حرکت به سمت فصل نوین بانکداری با کارت اعتباری/ ایستادگی تا اجرا
گذار از بانکداری خرد به کارت اعتباری در میزسخنی با حضور کارشناسان(بخش دوم)
شاید یکی از دلایلی که کارت اعتباری در این سالها نتوانسته است در شبکه بانکی، پویایی لازم را ایجاد کند و هنوز در کشور ما آنطور که باید و شاید جا نیفتاده است، این نگاه سیستم بانکی است؛ چون کارت اعتباری را تسهیلات میداند.نگاه بانکها به کارت اعتباری کسب درآمدی تأثیرگذار نیست؛ چون آنقدر درآمدهای بزرگ دارند که از این محصول غافل شدهاند؛ اما میتوانیم این مسئولیت را به جایی واگذار کنیم که توانایی و انگیزه آن را دارد؛ مثلاً آن را به پیاسپی بسپاریم که پتانسیلهای خوبی هم دارد.رگولاتوری نباید چوب لای چرخ کند؛ این حوزه به زیرساخت عجیب و غریب مثل پیوند، مکنا و … نیاز ندارد؛ از طرفی به قانونگذاری هم نیاز ندارد که بعد از چهار سال چیزی مثل پرداختیاری را ارائه کنند. رگولاتوری باید سه الی چهار سال استارتاپها را رها کند تا آنها در حوزه LEN Tech و کارت اعتباری کار کنند و طرحهایشان بیرون بیاید و آن زمان بر اساس رفتار جامعه قانونگذاری کنند.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، در بخش اول میزسخن کارت اعتباری که با حضور آقایان محمدرضا روشناس، عضو هیات مدیره پرداخت نوین آرین، پیام یاغلی، مدیر طرح و برنامه بانک اقتصاد نوین، سعید احمدی پویا، مشاور ارشد کسبکار و فینتک هلدینگ فناپ و سایر قلیشلی، پژوهشگر حوزه کسبوکار برگزار شد تجارب گذشته را مرور کردیم.ادامه این میزسخن را باهم میخوانیم:
* آقای قلیشلی، چطور میتوان مدلهای دیگر اعتبارسنجی را علاوه بر مدلهای مرسوم در نظر گرفت.
قلیشلی: اپیزود اول از فصل سوم، سریال Black Mirror یک اغراقگرایی نسبت به آینده میکند و مبتنی بر هوش مصنوعی است. موضوع این است که پول شما اعتباری است که مردم بر اساس رفتار شما به شما میدهند؛ مثلاً فردی وارد یک سوپرمارکت میشود و یک آب معدنی میخرد و به فروشنده نگاه نمیکند و پول را مقابل او میاندازد و مغازهدار او را لایک نمیکند یا به جای ۵ لایک ۳ لایک میکند و خریدار بر اساس این رفتارش نمره دریافت میکند؛ مثلاً اعتبارش 7/3 میشود و وقتی میخواهد هواپیما سوار شود، متصدی میگوید؛ نمیتوانید ویآیپی سوار شوید؛ چون برای ویآیپی باید نمره اعتبارتان 8/3 باشد. این فیلم تخیلی است؛ ولی نشانهای از واقعیت است که اگر بخواهیم وارد اعتبار شویم موضوعات بسیاری وجود دارند؛ مثلاً همراه اول در دورهای سراغ این موضوع رفت و اعتبار را بر اساس شارژ و پرداخت قبض محاسبه میکرد؛ مثلاً کسی که روزی نیم ساعت با تلفن صحبت میکند و قبضاش را با هر رقمی پرداخت میکند احتمالاً معتبر است.
