موانع توسعه بانکداری شرکتی در ایران/ تحول در رفتار و ساختار سازمان پی شرط ارائه خدمات نوین

در گفتگو با علیرضا عسکری مارانی کارشناس بازار سرمایه بررسی شد:

به تعالی رسیدن بانکداری شرکتی در گرو تعامل بنگاه‌ها با بانک‌ها است ./حترام متقابل باعث اعتلای بانک‌ها و شرکت‌ها می شود. اساس بانکداری شرکتی در واقع این است که بانک‌ها باید سمت شرکت‌ها بروند و در قالب مدلی که تعریف می‌شود خدمات به شرکت‌ها بدهند ،/ز آنجا که سعی نمی‌کنیم بنگاه را خوب بشناسیم می‌خواهیم از همان سیستم قدیمی برای گرفتن تضامینی که به ما کمک نمی‌کند برای پوشش ریسک استفاده کنیم ./ شرکتهای که در رنکینگ‌های موجود شرکت‌هایی از 1 تا 10 قرار می‌گیرند که ممکن است 2 تای آنها آمار واقعی داشته باشند پس آمارهای ما عمدتا مبتنی بر گذشته است و در غربالگری آمارهای درستی وجود ندارد.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،بانکداری شرکتی به عنوان یک محصول جدید صنعت بانکداری در جهان برای رسیدن به بلوغ در کشور ما نیازمند توسعه چند عامل کلیدی در بانک ها و شرکت های بزرگ ایرانی به صورت متقابل  است. عدم تحول لازم در ساختار حقوقی، آماری، فرهنگ و  نوع مواجهه بانک با مشتری عواملی هستند که باعث شده شرکت ها  در عمل از دریافت یک بسته مناسب از خدمات بانکداری شرکتی محروم بمانند. در گفتگو با علیرضا عسکری مارانی مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری ملی ایران این چالش ها و مشکلات بررسی شده است. گفتگو با وی را می خوانیم.

***************************************

*شرکت‌های بورسی اگر بخواهند خدمت بانکداری شرکتی را از بانک‌ها مطالبه کنند با چه مشکلاتی مواجه خواهند شد؟

به تعالی رسیدن بانکداری شرکتی در گرو تعامل بنگاه‌ها با بانک‌ها است . همانطور که می دانیم برخی بانک‌ها خود شرکت‌های پذیرفته شده در بورس هستند ، به عبارتی نرخ‌بندی شده در بورس هستند وبه نوعی در بازار بورس مورد مقایسه سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرند. برخی از آنها تحت نظارت سازمان و برخی تحت نظارت بیمه مرکزی و برخی تحت نظارت بانک مرکزی هستند. پس همه به نوعی تحت نظارت هستند ولی تعامل ما در بازار بورس یک تعامل خاص است.

در بانکداری شرکتی اگر به سیر تکامل نظام کسب و کار برگردیم در حال حاضر بنگاه‌های بزرگ حجم زیادی از نقدینگی را در اختیار دارند پس نیازمند نقدینگی بیش از حد هستند و اگر بپذیریم که در کشور ما با آن سبک و سیاقی که دنیای غرب به خصوصی‌سازی نگاه می‌کند ما نمی‌نگریم و بیشتر نگاه عمومی‌سازی داریم و اگر بپذیریم که شفافیت اطلاعات در شرکت‌های بورسی بیش از سایر شرکت‌های غیر بورسی است و لاجرم پاسخگویی آنها در مقابل ذینفعان بیشتر است. پس بانک‌ها به عنوان ارگان‌هایی که عامل استفاده وجوه مردم هستند شاید برای توسعه اقتصادی به صلاح باشد که این گردش کار را با شرکت‌های بورسی بیشتر داشته باشند که مستلزم این است که بانک‌ها ساختارشان را به نوعی تغییر دهند که این تعامل ایجاد شود.

