مثلث سهمناک

محمود فراهانی

تجربیات جهانی همیشه راه‌گشا هستند اما اینکه عینا نسخه مورد نظر برای حل چالش‌ها و فرایندهای توسعه‌ای و مشکلات ما باشند طبعا انتظار دور از واقعیت است. تطبیق درست و دور از هیجان اکوسیستم اجتماعی اقتصادی، فرهنگی و حاکمیتی ما با تجربیات صورت گرفته در جهان از اهمیت کلیدی در تدوین و اتخاذ راهکارها دارد.

اساسا برای تحلیل و رسیدن به یک منطق حرکتی شامل هر نوع تفاهم در هر سطحی از اجتماعی و با هر ماهیتی (اقتصادی و غیر اقتصادی) و نتیجتا خلق یک تجربه جدید با چهار دسته واقعیت روبرو هستیم. واقعیت‌های پیشینی، واقعیت‌های پسینی، واقعیت‌های حاضر و واقعیت‌هایی که پیش‌بینی می‌کنیم در پی اقدامات و برنامه‌های ما خلق شوند.

واقعیت‌های پیشینی آن دسته از واقعیت‌هایی از گذشته است که قبل از تجربیات گذشته مدنظر ما اتفاق افتاده‌اند. برای مثال تجربه بانکداری سنتی یک واقعیت پیشینی نسبت به واقعیت پسینی بانکداری الکترونیک است اما هر دو تجربه متعلق به گذشته است.

هر دو یک سلسله تجربیات در گذشته هستند که تجربه پسینی ریشه در تجربه پیشینی دارد و تجربیات فعلی ما به عنوان واقعیت‌های اکنون از  هر دو واقعیت‌های مورد اشاره اثر پذیرفته است و لذا هر تصمیمی که قرار است برای آینده گرفته شود طبعا با توجه به واقعیت‌های پیشینی و پسینی هم در ایران و هم در منطقه و جهان دارد و بدون درک درست هر قطعه از پاذل واقعیت‌های مورد اشاره (پیشینی، پسینی، حاضر و پیش‌بینی شده و فارغ از پیش‌بینی‌های ما) طبعا هرطرحی و ره‌نگاشت یا برنامه توسعه‌ای منطبق با واقعیت‌های پیش‌بینی شده ما صورت نخواهند گرفت.

بدیهی است میزان داده‌های در اختیار ما وکیفیت آن‌ها و همچنین مدل‌های تحلیل داده و همچنین مدل‌های آینده پژوهشی، همه فاکتور‌های مهم در تدوین نقشه‌های راه است اما در نهایت واقعیت‌های پیشینی و پسینی اکنون ما را ساخته‌اند و سایه‌شان همیشه بر آینده افکنده خواهد ماند.

بر همین اساس تجربیات جهانی بدون درنظر داشت اکوسیستم فعلی ما و در عین حال مدل‌هایی که ما در تحلیل داده‌هایمان استفاده می‌کنیم تاثیری تعیین‌کننده بر تدوین ره‌نگاشت دارد. واقعیت‌هایی که ما بر اساس مدل‌مان از گذشته، اکنون و آینده استخراج و تحلیل می‌کنیم نقشی اساسی در انطباق نتایجی است که دوست داریم اتفاق بیفتند و آنچه در عمل اتفاق خواهد افتاد خواهند داشت.

اما تفاوتی که کلان‌روندهای حاکم بر جریان‌های مختلف کسب‌وکار و زیست انسان‌ها با کلان روندها در گذشته‌های پسینی و پیشینی وجود داشته،  نوآوری باز است. ما در معرض نوعی نوآوری هستیم که تفاوت بنیادین با نوآوری‌های گذشته دارد و علت این تفاوت در آماده بودن بستر نوآوری برای‌ بخش‌ها و افراد زیادی در جامعه است. لذا ما شاهد تعدد و تنوع خلق‌ها هستیم. در گذشته بستر‌های لازم برای اینکه یک نفر ادیسون شود خیلی کمتر فراهم بود تا الان که هر شخص می‌تواند به گوشی دسترسی داشته باشد و از طریق آن به جهان پهناور داده و دانش تحلیل داده و خلق محصولات و تحول در فرایندها و مدل‌های کسب‌وکار دسترسی داشته باشد.

