهای خارجی حدود 30 تا 40 درصد برای این بخش هزینه می شود. البته اطلاعی ندارم که آیا در کنار سیستمهای نرمافزاری از R&D برخوردار بودهایم که چنین هزینهای را در نظر بگیریم یا خیر، اما بدیهی است که برای رشد همزمان با تراکنشها ملزم به بهرهوری از این بخش هستیم.
*شاید بانک مرکزی معتقد به کافی بودن سقف برداشت است؟!
رحمانی: اشتباه است، زیرا همه متفقالقولایم که کافی نیست.
*در نظر داشته باشید هنوز روی دیگر سکه نمایان نشده که اگر تراکنشها به نحوی دیگر انجام شوند چه شرایطی پدید میآید.
رحمانی: به نظرم عدم بررسی نیازها یکی از دلایل موجود است، البته سامانهای هم در اختیار مصرفکنندگان این حوزه نیست تا مردم نظرات خود را به بانک مرکزی اعلام کنند، اما شرکتهای دارای R&D و فینتکها که بهتازگی در پیادهسازی تکنولوژیها و ارائه سیستمهای نوین ایفای نقش میکنند فعالیت خود را بر پایه تجربه مشتری (Customer Experience) قرار دادهاند، متاسفانه ما فاقد سیستمهایی هستیم که به واسطه رشد نیازها و تراکنشها ارتقا پیدا کنند.
مساله دوم پیشروی اینگونه سامانههاست، درحال حاضر تعداد زیادی سامانه وجود دارد و هر روز نیز نمونهای جدید پا به عرصه میگذارد. در روند جهانی بانکهای مرکزی از طریق سامانههای یکپارچه و کُربنکینگ خود، چنین سیستمهایی را در پکیج و مجموعهای کامل قرار داده و یکییکی بهصورت time to market آنها را ارائه میکنند، اما ما این سیستمها را یکییکی روی سکویهای مختلف میسازیم؛ مصداق عینی آن شتاب، شاپرک و نیما هستند که نمیدانیم با ظهور تکنولوژیهای نوین و فینتکها چه بر سرشان خواهد آمد. لازم به ذکر است که ما همچنان فاقد سامانه موبایل ـ به معنای ساماندهی تراکنشهای تلفن همراه ـ هستیم و نمیدانیم که اگر این سامانهها در شرکتهای همجوار بانک مرکزی ایجاد شوند چه روی خواهد داد. متاسفانه اخیرا صحبتهایی مبنی بر ایجاد سامانه پولشویی (Anti-money laundering) در شاپرک به گوش میرسد که اگر چنین باشد مسلما اقدام مناسبی نیست زیرا اگر قرار است شرکتهای بزرگ این سامانهها را مدیریت کنند باید تخصص این کار را داشته باشند و تنها در این صورت میتوانند فعالیتها را براساس نیازمندی مشتری ارتقا دهند.
*با توجه به روندهای موجود، به نظرتان عاقبت سامانهها چه خواهد شد؟
امیرشکاری: بهتر است از بُعد نیاز مردم وارد این مبحث شویم و اینکه آیا برایشان مهم است که تراکنشهای حتی 5 هزار تومانی را با کارت شتابی انجام دهند یا خیر، مسلما این مساله تنها برای کسانی مهم است که بابت آن هزینه صرف میکنند. موضوع تراکنش و کارمزد آن از یک طرف جنبه بیزینسی دارد و از طرف دیگر به حاکمیت مرتبط است و باید دید اهمیت موضوع برای هر یک از مجموعههای بیزینس و حاکمیت چقدر اهمیت دارد؟ در حال حاضر مدیریت موضوع را یکی از شرکتهای بانک مرکزی برعهده دارد که از این محل کارمزد فراوانی کسب میکند، البته باید گفت مبلغ تراکنشها حائز اهمیت نیست، زیرا برای انواع خُرد و کلان یک نوع کارمزد در نظر گرفته میشود. تا اینجای کار میتوان گفت بیزینس از این میسر نفع میبرد، اما در طرف دیگر باید دید آیا برای حاکمیت و مردم هم تفاوتی دارد؟ مسلما خیر زیرا تنها بانکها هستند که هزینه این تراکنشها را متحمل میشوند، طبیعی است که طرف منفعتبَرنده که کارمزد دریافت میکند هم به تغییر ندارد، اما محل فعالیت بانک جایی است که در آن کارمزدهای زیادی پرداخت میشود، بنابراین بانک باید به عنوان محل اعتراض به این موضوع باید راهحلهای جایگزین را به مشتریان نشان دهد. در این میان کمک گرفتن از فینتکها یکی از راهکارهای موجود است، کاری که بانک ملی انجام داد و با ایجاد نرمافزار «بله» پرداختهای خُرد را به شبکه اجتماعی ایجاد شده منتقل کرد تا از این طریق سرویسی ایجاد کرده باشد. از طرف دیگر کارمزدی هم که دریافت میکند به منزله کارمزد توزیعشده و هزینههای جاری نرمافزار است که البته سوددهی هم دارد. در چنین شرایطی علاوه بر رشد فینتکها میتوان به صورت منطق هم کارمزدگذاری کرد.
مساله اصلی شکست پروههایی مانند سپاس است که به عبارت کاملتر پروژهبانک مرکزی بود که در حوزه خدمات منجر به شکست شد. لازم به ذکر است که تمام پروژههای «کیف پول» که بانک مرکزی متولی آنهاست را میتوان شکستخورده تلقی کرد و تنها چیزی که بانک نسبت به داشتن آن اصرار کند ایجاد چارچوب کیف پول است، به این معنا که بانک مرکزی مجوز جایگزین شدن کیفپولها را برای پرداختهای خُرد اعطا کند. مساله بعدی اقدامی است که باید در مسائلی غیر از پولهای خُرد و کیف پول انجام داد و آن چیزی نیست جز پرداختهای کلان، البته ساتنا و پایا برای یکسری حوزهها در نظر گرفته شدهاند، اما برای آنها کارمزدی تعریف نکردهایم و این مساله عملا سبب میشود که هر جا ممکن بود افراد تراکنش کارت را جایگزین کنند.
