ثروت بالقوه
مدیرعامل سابق واسپاری ملت:
بنگاههای خرد، کوچک و متوسط یاSMEها که در دنیا، به خصوص در کشورهای در حال توسعه، به عنوان موتورهای رشد محسوب میشوند، در ایران همیشه مورد بیمهری بودند. بیرمقی شهرکهای صنعتی همان رنگ رخساره است که از سر درون این بنگاهها حکایت دارد.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، معمولا یک طیف از مشکلات این دست از بنگاهها، بانکها هستند. درگیری بانکها و این دست از بنگاهها ادامهدار بوده و خواهد بود که میتوان دلایل آن را عدم انعطاف بانکها نسبت به تامین نیازهای متفاوت و متعدد این نوع بنگاهها دانست. دکتر محمد صالحیتبار استاد دانشگاه و مدیرعامل واسپاری ملت طی گفتوگوی اختصاصی خود با مجله بانکداری آینده دوای درد تامین مالی SMEها را، توزیع تسهیلات و منابع مالی از طریق لیزینگها دانست. وی طی گفتوگوی تفصیلی خود اذعان داشت که عاملیت لیزینگها در بخش توزیع منابع مالی ارزانقیمت، میتواند تاثیر کاملا مستقیمی بر افزایش اشتغال و تقویت بنگاهای کوچک و متوسط داشته باشد. در ادامه مشروح گفت و گو با این صاحبنظر اقتصادی و مالی را خواهید خواند.
به عنوان صاحبنظر اقتصادی، بهطور کلی ویژگی بارز SMEها چیست؟
SMEها یا بنگاههای کوچک و متوسط، متناسب با شرایط اقتصادی، اندازه اقتصادها و درجه توسعه یافتگی آنها، دولتی یا خصوصیبودن اقتصاد، نوع فعالیتها و کسبوکارها، تکنولوژی و فناوری مورد استفاده، میتواند تعریف متفاوتی داشته باشند. البته شاخصهای ازقبیل ظرفيت توليد ميزان سرمايه، دارايي، فروش و تعداد کارکنان استفاده میشود که رايجترين آنها، معيار تعداد کارکنان است و به نظر بنده به بنگاهایی باتعداد کارکنان 50 نفر و کمتر در ایران اطلاق میشود. بنابراین از ویژگی بارز SMEها میتوان به تعداد کارکنان اندک،سرمایه موردنیاز کم، چابک بودن، داشتن انگیزه، تجربه و تخصص مناسب در مالکین و سهامداران، برخورداری از تکنولوژی بروز تولید و انعطافپذیری در تولید محصولات، در بسیاری از موارد داشتن مالکیت و مدیریت یکسان، فعالیت در حوزه جغرافیایی مشخص و… اشاره کرد. بنابراین در اقتصادهای توسعه یافته بنگاههای کوچک به راحتی ایجاد میشوند و کمتر در معرض خطر از بین رفتن قرار میگیرند زیرا به دلیل High-Tech بودن و سایر ویژگیهای ذکر شده، و به منظور تکمیل زنجیره ارزش و توسعه و متنوع کردن محصولات توسط بنگاهها بزرگ جذب شده یا مورد حمایت قرار میگیرند. در اینجا باید به بحث ادغام و تملک(MERGERS AN ACQUISITIONS) یا اختصارا M&A که بسیار در دنیا استفاده میشود توجه کرد. اما در کشور ما بهدلیل دولتی بودن اقتصاد و شرکتهای بزرگ، این بنگاهها بهعنوان رقیب بخش دولتی تلقی شده و در بسیاری موارد توان رقابت با رانتهای دولتی را نداشته و از صحنه رقابت خارج میشوند.
این بنگاهها بازیگران خاص خود را دارند و گاهی اوقات میبینیم سهامشان خریداری میشود، آیا در چنین صورتی باز هم میتوان گفت ادغام شدهاند؟
بله، در چنین شرایطی ادغام و تملک صورت میگیرد که در راستای تغییر تکنولوژی، تنوع محصولات و تکمیل زنجیره ارزش بنگاههای بزرگ صورت میگیرد. کسبوکارهای کوچک بخصوص دانشبنیان از پتانسیل رشد و تغییر بسیار بالایی برخوردارند، ضمن اینکه فعالیتهای اقتصادی هستند که از ریسک بسیار بالایی نیز برخودار هستند. بنابرای کارآفرینانی که موفق به راهاندازی چنین کسبوکارهایی کنند پاداش (بازدهی) سرمایه گذاری، تخصص و تجربه خود را دریافت خواهند کرد و میتوانند سهام خود را با قیمت مناسب در بازارهای سازمان یافته مثل بورس یا فرا بورس بفروشند.