یا فرد ضامن، در بانک اعتبار من نیست. بانک میگوید؛ من ضامن میگیرم که اگر نتوانستم از شما پول بگیرم از ضامن بگیرم؛ یعنی ضامن، اعتبار من نیست؛ چون من میتوانم ضامنی بیاورم که ارزش مالیاش از من پایینتر باشد؛ در حالی که ضامن باید به اعتبار تبدیل شود یا تصور کنید زیرساختهای فروشگاههای اینترنتی را در اعتبارسنجی درگیر کنید؛ مثلاً یک فرد چند بار از دیجیکالا، فیدیبو و … خرید میکند؟ چه کالاهایی و در چه سطحی خرید میکند؟
احمدی پویا: به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه یک فروشگاه اینترنتی زنجیرهای پر مخاطب علاقه دارد که از دیتای او نیز در فرایند اعتبارسنجی افراد استفاده شود؛ اما مؤسسات اعتبارسنجی فقط به دیتای بانک علاقه دارند و این همان دیدگاهی است که در اعتبارسنجی فقط ویژگیهای بانکی را در نظر میگیرند.
قلیشلی: من به عنوان یک کارشناس نه دسته چک دارم و نه وامی به نام من در شبکه بانکی ثبت شده است؛ از طرفی 20 یا 25 سال هم ندارم. حال چطور میشود من را اعتبارسنجی کرد؟ بنابراین باید رفتارهای بازاری من شناسایی شود. من هم مثل آقای روشناس معتقدم؛ نباید کارت اعتباری را به دلیل این کاهلی متوقف کرد؛ چون سیستم اعتبارسنجی، شش ماه زمان میبرد.
به دو نکته دیگر اشاره کنم و آن اینکه معتقدم؛ تسهیلات با کارت اعتباری متفاوت است. همه بحثهای ما تسهیلات و وام بود نه کارت اعتباری. کارت اعتباری یعنی من کالایی را با آن بخرم حتی آبمعدنی حتی چایی و … .
نکته دیگر اینکه مقالهای چاپ شده بود مبنی بر اینکه نرخ بهره بانکی در ایران ربوی است؛ چون سود را روی پول دریافت میکنید و سود روی پول، رباست. شما باید سود را روی تراکنش بگیرید. یعنی کارمزد وابسته به حجم کاری شعبه باشد و نه مبلغ وام. کسی که وامی را در 10 قسط پرداخت میکند با کسی که 30 قسط پرداخت میکند متفاوت است و باید کارمزد کمتری بپردازد؛ چون پولی که تسهیلات داده میشود عملاً بخش عمدهای از منابع بانک نیست؛ بلکه از منابع مشتریان محسوب میشود؛ بنابراین نباید ارزش پولی را حساب کنید؛ اگر این موارد را کنار هم بچینیم میتوانیم وارد لایه بعدی شویم.
روشناس: مگر در کشور ما اعتباری خرید نمیشود؟ بهترین مشتریان طلافروشان خانمها هستند یا وانتی که اتو و کاسه و بشقاب و … میفروشد هم این کار را انجام میدهد. بانکها نمیتوانند وارد این بخش از قضیه شوند. ما یک ساز و کار اعتباری داریم. جالب است بگویم که چند روز پیش با یکی از دوستان صحبت میکردم و میگفت؛ در فرانسه نیز چنین چیزی وجود دارد که به آن کارت آبی میگویند و کلیسا آن را معرفی میکند. ما این ساز و کار را در ابتدای انقلاب داشتیم افراد به مسجد مراجعه میکردند و دفترچه بسیج میگرفتند. امروز هم یک سری افراد خیر فردی را به مغازهای معرفی میکنند تا او بتواند به صورت اقساط جنس بردارد منظورم این است که برای اعتبارسنجی به ساز و کار عجیبی نیاز نداریم.
قلیشلی: به نظرم LEN Tech دقیقاً یکی از نقاط بحرانی است که میتواند بازی را تغییر دهد؛ حتی در بحثهای پرداختیار هم بانک مرکزی و بانکها کاری انجام ندادند؛ بلکه شرکتهای استارتاپی مانند زرینپال آن را تغییر دادند. در این بخش نیز اگر رگولاتور چوب لای چرخ نگذارد، استارتاپهای کوچک میتوانند کارهایی انجام دهند؛ مثلاً یک استارتاپ میتواند در یک محله کوچک مانند منطقه ۲۲ تهران، مغازهها را به یکدیگر متصل کند و اعتبارات را بسنجد. استارتاپها میتوانند این بازی را عوض کنند. به شرطی که چوب لای چرخ آنها نگذارند مانند کارهایی که با زرین پال کردند؛ بنابراین استارتاپها میتوانند مفهوم واقعی کارت اعتباری را پیادهسازی کنند.