*با توجه به جایگاه کنونی سامانههای ملی آیا فینتکها قدرت آن را دارند که در بازه 2، 3 ساله سد انحصار را بشکنند؟
مختاریان: به نظرم در وضعیت کلان مملکت یکی از دلایلِ حل نشدنِ موضوع، ضعف در نگهداری (Maintenance) است، ما در نگهداری ساختمان، نرمافزار، هتل و… ضعیف هستیم. میتوانید هتل 5 ستارهای را در نظر بگیرید که 10 سال از ساخت آن گذشته باشد به دلیل فرسودگی و عدم نگهداری مناسب، با ورود به آن هیچگاه احساس ورود به هتل 5 ستاره به شما دست نمیدهد. بنابراین اکثر ما تمایل داریم به هتلهای نوساز برویم زیرا حسمان این است که چنین مکانهایی هنوز دچار مشکل نشدهاند که ضعف تعمیرات و نگهداری باعث کاهش راندمان آنها شود. اما در دنیا قضیه به این شکل نیست؛ روند جهانی به گونهای است که برای نگهداری و سرپا نگه داشتن طولانی مدت امکانات و تجهیزات پس از ایجاد آنها برنامه دارند؛ میخواهم بگویم که درست است که ما در ایجاد سامانهها خوب عمل کردهایم، اما در نگهداری آنها عملکرد خوبی نداریم. ممکن است یکی از دلایل این باشد که نگهداری علاوه بر زحمت زیاد، نمایش خوبی ندارد. سامانه جدید میتواند پس از ایجاد تحت عنوانی نوین عرضه شود و مورد پسند همگان قرار گیرد، اما تداوم آن نیازمند هزینه و زحمت است. به همین علت پس از راهاندازی سامانهها به مسائل بعدی توجهی نداریم و به سراغ پروژههای دیگر میرویم.
یکی دیگر از دلایلی که راهکاری مناسب در این موضوع پیش نمیگیریم مسالهای است که آقای دکتر امیرشکاری به آن اشاره کردند؛ افراد در جامعه نیاز خود را مرتفع کردهاند و از لحاظ عمومی مشکلی ندارند. مثلا به جای اینکه از طریق یک کارت 200 هزار تومان از ATM دریافت کنند، کارتهای متعددی دارند که از طریق هر یک از آنها 200 هزار تومان دریافت میکنند. درست است که در این شرایط مشکل افراد حل میشود اما نباید معضل تعدد حسابهای بانکی و کارتها را نادیده گرفت. از لحاظ آماری سرانه کارت و حساب در کشور ما بسیار بالاست و گاها مسئولان از این وضعیت تعجب میکنند درصورتیکه طبق موارد مذکور دلیل کاملا واضح است و تعجبی ندارد ما حتی اجازه دادهایم خُردترین پرداختها از طریق کارت انجام شود و ابزارها نیز به رفع نیازهای کلان میپردازند، به همین علت احساس نیاز نهتنها به عنوان مطالبه عمومی مطرح نیست بلکه نمایان هم نمیشود. در این رابطه میتوان بانکها را به دو دسته تقسیم کرد؛ یکسری بانکها که از چنین شرایطی منتفع میشوند و وضعیت خوبی دارند و سری دوم بانکهایی که وضعیتشان مناسب نیست، به همین دلیل اینکه بانکها باید نسبت به چنین مسائلی حساس باشند، کاملا درست است. مساله بعدی نگاه حاکمیتی به این ابزارهاست که باید مشخص شود ابزارهای طراحیشده در مدل و جایگاهی که باید استفاده میشوند یا خیر. فینتکها هم میتوانند در این مسیر کمککننده باشند، اما نمیتوانند پول خُرد را در جامعه افزایش دهند، در نهایت لازم است که بانک مرکزی پول چاپ کند. نهایت فعالیت فینتکها این است که روی نقطه متمرکز شده یکسری از نیازهای مغفولمانده مردم را پاسخگو باشند یا بر این ابزارها سوار شده و بهرهبرداری کنند.
* به این ترتیب میتوان گفت فینتکها امکان فراگیری ندارند؟!
مختاریان: بله، مشکلات زیرساختی را بهسختی میتوانند حل کنند و به دلیل اینکه مشکلات باید روی همین زیرساختها مرتفع شوند کار مقداری سخت خواهد شد.
*لطفا از زاویه دیدن جهانی صحبتهای عنوان شده را بررسی کنید؟
حجاری: قبل از پاسخ به این سوال باید بگویم که درست است مردم به هر صورت و تحت هر شرایطی نیاز خود را برطرف میکنند، اما باید توجه داشت که تکنولوژی هم در این میان راه خود را باز میکند. این موضوع را میتوان بالاخص در زمینه موبایل بانک مدنظر داشت که پس از گذشت 2 سال سهم تراکنشهای مبتنی بر موبایل بهشدت افزایش پیدا کرده است.بنابراین میتوان در سازوکار «ماتریس پورتفوی»موبایل را به عنوان ستاره در نظر گرفت. به نظرم طبق صحبتهای جناب دکتر از موضع حاکمیتی به دلیل منافع موجود درگیر این موضوعات هستیم. بههرحال گاو شیرده منافع و پول خوبی به همراه میآورد. این مساله سبب شده از بهروزآوری زیرساختها و روشهایمان غافل شویم و همگام با تکنولوژی پیش نرویم. متاسفانه سیستم کارت مغناطیسی پس از گذشت 15، 20 سال همچنان مانند قبل کار میکند و کارمزد آن به همان سبک و سیاق گذشته است. به نظرم با توجه به صحبت جناب دکتر، به دلیل منافع و بیزینسِ در حال چرخش، توجه ما به تکنولوژیهای جدید کمتر شده است. درصورتیکه موبایل به عنوان مصداقی بارز نشان میدهد، هر جا درگاه تکنولوژی باز شود مردم به خوبی استقبال میکنند.
