انحصارزدایی برای رفع مشکلات آینده

گفتگوی محمود فراهانی با روزنامه هم میهن

آیا با واگذاری بخشی از سهام بانک آینده به وزارت اقتصاد روی خوش به این بانک برخواهد گشت؟ آیا دولت توان این را دارد که مشکل یک بانک خصوصی را با دستور حل کند؟

محمود فراهانی، پژوهشگر حوزه بانکی در گفت و گو با روزنامه هم میهن در این خصوص عنوان کرد که دولت با استفاده از تجربیات گذشته مشکلاتی که بانک های خصوصی و مؤسسات مالی و اعتباری داشتند به راه حل جدیدی رسیده که روی کاغذ شدنی است اما باید دید در عمل چه رخ خواهد داد. او گفت به هر حال هر کشوری با توجه به شرایط اقتصادی خود باید به دنبال راه حل های خاص خود باشد و اینگونه مثال آورده که بعید است در کشور دیگری به جز ایران یک نفر این مقدار سهام یک بانک خصوصی را در اختیار داشته باشد.

*علت واگذاری حق رای بخشی از سهام بانک آینده به دولت را چگونه تحلیل می کنید؟

اینکه برای حل اینگونه مشکلات چه الگویی انتخاب می شود به شرایط بستگی دارد و هر الگویی زیان ها و مزایای خاص خودش را دارد و قطعاً بدون نقص نخواهد بود. باید به این نکته توجه داشت که سهام بانک آینده که دولت بر عهده گرفته، سهام مازاد است و ربطی به سود و زیان ندارد البته سود و زیان بانک آینده نیز سر جای خود رسیدگی می شود و یک تیم از بانک مرکزی در دوره ای تلاش داشت تا روند را بهبود ببخشد که مقاومت هایی صورت گرفت.

عملاً اینکه شرایط زیان دهی بانک آینده بیش از بانک های دیگر است به دلیل این است که سهام انحصاری بالایی دارد و اکنون به این ایده رسیده اند که اگر سهام مازاد بانک را آزاد کنیم و انحصار در اختیار یک شخص نباشد شاید بانک آینده از زیان ده بودن خارج شود.

اگر به یاد داشته باشید بانک آینده از ترکیب شدن یک بانک خصوصی و دو مؤسسه مالی و اعتباری ایجاد شد و چون مدل کسب وکار این سه بانک با یکدیگر متفاوت بود نتوانستند در کنار هم یک بانکداری استاندارد را ادامه دهند و به همین دلیل زیانده شدند.

براساس آمار زیان خالص بانک آینده ۷۳ درصد رشد داشته و ۲۹۰ هزار میلیارد ریال در سال ۱۴۰۱ زبان داشته که نسبت به سال قبل از آن رشد زیادی داشته است. همچنین تراز عملیاتی بانک آینده ۲۲۸ درصد منفی تر شده است که به این معنی است که بانک آینده در عمل بانکداری نمی کند. جالب است که جریان وجوه نقدی این بانک مثبت بوده یعنی پول در آنجا رفت و آمد داشته اما مشخص نیست با آن چه می کردند.

*چند سال پیش چند مؤسسه مالی و اعتباری دچار مشکل شدند و دولت بیش از ۱۲۰ هزار میلیارد تومان برای رفع تعهدات این مؤسسات به سپرده گذاران پول چاپ کرد و تبعات تورمی زیادی به بار آورد. به نظر شما مشکلات بانک آینده باز ما را به همان سمت خواهد برد؟

به نظر من تجربه آن مؤسسات باعث شد که دولت درباره بانک آینده به این صورت تصمیم گیری کند. شاید تجربه ورشکستگی آن مؤسسات دولت را نگران کرده چون برای دولت وقت بسیار پرهزینه بود، هرچند به صورت طبیعی و اصولی باید اجازه داد که چنین مؤسساتی ورشکست شوند تا از گردونه خارج بشوند. تجربه دیگری که وجود داشت بحث ادغام برخی از بانکها در بانک سپه بود که آن هم چالش های خاص خود را داشت، به هرحال چالش های یک بانک دولتی خیلی به چشم نمی آید اما قطعاً مشکلات زیادی در آن وجود دارد. تجربه سوم نیز ادغام یک بانک و دو مؤسسه مالی و اعتباری بود که از دل آن بانک آینده به وجود آمد.

وقتی بانک مرکزی و وزارت اقتصاد این سه تجربه را در کنار هم قرار می دهند به این نتیجه رسیده اند که هیچکدام از آنها تجربه موفقی نبوده و اکنون می خواهند تجربه چهارمی را رقم بزنند به این صورت که میخواهند سهام آزاد را به افرادی که بانکداری بلد هستند واگذار کنند یعنی پیش فرض ما این است که تلاش دارند این سهام را دوباره به دست افراد نابلد ندهند، حال اینکه این اتفاق رخ دهد یا نه، بحث دیگری است.