آیا شرکتهای لیزینگ برای تأمین خواستهها و خدمات شرکتهای کوچک و متوسط در کشور برنامهریزی کردند؟
متاسفانه صنعت واسپاری یا لیزینگ در ایران صنعت نوپایی است و در نظام مالی کشور نه تنها مورد توجه قرار نگرفته بلکه محدویتهای قانونی خیلی زیادی هم بر آنها تحمیل شده است. در دنیا عمده فعالیت لیزینگها "لیزینگ عملیاتی" است که صنعت لیزینگ کشور از آن منع شده و فعالیت آنها به اعطای تسهیلات در قالب دو عقد اسلامی فروش اقساطی و اجاره به شرط تملیک محدود شده و در حال حاضر بیش از 90 درصد پرتفوی لیزینگها به لیزنگ خودرو اختصاص پیدا کرده است. تصور میکنم تاکنون در این زمینه لیزینگها عملکرد قابل توجهی نداشتهاند.
به عنوان مدیرعامل یکی از شرکتهای قدرتمند لیزینگ، چه میزان با مشتریان بانکداری تجاری بانک ملت تعامل داشتهاید؟
ابتدا پاسخ سوال قبل شما را تکمیل کنم که لیزینگها چه کمکی میتوانند به این بنگاهها بکنند. بنده معتقدم علیرغم عملکرد ضیف آنها در گذشته لیزینگ بهترین شیوه تامین مالی، راهاندازی و توسعه کسبوکار را برای SMEها فراهم میکند. بطور کلی منابع مالی مورد نیاز این بنگاهها میتواند از منابع درونی و غیررسمی ویا بیرونی و رسمی تامین شود. در قسمت بیرونی و رسمی میتواند از بانک، بازار سرمایه، تامین کنندگان محصولات، صندوقها یا لیزینگ تأمین مالی کند. شرایط حاکم بر بانکها به گونهای است که شرکتهایی که دارای سابقه فعالیت و صورت مالی، گردش مالی و حسابهای فعال و وثایق مناسب داشته باشند میتوانند تأمین مالی کنند. SMEها با مشکلات فراوانی در تأمین مالی از این روش مواجه میشوند. روش دیگر بازارِ سرمایه و انتشار اوراق مالکیتی و بدهی است. با توجه به شرایطی تورمی حاکم بر اقتصاد در سالهای گذشته و نرخ بدون ریسک داراییها و اوراق بهادار با درآمد ثابت، بعنوان مثال اسناد خزانه دولت که با تنزیل حدود 25 درصد عرضه میشود، بازدهی مورد انتظار سهامداران نیز بالا بوده و تأمین مالی بنگاههای زودبازده از طریق ابزارهای مالکیتی (سهام) را با مشکل اساسی مواجه کرده است، مگر اینکه جزو شرکتهای تابعه، هولدینگها و شرکتهای مادر تخصصی بزرگ باشند. تامین کنندگان محصولات نیز با توجه به عدم شناخت کافی از بنگاهای کوچک معاملات خود را ترجیح میدهند به صورت نقدی انجام بدهند. ولی تامین مالی لیزینگ از طریق تهیه ماشینآلات، تاسیسات، تجهیزات و محل کار و… است و مشکل اصلی قیمت تمام شده منابع است که میتواند با منابع حمایتی و سوبسید دار مرتفع شود.
ولی تجربه غیر از این را نشان میدهد.
