سنگینی «شاپرک» روی دوش بانکها
گفت وگو با کاظم چاوشی مدیرکل مالی بانک ملت
بخشی از کارمزد پرداختی بانکها به شاپرک سهم شرکت شاپرک است و الباقی کارمزد سهم شرکتهای PSP است/نکتهای که در این زمینه وجود دارد و سیاستگذاران باید به آن توجه کنند خرید دستگاه پوز و نگهداری آن است که خرید آن به عنوان سرمایهگذاری است و نگهداریاش هزینهبر است/چیزی که به عنوان هزینه شناخته میشود، توسعه زیرساختها است. قیمت تمام شده همین زیر ساختها برای ما گرانتر است.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، بزرگترین هزینهای که بانکها متحمل آن هستند «هزینه سود پرداختی به سپردهگذاران » است و به صورت عرف باید 65 تا 75 درصد هزینههای بانکها را تشکیل دهد اما طی سالهای اخیر به 85 و بعضا 90 درصد هزینه برخی بانکها را شامل میشود. در عین حال هزینههای دیگر بانک نیز سنگین است علاوه بر هزینه شعب و نیروی انسانی هزینههای کارمزد پرداختی به شتاب و شاپرک (تراکنشهای الکترونیک) رقم با اهمیتی از هزینه بانکها است و حدود 3تا 4 درصد هزینه کل بانکها را تشکیل میدهد.
در گفت وگو با کاظم چاوشی مدیرکل مالی بانک ملت جزئیات هزینهای عملیاتی و غیر عملیاتی شبکه بانکی طی چند سال گذشته را به بحث گذاشتهایم. متن این گفت وگو را با هم میخوانیم.
* نحوه مدیریت هزینهها در سیستم بانکی چگونه است؟
در نظام بانکی دو نوع هزینه وجود دارد. هزینههای عملیاتی و هزینههای غیرعملیاتی. بزرگترین هزینهای که بانکها متحمل آن هستند « هزینه سود پرداختی به سپردهگذاران » است. چون بانکها نهاد واسطهگری مالی هستند و برای تجهیز منابع باید مبالغی تحت عنوان سود علیالحساب به سپردهگذاران پرداخت کنند، این هزینه بزرگترین هزینهای است که بانک یا موسسه اعتباری غیر بانکی پرداخت میکند.
به همین دلیل مدیریت دارایی و بدهی در بانکها از اهمیت ویژهای برخوردار است و نقش بسزایی در مدیریت هزینه بانکها ایفا میکند از طرف دیگر بانکها مانند هر واحد اقتصادی دیگر به منظور افزایش سودآوری و حفظ و ارتقاء جایگاه خود در بازار رقابتی امروز توجه ویژهای برای حذف فعالیتهای فاقد ارزشافزوده یا با ارزشافزوده پایین دارند تا بتوانند خدمات موثری برای مشتریان ارائه نمایند.
* آیا بزرگی یا کوچکی بانک در تعیین میزان سود اثر گذار است؟
بله، 65 درصد هزینهها در بانک ملت سود سپردههاست و 35درصد برای هزینههای دیگر است. در بانکهای بزرگ این عدد احتمالا نزدیک به 65 تا 75 درصد نُرم است. به کار پژوهشی در این زمینه برخورد نکردهام، اما آنچه به نظر میرسد این است که اندازه بانک در میزان سود پرداختی اثرگذار است زیرا معمولاً بانک را براساس منابع مالی آن به بزرگ و کوچک طبقهبندی میکنیم و این بزرگی و کوچکی با هزینه سود پرداختی رابطه مستقیم دارد.
هر بانکی موفق شود در این هزینه صرفهجویی داشته باشد موفقتر عمل خواهد کرد. به دلیل رقابت ناسالمی که در سالهای اخیر رخ داد، حجم زیادی از هزینهبر دوش بانکها گذاشته شد و این اتفاق موجب شد شبکه بانکی با مشکل سودآوری مواجه شود. در این بین بانک مرکزی وارد میدان شد و تصمیم گرفت، این هزینه را نظارت و کنترل کند. در شهریور ماه سال 96 بانک مرکزی رعایت مصوبه شورای پول و اعتبار را به بانکها الزام مجدد کرد. اغلب بانکها این موضوع را رعایت کردند. بعد از بحران ارزی بسیاری از بانکها نگران خروج سپردهها شدند و مصوبه را مجددا رعایت نکردند. در مورد سایر هزینهها میتوان گفت عمدتا ثابت هستند. یعنی اینگونه نیست که با کاهش یک شعبه به راحتی بتوان هزینهها را کاهش داد.