تفاوت دیگر سرعت در دسترسی به شبکه‌های دانشی و انسانی و امکان‌های شبکه‌سازی است که ضریب هم‌افزایی را به شدت بالا برده سرعت تحول در مدل کسب‌وکار و سبک زندگی و تولید محصول را بالا ببرد. هر تحول و نوآوری به معنی تخریب خلاقانه اکنون است. تخریب خلاقانه نه به این معنا که اکنون را با خلاقیت تخریب می‌کند بلکه محصولی خلق می‌شود یا مدلی تحولی به وجود می‌آید که اکنون را به ناگذیر دچار تخریب می‌کند.

تفاوت بنیادین سوم بلوغ هوش مصنوعی به اندازه ایست که می‌تواند هویت مستقل متفکر خلق کند. تا پیش از این هوش مصنوعی ابزاری در اختیار بشر بود اما اکنون از این مرحله گذر کرده‌ایم و هوش مصنوعی خالق موجودیت‌های مستقل و متفکر است که قادرند از ما بهتر و سریع‌تر و بسیار کم خطا‌تر رفتار کنند.

وجود این سه واقعیت‌ حاکم به عنوان مثلثی که جهان اکنون ما را به شکل سهمناکی در خود محاط کرده‌اند بدین معنی است که هر نوآوری در معرض ریسک شدید قرار دارد و و در معنایی دیگر، نوآوری  به محض آنکه خلق شد در معرض تخریب خلاقانه قرار دارد. حال در چنین جهانی که تدوین نقشه‌راه حرکتی به شدت جسورانه و پرریسک خواهد بود؛ ما از نقشه راهی صحبت می‌کنیم که می‌تواند در لحظه تغییر مسیر داده و راه شکل گیرد.

با چنین رویکردي آیا هنوز قایل به نوشتن ره‌نگاشت هستیم؟ شاید برخی اعتقاد دارند زیست‌بوم فعلی ما متاثر از واقعیت‌های پیشینی و پسینی و واقعیت‌های اکنون ما ریسک ثبات در برنامه‌های ره‌نگاشت را پایین می‌آورد. اما آیا این پیش‌بینی ما منطبق با واقعیت‌هایی که در آینده رخ خواهند دارد خواهد بود؟ این سوالی است که به سختی بتوان بدان پاسخ گفت در عین حال که شواهد ملموس تردیدها را بالا می‌برند اما در عین حال می‌شود مسیری را پیش برد که گام‌ها را قبل از اینکه برداریم آنها را خلق کنیم و امیدوار باشیم زمین نوآوری قابل اتکا باشد و ما پای در باتلاق نگذاريم. همه این‌ها به میزان انعطاف‌پذیری و ضریب شیف دادن ره‌نگاشت متناسب با روندها دارد.

نهایت اینکه امید می‌رود «ره‌نگاشت توسعه نوآوری و فین‌تک» به عنوان سندی که تلاش دارد چراغ راهی برای آینده نوآوری باشد مسیری را طی کند که پیش‌بینی کرده اما نباید فراموش کنیم که ریسک‌های تدوین چنین ره‌نگاشت‌هایی اصلا کم نیست و ضروری است خودمان را آماده نگاه داریم. باید مراقب بود که این ره‌نگاشت که با هدف توسعه نوآوری نوشته‌ایم خود به عنوان مانعی در جهت توسعه نوآوری تبديل نشود. این مسئله البته دغدغه‌ای است که همواره در ذهن تدوین‌کنندگان و مدنظر تحلیل‌گران بوده و هست.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

8  ×    =  40