احمدی پویا: یکی از شاخههای مهم LEN tech وامدهی فرد به فرد است. یکی از چالشهای ما در بحث کارتهای اعتباری بحث KYC است. من به ساختار میگویم؛ ما هیچ KYC نداریم. من را ساختار و شما را هم ساختار ارزیابی میکند و این پلتفرم، فضایی فراهم میکند تا به شما وام دهم؛ مثلاً lending club ۵۰ میلیارد دلار وام داده است که برخی از وامها نرخ بهره بالایی دارند؛ حتی تا ۳۶ درصد هم وام داده است؛ اگر رگولاتور همراهی کند و اجازه دهد استارتاپهای حوزۀ LEN tech شکل بگیرند بازی کاملاً عوض میشود.
قلیشلی: موضوع همین نرخ بهره است. در جایی میگویند؛ شبکه بانکی ما ربوی است. موضوع این است که بانک میتواند ربوی رفتار کند؛ ولی وامِ فرد به فرد را نزول میدانند.
چیزی که میخواهم، بگویم این است که رگولاتوری نباید چوب لای چرخ کند. این حوزه به زیرساخت عجیب و غریب مثل پیوند، مکنا و … نیاز ندارد؛ از طرفی به قانونگذاری هم نیاز ندارد که بعد از چهار سال چیزی مثل پرداختیاری را ارائه کنند. رگولاتوری باید سه الی چهار سال استارتاپها را رها کند تا آنها در حوزه LEN Tech و کارت اعتباری کار کنند و طرحهایشان بیرون بیاید و آن زمان بر اساس رفتار جامعه قانونگذاری کنند.
یاغلی: ولی در مورد مشکل شرعیای که بیان کردید باید بگویم که اگر peer to peer با پوز لندینگ ترکیب شوند عقد مرابحه میشود.
* آقای روشناس، شما طرحی با کمک اقتصاد نوین در حال اجرا دارید. دربارۀ آن صحبت کنید.
روشناس: این طرح ادامه طرح بانک پارسیان است که در بانک ملی انجام شد. این طرح مرکز پردازش کارت اعتباری است. دکتر یاغلی سؤالی مطرح کردند و آن اینکه چرا بانکها وارد مقوله کارت اعتباری نشدند؟ یک سری بازارهای دیگر مانند فروش اقساطی هم وجود دارند که کار بانک نیست. ابزار آن کارت اعتباری است؛ ولی مفهومی ندارد که بانک وارد آن شود. این طرح، یعنی مرکز پردازش کارت اعتباری یک طرح استاندارد جهانی است؛ یعنی قسمت پردازش کارت اعتباری را از کربنکینگ جدا میکنیم و خارج از ساختار آن قرار میدهیم؛ اولین اتفاقی که میافتد این است که خارج از مسائل اعتباری سبب سبک شدن بافت پردازشی کربنکینگ میشود؛ چون بیش از ۸۰ درصد تراکنشهای کربنکینگ مربوط به کارت است؛ به همین دلیل بانکها نمیتوانند مانور دهند؛ مثلاً برای دادن تسهیلات کربنکینگ را دستکاری کنند.