* هزینههای عملیاتی مستقیم در کشور ما چقدر از نُرم معمولی بالاتر است و چقدر میتواند کاهش پیدا کند؟
کاهش بخشی از این هزینهها در اختیار بانکهاست و بخشی از آنها در اختیار بانکها نیست. زیرا نرخ سود ( بهره) یکی از متغیرهای مهم کلان اقتصادی است که به نوبه خود مهمترین پارامتر در تعیین نرخ جذب منابع و هزینه سود پرداختی به سپرده گذاران است. اگر قرار باشد خودمان را با جهان مقایسه کنیم نرخ باید سود(بهره) واقعی و نه نرخ سود اسمی را بسنجیم.
برای مثال در مقایسه با ایالات متحده ؛ درست است که نرخ اسمی سود یا بهره بانکی در کشور ما نسبت به کشورهای دیگر نظیر ایالات متحده آمریکا خیلی بالاتر است، اما دلیل بالا بودن این نرخ تورم بالایی است که ما در کشور داریم. در حالی که تورم در ایالات متحده خیلی پایین است. در نتیجه وقتی نرخ سود واقعی سنجیده میشود مشاهده میگردد که این مقدار خیلی هم بالا نیست و اختلاف شدید در این زمینه وجود ندارد. در سالهای 93 الی 95 به دلیل کاهش تورم در کشور ما، نرخ سود واقعی افزایش یافت.
* قرار بود در مورد سایر هزینهها و هزینههای عملیاتی غیرمستقیم صحبت کنیم.
اگر از هزینههای سود پرداختی به سپردهگذاران بگذریم، سایر هزینههای عملیاتی (غیرمستقیم) شامل اداری، عمومی و هزینههای پرسنلی است. در زیر مجموعه بخش هزینههای اداری و عمومی، هزینههای مرتبط با ستاد و شعب وجود دارد. اقلامی که میتوان از آن در هزینههای اداری و عمومی بانکها نام برد هزینه نگهداری و استهلاک دارائیهای ثابت از جمله رایانهها است. از دیگر هزینههای مهم ، هزینه تراکنشهای الکترونیک است که روی پایانههای فروش (POS) شارژ میشود.
تا دی ماه 94 هزینههای تراکنش روی پایانههای فروشگاهی را بانک صادرکننده کارت و صندوق مشاع پرداخت میکرد؛ اما اکنون بانکی که پایانه فروشگاهی به حسابش متصل ملزم به پرداخت این هزینه است. استدلال بانک مرکزی این بود که به دلیل رسوب منابع، هر حسابی که به پوز متصل است باید هزینه تراکنش را پرداخت نماید. که در این صورت بخش قابل توجهی از هزینه به بانکها تحمیل میگردد، در مجموع هزینههای کارمزد پرداختی به شتاب و شاپرک (تراکنشهای الکترونیک) رقم با اهمیتی از هزینه بانکها است.
* میزان این هزینه چقدر است؟
بسته به تعداد پوزها و تراکنشهای روی هر پوز و همچنین حجم و تعداد تراکنشهای کارتهای صادره شده بانکها و ابزارهای الکترونیک این عدد متفاوت است. کارمزدهای طرح شتاب و شاپرک برای بانک ملت ، مبلغی حدود 8500 میلیارد ریال در سال گذشته بوده است و برای سال جاری حدود 10 هزار میلیارد ریال برآورد میشود. که 5/3 درصد هزینههای کل بانک را تشکیل میدهد. البته بانکها در طرح شتاب دریافت کننده کارمزد نیز است که این رقم در بانک ملت حدوداً برابر با هزینههای آن است.
اما در مورد تراکنشهای شاپرکی موضوع بین بانکهایی که دارای PSP و یا فاقد آن هستند، متفاوت است زیرا بانکهای دارای شرکت PSP میتوانند از طریق تقسیم سود شرکت مربوطه در انتهای سال مالی مبلغی از هزینه کارمزد پرداختی به شاپرک را مجدداً بازیافت نمایند.
* چقدر از طریق PSP به حساب بانکی برمیگردد؟
بخشی از کارمزد پرداختی بانکها به شاپرک سهم شرکت شاپرک است و الباقی کارمزد سهم شرکتهای PSP است . که شرکتها 9 درصد را به عنوان مالیات بر ارزشافزوده پرداخت مینمایند و درنهایت 75 درصد کارمزد پرداختی بانکها به شاپرک به عنوان درآمد شرکتهای PSP است که بخش عمدهای از این رقم صرف هزینههای اداری و عمومی شرکتهای PSP میشود.
