گام به گام با ارتقا Core Banking /نقطه های مبهم در توسعه سامانه یکپارچه بانکی

در گفت‌وگو با مدیرعامل شرکت فراز پردازش پدیسار بررسی شد:

نیاز صددرصد بانک‌ها این است که نرم‌افزار Core متمرکز و معقولی داشته باشند. بانک‌ها ادعا می‌کنند Core دارند اما وقتی به جزئیات آن ورود می‌کنید ــ خصوصا بعضی از بانک‌های بزرگ ــ می‌بینید همچنان فاقد Coreهستند

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،دو تجربه خارجی و داخلی شرکت پدیسار باعث شده تا این شرکت به عنوان یک صاحب جایگاه در حوزه کربنکینگ مطرح باشد. گذار از چالش‌های حین تحلیل، طراحی و اجرای سامانه یکپارچه بانکی (سیب) در تجربه‌های بانک کشاورزی با همکاری شرکت FNS و همچنین تجربه بانک آرین به‌عنوان تنها بانک تمام الکترونیک ایران (باوجوداینکه این بانک فرصت حیات نیافت) اما از پدیسار شرکتی ساخته که اکنون در حوزه بانکی می‌تواند صاحب سبک باشد. مرور این تجربه‌ها بهانه‌ای شد تا به بررسی مشکلات طراحی کربنکینگ در ایران در گفت‌وگو با مدیرعامل شرکت فراز پردازش پدیسار که ماموریت طراحی سامانه یکپارچه را در مجموعه پدیسار دارد بپردازیم. پریسا پورمحمدی در تبیین چالش‌های مختلف پیاده‌سازی کربنکینگ چه داخلی و چه خارجی مهم‌ترین چالش را عدم ثبات مدیریت ذکر می‌کند. این گفت‌وگو در ادامه می‌آید. 

قبل از ورود به بحث، شما در حوزه Core banking چه کاری انجام داده‌اید؟
ما تجربیات بسیار خوبی در حوزه Core banking داشتیم، اولین تجربه ما در بانک کشاورزی اتفاق افتاد، در بانک کشاورزی شرکت پدیسار قراردادی را با شرکت TCSمنعقد کرد ــ البته این شرکت ابتدای امر شرکتی استرالیایی با نام FNSبوده و بعد از پنج سال ورود به ایران، شرکت TCSشرکت FNS را خریداری کرده است ــ در آن‌جا به عنوان شرکت واسط تمامی کارهای تحلیل، بومی‌سازی، data Conversion که به قول معروف مهاجرت داده‌ها بوده از سیستم قبلی بانک کشاورزی به سیستم جدید ــ TCS ــ آورده و از ابتدا تا انتهای آن را روی سیستم Core banking و تمام سیستم‌های جانبی و کانال‌های ارتباطی مربوطه که به آن وصل می‌شدند، انجام داده‌ایم. در مباحث Payment، سوئیچ و CMS،Contact Center، GL، Reports از ابتدا تا انتها در بحث‌های تحلیل و بومی‌سازی در کنار بانک کشاورزی و FNS بوده و کارها را انجام دادیم. این یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های نرم‌افزاری بانکی ما در کل کشور بوده که با وجود برنده شدن شرکت پدیسار در مناقصه، ولی با تاخیر بسیار زیاد انعقاد قرارداد مواجه شده و شروع پروژه به تعویق افتاد، شرکت پدیسار با وجود کلیه پیچیدگی‌های آن، این پروژه را سلامت آغاز و پیش برده و با موفقیت کامل به پایان رسانید.
بعد از آن در بانک مجازی آرین که متاسفانه مجوز نهایی آن به ما داده نشد، دو تفکر را به موازات هم پیش بردیم، تفکر اول تمامی سیستم‌های Core banking و سیستم‌های مرتبط را از کشورهای خارجی outsource کردیم، اما به دلیل محدودیت زمانی‌ای که برای Live کردن آن داشتیم و فشاری که از طرف بانک مرکزی بود راهکار دومی را در پیش گرفتیم مبنی بر این‌که خودمان از ابتدای امر یک سیستم Core banking تولید کنیم. طبیعتا با توجه به تجربه‌ای که چه در بانک کشاورزی، چه در سیستم‌های استاندارد شرکت‌های خارجی داشتیم، این‌ها را از ابتدای امر تحلیل و سپس تولید آن را خودمان انجام دادیم و روی پلتفرم‌های بسیار قوی امثال جاوا و دیتابیس اورَکل پیش برده و برنامه‌نویسی‌ کردیم.