لیزینگ در این خصوص تجربهای نداشته و منابع حمایتی همواره از طریق بانکها توزیع شده است. نمونه آن عملکرد آییننامه اجرایی گسترش بنگاهای کوچک و زودبازده است که اهلیت افرادی که متقاضی منابع مالی بودند به درستی بررسی نشد، همچنین طرحها توجیه فنی، مالی و اقتصادی نداشت و عمدتاً معرفی شده وسفارشی بود. به این ترتیب بخش عمده منابع نهتنها صرف تولید و اشتغال نشد بلکه سوداگری را رونق داد و به بازارهای دیگر مثل مسکن و ارز وارد شده و باعث نواسانات غیرواقعی قیمتها در بازارهای کالایی شد. حال اگر این منابع از طریق لیزینگ تأمین میشد و بنگاه زودبازدهی نیازمند ساختمان، ماشینآلات و… بود لیزینگ پول را در قالب عقد فروش اقساطی و اجاره به شرط تملیک ارائه میداد. در چنین قالبهایی امکان سوداگری با منابع لیزینگی از بین میرود، چرا که امکان جابهجایی و معامله مجدد این دارایی تا انتهای قرار داد وجود ندارند.
در ایران راهی برای آن پیدا میکنند، مثلاً میتوانند محصول را از طریق وکالت بلاعزل به دیگری بفروشند.
در اینجا صحبت از استثنائات نیست،. البته به دلیل نقص قوانین، مقررات و مکانیزمها نمیتوان گفتههای شما را نفی کرد، مسلماً امکان سوءاستفاده از موارد قانونی وجود دارد.
همانطور که گفتید کار تخصصی یکی از مزیتهای لیزینگ نسبت به دیگر مؤسسات پولی است، شما چه مزیتی را میتوانید برای آمدن SMEها به سمت لیزینگ و تأمین مالی از این طریق ایجاد کنید؟ میتوان قطعهسازی را مثال زد، برای این حوزه چه تجهیزات ثابتی تأمین میکنید تا با کسب مزیت به سمت شما حرکت کنند؟
قطعهسازان شرکتهای بزرگی هستند.
بعضی از آن کوچک هستند و در تمام جهان موتور محرکه اقتصادی به شمار میروند. به طور مثال میتوانیم درمورد کارگاههای تراشکاری صحبت کنیم. اگر فرض کنیم در تهران 300 کارگاه تراشکاری وجود دارد که تمایل به تعویض دستگاههایشان دارند، میتوان روی آنها سرمایهگذاری کرد، آیا با توجه به ظرفیت موجود میتوان لیزینگ تجهیزات را با نرخ پایین تر انجام داد؟
نهادهای مالی مثل بانکها و بورسها سازمانهای گستردهایاند که از چابکی لازم برخوردار نیستند و فرآیند بررسی، تأمین و پرداخت اعتبار طولانیمدت و پرهزینه است عموماً بنگاههای کوچک نیازمند تأمین هرچه سریعتر منابع مالی، ابزار و تجهیزات هستند تا بتوانند سریعتر فعالیت خود را شروع کنند، کوچک بودن و چابکتر بودن لیزینگها نسبت به دیگر نهادهای مالی سبب تسریع در اعتبارسنجی، توافق و اعطای تسهیلات و یا تامین محصولات خواهد شد. مزیت دیگر لیزینگها غیروثیقهای بودن منابع یا کمهزینه بودن وثایق آنهاست، وثیقه لیزینگ شامل محصول و کالای سرمایهای یا نهایتاً چکی است که بابت تضمین ارائه میشود. و بنگاههای کوچک امکان ارایه چنین وثایقی را دارند. موارد ذکر شده، هزینه تامین مالی بنگاها را کاهش میدهد.
از یک بنگاه کوچک چه چیزی را میتوانید به عنوان وثیقه دریافت کنید؟!
معمولا دارایی که لیزینگ میشوند و یا حتی حسابهای دریافتنی میتواند وثیقه تسهیلات قرار گیرد. بعنوان مثال ساختمان محل فعالیت، ماشین آلات و تجهیزات ثابت مورد استفاده در تولید و… بنابراین تأمین مالی به پشتوانه دارایی است یکی از مولدترین روشهای تأمینمالی است. به اینترتیب ویژگی اصلی لیزینگ این است که مانند سایر کسبوکارهای کوچک تجربه، تخصص، انگیزه و چابکی لازم را داراست.
میتوان ورود به سمت بازارهای خُرد اعم از تراشکاری، تولیدکنندگان پلاستیک و… را به عنوان پیشنهاد مطرح کرد. افراد در اینگونه مشاغل بسیار تمایل به داشتن دستگاههای نو دارند که دقیقتر باشد و کار را بهتر انجام دهند، هنگامی که مجبور باشند مستقیماً از خریدار تهیه کنند با هزینه بیشتری روبهرو خواهند شد، اما اگر شما از طریق تعامل با سازنده اصلی در خارج از کشور لیزینگی دوطرفه و بینالمللی ایجاد کرده و به تأمین تجهیزات بپردازید سپس به صورت بلندمدت در اختیار این کارگاهها قرار دهید به صورت یک مثلث تأمین تجهیزات عمل خواهید کرد که بسیار مؤثر است.