* اثرش را در تقسیم سود میگذارد؟
بله، نکتهای که در این زمینه وجود دارد و سیاستگذاران باید به آن توجه کنند خرید دستگاه پوز و نگهداری آن است که خرید آن به عنوان سرمایهگذاری است و نگهداریاش هزینهبر است.
* از آن 75 درصدی کارمزد پرداختی بانکها به شاپرک که درآمد شرکتهای PSP است چند درصدش در PSP هزینه میشود؟
بانک ملت علاوه بر کارمزد پرداختی به شاپرک، رقمی بالغ بر 20 درصد کارمزد پرداختی بابت بازاریابی و پشتیبانی از پایانه فروش به شرکت PSP خود پرداخت مینماید. که سود تقسیمی شرکت کمتر از 20 درصد مبالغ پرداختی به شاپرک و شرکت PSP است.
نکتهای که اینجا وجود دارد و باید در سیاست گذاری مورد توجه قرار گیرد این است که بانک باید دلگرم باشد که در پایانههای فروش سرمایهگذاری کند. بانکی که میخواهد سهم بازار از تراکنش الکترونیک بگیرد باید تلاش کند و سهم بازار خود را گسترش دهد و دلگرم باشد و این سهم را نگهداری کند. یک مسئلهای که اخیرا در کشور رخ داده این است که مقدار پول نقدی که همراه افراد است کاهش پیدا کرده است و دلیل این امر نظام کارمزدی معیوب است. وجه نقد، اسکناس و مسکوک کاهش یافته است.
این امر موجب شده هزینه صدور اسکناس کاهش یابد. این مسئله صرفه جویی هزینه برای کل کشور است. این هزینه را بانکهای تجاری میپردازند. این مسائل قابل تامل است و دلگرمی برای بانکی که تراکنش الکترونیک بالاتری دارد ایجاد میشود. استدلالی که پشت این موضوع است که چرا بانکهای تجاری باید این پول را پرداخت کنند؟ آفتی که مجموعه بانکها را گرفتار کرده است واریز برداشتی با نرخ سود غیر متعارف است.
* علت به وجود آمدن آن چه بود؟
علت آن همان رقابت ناسالمی بود که پیشتر به آن اشاره کردم.
* بعد از بحث هزینههای پایانههای فروش، هزینه بزرگ در سیستم بانکی چیست؟
هزینههای تعمیر و نگهداری جز هزینههای اداری است. در بخش هزینههای تعمیر و نگهداری شعب ما، هر چقدر بانکی قدیمیتر باشد آیتم مهمتری در سبد هزینههای بانک مربوطه است. عدهای میگویند با الکترونیکی شدن بانکها چه نیازی به گسترش شعب هست؟ این حرف درستی است.
اما بانکهایی که دیرتر ایجاد شدند، شعب کمتری دارند. از طرفی انحلال یک شعبه با تعداد زیادی کارمند و پرسنل کار آسانی نیست. ادغام شدن دو شعبه مسائلی را به وجود میآورد. از طرف دیگر بانکها میتوانند استخدام نکنند و شروع به بازنشستگی کنند. نام سال جاری «اشتغال» است. از طرف دیگر خود بانک شعارش اشتغال است. در بانک ملت 21 هزار نفر پرسنل وجود دارد. اگر 5 سال هم نیرو نگیریم با یک خلا مواجه میشویم. به این معنی که نیروهای فعلی حاضر در بانکها امکان پیشرفت ندارند. کاهش شعب یک راه است. در بانک ملت باجهها را کاهش دادیم و شعب را ادغام کردیم.
* ما بسیاری از کارها را به صورت الکترونیک انجام میدهیم. اما در همین زمینهها هم کاملا مدرن نشدیم.
این الکترونیکی شدن هزینه دارد. ما در نظام پرداخت الکترونیک شدیم. دریافت و پرداخت حضوری کاهش یافته است و حضور در شعب برای واریز یا انتقال وجه کم شده است. اما در بخش ارائه خدمات و تسهیلات هنوز الکترونیکی شدن اتفاق نیفتاده است. فرد برای دریافت وام هنوز باید به بانک مراجعه کند.