 بانک‌ها نباید با گارد بسته با این شرکت‌ها تعامل کنند. در گارد باز روابط باید دو طرفه باشد افرادی که این روابط دوطرفه را می‌خواهند ایجاد کنند نباید فکر کنند که همه باید به سمت آنها روند بلکه آنها باید یک قدم بردارند و طرف دیگر هم باید خواسته‌های طرف مقابل را برآورده کنند. لذا به این جمع‌بندی  می‌رسیم که باید این پیش‌فرض را هم قبول کرد که برخی از این بنگاه‌ها آنقدر بزرگ شده‌اند که به اندازه 2 یا 3 بانک است و این روابط باید تعریف شده باشد.

*چه عواملی مانع استقرار بانکداری شرکتی می‌شود؟  همچنین تعریف شما  از بانکداری شرکتی چیست تا براساس آن وارد بحث شویم؟

البته به نظر من موانع چندانی نیست بلکه احترام متقابل باعث اعتلای بانک‌ها و شرکت‌ها می شود. اساس بانکداری شرکتی در واقع این است که بانک‌ها باید سمت شرکت‌ها بروند و در قالب مدلی که تعریف می‌شود خدمات به شرکت‌ها بدهند ، حتی مشاوره بدهند و در قالب مدل کلیه کارها انجام می‌شود. در حال حاضر بسیار می شنویم  که  شعار بانکداری شرکتی‌ها سر  می‌دهند ولی هنوز هم رفتار مبتنی بر برگه قرارداد آنها و متعلق به سال‌ها پیش است در حالی که متصدی بانک باید به طرف شرکت برود و کارها را انجام دهد.

 آیا به نظر شما یکی از موانع همین نیست که ما شعار می‌دهیم و در واقع بانکداری شرکتی به معنای واقعی هنوز اتفاق نیفتاده است؟

دقیقا همین‌طور است. برای مثال نیروی انسانی بانک که برای این کار انتخاب شدند در حقیقت بخشی  از نیروی انسانی قدیمی هستند که آموزش لازم برای این کار را ندیده اند. ممکن است قسمتی از تابلوی بانک تحت عنوان بانکداری شرکتی باشد ولی شرایط لازم برای انجام این کار را نداشته باشد . بانکداری شرکتی یعنی رتبه‌بندی مشتریان که در این رتبه‌بندی نرخ سود تسهیلات معنا می‌یابد که یک شرکت چند درصد باید سود دهد شرکتی که رتبه بالاتری دارد باید سود کمتری به بانک دهد این در بانکداری شرکتی تعریف می‌شود و البته ارتباطات بانک و شرکت هم اهمیت می‌یابد.

* یک از چالش هایی که شما اشاره کردید بحث آموزش است اینکه بانک‌های ما در سطح پرسنل آموزش لازم را ندیدند که بتوانند خدمت بانکداری شرکتی را به درستی ارایه دهند فکر می‌کنید این آموزش باید چگونه باشد؟

بازار سرمایه در کشور ما طی چند سال گذشته رشد داشته است همچنین به اتکای سیاست‌های ابلاغی اصل 44 واحدهای جدیدی در بورس شکل گرفته و این بنگاه‌ها بزرگ شدند. اما آماری که ما از این بنگاه‌ها داریم عمدتا تاریخی است یعنی پایگاه اطلاعاتی درستی نداریم و حتی شرکتهای که در رنکینگ‌های موجود شرکت‌هایی از 1 تا 10 قرار می‌گیرند که ممکن است 2 تای آنها آمار واقعی داشته باشند پس آمارهای ما عمدتا مبتنی بر گذشته است و در غربالگری آمارهای درستی وجود ندارد. حال راهش این است که مصادیق بنگاه داری را چه در استان‌ها و چه در صنایع مختلف به صورت دایمی در بانک آموزش دهیم شاید بخش سرمایه گذاری برخی بانک‌ها رشد کرده باشد ولی برخی دیگر این بخش را فراموش کردند حال درست است که بخش سرمایه گذاری می‌تواند به بخش بانکداری شرکتی کمک کند ولی به این معنا نیست که اگر به بخش بانکداری شرکتی می‌رویم سایر بخش‌ها را رشد ندهیم. روسای شعبه و سرپرستی‌ها باید اهمیت این مصادیق را متوجه شوند و  به صورت دایمی و به وسیله یک سیستم اطلاعاتی مناسب در بانک رشد صنایع در منطقه و صنعت را رصد کنند.