پردازش کارت اعتباری در طرف بانک سبک میشود و فقط اسناد کارت اعتباری است که در کربنکینگ مینشیند؛ چون پردازش به آن سمت میرود. اعتبار را بانک میدهد و کارت را بانک صادر میکند و همه کارها از طرف بانک انجام میشود؛ ولی نگهداشت آن سیستم با مرکز پردازش است. آن شرکت و آن مؤسسه میتواند از بانک اختیاراتی بگیرد و وارد بازارهایی شود که به آنها اشاره کردم؛ یعنی مثلاً شرکت یا فروشگاه زنجیرهای که میخواهد فروش اقساطی کند، میگوید؛ مشتری را شما معرفی کنید؛ ولی ابزار آن و پایانه فروشگاهی آن را من میدهم و صورتحساب را صادر میکنم و اقساط را جمعآوری میکنم. این مدل خیلی مطلوب است و اگر بانکها بتوانند طبق این مدل کار کنند که تجربه موفقی در کشور داریم و بازاری را به وجود میآوریم که یک سری فعالیتهای خوبی روی آن صورت خواهد گرفت. با توجه به آن، باشگاهها هم میتوانند بزرگتر شوند و امتیازهای کسبشده هم میتوانند بین بازارها بچرخند و چون چرخه صادرکنندگی تا پذیرندگی کامل میشود و خارج از بانک است مانورهای خوبی داریم و با کمک استارتاپها بازار خوبی در این زمینه خواهیم داشت.
سال گذشته در نمایشگاه تراکنش، میزگردی برگزار شد و من این مطلب را بیان کردم که رگولاتور باید مدتی بازیگران را آزاد بگذارد تا بازیگران این وضعیت را تعدیل کنند من گفتم؛ اجازه دهید تا پرداختیارها و پیاسپیها خودشان این توازن را برقرار کنند؛ مثلاً میزان کارمزد را تعیین میکنیم.
حال در این مدل هم اگر دست بازیگران باز باشد، میتوانند این بازار را به تعادل برسانند؛ به عنوان مثال با دیجیکالا همه صنفها کار میکنند و دیتا هم دارد و اگر بخواهد وارد حوزه کارت اعتباری شود بازار را میشناسد و به راحتی مذاکره میکند. شاید تسهیلات با عدد بالایی را هم بگیرد؛ چون میداند که چقدر میتواند از آن کسب درآمد کند؛ اگر ساز و کار این موضوع قانونی و با ابزار بانکی این کار انجام شود ما شاهد رشد و شکوفایی خواهیم شد.
من با نظر آقای احمدیپویا موافقم که باید تقاضا را تحریک کنیم. کشور ترکیه ۶۰ درصد تسهیلات را به مردم اختصاص میدهند که تقاضا تحریک شود؛ اما به شهرهای ایران نگاه کنید متوجه میشوید که بعضی از شهرها تا سه شهرک صنعتی دارند؛ ولی ۳۰ درصد آنها فعال هستند؛ اگر این وام به مصرفکننده تزریق شود ما شاهد رونق و شکوفایی خواهیم بود. در پژوهشکده پولی ـ مالی اعلام شد که سه درصد این وامها به دست مردم میرسد و ۹۵ درصد به سمت صنایع میرود؛ اگر ۲۰ درصد این وامها به سمت مردم برود شاهد اتفاقات خوبی در صنعت خواهیم بود.
* آقای یاغلی، بانک مرکزی معتقد بر توسعه کارت اعتباری است چه کارهایی میتوان در این راستا انجام داد؟ منظورم فقط مدلهای کارت اعتباری نیست؛ بلکه ممکن است یک مدل کارت اعتباری وجود داشته باشد؛ ولی در فرآیندهایش پیشنهاداتی داشته باشید.
یاغلی: من از منظر بانک اقتصادنوین بیان میکنم. بانک اقتصادنوین با پیاسپی خود به صورت مشترک این کار را انجام میدهد. ما مشکلاتی در بانک خود و به طور مشابه در بانکهای دیگر در مورد کارت اعتباری داریم که من آن را به دو بعد فرآیندی و فنی تقسیم میکنم. در بعد فنی اگر توسعه فنی و زیرساختی کارت اعتباریتان روی کر بنکینگ باشد و اختیار کر شما با خودتان نباشد و توسط پیمانکاری مدیریت شود برای هر تغییر و انعطافی روی ابعاد فنی توسعه کارت اعتباریتان که برگرفته از نظام تحقیق و توسعه و مذاکرات بازاریابیتان است، دچار محدودیت توسعه توسط پیمانکار میشوید.