* هزینههای الکترونیکی شدن چه مقدار است و آیا ریسکی در این زمینه وجود داشته است؟
چیزی که به عنوان هزینه شناخته میشود، توسعه زیرساختها است. قیمت تمام شده همین زیر ساختها برای ما گرانتر است. ما بحث سختافزار و نرمافزار را داریم و به دلیل تحریمهایی که در جهان علیه ما وجود دارد امکان استفاده از این نرمافزارها وجود ندارد. درست است که موسساتی که این نرمافزارها را توسعه میدهند در اختیار آمریکا هستند، اما دانش جهانی است و باید امکان استفاده از آن برای همه وجود داشته باشد.
مثلا اکثر کسانی که در ناسا هستند ایرانیاند؛ اما ناسا یک سازمان جهانی است.این تحریمها منجر شده که ما نتوانیم از نرمافزارهای متعارف دنیا استفاده کنیم یا نرمافزارهایی که به ما ارائه میدهند در پشتیبانی اختلال دارند. نظیر مشکلاتی که در نرمافزار بورس به وجود آمد. چون ما تحریم هستیم شرکتی که خدمات را به ما ارائه داده پشتیبانی را انجام نمیدهد .این اتفاق موجب میشود ما نرمافزارها را خودمان ایجاد و آزمون و خطا کنیم و این آزمون و خطا هزینه سرسام آوری برای ما ایجاد میکند. آزمون و خطاهایی که وجود دارد هزینهها را بالا میبرد.
* نرمافزارها چه سهمی از هزینهها را میبرد؟
نرمافزار جزو داراییهای نامشهود و سختافزار جز داراییهای مشهود میشود که مستهلک میشوند. استهلاک و توسعه اینها 10 درصد هزینههای اداری ما را تشکیل میدهد.
*نامشهود هم گفتید؟
بله
* در بخش نامشهود غیر از نرمافزار چه هزینههای دیگری است؟
از جمله داراییهای نامشهودی که داریم حق الامتیازها است که جز داراییهای نامشهود قرار میگیرند. اگر ما سهام شرکتی را با قیمت بالاتری تحصیل نمایم به دلیل سرقفلی که در آن نهفته است، این هم جز داراییهای نامشهود میشود.
* کلا دارایی نامشهود چند درصد از هزینهها است؟
دارایی نامشهود هزینه نیست بلکه استهلاک آن جزو هزینههاست. این رقم به نسبت اینکه بانک چقدر الکترونیکی شده متفاوت است. اما در بانک ملت حدود 15درصد از کل هزینههای استهلاک داراییها را هزینه استهلاک داراییهای نامشهود تشکیل میدهد.
* یعنی 15 درصد از هزینه استهلاک داراییها هزینه کامپیوتر و … میشود.
بله درست است.
* هزینههای فوق شامل تولید نرمافزار و بخشی هم ارتقاء نرمافزار است؟
خیر هزینههای فوق فقط مربوط به استهلاک است اما در مورد توسعه و ارتقاء نرمافزار ما با یک شرکت بیرونی قرارداد میبندیم .
* مثلا با بهسازان قرارداد میبندید و روی هزینههای شما میآید؟
بله، اما ما در صورتهای مالی برای آنها هزینه در نظر نمیگیریم و آنها را به عنوان یک قلم دارایی نامشهود ثبت میکنیم زیرا اگر منجر به دارایی شود شرکت بهسازان از طرف بانک آن نرمافزار را ثبت میکنند و جز داراییهایی نامشهود بانک میشود یا جز نرمافزارهایی که مالکیت آن را بانک در اختیار دارد، میشود. مثلا برای صدور ضمانتنامه ارزی تا الان ماژولی دیده نشده بود. درخواست بخش ارزی ما این است که ضمانتنامه ارزی توسعه پیدا کند. توسعه این بخش هم منجر به افزایش دارایی نامشهود ما میشود. البته در بخش نرمافزار بابت پشتیبانی هزینههایی هم بانک پرداخت میکند.
* این هزینه برای طراحی نرمافزار core2 لحاظ نمیشود؟
چون ما هر دو را تحویل نگرفتیم هر پولی که پرداخت میکنیم در سرفصل پروژه در جریان پیشرفت یا پیشپرداخت ثبت مینمایم تا موقعی که تحویل انجام شود و ثبت نهایی صورت گیرد. پس از تحویل نرم افزار به نام بانک ملت میشود. همان طور که در مورد املاک احراز مالکیت میشود، در مورد نرمافزار هم باید احراز مالکیت انجام شود تا ما بتوانیم به لحاظ مالکیت معنوی روی آن ادعا داشته باشیم.