  شما دو تجربه داشتید یک تجربه Core خارجی و یک تجربه Core داخلی که عملیاتی نشد، در core خارجی چه تجربه‌هایی داشتید و این‌جا چه تجربه‌هایی؟
اتفاقی که در بانک مجازی آرین افتاد، درواقع کلیه ستون‌های اصلی کار بر‌عهده ما بود.
در بانک کشاورزی ما در کنار کلیه افراد متخصص بانک کشاورزی از یک طرف و از طرفی دیگر در کنار مدیران و متخصصان شرکت FNS قرار داشتیم. لازم به ذکر است که در ایران مفهوم بانکداری اسلامی ایرانی را داریم که خصوصا شما می‌دانید در ایران پیچیدگی‌های بسیاری دارد و مانند بانکداری اسلامی دیگر کشورهای اسلامی نیست، مضاف بر این، در ماژول‌های مختلف Core banking مخصوصا در سیستم‌های تسهیلات، شرکت‌های خارجی متوجه نمی‌شوند بانک‌های ایران به چه شکل هستند و چه می‌خواهند و این موضوع برای آن‌ها پیچیده است. با وجود این شرایط، شرکت پدیسار همواره در کنار افراد بانکی در بانک کشاورزی و مدیران و کارشناسان ارشد شرکت ( FNS(TCS  در کلیه بحث‌ تحلیل‌ها ــ پایه و اساس هر سیستمی تحلیل تجاری و بانکداری آن سیستم است ــ حضور داشتیم و نهایتا وقتی یک‌سری تغییرات در سیستم‌های ( FNS( TCS کنونی رخ می‌داده ما در مباحث بومی‌سازی و حتی Develop ورود کردیم. آن زمان نزدیک به 30 نفر از افراد FNS از استرالیا و کشورهای دیگر در بانک کشاورزی حضور داشتند، اما به این مفهوم نبود که انجام تمامی محصول به عهده FNS باشد. اجرای قسمت اعظم آن بدون شرکت پدیسار به هیچ‌وجه امکان‌پذیر نبود.
در پروژه بانک مجازی آرین، شرکت پدیسار هم در لایه‌های تحلیل قانون‌گذاری (بیزینس) بانکی و هم در لایه‌های اجرایی درگیر بوده است.