دقیقاً همینطور است. مساله دیگر این است که افراد صاحب کسبوکار کوچک تجربه و تخصص تولید را دارند ولی متخصص مالی نیستند، بنابراین موفق به تنظیم استراتژیهای مالی نمیشود و هنگامی که منابع مالی در اختیارش قرار میگیرد شاید نتواند با مدیریت درست منابع را صرف خرید محصول، ابزار و کالاهای سرمایهای موردنیاز کند بهاینترتیب هزینههای جانبی دیگری پیش میآید که منجر به مصرف منابع شده وتوانایی پرداخت برای کالاهای سرمایهای را کاهش میدهد. طبق گفته شما لیزینگ میتواند مستقیماً محصول را فراهم کرده و مثلاً از تولیدکنندگان بزرگ تعداد زیادی ماشینآلات درخواست کند در اینجا شرایط بسیار متفاوتتر خواهد بود. هنگامی که لیزینگ وابسته به بانک طرف معامله شرکتی قرار میگیرد، میتواند اعتبار و تخفیف گرفته و محصولات را سریعتر و با کیفیت بهتری تهیه کند.
مسلماً هنگامی که بازار از پیش مطالعه شده و تقاضای بازار را محاسبه کردهاید همیشه محصولات موردنظر در انبار شما وجود خواهد داشت تا طی یک هفته به متقاضی برسد.
همینطور است، در هر صورت تعامل کاری و اعتبار شرکت واسپاری با تولیدکننده موجب میشود که در بسیاری از موارد محصول مستقیما از تولید یا تامین کننده به مشتری تحویل شود.
جنس قراردادی که با صاحب کارگاه دارید میتواند به عنوان قرارداد متقابل تلقی شود و فرد از طریق فروش اقساط شما را پرداخت کند و این روند انعطافپذیری در پرداخت را پدید خواهد آورد.
بله بهترین و کم هزینه ترین حالت برای بنگاه این است که واسپاری اسناد و اوراق بهادار مثل چکهای بنگاه و مشتریانش را به عنوان وثیقه قبول و دریافت کند، به نوعی میتوان گفت برای مشتری خرید دِین انجام دهد. لیزینگ ماشینآلات را تهیه و ارائه کرده و در مقابل خود محصول یا اسناد دریافتنی را به عنوان وثیقه می پذیرد، البته در این مورد با توجه به مشکلات موجود در نظام مالی درخصوص اعتبارسنجی مشتریان و رتبه اعتباری آنها بررسیهای لازم انجام میشود و باید ثابت شود که مشتری از ریسک کمتری برخوردار است.
کار تخصصی با شناخت کامل بازار همراه است و شناخت بازار به این معناست که شما دستکم 50 الی 60 درصد ریسک خود را پایین بیاورید، اتفاقات ناگوار هنگامی میافتند که شناخت کامل از بازار وجود ندارد و اعتبارسنجی را سخت میکند، اما شما بازار را میشناسید و گاهی اوقات میتوانید بانک اطلاعاتی کاملی از افراد فعال، لابیها و فعالین بزرگ بازار داشته باشید، این مسائل میتواند به پایین آمدن ریسک کمک کند.
بله، صرفههای ناشی از تمرکز و تخصص ایجاد میشود. به همین دلیل در دنیا فعالیت لیزینگها در حال گسترش و شعب لیزینگ بیشتر از شعب بانکها در کشورهای توسعهیافته وجود دارد، اما در ایران لیزینگ در نظام مالی جایگاه خاصی ندارد.
دلیل اصلی توسعه لیزینگها و جمعآوری شعب بانکها ــ که البته به صورت کامل جمعآوری نشده بلکه آنلاین است ــ چیست؟
دلیل این است که به عنوان واسطه در بازار کالایی و مالی فعالیت میکنند. امروزه دربازار پول خدمات مالی در پلتفورمهای الکترونیکی و از طریق موبایل و کامپیوتر انجام میشود، بنابراین ضرورت حضور فیزیکی مشتری در شعبهها هر روز کمتر میشود. ولی در خیلی از مواقع خدمات ارائهشده از طرف واسپاریها منجر به تحویل فیزیکی کالا میشود و به همین خاطر حضور مشتری در محل برای مطلع شدن از کمیت و کیفیت، محصولات در جهت کسب اطمینان خاطر لازم است، این مساله گسترش جغرافیایی لیزینگها را توجیه میکند.