تا زمانی که احراز مالکیت نیست پیشپرداخت ثبت میزنیم و پس از آن به عنوان دارایی نامشهود در ترازنامه لحاظ میشود.
* روی هزینههای اداری متمرکز شویم. چه بخشهایی را شامل میشود؟
آب، برق، گاز، تلفن و کاغذ هزینههایی است که در شعب ما صورت میگیرد و هر چه به سمت کار بدون کاغذ برویم کاهش مییابد. زیرا بخشی از هزینهها برای چاپ و کاغذ است.
* این مقدار چه سهمی از هزینهها است؟
این سهم 5 درصد است. اما من در مدیریت هزینه نگاه دیگری دارم. نمیتوان گفت چون 5 درصد است به آن اهمیت ندهیم. خود هزینه تعمیر و نگهداری هزینهای است که باید پرداخت شود. این هزینهها، خرد هستند. هزینههای مخابراتی هم وجود دارد.
* هزینههای زیرساختی مخابراتی چقدر است؟
هزینههای زیرساختی جز همان ده درصد از هزینهای کلی است که در ابتدا گفتم. لذا این موارد شاید قابلیت تفکیک نداشته باشد. یکی از هزینههایی است که بانکها متقبل شدند. ما بانک اصل 44 هستیم. همکاران سابق ما جز صندوق بازنشستگی بانکها بودند. بعدها با تصمیمی که گرفته شد همکاران ما بیمه تامین اجتماعی شدند.
بنابراین همکاران جدید جز تامین اجتماعی هستند و هزینههای پرسنلی و هزینههای بیمهای که بانک پرداخت میکند مربوط به همین بخش است. بخش دیگری که سه سال است اضافه شده صندوق بیمه سپردههاست که به آن «صندوق ضمانت سپرده» میگویند.گاهی شما ذخیره میکنید، اما این مبلغ هزینهای است که پرداخت میشود و این مقدار ده درصد هزینههای ما را تشکیل میشود. 35 درصد بهرهای و 25 درصد غیر بهرهای است که این 25 درصد شامل هزینههای اداری و غیر پرسنلی میشود.
* این نسبت چگونه است؟
تقریبا 50 -50 است. ما 1100 میلیارد ریال برای صندوق سپردهها دریافت میکنیم. از جمله اینها هزینههای 5500 میلیارد بابت تراکنشهای پوز است. 1400 میلیارد ریال هزینه نگهداری پوز است و هزینههای بهداشت درمان هم وجود دارد که در ذیل هزینههای اداری قرار میگیرد.
* در هزینههای اداری خیلی نمیتوان دست برد.
اتفاقا بحث من هم همین است. الان که نظام بانکی ما با مشکل تحریم مواجه میشود حجم فعالیت ارزی کاهش خواهد یافت. سوال این است که با کاهش فعالیت ارزی میتوان هزینهها را کاهش داد؟ میتوان کارمزدهای ارزی را کاهش داد، ولی از طرف دیگر شما درآمدتان را از دست دادهاید.
اینجا برای اینکه هزینههای غیر ضرور را مدیریت کنیم کنترل ضروری است. برای کاهش هزینههای اداری یکی روش کنترلی است و دیگری فرهنگ صرفه جویی است. الان فرصت مناسبی برای اشاعه فرهنگ صرفه جویی است. بودجه بانکها در شرایط فعلی خوب است و افزایش نرخ تورم را در هزینههایشان ندیدهاند.
نرخ تورم در فاصله اندکی احتمالا به مصرف کننده منتقل میشود. من فکر میکنم اگر مدیریتی در زمینه هزینهها صورت نگیرد در سال آتی بسیاری از بانکها با افزایش هزینههای خود مواجه شوند و به مشکل برخورد کنند. انحراف از بودجه ناشی از نرخ است.
* در بخش پرسنلی که 12 الی 13 درصد کل هزینههای بانک است چقدر میتوان در کوتاه مدت به آن دست زد و آن را کاهش داد؟
هزینه پرسنلی یک مسئله حائز اهمیت است. در آن طرف این طیف همکار ما قرار دارند که به درآمد برای گذران زندگی احتیاج دارد. در این شرایط تورمی نمیتوانیم تعداد را کم کنیم. مسائلی که در بخش تامین اجتماعی و در خود بانکها وجود دارد باعث میشود نتوان هزینههای پرسنلی را کاهش داد، اما میتوان مدیریت کرد. ولی کاهش دادن آن به این معنا که به طرز عجیبی روی بودجههای بانک اثر بگذارد فکر نکنم چنین اتفاقی رخ دهد.