*بر اساس گفته شما یکی دیگر از چالش‌های موجود نبود آمار واقعی است زیرا به هر حال قبل از اینکه بانک‌ها وارد مذاکره شوند باید یکسری آمار و اطلاعات راجع به شرکت داشته باشند که این آمار واقعی وجود ندارد و نهادهای مختلف باید در جریان باشند تا این آمار به دست آید در این خصوص توضیح دهید.

به اعتقاد من به اصطلاح برای اینکه ماهی گرفت باید دید تور را کجا انداخته‌ایم .توری که در سیستم بانکی پهن شده است همان گزارشات اعتباری است که تحت عنوان گزارشات اعتباری در گذشته هم تهیه می‌شده است که مقداری به بانکداری شرکتی تغییر یافته و به آن آب و رنگی بخشیده‌اند. اما واقعیت آن است که در این غربالگری پاسخ‌های مورد نیاز دریافت نمی‌شود مثلا از آمار مدیریت صنعتی استفاده می‌کنند که چندان به روز نیست در حالی که فرابورس و بورس آمار خاص خود را دارد یا آمارهای بورس کالا می‌تواند ملاک  شناسایی  باشد و حتی با استفاده از آمار معتبر پیش‌بینی‌هایی را می‌توانند استخراج کنند. پس آمار باید از جاهای مختلف استخراج شود و هر بانکی برای خودش این پایگاه اطلاعاتی را بنا کند و مهمترین نکته اینکه وقتی گفته می‌شود بانکداری شرکتی، مسئولیت مدیران دیگر شخصی نیست بلکه مسئولیت آن بنگاه را دارد به خصوص در خصوص شرکت‌های سهامی عام در حالیکه هنوز مدیران درجه یک به شرکت‌ها ورود نمی‌کنند.

*آیامی‌توان گفت یکی دیگر  از مشکلات ما ساختار  حقوقی شرکت ها است؟ به طوری که بستر حقوقی لازم فراهم نشده و به عبارتی بانک در واقع شرکت را به رسمیت نمی‌شناسد بلکه هیات مدیره مهمتر از شخصیت حقوقی بنگاه است؟

یکسری ضوابط و مقررات از قبل از قبل یا بدو انقلاب بوده است که هنوز همان‌ها رعایت می‌شود و همان دستورالعمل‌ها و آیین‌نامه را اجرا می‌کنند اینها مسایلی است که در بانکداری شرکتی باید با نگاه جدید به آن نگریسته شود.

*همه این مشکلات و موانعی که برشمردید محاسبه ریسکی که بانک انجام می دهد را غیر واقعی خواهد کرد یعنی با توجه به غیر واقعی بودن آمار و مهیا نبودن بسترهای حقوقی ، محاسبات هم واقعی نخواهد بود.  بر این اساس آیا یکی از موانع عدم امکان محاسبه ریسک واقعی خواهد بود؟

از آنجا که سعی نمی‌کنیم بنگاه را خوب بشناسیم می‌خواهیم از همان سیستم قدیمی برای گرفتن تضامینی که به ما کمک نمی‌کند برای پوشش ریسک استفاده کنیم . وقتی گفته می‌شود که نباید اقتصاد دستوری باشد به همین مساله اشاره دارد ، به طوری که بانک‌ها به عنوان ارگان‌هایی که جابجایی وجوه انجام می‌دهند و وکیل سپرده‌گذاری‌های مردم هستند یابد به نحوی عمل کنند که اقتصاد در شرایط عادی باشد و اجازه ندهند ریسک سیستماتیک وارد بازار شود چه در مورد خود و چه در مورد بنگاه‌ها، بنابراین اگر ریسک سیستماتیک وارد بنگاه نشود ریسک غیر سیستماتیک در اختیار خود مدیران است که باید برای مدیران بنگاه‌ها شناسنامه و کارت هویت و برای مدیران و بنگاه ضریب تعیین کنند حتی برای سهامداران حقوقی که پایداری در شرکت دارند هم یک ضریب مشخص و از جمع‌بندی آنها ریسک خود را برای تسهیلات تعیین کنند .در حقیقت رشد و پیشرفت بانکداری شرکتی در گرو این است که بانک بتواند مشکلات شرکت و سهامداران آنها را حل کند. به عنوان مثال وقتی مجمع تمام شد ، شرکت وادار شود برای سود سهام یک ورقه به سهام‌دار بدهد ولی بگوید دو یا سه ماه دیگر سود را می‌دهم که این به عنوان خرید دین داده می‌شود که این خودبه‌خود یک کسب و کار مطمئن بدون ریسک ایجاد می‌کند. بانک باید این مکانیزم‌ها را گسترش دهد. باید بانک و شرکت بدانند که هر دو از آن نفع می‌برند بانکداری شرکتی یک هویتی دارد که باید در بانک شکل بگیرد.

