افراط دو مدیر با دو روش متفاوت

شاید تنها در ایران این یک اتفاق طبیعی است که مدیران پس از نشستن بر صندلی ریاست در تدوین راهبردها و چشم انداز چندان به واقعیت و جایگاه سازمان اقتصادی متبوعشان توجه نمی کنند.

زمانی که رامین پاشایی فام ، مدیرعامل سابق بانک سپه ، بر کرسی ریاست این بانک جلوس کرد تحقق وعده هایی  را در دستور کار قرار داد که  اکنون  با توجه به گفته های مدیرعامل جدید این بانک  معلوم می شود  اتفاقی متفاوت و عملا معکوس رخ داده است.

وقتی  عبارت « رامین پاشایی فام + شعار بانک سپه» را در موتور جستجوگر گوگل جستجو کنید، آنگاه  وعده های زیر خودنمایی می کنند: پاشایی فام: « تبدیل بانک سپه به عنوان بانک اول کشور» « شعار هر ایرانی یک حساب در بانک را عملی می کنیم» « برنامه‌ریزی برای تحقق رشد 60 درصدی منابع بانک سپه»

این شعارها البته  ذاتا شعارهای مناسبی می تواند باشد البته به شرطی که بستر تحقق نیز فراهم باشد ؛ اما اکنون مشخص می شود که بانک مذکور بیش از آنکه به سمت تحقق شعارهایش پیش رود ازانها دور افتاده است. این اتفاق بدان معنا است که هیات مدیره بانک بدون توجه به موقعیت بانک و بدون توجه به ژنتیک سازمانشان اقدام به درانداختن شعارهایی کرده اند که در نهایت به ضد تبلیغ علیه بانک تبدیل شده است. به تعبیر دیگر تصمیماتی  که مدیران سابق این بانک در بزرگ نمایی سازمانشان اتخاذ کرده اند با چاشنی افراط همراه بوده و طبعا نتایج معکوس به همراه داشته است. این نتیجه از گفته های  مدیر عامل جدید منتج شده که عنوان می کند در سال 91 این بانک زیان ده بوده و حدود دو سوم از شعب این بانک با مشکلات مواجه بوده اند و… به تعبیر دیگر بانکی که از 1800 شعبه آن 1200 شعبه با مشکلات دست پنجه نرم کنند را باید فاقد توجیه اقتصادی بدانیم چرا که چگونه در چنین بانکی پرسنل می توانند از وضعیت خود رضایت داشته باشند و در نتیجه خدمات مناسب به مشتری ارائه دهند.

بنابراین درسهایی که رفتار پاشایی فام برای مدیران خواهد داشت آن است که شعارها و راهبردهای هر بانک و اساسا سازمان اقتصادی لاجرم باید مبتنی بر واقعیات همان بانک بنا شود. البته این راهبرد بسیار اساسی و مهم  است که مدیران برای بانکهای تحت مدیریتشان چشم انداز و افق تعریف کنند اما اگر در تدوین  این راهبرد واقع نگر نباشند  و در بزرگنمایی افراط به خرج دهند طبعا نتایجی معکوس کسب خواهند کرد.

سوی دیگر داستان نیز وجود دارد. اگر افراط مدیرعامل قبلی در وعده های  غیرواقعی برای بانک سپه بود مدیرعامل جدید در بیان واقعیات بانک  افراط به خرج داده است. بدیهی است فلسفه حضور هر مدیر در یک سامان در راستای بهبود وضعیت آن است. طبعا در این راستا اگر مدیری در میدان رقابت به حریفان نشان دهد که در مشت خود چه دارد طبعا از ابتدا بازنده بازی است. بر این اساس به نظر می رسد حتی اگر بانک سپه در سال گذشته زیان ده بوده  و تعداد زیادی از شعباتش مشکل دارند این ها مسائلی داخلی برای بانک محسوب می شود و  بیان این گفته ها دورافتادن از فلسفه وجودی یک سازمان اقتصادی است. مدیر یک بانک مامور این نیست که در جمع خبرنگاران  بگوید در سازمانش چه می گذشته یا می گذرد بلکه مامور آن است که با توجه به جمبع جهات سازمان را اگر در بحران است از بحران  خارج کرده و اگر دارای سود  پایین است سود ان را افزایش دهد.

 لذا با توجه به چنین ماموریتی گام اول حفظ مشتریان فعلی و افزایش وفاداری آنان است.اما با گفته های مدیرعامل حال بانک سپه نمی توان اتتظار داشت مشتریان فعلی به بانک وفادار بمانند. گام بعدی جذب مشتریان جدید است که در این خصوص نیز کمتر مشتری  در بانکی سرمایه گذاری می کنند که دارای چنین وضعیتی است. لذا به نظر می رسد تقوی  نژاد نیز همانند پاشایی فام با روشی متفاوت راه افراط پیش گرفته است و طبعا نتیجه چندان متفاوت نیست و آن تداوم روند منفی برای بانک خواهد بود.
 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  ×  2  =  6