* هزینههای ستاد و صف چگونه است؟
در بانک ملت هزینههای اداری، عمومی و پرسنلی به نسبت هزینههای پرسنلی 50 درصد برای ستاد و 50 درصد برای صف است. ستاد ادارات مرکزی را تشکیل میدهد. در پرسنلی 70 در شعب است و 30 درصد در ستاد است.
* ذخیره گیری چقدر هزینه ایجاد میکند و در کجا دیده میشود.
در آیتمهایی که طبق استاندارد بانک مرکزی برای افشای صورتهای مالی وضع شده هزینههای مطالبات مشکوک الوصول یک آیتم جداگانه است که استفاده کننده از صورتهای مالی در یک نگاه بتواند هزینهها را در سایت ببیند. یک ستون جدا غیر از ستون هزینههای اداری، عمومی و پرسنلی وجود دارد که هزینه مطالبات مشکوک الوصول است.
* برداشت من این بود که ذخیره گیری یک هزینه ایجاد میکند. انتقال پول از جاری به غیر جاری هزینه دارد. این هزینه در کجا دیده میشود.
این بخش درآمد از دست رفته بانک میشود. نرخ موثر، تسهیلات ما را کاهش میدهد. ما در بانک ملت اینگونه برآورد میکنیم که قرار بود a مبلغ برای تسهیلات سود پرداخت شود. الان a-3درصد شده و تحلیل از بخش اعتبارات میخواهیم. آنها توضیح میدهند که در بخش سرفصلها رفته است. ما میگوییم چون شعب ما محل اعطای تسهیلات هستند برای مدیریت هزینه کاهش نرخ موثر را منتسب به شعب میکنیم.
* نرخ موثر در شعب در این دو سه سال چقدر است؟
بانک به بانک میتواند متفاوت است. بین عقود مبادلهای و مشارکتی اختلاف افتاده است. نرخی که اعلام شده برای اعطای تسهیلات 18 درصد است. اعداد و ارقام متفاوت است. ضمنا هزینههای ذخیره عمومی و اختصاصی جاری ، مطالبات مشکوک الوصول ، معوق و سررسید گذشته 15 درصد هزینههای بانک را تشکیل میدهد.
* نرخ مشکوک الوصول ما بالای 15 درصد است.این نرخها را اگر بخواهیم پیش بینی کنیم چقدر است؟
در سرفصل جاری نرخ 1.5 درصد ذخیره عمومی است در سر رسید گذشته 10 درصد و در معوق 20 درصد تا 50 درصد و در مشکوک الوصول به تناسب از 50 درصد تا 100 درصد است. بنابراین برای اظهار نظر در مورد بانکها باید ببینیم هزینه بانک در کدام سرفصل بیشتر است. اما به صورت عمومی آنچه از اهالی رسانه منتشر میشود اعداد8 یا 9 درصد است، اما واقعیت این است که بیشتر از اینها است و نزدیک 15 درصد است. بیشتر مصارف بانک را مطالباتش تشکیل میدهد.
* الان میگویند مطالبات غیر جاری بانکها 15 درصد است. اما بانکها دوباره میآیند وام میدهند بعد از مدتی سررسید گذشته یا مشکوک الوصول میشود.
اتفاقی که سال قبل در بانک ملت افتاد و منجر به شفاف سازی شد این بود که چون تسهیلات در سامانه متمرکز ثبت میشود هر چه مقررات بانک مرکزی میگوید اجرایی میشود. لذا در زمان خود به سرفصلی که باید میرود. اتفاقی که دارد میافتد بحث حاکمیت شرکتی است که باید در بانک چگونه باشد. در بانک ملت تمدید یا استمهال کردن بانک در مرکز یا ستاد انجام میشود و ستاد با توجه به ریسک تسهیلات گیرنده تصمیمگیری میکند.
اگر در وضعیت اعتباری مشتری تغییری ایجاد نشده باشد وام میتواند تجدید شود و میتواند مبلغش بیشتر شود. نظام ذخیره گیری در مجموعه بانک ملت انجام میشود و ما تلاش کردیم برای آنها ذخیره گیری کنیم.