*در ایران رتبه‌بندی‌های واقعی اتفاق نمی‌افتد. باید یک شرکت‌هایی باشند که بشود به درستی شرکت‌ها را رتبه‌بندی کرد و بتوان به آنها استناد کرد می‌توان یکی از مشکلات را فقدان این شرکت‌های رتبه‌سنج دانست؟

ما مشکلات زیادی داریم مثلا اینکه ما شرکت های مضاربه ای راه‌اندازی کردیم ولی به دنبال نزول خوری رفتند شرکت‌های رتبه‌بندی در بانک‌ها راه‌اندازی کردیم ولی نتیجه لازم گرفته نشده است. البته خود بورس می‌تواند این وظیفه را انجام دهد. به هر حال تا الان در این زمینه موفق نبودیم اما معتقدم هر چند بانک با هم می‌توانند یک شرکت و موسسه‌ای را راه‌اندازی کنند و اطلاعات خود را با هم اشتراک‌گذاری و شرکت‌ها را رتبه‌بندی کنند .

شاخص‌هایی که موجب این رتبه‌ها می‌شوند چندان زیاد نیستند دارایی‌ها و بدهی‌های شرکت‌ها را بررسی کنند البته در این زمینه مشکلاتی هم هست مثلا مسئولین نظام بانکی ما تصور می‌کنند وقتی یک شرکت به بانک بدهی دارد این بدهی یک قسمت از دارایی سمت راست ترازنامه است که هر موقع شرکت می‌تواند آن را بدهد و یک بار دیگر بگیرد این بدهی داخل دارایی‌ها رفته و مخلوط شده و دیگر بنگاه در تداوم فعالیتش نمی‌تواند آن را بدهد. همچنین وقتی تورم داریم نقدینگی بنگاه‌ها بالا می‌رود و بانک‌ها خود را نمی‌توانند با این رشد تطبیق دهند و به مشکل بر می‌خورند یکی از مشکل‌های ما در بانک‌ها این است که به این اتحاد نرسیده‌ایم که مثلا اگر یک بنگاه نیاز به تسهیلات داشت این تسهیلات به صورت جمعی توسط چند بانک ارایه شود متاسفانه بانک‌ها برای این پشتیبانی‌ها زیر بار نمی‌روند و در واقع در ایران هر بانک می‌خواهد مشتری را برای خود نگه دارد در نتیجه روابط فی‌مابین تعریف نمی‌شود . لذا در ماهیت و ادبیات بانکداری شرکتی مسایل مختلفی نهفته است که ما باید آنها را اجرایی کنیم .

نعوه تعامل بانک و بورس چگونه می تواند به  قوام بانکداری شرکتی کمک کند؟

بازار پول و سرمایه دو بال یک پرنده هستند که باید این دو بال با هم هماهنگ حرکت کنند معتقدم بانکداری شرکتی به شرط اینکه درست در سیستم بانکی پیاده شود یک رگولاتور است که به عنوان یک  روابط می‌تواند بین این دو بال هماهنگی ایجاد کند .

*یعنی شما معتقد هستید فرهنگ بانکداری ما از بلوغ لازم برای پیاده‌سازی بانکداری شرکتی برخوردار نیست ؟

قطعا همین است و دیگر اینکه بانک‌ها هنوز اهمیت موضوع را درک نکرده‌اند باید متهورانه با پذیرش ریسک به این سمت رفت.

منبع:تارنمای پژوهشکده پولی و بانکی

گفتگو از محمود فراهانی

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

53  −  50  =