از بعد فرایندی نیز ما از دو جهت محدودیتها و مشکلات فرآیندی داریم؛ یکی نگرشهای فروش و دیگری اینکه بانکها یک مشتری کلان شرکتی پیدا میکنند و سه هزار میلیارد به او تسهیلات میدهند و چه نیازی است که مجبور شوند تعداد زیادی پرونده اعتباری تشکیل دهند و خود را درگیر این کار کنند. باید این فرایند را تغییر داد. در بازار پرداختهای خرد، فینتکها و استارتاپها حرکت کردهاند و شرکتهایی میآیند و کارِ پرداخت تسهیلات را در قالب خرد و فراتر از نرخهای مصوب بانک مرکزی انجام میدهند و برای فروش اقساطی یک کالا تا نرخ بیش از 40 درصد هم مشتری دارند؛ ما به عنوان یک بانک نمیتوانیم این کار را انجام دهیم؛ ولی این شرکتها میتوانند و اتفاقاً مقام ناظر هم با آنها کاری ندارد؛ البته جایی که این شرکتها تأمین و تخصیص را انجام میدادند دست روی آن گذاشت که خلق پول نکنند و متوقفشان کرد؛ ولی جایی که در نرخهای بالاتری از نرخ مصوب بانکی، کالا به فروش میرسد مشکلی وجود ندارد. برای عموم مردم هم مسائل روانی تعیینکننده است؛ مثلاً فردی که قصد دارد یک گوشی تلفن همراه بخرد و قسط آن ۷۰۰ هزار تومان است، برآورد ذهنیاش این است که ماهانه ۷۰۰ هزار تومان در ۳۶ ماه را میتوانم، بپردازم؛ ولی ما بانکیها دست به ماشینحساب هستیم و سریع حساب میکنیم و فرمول میزنیم و متوجه میشویم که چند درصد روی آن سود کشیده است؛ در صورتی که مردم عادی متوجه آن نیستند و البته شاید هم چارهای ندارند فقط به این موضوع توجه میکنند که آیا میتوانند ماهانه ۷۰۰ هزار تومان قسط پرداخت کنند و کاری با نرخ آن ندارند. در چنین شرایطی این شرکتهای نوظهور دنبال بانکی هستند که آنها را تأمین مالی کند. شرکتها و استارتاپهایی هستند که اگر مشکلات آنها را بررسی کنید متوجه میشوید که آنها بسیار هوشمندانهتر از بانکها اعتبارسنجی دادهمحور میکنند و با مدلهای منبعث از ماشینلرنینگ دادههای مشتریان خود، اعتبار میدهند و قالب فرایندهای کسب و کاری آنها مکانیزه و غیر حضوری است؛ ولی با محدودیت بزرگی مواجهاند به نام نقدینگی و لاجرم به دنبال نهادی هستند که این محدودیت را برای آنها رفع کند.
بانکها نقدینگی دارند؛ ولی ابتکار و خلاقیت و سرعت و چابکی استارتاپها را ندارند. شاید انگیزه آنها را هم ندارند؛ بنابراین یک شرکت پیاسپی که خلاقیت و چابکی دارد، میتواند با بانک که تأمین نقدینگی و مالی میکند کنار یکدیگر باشند؛ به همین دلیل میتوان آنها را آزاد گذاشت تا فرآیند بازاریابی و توسعه کارت اعتباری بیرون بانک انجام شود و فرآیند اعتبارسنجی و اخذ وثایق لازم، درون بانک انجام شود.