* برای جمعبندی چه سخنی دارید؟
بحث اخری که باید خدمتتان عرض کنم بحث کسری صندوق بازنشستگی (اکچوری) است. در طی سالها برای خودش عددی شده و برای بانک ملت سه هزار و صد میلیارد ریال در سال میشود. بانکی مثل ملت چگونه میتواند این مقدار را مدیریت کند؟ چون خارج از اراده بانک است و به نظامهای اساسنامه صندوق بازنشستگی بانکها بر میگردد. این هم مسئلهای است که به نظر میرسد باید راهکار مناسبی برای آن اتخاذ کرد.
* اکچوری از کدام هزینهها است؟
اکچوری را جز هزینههای اداری میآوریم.
* در حوزه بیمه میفهمم؛ اما در حوزه بانک نمیدانم جز کدام هزینهها محسوب میشود؟
بعضی سهامداران با تهیه مطلبی به مجمع آمده بودند و میگفتند فلان بانک هزینههای عمومی و پرسنلیاش a مبلغ است و شما 5+ a هستی یا 2 a +هستی. یعنی هزینههای شما بیشتر است. در طبقهبندی هزینهها، ثابت، متغیر و نیمه متغیر داریم.
بعضی هزینهها نقدا پرداخت میشود و برخی هزینهها غیر نقدی است و هر بانک بر اساس تمرکزی که روی کیفیت سود و زیان دارد به صورت تعهدی آن را نگهداری میکند. مثلا هزینه مطالبات مشکوک الوصول نقدی نیست و ما پولی نمیدهیم بلکه آن را به صورت تعهدی محاسبه و ثبت میکنیم که دفاتر حذف میگردد. تسهیلاتی که غیر قابل وصول است جزو دارایی سمی میشود و به همین دلیل در دفاتر برای آنها هزینه به ظرفیت ذخیره مطالبات مشکوک الوصول ثبت میگردد. یعنی مقدار دارایی که ممکن است از بین برود و ما بابت آن، در دفاتر ذخیره نگهداری میکنیم.
* مثلا فلان کارخانه را که مربوط به فلان شخص بوده تملک کردم. پس برای نقد کردن آن و بیرون فرستادن پرسنلش و … هزینه کردهام.این هزینهها برای بانک چقدر بوده است؟
بانک ملت در این قسمت مشکل چندانی ندارد. من فکر میکنم در بانکهای دولتی این سهم بالاتر است. بعضی واگذاریها تکلیفی و بعضی رد دیون دولت بوده است و بعضی از این کارخانهها خود مشکلدار بودهاند. پس اینها هزینههایی بر دوش بانکها انداخته است.
* اینها کجا هزینه میشود؟
در صورتهای مالی ما به صورت عدم النفع از شرکتهای تابعه نمود پیدا میکند و سهم سود دریافتی از شرکتهای تابعه، را کاهش میدهند .
همانگونه که استحضار دارید بانک ملت دارای سه هلدینگ است که به طور تخصصی در سه زمینه املاک و پروژههای ساختمانی، فناوری اطلاعات و گروه خدمات مالی فعالیت مینمایند. درصورتی که شرکتی تملیک شود به تناسب جهت اعمال مدیریت تخصصی بر هلدینگ مربوطه منتقل میشود. اگر شرکتی زیانده باشد در حقیقت این زیان، سود تلفیقی گروه مربوطه را کاهش میدهد.
* گاهی جایی را گرفتید. مثلا بانک خانهای را تملک کرده و فروش نرفته است. این هزینهها کجا ثبت میشود؟
به این موارد «وثایق تملیکی» میگویند که در ترازنامه بانک تحت عنوان سایر داراییها طبقهبندی میشوند. ما از این بابت هزینهای ثبت نمیکنیم، بلکه با انجام تشریفات قانونی.
* این شرکتهایی که دارید یکسری سود ده هستند. ولی برخی زیان ده هستند و الان از 12 شرکتی که زیرمجموعه بانک هستند ممکن است تعداد زیادی زیان ده باشند.
ما به منظور مدیریت این شرکتها آنها را به سه گروه مالی،آی تی(فناوری اطلاعات) و ساختمانی طبقه بندی کردیم. البته در بخش املاک به بخش ساختمانی و شرکت ماد واگذار کردیم. حتی از این بخش سود داشتیم؛ در حالی که اکثر بانکها در این زمینه مشکل داشتهاند. آن چیزی که صورتهای مالی بانک نشان میدهد حاکی از عملکرد مثبت ما در این زمینه است. اما این مقدار مطلوب نیست. بنابراین اینکه شرکت چه ماهیتی دارد به بخش مربوطه منتقل شده است. هزینهاش در آن شرکت میآید.