آیا میتوان گفت که فعالیت بانکداری در تامین مالی بلندمدت کمتر و لیزینگ بیشتر میشود؟
بله موافقم. بازار پول بازارِ مطالبات کوتاهمدت است و در تأمین مالی بلندمدت باید نهادهای مالی دیگری از جمله بازار سرمایه و لیزینگها فعال باشند.
با توجه به ساختار کارگاهی بالای 90 درصدِ شهرکهای صنعتی که تعداد کارگران آنها عمدتاً از 20 تا 400 نفر است، لیزینگ میتوانست جایگاه خوبی در این مکانها پیدا کند، اما مشاهده میکنیم که با حضور کمتری مواجه شده، به نظر شما دلیل این اتفاق چیست؟
یکی از چالشهای اصلی نظام مالی، اقتصاد و به طور خاص لیزینگها قیمت تمامشده منابع است. لیزینگها نهادهای مالیِ سپردهپذیر نیستند و منابع آنها عمدتا از تسهیلات بانک تأمین میشود در حال حاضر نیز قیمت تمامشده منابع بانکها و سایر روشهای تامین مالی بالاست. بنابراین نرخ سود منابع مالی لیزینگ هم بالا بوده و هزینه مالی آنها را افزایش میدهد. مگر اینکه منابع مالی ارزان و حمایتی در اختیار واسپاریها قرار گیرد.
آیا میتوان گفت معادلات بد تعریف شده و راهحلهای دیگری هم برای تأمین مالی وجود دارد، مسلماً میتوان با سهیم کردن افراد در سود، تامین مالی را از طریق بازار سرمایه انجام داد.
قبلا اشاره کردم بازده مورد انتظار سهامداران و ریسک این بنگاها بالاست و این روش جواب نمیدهد. در دنیا صندوقهای Private equity fund بسیار فعالاند، و تامین مالی بنگاههای کوچک و دانشبنیان با پتانسیل رشد و ریسک بالارا انجام میدهند. این خلأ در نظام مالی ما وجود دارد که در کنار نبود آنها لیزینگها باید تحت این شرایط نقش بازی کنند و چارهای جز این ندارند. در شهرکهای صنعتی بنگاههای بسیاری وجود دارند که مالکین آنها از تخصص، تجربه خوبی برخودارند ولی توانایی تهیه یک برنامه کسب کار Business Plan و طرحهای توجیهی مناسب را ندارند یا ممکن است برای استفاده از منابع ارزانقیمت و سوبسید دار و استفاده آن در بازارهای دیگر به این مساله ورود کردهاند.
متأسفانه در سالهای اخیر تعداد بسیاری از شهرکهای صنعتی ورشکست شدهاند اما سابقاً رونق خوبی داشتند و دولت به آنها مزیتهایی داده بود.
بنگاههای کوچک و زودبازده در دنیا مورد حمایت قرار میگیرند، اما اقتصاد ایران دولتی است و این کیک اقتصاد کوچک شده است. خارج از ایران کسبوکارهایی را میبینید که طی یک هفته مجوز گرفته و شروع به فعالیت میکنند، اما رتبه مساعد بودن فضای کسبوکار در ایران نسبت به کل دنیا، مناسب نبوده و رده بالای 170 را به خود اختصاص داده است و در انتهای جدول خود نمایی میکند. قوانین مقررات مالی قضایی، مالیاتی، بیمه، بوروکراسی و فساد اداری و… انگیزه سرمایهگذاری در چنین فعالیتهایی را به شدت کاهش میدهد و علاو بر آن مهمترین چالش بخش تولید در حال حاضر هزینههای مالی است که در برخی شرکتها بالای 60درصد هزینهها را به خود اختصاص میدهد، به نظرم ایثارگر و جهادگر واقعی در کشور ما تولیدکنندگان هستند. بنده به عنوان یک کارشناس معتقدم اگر نرخ سود سپردهها به زیر 10درصد نرسد امکان ایجاد رونق اقتصادی از طریق تولید و اشتغال بسیار سخت خواهد بود.