شاید ضعف اکثر بانکها در حوزه کارت اعتباری این است که چابک نبودهاند. نگاه بانکها به کارت اعتباری کسب درآمدی تأثیرگذار نیست؛ چون آنقدر درآمدهای بزرگ دارند که از این محصول غافل شدهاند؛ اما میتوانیم این مسئولیت را به جایی واگذار کنیم که توانایی و انگیزه آن را دارد؛ مثلاً آن را به پیاسپی بسپاریم که پتانسیلهای خوبی هم دارد؛ یک پیاسپی وقتی میخواهد مشتریان کلان خود را در یک شبکه پرداخت مدیریت کند؛ حتماً در آن شبکه پرداخت در سمت عرضه و تقاضا، بحث اعطای اعتبار و خرید و تخفیف پیش خواهد آمد. به طور نمونه یکی از مشکلات شرکتهای پخش این است که وقتی میخواهند اجناس خود را توزیع کنند یکی از مسائلشان خرید اقساطی و تخفیفات ترجیهی است و اتفاقاً در مقوله اعتبارسنجی بهترین داده را آنها در اختیار دارند. بانک اقتصاد نوین در پروژهای اعلام کرد که وارد مقوله اعتبارسنجی افرادی که شرکت معرفی میکند، نمیشود؛ چون شرکت با آنها آشنایی کامل دارد و میداند از چه کسی چه مقدار چک اخذ کند یا کدام چکها پاس میشود و … بهترین داده را شرکت از خریداران دارد. شرکت به بانک بگوید به کدام یک از فروشگاهها کارت اعتباری بدهیم و هر کدام را چقدر اعتبار دهیم؛ وقتی این مسئله حل میشود و مدل جدید کارت اعتباری در بیرون از کر ایجاد میشود و از طریق وب سرویسها برای ثبت اسناد تجمیعی یا خوانش اطلاعات، دلیل وجودی کر برای کارت اعتباری توسعهیافته معنا پیدا میکند، میتوان روی سوئیچ خود انواع مدلهای شخصیسازیشده در مذاکرات فیمابین با انواع مشتریان را داشته باشیم به این ترتیب عملاً بانک اقتصاد نوین مقوله فرآیندی و فنی که در درون خود برای حل آن با محدودیت مواجه بود را به بیرون واگذار کرده است و بانک فقط در مقام اعطای اعتبار و فرآیندهایی آن حضور دارد. به این ترتیب دادهها تولید میشوند. بعد از آن شرکت پیاسپی توانایی دارد که روی دادهها، ماینینگ کند و به بانک الگو و طرح دهد. بعد از دو سال به بانک بگوید که نکول این گروهها به چه صورت است. بعد از آن کمکم آن روش سنتی در اعتبارسنجی کنار خواهد رفت و میتواند گسترش یابد و یک تجربه موفق برای تعمیم در نظام پرداخت و اعطای اعتبار شود.
* آقای احمدیپویا، لطفاً به سناریوهای احتمالی اشاره کنید.
احمدیپویا: همانطورکه میدانید کارت اعتباری در دنیا از سال ۱۹۴۹ آغاز شد. یک تاجر نیویورکی به همراه همسرش به رستورانی رفته بود که کیف پول خود را جا گذاشت و این ایده به ذهناش رسید که آیا میتوان بدون پول به رستوران رفت؟
فلسفه پیدایش کارت اعتباری این است که دهکهای پایین جامعه و طبقههای فقیر تا متوسط بتوانند با حقوقی که دارند، به راحتی خرید کنند؛ ولی در ایران بانک به افرادی کارت اعتباری میدهد که گردش مالی بالا و رسوب مالی بالا داشته باشند؛ یعنی جریان تغییر کرده است.
اخیراً اتفاق خوبی در حال رخ دادن است و آن اینکه شورای عالی بورس اعلام کرده است که سهام عدالت را میتوان برای کارت اعتباری وثیقه کرد. این خبر اتفاق خوبی است و امیدوارم زودتر بانک مرکزی فرآیندهایش را تدوین کند؛ اگر سهام عدالت که برای دهکهای متوسط و پایین جامعه است به عنوان تضمین قرار بگیرد فرد دیگر سهام با ارزش خود را نمیفروشد و برای مایحتاجش میتواند از کارت اعتباریاش خرید کند. حال میتوانیم این روند را به طبقه بالاتر تعمیم دهیم. کسی که طبقه متوسط به بالاست میتواند روی سهام خود کارت اعتباری بگیرد؛ یعنی عملاً نکول آن حجم را با توجه به صندوق و سهام صفر میکنیم و کارت اعتباری رواج پیدا میکند؛ اگر این روند رواج یابد و رگولاتور اجازه دهد که استارتاپها بتوانند محصولات متنوع را در حوزه کارت اعتباری و ننتک ارائه دهند چه اتفاقی میافتد؟ اتفاقی که میافتد این است که اشخاصی که درآمد کمی دارند و فرصت ندارند درگیر کارهای بانکی شوند میتوانند در فرآیندی آنلاین و در کوتاهترین زمان درخواست بدهند و در زمان کم با یک نرخ مناسب و اعتبارسنجی هوشمند کارت اعتباری به آنها تخصیص داده شود. ممکن است با این اعتبار بخواهند تلفن همراه بخرند؛ بنابراین متناسب با آن قیمت کار میکنند؛ در صورتی میتوان به این فرآیندها امیدوار بود که استارتاپها اجازه فعالیت داشته باشند.