* در حوزهای فناوری اطلاعات چطور؟
فناوری اطلاعات هم یکی از بخشهای سود ده بانک ما است. صورت سود و زیان ما در این زمینه مثبت است. سه هلدینگ ما مثبت هستند. مثلا گروه مالی سی شرکت زیرمجموعه دارد که 20 تا سود ده و 10 تا زیان ده هستند.این ده مورد زیان ده، سود آن شرکتهای را میخورند. بنابراین DPS تحصیلی که از هلدینگ گروه مالی میگیریم کمتر خواهد شد.
* اما سرجمع سود دهاند؟
بله، سرجمع سود دهاند و امسال هم سال خوبی در این زمینه بوده است.
* در بخش ارزیابی سود بانکها را توضیح دهید؟
امکانی برای شرکتهای زیان ده به وجود آمد که شرکتهایی که مشمول ماده 141 قانون تجارت هستند یا شرایط ورشکستی یا زیان انباشته دارند امکان تجدید ارزیابی دارایی را داشته باشند. تجدید ارزیابی، داراییها حقوق صاحبان سهام را افزایش میدهد؛ زیرا مازاد تجدید ارزیابی در سمت چپترازنامه لحاظ میشود. مفهومش این است که از شرایط ورشکستگی بیرون میآیند.
* آیا این بیشتر در بخش ساختمان است؟
درست است. دولت اجازه داد با تجدید ارزیابی شرکتهای مشمول ماده 141 قانون تجارت، معاف از مالیات شوند و آنهایی که مشمول ماده 141 نیستند مشمول مالیات میشوند و این شمول مالیات باعث میشود پول از جیب سهامدار ما خارج شود. مسئله بعد این است که اگر ارزش دفتری یک دارایی که 100 واحد گفته بودیم 200 واحد میشود.
درست است که شرکت از ماده 141 خارج میشود؛ ولی هزینه استهلاک برای سال بعد حداقل دو برابر میشود. پس 2000 میلیارد ریال هزینه استهلاک کل داراییهای بانک میشود. اگر قرار باشد 2000 میلیارد ریال هزینه استهلاک بشود 4000 میلیارد ریال میشود. یعنی هزینه استهلاک دو برابر میشود.
* در هر حال استهلاک را دارید؟
داریم. اما اگر تجدید ارزیابی کنیم هزینه استهلاک حداقل دو برابری خواهیم داشت. یعنی این تجدید ارزیابی طی چند سال خود به خود خورده میشود و صرفا برای یک بازیابی است.
* بخش دیگر تسعیر ارز برای بانکهایی بود که تسهیلات ارزی داشتند آن را چه کردند؟
مرجع اعلام نرخ ارز به بانکها بانک مرکزی است. این مسئله منوط به این است که بانک مرکزی این نرخ را چقدر اعلام کند. تا الان بانک مرکزی مجوز نرخ 4200 برای هر دلار را داده است. داراییهای ارزی، تسهیلاتی است که به شرکتهای مختلف داده شده و آن را نمیتوان تسهیل کرد. نیمایی یعنی امکان فروش آن همین الان وجود دارد. بدهی ارزی سپردهها است و دارایی ارزی به شکل تسهیلات است.
* وضعیت دارایی ارزی در بانکها چگونه است؟
در بانک ملت وضعیت باز ارزی مثبت است. وضعیت باز ارزی یعنی بخشی از منابع اختصاص یافته به مصارف و تسهیلات اعطایی به مشتریان از منابع بانک بوده است. مفهوم منفی بودن یعنی بانک سپرده ارزی را جذب کرده و فقط بخشی از آن را توانسته به عنوان تسهیلات به مشتریان بدهد .
تسهیلات ارزی مفهوم خوبی است ولی بحث اعطای تسهیلات ارزی پیچیده است. من باید به لحاظ منطق بانکداری باید به شرکتهایی تسهیلات ارزی ارائه دهم که درآمد ارزی داشته باشند. متاسفانه در بخشی از شرکتها درامد ریالی و هزینهها ارزی است. در آینده نوسانات نرخ ارز ما را با مشکل مواجه خواهد کرد.
چون آینده این بخش غیر شفاف و مبهم است. لذا بانکها علاقهای به این موضوع ندارند. وقتی کیفیت سود و زیان را میخواهید بالا ببرید مجبورید برخی ذخایر را بگیرید. اینگونه نیست که ما پولی داده باشیم و هزینه اضافی کرده باشیم. سرانه بانک ملت بالاست در صورتی که کیفیت کار ما هم بالاست.
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 36