*اما تراکنش از طریق کارتبهکارت، اپلیکیشن «بله» یا درگاههای اینترنتی انجام میشوند و در هر صورت کارمزدی به آنها اختصاص داده میشود؟!
حجاری: بله، کارمزد گرفته میشود، اما باید توجه داشت که بانک مرکزی بهعنوان ناظر بر مقررات به تمام تلاشها جهت میدهد، بنابراین لزوما باید به موضوع ورود کند. میتوان مثالی زد که مربوط به سالهای قبل یا شاید زمانی است که بحث کارمزدها به تازگی در ایران مطرح شده بود؛ یکی از کشورها که چنین تغییراتی را پیش گرفته بود سفارش اکید کرد که اگر مراجع حاکمیتی رقابت سالم و پایدار را پدید نیاورند، ممکن است کل بیزینس دچار انحراف شود. در آن کشور کارمزدها سبب رقابت منفی شده بود و متاسفانه ما هم گاهی میبینیم که برخی بانکها به دلیل مسائل حاشیهای به این موضوعات دامن میزدند و البته خودشان هم متضرر میشوند. بنابراین مباحث حاکمیتی و قانونگذاری به دلیل جهت دادن به موضوعات از اهمیت ویژهای برخوردار است، البته حرکات مناسبی مانند پرداختسازها، فینتکها و… انجام شده، آییننامهها و بخشنامهها هم از طرف بانک مرکزی صادر شده که میتوان کمک شایان ذکری کند، اما همچنان به نظر میرسد ارادهای قوی بر این ماجرا وجود ندارد.
*اتفاقا سهم کوچکی از بازار و پرداخت نیز درگیر این قضیه است.
حجاری: دقیقا. به نظرم ارادهای کامل که سبب شد شتاب با آن قدرت شکل بگیرد هنوز در لایههای مدنظر ایجاد نشده است.
*لطفا به آمار جهانی اشاره کنید.
حجاری: آمار جهانی کشورهایی با درآمد بالا نشان میدهد در بحث خودپرداز به ازای هر 100 هزار نفر 63 دستگاه ATM وجود دارد، در کشورهای با درآمد بیشتر از متوسط 51 دستگاه، آنهایی که درآمدشان متوسط است 34 دستگاه و همین طور پایین میرود تا به 3 دستگاه در برابر 100 هزار نفر میرسیم. این طبقهبندی براساس درآمد ناخالص کشورها ایجاد شده است، اما در کشور ما آمار بانک جهانی نشان میدهد به ازای هر 100 هزار نفر 56 دستگاه ATM وجود دارد که به این ترتیب از لحاظ تعداد دستگاه در رده بالایی قرار داریم، هرچند که شاید از نظر درآمد ناخالص در رده کشورهای بالا محسوب نمیشویم. در رابطه با شیب رشد هم آمار 2005 تا 2014 نشان میدهد به طور محسوسی نسبت به شیب رشد جهانی بالاتر هستیم، بنابراین از لحاظ رشد و تعداد وضعیت بالاتری نسبت به متوسط دنیا داریم.
*شما معتقدید این آمارها به صورت شاخص نشاندهنده موارد مذکور هستند؟
حجاری: کاملا بیانگر آن است که از نظر تعداد و کمیت شرایط بالاتری داریم، اما از لحاظ کیفیت بنده معتقدم اتفاقا عقب هستیم، زیرا در فرآیندها و ابزارهایمان همچنان از روش سنتی استفاده میکنیم و به قول جناب مهندس مردم رفع نیاز را به اشکال مختلف غیر از مطالبه عمومی انجام میدهند، بنابراین حتی با وجود کمیت مناسب دارای کیفیت قابل دفاع نیستیم.
*نظر خود را در رابطه با صحبتهای بیان شده بفرمایید.