  یعنی اجرای آن ترکیبی بود؟
قطعا همین‌طور است، پدیسار وظیفه ایرانیزه کردن را برعهده داشت.
  دلیل این سوال مقایسه چالش‌های این دو کار بود، شما این‌جا برنامه می‌نویسید که با یک‌سری چالش‌ها روبه‌رو هستید و برنامه‌های آن‌ها هم باید منطبق بر خواسته‌های بانک ایرانی باشد که حاوی قوانین و مقررات خاصی است که خیلی با بانک‌های جهان متفاوت است.
اجازه بدهید قبل از این‌که به بحث چالشی ورود پیدا کنم مفهوم
Core banking را که به صورت کاربردی و تجربی برای خودم اتفاق افتاده است تعریف کنم، امروزه طبیعتا عصر توسعه روزافزون در روابط تجاری و اقتصادی است و در همین راستا، تمامی بانک‌ها به بانکداری متمرکز و جامع خصوصا در ایران نیاز پیدا می‌کنند. درواقع نظام بانکداری متمرکز مجموعه‌ای از تمامی برنامه‌های کاربردی متمرکز و یکپارچه است که امکان ایجاد و توسعه محصولات بانکی را برای ما مهیا می‌کند و از همه مهم‌تر این است که پردازش و مدیریت تمام این محصولات را در رده‌های مختلف بانکی خصوصا رده‌های مدیریت بانکی در اختیار بانک قرار می‌دهد و نهایتا یک‌سری خدمات را مانند بانکداری خُرد، کلان، شرکتی(Corporate Banking)، مدیریت سودآوری مشتری، مدیریت کلیه کانال‌های ارتباطی که باید به سیستم Core banking وصل شود. این خدمات از طریق سازمان مالی که همان بانک است و یکی از اصلی‌ترین ستون‌های اقتصادی هر کشوری است به مشتریان ارائه می‌شود. مضاف بر این‌که اگر از نگاه دیگر ببینیم، بنابر استراتژی‌های مختلف بانک‌ها، هر بانکی در تلاش است که مشتریان بیشتر و وفادارتری را جذب کنند، وقتی این اتفاق بیفتد طبیعتا بحث‌ جذب منابع مالی بیشتر خواهد بود و درنهایت بانک سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی و معقول‌تری را در جامعه پیش می‌برد و بستر بسیار مناسبی را در بانک مهیا می‌کند.

  روی این تعریف مقداری تامل کنیم آیا تعریف شما مورد پذیرش شبکه بانکی قرار دارد؟ چه ایراداتی ممکن است بر آن وارد بدانند؟ با توجه به نقدهای مرتبط با  Coreبرخی می‌گویند نیازی به core نداریم با توجه به بانکداری باز همه می‌توانند خدمات بانکی خودشان را ارائه دهند و بانک فقط استفاده‌اش را ببرد بنابراین شاید خیلی به Core نیازی نباشد؟
اتفاقا نکته اساسی و اصلی بنده این است، نیاز صددرصد بانک‌ها این است که نرم‌افزار Core متمرکز و معقولی داشته باشند. بانک‌ها ادعا می‌کنند Core دارند اما وقتی به جزئیات آن ورود می‌کنید ــ خصوصا بعضی از بانک‌های بزرگ ــ می‌بینید همچنان فاقد Core هستند. دلیلش این است از گذشته‌ها سروری وجود داشته و هر تراکنش و دیتایی که در لحظه رُخ می‌داده در پایان‌روز جمع‌آوری‌شده و به صورت بسته به واحد مرکزی‌ فرستاده می‌شده است. به مرور زمان که مفهوم Core و استانداردهایش را مخصوصا از خارج از ایران شنیدیم، کم‌کم مشاهده می‌شد که سیستم‌ها را به صورت جزیره‌ای در آورد‌ه‌اند و آرام‌آرام آن را به‌روزرسانی کردند. اما این به‌روزرسانی نهایتا تبدیل به یک Core متمرکز و یکپارچه نشد، بلکه ترکیبی از سیستم‌های متمرکز و نیمه‌متمرکز برای بانک‌ها تعریف کردند که این‌جا خودش یکی از بزرگ‌ترین ایرادات است. یعنی کلی سیستم‌های جزیره‌ای وجود داردکه ظاهرا کار راه‌انداز هستند اما سیستم‌های جزیره‌ای به نوبه خودش کار بانک را راه نمی‌اندازد به این دلیل که سیستم‌های جزیره‌ای در لحظه داده را انتقال نمی دهند و این چالشی است که برای بانک اتفاق می‌افتد. وقتی پردازش به صورت real-time انتقال داده نشود، طبیعتا بحث‌های مدیریت ریسک، مدیریت تقلب، بررسی میزان سودآوری‌ و… برای بانک پیچیدگی‌هایی را به‌وجود می‌آورد و زمانی‌که با تاخیری چند ساعته انتقال تراکنش‌ها و اطلاعات به واحد مرکزی رخ دهد نتیجتا گپ زمانی به وجود می‌آید و در نتیجه به‌طورکلی رده‌های مختلف مدیریتی بانک را از یک‌سری تصمیم‌گیری‌های کلان عقب می‌اندازد به این دلیل که در چند ساعت تاخیر در انتقال، ممکن است تقلب اتفاق بیفتد یا هزینه بانک و ریسک بانک را افزایش دهد. حتی ممکن است مشتری را در آن چند ساعت از دست بدهد.