رگولاتور نیز از دو زاویه به آنها مینگرد؛ یکی اعتبارسنجی نهاد و مجری یعنی نگران آن است که استارتاپ دچار تخلفات مالی شود. دوم اعتباردهی به آنان است؛ اگر این دو موضوع را بتواند حل کند و برای استارتاپها اعتبارسنجی قرار دهد و آنها را مجاز بداند که در این حوزه فعالیت کنند این موضوع حل میشود و میتوان شاهد اتفاقات خوبی در این صنعت بود. علاوه بر این بحث سهام عدالت خیلی چارهساز خواهد بود.
قلیشلی: با ورود کارت اعتباری چه اتفاقی قرار است، بیفتد؟ این اعتباری است که من بتوانم با آن خرید کنم به نظرم باید کارت اعتباری را به سمت اپلیکیشنهای ساده و هر چیزی که سادهتر است، ببریم. مدل دیگر این است که استارتاپی ایجاد شود که در خانه روی آیکنی کلیک و کارت اعتباری دریافت کنیم و فرآیند پیچیده دریافت کارت اعتباری وجود نداشته باشد. امروز شرکتهای بزرگ پیاسپی تبلیغ میکنند که بدون کارت خرید کنید. یعنی این ابزارها به دنبال ساده سازی و امن فرآیند خرید می باشند. موضوع دیگر اینکه موضوع اصلی peer to peer نیست؛ بلکه ساختار نگاه به آن موضوع است؛ به نظرم باید در رفتارهای کوچک به این موضوع بنگریم؛ به تعبیر دیگر قرار نیست یک بانک، کل کشور را پوشش دهد و هشتاد میلیون کارت اعتباری بدهد.
نکته دیگر اینکه نرمافزارها چیزی به نام یوزر اکسپرینس دارند؛ چرا آن را در بیزینس پیادهسازی نمیکنیم. یوزر اکسپرینس میگوید که اجازه دهید مشتری به شما بگوید که چه کاری انجام دهید؛ بنابراین مردم باید بگویند که چه چیزی میخواهند و ما نباید به آنها دستور بدهیم.
نکته دیگر اینکه ما کانسپتهای مالی Non Banking نداریم. همه بانکها میخواهند همه چیز را در کنترل خود داشته باشند و همهگونه خدمات مالی را ارائه دهند و به همین دلیل شرکت پرداخت را مالک میشوند یا هر موضوع حوزه فینتک را رأسا ورود میکنند؛ در حالی که بانک فقط باید سرویسهای پایه بانکی را ارائه دهد و آن زمان برای بانک معنادار است؛ چون نه خیلی پول درگیر میکند و کارمزد هم میگیرد. معتقدم؛ اگر ساختار اوپن بنکینگ و Non Banking را درست تعریف کنیم اتفاقات خوبی میافتد.
نکته دیگر اینکه معتقدم که بانک مرکزی و شرکت ملی خدمات نباید اصلاً وارد راهاندازی سیستمهای یکپارچه اعتبارسنجی شوند. یک استارتاپ در شهری در کرج به هزار مغازه اعتبار میدهد و من هم علاقه دارم که به اعتبار این استارتاپ اهمیت دهم؛ بنابراین نباید همه چیز زیر یوغ یک سیستم رگولاتور تصدیگرای متمرکز قرار گیرد.
ماهنامه بانکداری آینده