رحمانی: صحبتهای جناب مهندس مختاریان در بحث تولید سامانهها کاملا صحیح است، سامانههای ملی نهتنها در بانک مرکزی بلکه در شرکتهای آیتی و تولید نرمافزار نیز مدنظر هستند. متاسفانه ما از سه آیتم پیادهسازی، پشتیبانی و توسعه فقط پیادهسازی را داریم و پشتیبانی و توسعه بهدرستی انجام نمیشوند. درصورتیکه توسعه بخش مهمی است و به R&D مرتبط میشود. ما به مباحث توسعه نرمافزار توجهی نداریم و هنگامی که یک نرمافزار را تولید میکنیم آن را رها کرده و پشتیبانی درستی به آن نمیدهیم حتی توسعهای هم برایش در نظر نمیگیریم، اما میتوان نرمافزار را براساس نیاز مشتری توسعه و ارتقاء داد و آن را به تکامل رساند. بله مردم نیاز خود را به گونهای مرتفع میکنند، اما این به معنای برطرف شدن نیاز نیست. بنده به عنوان یک مصرفکننده 25 سال است که در سیستم بانکی نمیتوانم وقتی کارت همراهم نیست از طریق ATM تراکنشی انجام دهم (البته اخیرا برداشتهای بدون کارت محقق شده، اما هنوز جای کار دارد). بههرحال این یک نیاز است و باید دید کجا میتوان اعلام نیاز کرد. مسلما بانکها مالک اصلی این بیزینس هستند و شکایت در مطالبه نیاز باید به بانک برده شود، بانک هم این فشار را به بانک مرکزی منتقل کند. متاسفانه چنین پروسهای وجود ندارد زیرا سیستمهای ما به طور اصولی مشتریمدار نیستند و صدای مشتری به جایی نمیرسد. مردم عادت کردهاند اگر کارشان راه افتاد که هیچ اگر نه کانالهای دیگری مانند استفاده متعدد از کارتهای مختلف را به کار گیرند، اما نهایتا صحبتشان به جایی نمیرسد و نمیتوانند اعلام نیاز کنند. دلیل این اتفاق فقدان پروسهای تحت عنوان CRM یا مشتریمحور (Customer Centric) بودن، نرمافزار و سیستمی است که بتوانیم از آن طریق نیازهای مردم را متوجه شده، آنالیز کنیم و براساس آن سرویس بدهیم. شوربختانه تمایلی برای ایجاد این پروسه نیست یا شاید بیزینس به قدری در اولویت قرار گرفته که کسی توجهی به نیاز مشتری نمیکند. درصورتیکه بحث اصلی به معنای مشتریمحوری جزو 10 گرایش برتر دنیاست.
در فناوری مشتریمحوری، شناخت مشتری، شناخت نیازهای مشتری و بررسی رفتاری آن از اهمیت ویژهای برخوردار است، اما ما طبق استانداردهای دنیا عمل نمیکنیم، البته مردم هم از لحاظ فرهنگی به این شیوه عادت کردهاند، به نوعی نیازشان برطرف شده و از طرف دیگر نجابتشان اجازه سخن گفتن نمیدهد.
بحث بعدی که مقوله کیفیت را آنالیز میکند «رقابت» است، ما تنها یک شرکت متولی سامانههای بانک مرکزی داریم ولاغیر، دیگران هم مجبور به تبعیت هستند و هیچ شرکت رغیبی برای آن وجود ندارد، اما چرا تمامی سامانههای بانک مرکزی باید دست یک شرکت باشد؟ اگر دو، سه شرکت خصوصی به این مساله ورود کنند مانند دیگر نقاط دنیا رقابتی به وجود میآید که نتیجه آن کیفیت است.
در رابطه با فینتکها هم باید گفت فینتکها تا دو، سه سال آینده ـ علیالخصوص در ایران ـ هیچ نقش عمدهای بازی نخواهند کرد زیرا چالشهای مختلفی سر راهشان وجود دارد؛ ابتدا قانون و موانع قانونی است که از ورود آنها به مارکت مالی جلوگیری میکند. دوم اینکه ایجاد تغییر برای مشتریان سخت است و سعی میکنند با همین سیستمهای بانکی کنار آیند و سومین و مهمترین بخش سرمایهگذاری است؛ فینتکها هیچگاه توان مالی بانکها را در سرمایهگذاری ندارند و همیشه بهدنبال سرمایهگذار و منابعی هستند که بتوانند از طریق آن تولید سیستم کرده و در مارکت مطرح شوند. البته آنالیز و گزارش شرکت دیلویت هم این مساله را نشان داده که فینتکها نمیتوانند طی دو، سه سال آینده نقش چندانی ایفا کنند.
*آیا امکان دارد بسته به درخواست مشتری بازار دستخوش تغییر شود؟
رحمانی: بله درخواست مشتری میتواند سبب تغییر در بازار شود.
*آیا ممکن است تغییر رفتار مشتری در اپلیکیشن سبب جداسازی مشتری از بانک شود؟ گرچه اکنون در پرداختها متمرکز شدهایم و وظایف بانکها لزوما در حوزه پرداخت نیست، اما تنبلی بانکها و عدم تنوع محصولی یکی از چالشهای موجود است، بانکها همچنان از Coreهای قدیمی استفاده میکنند و احساس نیاز ندارد، بنابراین شاید درست نیست که تنها بانک مرکزی را مقصر بدانیم.
امیرشکاری: معمولا اصول روش سازمانهای بزرگ به جای تسهیلکنندگی دستوپاگیر است و بخشنامه در آنها جهتدارتر از بیزینس عمل میکند. از ابتدای انقلاب ـ خصوصا پس از سال 62 ـ فلسفه بیزینس برهم ریخت و سبب ایجاد چالش در بانکها شد. بانکداری پس از انقلاب از حالت بنگاه اقتصادی به بنگاه خیریه تبدیل شد و دیگر قرار نبود تصمیمگیرندگان در بانک نوآوری خاصی انجام دهند، بلکه هر کسی دستور میداد و نامهای از فلان نماینده و… میآورد پولی به صورت سفارش شده به کارخانه یا فرد داده میشد و کارشناسی مناسبی در این طرحهای اقتصادی وجود نداشت. در کنار این مساله بانکها از طریق بازنشستگی پرسنل با ریزش کارشناس روبهرو شدند، پس از آن بانکها عملا بانکداری نکردند و تبدیل به بنگاههای خیریه شدند. پول مردم را جمعآوری کرده و یکباره به مکانهایی ایرانخودرو، دکلهای نفتی و… میسپردند و پول به کلی محو میشد و مردم هم اطلاع کافی در رابطه با جایی که پول صرف آن شده نداشتند، این مساله کاملا هم با بانکداری اسلامی و هم با بیزینس بانکداری غربی در تضاد است، در اصل میتوان گفت نامش به هیچ عنوان بانکداری نیست، بلکه خیریهای سفارشی برای مقاصدی خاص است. باید توجه کرد که فینتک در ادبیات بینالمللی معنا پیدا میکند زیرا برای قسمت بیزینس پرهزینهتر بانک کمهزینهتری ابداع کرد، همچنین کارت بانکی به دلیل جلوگیری از صرف هزینه برای شعبه شعبه، پرسنل، ملک، زمین و ایجاد ساختمان ایجاد شده است. این روشهای غیرحضوری میتواند هزینهها را کاهش دهد، اما طی بررسی اجمالی میتوان متوجه شد بانکداری الکترونیک در کشور ما نهتنها به کاهش هزینه منجر نشده است، بلکه بیشتر از هزینه شعبه در منطقهای است، زیرا به طور کلی مسیر را اشتباه رفتهایم. وقتی کارکرد مهندسی نداریم و شبکه مناسب هم موجود نیست بهمراتب هزینهها بالا میروند.