هزینه پول تا حدی در این مسائل دخیل است، اما آیا میتوان همه تقصیرها را به گردن هزینه پول انداخت؟
بنچه نظر من مقصر اصلی است. در برخی از کشورها که تورمی وجود ندارد، سپرده بانک مشمول هزینه است نه سود، ولی در نظام مالی ایران حدود 25درصد سود خالص (بدون مالیات) میگیرد که اگر بخواهد صرف تولید کند، ضمن داشتن ریسکهای متعدد، چنین بازدهی نخواهد داشت.
در کشور ما عوامل برونزا بسیار مؤثرتر از عوامل درونزا هستند، بنابراین نمیتوان تقصیر را به گردن درست مصرفنشدن انداخت. اگر مسائل مسکن حل میشد و قیمت دلار یکباره از هزار تومان به 4هزار تومان نمیرسید شاید چنین مسائلی پدید نمیآمدند.
به همین دلیل میگویم تولیدکننده ایثارگر است و بخش عمدهای از هزینهها و نوسانات دامنگیر او است.
در راستای این مساله لیزینگها چه کمکی میتوانند انجام دهند؟
شرایط حاکم بر اقتصاد بر کل کسبوکارها حاکم است، اگر کیک اقتصاد بزرگ شود، سهم لیزینگ هم بیشتر میشود. به اعتقاد بنده لیزینگ نهاد مالیست که میتواند در شرایط رکود تورمی به اقتصاد کشور کمک کند. لیزینگ میتواند طرف تقاضا و عرضه را به طور همزمان تحریک کند، اما وقتی منابع مالی در اختیار مشتری قرار گرفته و از جای دیگر سر در میآورد تنها طرف تقاضا تحریک شده است. لیزینگ محصول را از تولیدکننده گرفته و آن را به فروش میرساند بنابراین به طرف عرضه نیز کمک کرده است. از طرف دیگر با عرضه محصول به صورت اقساط قدرت خرید(تقاضا) را بالا میبرد که سبب ایجاد رونق غیرتورمی و تعادل بازار کالایی خواهد شد، امکان سفتهبازی در لیزینگ بسیار کم است.
در ایران ما همه منتظریم که فرصتها به سمتمان بیایند و کمتر کسی به سمت فرصتها میرود. آیا بهتر نیست لیزینگها خود را ثابت کرده و به سمت جذب فرصتها حرکت کنند؟
امیدوارم با بیان این نکات، مراجع قانونگذاری و حمایتی از لیزینگها دعوت کنند و به جای ایجاد محدودیت و چالش برای این صنعت از آنها استفاده کنند. در حال حاضر لیزینگهای بانکی از ورود به بخش مسکن منع شدهاند که واقعا این موضوع جای بحث دارد.
لطفاً جمعبندی صحبتهای خود را بفرمایید.
بخش عمده فعالیت، توسعه و رشد کشورهای پیشرفته در دنیا بر پایه SMEها (بنگاههای کوچک و زودبازده) و ایجاد اشتغال آنهاست. متأسفانه در کشور ما قوانین و مقررات، مجوزها، بوروکراسی اداری، قوانین مالیاتی، بیمه و… و تامین منابع مالی ازجمله محدودیتهایی هستند که در مسیرراه بنگاههای زودبازده قرار دارند. درخصوص تامین منابع مالی SMEها نمیتوانند به راحتی از بازار پول و سرمایه تأمین مالی کنند زیرا عمدتا شرایط لازم برای تامین مالی در بازار پول را ندارند وبه دلیل بالا بودن بازدهی موردنظر سهامداران، استفاده از انتشار سهام غیرممکن است، همچنین قوانین و مقررات حاکم برتامین مالی از طریق ابزار بدهی نیز، برای شرکتهای بسیار بزرگ در مرحله رشد ــ البته شاید در مرحله افول – است، همچنین صندوقهای سهام اختصاصی نیز در مرحله تاسیس بوده و عملکردی نداشتهاند، بنابراین لیزینگها به دلیل چابک بودن و داشتن منابع مالی کوچک و تامین ابزار کار تولید میتوانند کمک کرده و با سرعت بیشتر و هزینه وثیقهای کمتر منابع را در اختیار SMEها قرار دهند.
انتهای پیام