روزی که ایران به جامجهانی رفت و ما به آسمان
آفتاب روز هشتم آذرماه سال 1376 کمکم به میانههای مسیر خود در آسمان میرسید که بچه مدرسهایهای زیادی داشتند خودشان را از دیوار بالا میکشیدند تا از مدرسه فرار کنند و بتوانند آخرین بازی تیم ملی کشورمان در راه رسیدن به جامجهانی را تماشا کنند. دیداری که حکم مرگ و زندگی را برایشان داشت. اتفاقی که میتوانست فردایش حیاط مدرسهها را پر از شور و هیجان کند و یا برعکس سرخوردگی آنها را برای مدتها موجب شود چرا که از جادوی عجیب زندگی در آن روزهای یکی همین بود که فوتبال مسئلهای در حدمرگ و زندگی بود اگر فراتر از آن نبود.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،از تابناک، کسی نفهمید که چه اتفاقی افتاد تا در سبد علائق ایرانیها فوتبال رفتهرفته رنگباخت تا اینکه از از پدیدهای که رگ گردنها برای آن باد میکرد به موضوعی ساده و پیش پا افتاده و معمولی بدل شد. چه شد تا هوادارانی که روزی از دست دادن محرمی و قلعهنویی، یکسال بعد از دعوای معروف دربی، رویشان نمیشد درمدرسه سرشان را بلند کنند و حیثیتشان را برباد رفته میدیدند امروز با خیال راحت از حضور بیشمار ستارههای حریف در تیم خود استقبال میکنند. اما هرچه بود و هرچه شد هنوز هم که هنوز است وقتی هشت آذر میشود و تلویزیون و رسانهها به آن روز به یادماندنی اشاره میکنند و صحنه گل کریم باقری را پخش میکنند چشمانشان برق میزند و هیجانشان را نمیتوانند کنترل کنند.