بحث دوم؛ هنگامی که آمار خود را در آمار تراکنشی دنیا مقایسه میکنیم یکسری از مسائل را نادیده میگیریم طبق آمار، بانک مرکزی، خدمات انفورماتیک و… دارای KPI مناسبی نیستند و KPI برای مردم به منزله تعداد است، اما تعداد مِلاک کیفیت و کارکرد خوب شرکت نیست. درست است که بالا رفتن عدد به واسطه استقبال مناسب اتفاق میافتد، اما معیار کیفی مناسبی نیست. در مقایسه با ویزا و مسترکارت، آنها روزانه 450 میلیون تراکنش در کل دنیا و ما 45 میلیون تراکنش در کشور انجام میدهیم. درست است که جمعیت ما از میانگین یک دهم جهان کمتر است، اما تراکنشها به اندازه یک دهم جمعیت است. موضوعی که باید به آن توجه کرد این است که آنها ترکیب دِبیت و کردیت کار دارند، تعداد پرداختهای خُرد آفلاینشان بسیار بالاست و آن را در تراکنشهای آنلاین نمیآورند و تنوع تراکنشی خُرد، تصفیهشده، پرداخت جزئی و انواع و اقسام تراکنشها را دارند. از همه مهمتر هر یک از این مسائل جهت خاصی در برنامهنویسی دارد. مثلا ما 100 تراکنش را با سیستمهای ساده انجام میدهیم، اما اگر نمونههای جهانی به واسطه سیستمهایشان 50مدل تراکنش داشته باشد یکباره در آمار به عدد 20 تنزل پیدا خواهیم کرد. به علاوه اینکه سامانههای آنها مجهز به تشخیص تقلب (Fraud detection) است و در زمان مناسب که مشکوک به خطا، تخلف، پولشویی و… باشند الگوریتمهای لازم اعمال میشود و با تمام این تفاسیر 450میلیون در روز تراکنش دارند، بنابراین قیاس بینالمللی که ما با ویزا و مسترکارت انجام میدهیم اصلا مناسب نیست.
رحمانی: ما در ایران بلافاصله هر اتفاقی که آن طرف میافتد را بدون مهندسی کپی میکنیم. به عنوان مثال ایجاد ATM در دنیا به صورت کارشناسیشده به منظور این بود که واریزها و برداشتهای نقدی و عملیات خرد را از تحویلدار شعبه گرفته و نقش مشاوره و فروش محصول را اضافه کنند. ما هم در ایران از ATM استفاده کردیم، اما همچنان کارها توسط تحویلدار هم انجام میشود و مسئولیتهای بیشتری به او محول کردهایم. به این ترتیب میتوان گفت برنامه مناسبی برای استفاده از تجهیزات، امکانات و تکنولوژی نداریم.
*در رابطه با اینکه بانکها همچنان چابک و عاری از آلودگی نیستند بیشتر صحبت کنید.
مختاریان: در صحبتهای دکتر امیرشکاری نکتهای بسیار مهم مبنی بر اینکه چه معیارهایی را باید در نظر گرفت تا براساس آن بگوییم درست عمل میکنیم یا خیر، وجود داشت. تمرکز ما بر تعداد و میانگین است و اگر در جایی پیشرفت کنیم سریعا به سراغ میانگین میرویم. درصورتیکه باید دید آیا اینها از لحاظ آماری درست هستند یا خیر. درحال حاضر در توزیع مشکلاتی وجود دارد و اگر مرحلهای جلوتر برویم باید مسائل را از لحاظ انحراف معیار بررسی و اصلاح کنیم. تراکنشهای POS در کشور ما بسیار پراکنده است و از یک ریال تا عددهای بسیار بالا میتوان تراکنش داشت. درصورتیکه در دنیا بازه مشخصی وجود دارد و برای حدود بالاتر از انتقالهای بین بانکی، چک و ابزارهای دیگر استفاده میشود، اما ما عادت داریم که ابزارها را به صورت خاص متمرکز کنیم.
*به نظر شما این اوضاع نابسامان و درهمتنیده ناشی از چیست؟
مختاریان: یک بخش ترکیبی از منافع و بیتوجهی است. البته باید در رابطه با مسائل یادشده توضیحی ارائه دهم؛ اینکه گفتم نیاز مردم برطرف شده واقعا منظورم رفع نیاز به صورت عینی نبود، بلکه مردم نیاز خود را به زور و با ترکیبی از ابزارهای موجود برطرف کردهاند که قطعا به بهترین شکل اتفاق نیفتاده است، اما این حس وجود دارد که کارشان در حال انجام است.
*شاید جامعه با مدلهای دیگر آشنا نیست و نباید وظیفه ارائه مدلهای جدید را نادیده گرفت، تا مشخص شود که کدام روند بهتر است.