با توجه به شرایط اقتصادی ایران، اینکه این تجربه جدید چقدر ضریب موفقیت دارد را نمیتوان به درستی قضاوت کرد چون روی کاغذ ایده و نظر درستی است اما اینکه در عمل با لابی هایی که احتمالا صورت خواهد گرفت یا فشارهایی که از بیرون وارد خواهد شد در نهایت چه اتفاقی خواهد افتاد، مشخص نیست.

گفته شده ما سهام را به کسانی واگذار می کنیم که صلاحیت بانکداری داشته باشند و در عین حال تلاش دارند که انحصار ایجاد نشود، حال در عمل قرار است چه اتفاقی رخ دهد، مشخص نیست و باید در زمان خود مورد بررسی قرار بگیرد و اکنون نمیتوان در مورد آنها نظر داد. اما وقتی من به تجربه های قبل نگاه میکنم احساس میکنم راه حل بدی نیست. ما ایرانی ها اصولاً مقداری بدبینی نسبت به همه چیز داریم چون اغلب تجربه های گذشته به نقطه های خوبی منتهی نشده است اما من معتقدم برای قضاوت در مورد سرنوشت بانک آینده زود است و باید منتظر آینده بود.

*در دنیا مرسوم است که یک بانک خصوصی به زیرمجموعه دولت واگذار شود؟

من ندیدم ولی این را در نظر بگیرید که هر کشور بحران های خاص خود را دارد. شاید در دنیا کم کشوری را داشته باشیم که مانند کشور ما یک نفر این مقدار سهام اختصاصی یک بانک را داشته باشد پس برای رفع این مشکل باید راه حل خاص خودمان را داشته باشیم. مثلاً دولت آمریکا برای اینکه برخی بانکها ورشکست نشوند، سهام آنها را برداشته و وقتی بانک به حالت عادی برگشته آن سهام را به مردم واگذار کرده است اما چون مدل بانکداری در کشور ما استاندارد نیست پس نباید لزوماً دنبال راه حل های استاندارد براساس تجربه های دنیا بگردیم. بحران هایی که در کشورهای درحال توسعه رخ میدهد اتفاقاً به این دلیل است که شبیه کشورهای توسعه یافته عمل نکرده اند، مثلاً در بانکداری یا روش های من درآوردی ایجاد کردند یا لابی های سیاسی آنقدر زیاد بوده که مسیر بانکداری از ریل منطقی خود خارج شده و ایجاد بحران کرده است.

قطعاً برگشت به ریل استاندارد با مقاومت هایی از سوی موافقان وضع موجود مواجه خواهد شد؛ هرچند اوضاع اقتصادی کشور هم اجازه هر کاری را نمیدهد و شرایط را سختتر کرده است و ضریب موفقیت را به زیر پنجاه درصد رسانده است.

*فکر نمی کنید بردن یک بانک خصوصی به زیرمجموعه دولت پاک کردن صورت مسئله باشد؟

با توجه به اصل ۴۴ و خصوصی سازی بعید است دولت بخواهد در بانک آینده افزایش سرمایه ایجاد کند. این نکته را باید در نظر گرفت که بانک آینده از نظر برندینگ و داشتن دارایی در موقعیت خوبی قرار دارد و کافی است بانک مرکزی سرپرستی سهام این بانک را به گونه ای پیش ببرد که افراد صالح این سهام ها را در اختیار بگیرند و رأس بانک قرار بگیرند، اینگونه میتوانند از بازار جذب سرمایه کنند و بانک ادامه فعالیت میدهد. اما اگر دولت بخواهد خودش افزایش سرمایه دهد، اولاً از لحاظ قانونی خلاف است و ثانیاً هزینه های دولت بالا میرود و اکنون هم توان مالی خوبی ندارد و دستش در جیب بانکها است و توان افزایش سرمایه ندارد. به نظر من اگر دولت این بانکها را از چرخه بانکداری خارج کند، باعث میشود از رشد نقدینگی در کشور جلوگیری شود چون بخش مهمی از رشد نقدینگی ما به خاطر حضور این بانکها است.

*گفته شده ۹ بانک خصوصی دیگر نیز با مشکل بانک آینده مواجه هستند. در کل بانکداری خصوصی ما ورشکسته نیست؟

به هرحال همه بانک های ما در بحران به سر میبرند و این بحران در برخی از بانک های خصوصی حتی در صورت های مالی آنها نیز دیده می شود. اما اگر بخواهیم همین چند بانک به سلامت از بحران خارج شوند در گام اول باید وضعیت اقتصاد کشور را سامان داد. اینکه چرا بانک آینده به اصطلاح در چشم است به این دلیل است که بیشتر از بقیه شناخته شده و نام مدیرعامل آن (چه مثبت و چه منفی) در بین مردم مطرح است و یا بقیه بانک ها « ایرانمال » ندارند که به واسطه آن معروف شوند. اگر قرار است راه حل ها کارگشا باشد باید اکوسیستم اقتصاد کشور متحول شود، در ادامه آن ساختار بانک ها اصلاح شود و مهمتر اینک دولت خودش را نیز اصلاح کند و دستش را از جیب بانک ها دربیاورد تا انضباط مالی داشته باشد. متاسفانه این فرصت برای بانک های خصوصی ما وجود ندارد که از درون خود را اصلاح کنند.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

35  ⁄    =  5