مختاریان: بله. درست مانند اسنپ که تا وقتی حضور پیدا نکرده بود اهمیتی نداشت، اما با حضور خود در جامعه دیگر چشمپوشی از آن امکانپذیر نیست و همانطور هم که مشاهده میکنید بهرغم مخالفتهای فراوان همچنان زنده مانده است. علت این بود که مردم آن را پسندیدند و احساس کردند بدون اسنپ کارشان راه نمیافتد. بخش بعدی توجه حاکمیت به ابزارهای ایجاد شده است که آیا این ابزارها نیاز به توسعه و پشتیبانی دارند یا خیر. دقیقا صحبتی که جناب مهندس نسبت به ایجاد سامانهها و عدم نگهداری از آنها داشتند و مثال ساختمان که به دلیل نگهداری نامناسب نهایتا مستهلک شده، از کارکرد اولیهاش کاسته میشود و فقط توسط بخشهای خاصی مورداستفاده قرار میگیرد.
رحمانی: اینکه چرا به این نقطه نرسیده به نظرم نداشتن الگو و عدم استفاده از مشاور حرفهای معضل اصلی است. ما قصد داریم کارهای بزرگی در سطح کشور انجام دهیم بدون اینکه حتی موارد مطالعه یا تجاری داشته باشیم، اینکه دنیا چه سمتوسویی پیش گرفته و طبق چه الگویی حرکت میکند اهمیت زیادی دارد. استفاده از مشاوران بینالمللی یکی از راهکارهای موجود است، ما میلیاردها ریال برای ایجاد یک سامانه هزینه میکنیم، اما تلاشی نداریم که از مشاوران شرکتهایی بزرگ استفاده کنیم تا برایمان الگوی مناسبی منطبق بر استاندارد جهانی ترسیم کنند.
*به نظرم اینکه ریسک از طرف بانک احساس نشود مهم است، وگرنه بانکها که اعتقاد دارند از مشاور استفاده میکنند؟!
رحمانی: اگر از مشاور بینالمللی کمک بگیریم غیرممکن است ریسکهای بیزینس دیده نشود و چنانچه افراد مدعی گزارش از مشاوران خارجی هستند باید گفت ریسک، نقاط قوت، نقاط ضعف و تهدیدها دیده نشده به معنای واقعیتر اصلا مشاوری وجود نداشته است.
حجاری: یکی از علتهای مهم، ساختاری و ریشهای این است که مدل کسبوکار بانکداری ما در ایران سنتی است. فقدان بانکداری مدرن سبب شده آیتی در خدمت همین بانکداری سنتی فعالیت کند و تنها اتفاق ممکن این است که پرداختها تسهیل شده، اما مدل تغییری نکرده و هنوز براساس جمعآوری سپرده و مشوقهای سود و خرجکرد به علاوه کسب درآمد از تسهیلات کار میکنیم. ولی در بانکداری مدرن مدتهاست مبنا را خدمات و کارمزد قرار دادند و پرتفوی تسهیلات بسیار کوچک شده و طبق صحبت دوستان بانکداری مدرن در دنیا بر پایه مشاوره مالی، پولی و سرمایهگذاری بنا شده است.
*متاسفانه متصدیان بانک حتی فاقد دانش مشاوره هستند.
حجاری: ارتباط بینالمللی در کشور ما محدود است و به دلایل مختلف در سیستم بانکی تکمحصولی یا حداقل چندمحصولی ماندهایم، همچنین عدم ارتباط قوی از ایجاد ساختارهای بینالمللی مناسب جلوگیری کرده است. اینکه چرا ساختار بانکداری ما همگام با بانکداری بینالمللی و بانکهای بزرگ دنیا پیشرفت نکرده است بحثی مجزاست، اما مساله این است که از نظر مدل کسبوکار همچنان در سالهای ماقبل ماندهایم. این مساله به دو صورت در سیستم فرآیند بانک اثرگذار است؛ اولا بانکداری الکترونیک بیشتر به عنوان ابزاری در خدمت سرویسهای سنتی بانک در نظر گرفته میشود که پرداخت را تسهیل کرده، به همین دلیل هم تنها تعداد بالا رفته است. با اندکی دقت میتوان فهمید کیفیت تراکنشها برابر با تراکنشهای سنتی است و تنها به جای پول نقد از ابزار الکترونیک استفاده میشود. دوما سبب شده خدمات آیتی گران دیده شوند. ما هزینه کارکرد سنتی و مدرن را با هم پرداخت میکنیم، درحالیکه قرار نیست با وجود ATM، کارت، موبایل و… و گسترش و توسعه کانالهای الکترونیک همچنان هزینه بالای شعبه که فعالیت سنتی سالها پیش را انجام میدهند را پرداخت کنیم.
* ضمن جمعبندی صحبتهای خود بفرمایید بهرغم نادیده گرفتن ریسکهای ظاهری در بانک مرکزی، چرا همچنان در بازه بلندمدت ریسکهای مشهود وجود دارد؟
امیرشکاری: اگر صنعت بانکداری را با دیگر صنایع مقایسه کنیم متوجه میشویم بانکداری الکترونیک نسبت به صنایع دیگر خیلی هم عملکرد بدی نداشته است. سرویسهای اینترنت و موبایلبانکهای بسیار مناسب داخلی و سرویسهایی که در سطح بینالمللی بهخوبی فعالیت میکنند را نمیتوان نادیده گرفت، بدیهی است که بانکداری ما از حوزه بلوغ گذر کرده و به نقطهای رسیده است که باید تلنگرهای دیگری به آن زد. یکی از ریسکهایی که میتوان در آینده برای بانکداری متصور شد هزینههای بسیار زیاد برای مبالغ بسیار اندک است. Payment Systemها را میتوان بر مبنای مبالغ به دستهبندی Micro Payment، Retail Payment، Holds a Payment تقسیم کرد. با توجه به اینکه از ساتنا و پایا برای پرداختهای کلان و چک و کارمزد برای پرداختهای خُرد استفاده میکنیم، اما در میکروپیمنت گزینه مناسبی نداریم و سعی میکنیم از کارت استفاده کنیم که مسلما ابزار مناسبی نیست. اکنون وقت تفکیک انواع پرداخت فرا رسیده است؛ هزینه ثابت برای پرداختهای کلان و خُرد یکی از ریسکهای موجود است زیرا با وجود برابر بودن شبکه درگیر و ترافیک شبکهای برای هر یک از انواع کلان و خُرد پرداخت هزینه نگهداری، ایجاد امنیت و… متفاوت است. امنیت، مغایرتگیری، کشف تخلف و… برای هر دو یکسان است و تمامی سامانههای سربار نسبت مساوی برای پرداختهای خُرد و کلان دارند. به نظرم این رویکرد اشتباه است، باید برای خُرد با ریسک کمتر آستانه پایینتری در نظر بگیریم حتی اگر لازم بود آن را آفلاین کرده یا روی موبایل آنلاین قرار دهیم. در هر صورت حتما نباید این قسمت را با حساب بانکی جدا کرد، اما میتوانیم از اینترنت، کیف پول و سوئیچهای دیگر استفاده کنیم. اگر این طبقهبندی انجام نشود بانکها ـ و به معنای دقیقتر سپردهگذاری مردم ـ درگیر موضوع خواهند شد. در این شرایط به جای اینکه هزینههای بانک به سمت بهینهسازی سرویس خدمات دهنده به مشتری برود درگیر چرخه اقتصاد و تولیدات میشود. لذا نباید کارمزد خرید شارژ 2هزار تومانی با کارمزد پرداخت 50میلیون تومانی یکسان باشد، زیرا شبکه، ترافیک، امنیت و ساختار به همان میزان درگیر است. ناهمگونی این دو سبب میشود ریسک اسراف منابع و هزینهکَرد ناصحیح پدید آید و بانکهایمان در آینده به سمت شیب نزولی پیش روند.
*لطفا ریسک بانکها را از زاویده دید خودتان بررسی کنید و سپس جمعبندی صحبتهایتان را بفرمایید.
مختاریان: همانطور که آقای دکتر اشاره کردند یکی از بزرگترین ریسکها بالا بودن هزینههاست. مقاله دکتر جمالی در همایش بانکداری نشان میداد که کمبود یک اسکناس هزار تومانی به اندازه 5 هزار تومان در مکانهای دیگر ایجاد مشکل میکند و عدم وجود اسکناس به اقتصاد مملکت صدمه میزند. رخدادن چنین اتفاقاتی در شرایط فقدان ابزارهای میکروپیمنت سبب بالا رفتن هزینه بانکها میشود و مردم بهراحتی میتوانند پول خود را بین همه بانکها جابهجا کنند. با توجه به روند معمول جهان انتقال پول ـ خصوصا از نوع بین بانکی ـ باید طبق الگوریتمهای مدنظر جناب دکتر مبنی بر پولشویی، تشخیص تقلب و… اجرا شود. البته ممکن است این انتقال را زمانبَر کند که سبب کاهش تخلفات خواهد شد. متاسفانه در کشور ما کارتهای بانکی به راحتی قابل کپیکردن هستند زیرا تنها رمزی 4 رقمی وجود دارد که اگر خدایی نکرده به دست دیگری افتد میتواند با خرید اتومبیل، طلا یا جابهجایی پول در دو، سه بانک ردی از خود به جای نگذارد و پول از بین برود، این موضوع ریسک فراوانی در بر دارد. سرعت بالای گردش پول ـ همراه با اثرات تورمی، تخریب و ایجاد بازار هیجانی که طی یک روز چندین بار پول در چرخه میافتد و خرید و فروش انجام میشود ـ سبب ایجاد مشکلاتی در بانک مرکزی شده است، بنابراین باید برای کم کردن این سرعت تمهیداتی اندیشید، البته در سیستم پرداخت برخی پارامترها تغییر کردهاند که راهکارهای موجود جای تقدیر دارد، بههرحال شرایط براساس اتفاقات تغییر پیدا کرده و امیدواریم پارامترها را هم براساس شرایط مورد ارزیابی مجدد قرار گیرند.
در رابطه با کمبودن درآمد کارمزدی بانکها بهتر است اقدامات آموزشی بین مردم انجام شود تا حس بد در رابطه با پرداخت کارمزد از بین برود. درحال حاضر افراد تمایلی به پرداخت کارمزد در هیچ زمینهای ندارند و هرجا چنین بحثی پدید آید بار روانی منفی ایجاد میکند. از طرف دیگر بانکها برای جبران سود سپردهای که به مردم میدهند تسهیلاتی با نرخ بالاتر اعطا میکنند که تاثیرات تورمی را در کل جامعه ایجاد میکند، این شرایط هنگامی پدید میآید که رقابت بانکها روی حاشیه سود سپرده و تسهیلات باشد.
*به دلیل بالا بودن تقاضای وام این مساله برای بانکها اهمیت چندانی ندارد.
حجاری: اتفاقا ترازنامه و سودآوری بانکها مشکلاتی را نمایان کرده که نشان از تحت فشار بودن آنها دارد.
*چند درصد از مشکلات ناشی از عدم پرداخت کارمزد است؟
حجاری: اختلاف کارمزدهای دریافتی و پرداختی بسیاری از بانکها خیلی بالاست. این اعداد در ترازنامه آورده شده و بانکها به واسطه آنها تحتفشار قرار میگیرند. بهواسطه موضوع سود آوری عملیاتی، این مساله برای آنها دغدغه قابل توجهی است. طبیعتا بانکها دغدغههای بسیاری از این جهت پیدا کردهاند، اما به دلیل اینکه مقررات کارمزدی توسط بانک مرکزی تعیین شده کار زیادی از دستشان برنمیآید.
*لطفا جمعبندی صحبت خود را بفرمایید.
حجاری: طبق صحبتهای جناب دکتر نظام بانکی از لحاظ سیستم آیتی بطور نسبی در کشور نسبت به باقی صنایع پیشرفت بسیار خوبی داشته، اما اگر به بیتوجهی نسبت به آن ادامه دهیم تعداد تراکنشها و هزینه آنها بسیار زیاد میشود، و سرورها (Mainframe) همچنان تحت فشار باقی میمانند. اگر به آمار جرایم تراکنشها در اسفندماه مراجعه کنید متوجه خواهید شد بانکهای بزرگ نسبت به سالهای گذشته جرایم بسیار بیشتری پرداخت کردهاند. در بحث کارمزدها هم چارهای جز این نداریم که فرهنگ پرداخت کارمزد را جا بیندازیم. به عنوان مثال میتوان گفت؛ تا 20 سال پیش درون خودرو از کمربند ایمنی استفاده نمیشد حتی اگر کسی این کار را میکرد دیگران او را به سُخره میگرفتند، اما نیروی انتظامی با بهکارگیری جرایم نقدی کاری کرد که اکنون همه به صورت عادی از کمربند استفاده میکنند. درست است در ابتدا سخت بود، اما اکنون به عنوان امری فراگیر نهادینه شده است. البته بنده معتقدم باید در کنار این راهحلها، ابزار موازی و بدون هزینه را هم در اختیار جامعه قرار داد، بنابراین دلیل پیشنهاد میکنم بحث موبایل پیمنت آنلاین که فارغ از حساب بانکی و تراکنشهای پرهزینه شتابی و شاپرکی است با کیفیت بالا ارائه شود و بعد از آن اگر افراد تمایل به انجام تراکنشهای متعارف کارتی و شتابی متعدد روزانه را داشتند میتوان از کارمزد استفاده کرد. درست است که این کار نیازمند زیرساخت و اقدامات فرهنگی است که ممکن است با سختی مواجه شود، اما اگر به چنین ریسکهایی توجه نکنیم حتما هم از نظر فشار هزینهها و هم پاسخگویی به حجم فزاینده تعداد تراکنشها دچار مشکل خواهیم شد.
*البته دنیا هم به سمت اپلیکیشن میرود.
حجاری: بلهَ، دقیقا توجه ویژه به اَپهای موبایل را نباید نادیده گرفت، زیرا بانکداری موبایل و شبکههای اجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردارند.در حال حاضر نسل جوان در این مفاهیم از ما پیشی گرفته و ما ناچار باید در این فضا حضور داشته باشیم و نباید چنین فرصتهایی را از دست داد زیرا آنها منتظر ما نمیمانند.
*لطفا جمعبندی صحبت خود را بفرمایید.
رحمانی: یکی از تهدیدهایی که ممکن است سیستم بانکی ما را تحتالشعاع قرار دهد عملکرد عمده در بانکداری خُرد است زیرا دنیا به سمت عملکرد موبایلمحور پیش میرود. سابق بر این یکی از کانالهای بانک، موبایل بود، اما در آیندهای نزدیک شعبه یکی از کانالهای موبایل خواهد شد. همچنین میتوان از طریق آفلاینکردن اپلیکیشنها و تراکنشها روند کار را بهبود بخشید. 18 سال پیش در کانادا هنگام خرید تعجب میکردیم که چطور به این راحتی تراکنش بر روی کارتخوان فروشگاهها انجام میشود، اما بعد متوجه شدیم تمام تراکنشها به صورت آفلاین است. متاسفانه روش ما به گونهای است که برای تمام تراکنشهای خُرد و کمارزش مانند شارژ موبایل دو هزار تومانی به صورت آنلاین تراکنش انجام میدهیم و هزینه بالایی را متوجه سیستم میکنیم. درصورتیکه بهتر است از طریق دستهبندی، بار تراکنش را از روی سامانهها کاهش دهیم تا ضمن ارتقا، ریسکپذیری هم پایین آید. چنین اقدامی میتواند موجب صرفهجویی در هزینهها شود. بانکها نیز باید بهتدریج از mainframe و دیتا سنترهای بزرگ جدا شده و به سراغ استفاده از سکوهای ابری بروند، زیرا دنیا با هزینههای بسیار کم به این سمتوسو حرکت کرده و اکنون حداقل 10 بانک روی سکوی ابری سرویسدهی میکنند. طبیعتا با حرکت دنیا به این سمت ما نیز ناچاریم همین مسیر را دنبال کنیم زیرا اگر کشورمان را منفک بدانیم تحتالشعاع پیشرفت تکنولوژی بانکیِ دنیا قرار نگرفته و به طور کل مسیر را اشتباه میرویم. همانطور که مشاهده میکنید تکنولوژیهای جدید فورا ما را تحتالشعاع قرار میدهند بنابراین باید خود را به استانداردهای بینالمللی و جهانی نزدیک کرده و به سمت اقدامات مقرونبهصرفه حرکت کنیم تا علاوه بر کاهش هزینه سیستمهای کارآمدتری داشته باشیم.
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 31 اردیبهشت 97