  پس چرا بانک‌ها طی این همه سال به سمت داشتن  Core متمرکز نرفته‌اند؟
دلیلش این است که یک بانک برای داشتن Core ــ چه خارجی و چه داخلی ــ زمان زیادی صرف کرده تا تولیدکننده داخلی یا خارجی مورد تایید خود را پیدا کند. دوم این‌که به این راحتی نیست که شما نرم‌افزاری را پیدا کرده و بلافاصله جایگزین کنید.بعد از این‌که نرم‌افزارتان را انتخاب کردید باید پروسه تحلیل هر کدام از ماژول‌ها آغاز شود و سپس تغییرات مورد نیاز بانک (که زمان بسیار زیادی را می‌برد) اعمال شود که مستلزم هزینه بسیار زیادی برای بانک خواهد بود.
  نکته این است که خیلی از بانک‌ها بیشتر از دو سال‌ زمان صرف کرده‌اند، ولی باز هم خریدی انجام نشده و به همان سیستم قدیمی بسنده کرده‌اند و نهایتا آن را به‌روزرسانی کرده‌اند.
دلیل این است که متاسفانه بانک‌ها نمی‌خواهند و نمی‌توانند به راحتی تصمیم‌گیری کنند. رده‌های بالای مدیریت بانک‌ها ریسک تصمیم‌گیری برای صرف زمان زیاد و هزینه‌ کلان که نهایتا به نتیجه‌ای معقول و استاندارد برای بانک منجر شود را نمی‌پذیرند و تصمیم‌گیری نهایی به‌عهده کسانی است که به عنوان تصمیم‌گیرنده استراتژی اصلی یک بانک عمل می‌کنند.
 

یعنی می‌گویید عامل اصلی چالش مدیریتی است؟
حتما همین‌طور است. مثالی می‌زنم، امروز ما با یکی از بانک‌های متوسط کشور مذاکراتی انجام داده‌ایم و نهایتا منتج به یک‌سری تصمیم‌گیری‌های کلان شد، چهار روز بعد می‌بینید که کل سیستم‌های مدیریتی تغییر کرده و تمامی تصمیم‌گیری‌های مدیران قبلی را زیر سوال می‌برند. این گپ بزرگی است، دلیلش هم این است که مدیران جدید می‌گویند سیستم Local ایرانی نمی‌خواهند و تمایل به داشتن سیستم خارجی دارند یا بالعکس که در هر دو صورت مدیران زمان و فرصت‌های بسیار ارزشمندی را از دست می‌دهند.

  اگر بخواهیم درخصوص مقوله core دسته‌بندی را قائل شویم شما چه دسته‌بندی‌هایی را می‌توانید مطرح کنید.
یک نوع دسته‌بندی، تقسیم‌بندی به coreهای داخلی و خارجی است. نرم‌افزارهای core خارجی از لحاظ engine و concept‌های بانکی دنیا قوی هستند اما باید با عقود اسلامی ایرانی مطابقت داشته باشند و چون هماهنگ با قاعده‌بندی بانکداری اسلامی – ایران نیستند، زمان و هزینه بسیار کلانی صرف می‌شود تا خود را همسو و هماهنگ با سیستم بانکداری ما کنند. نکته دوم این است که وقتی شما قراردادی برای آوردن نرم‌افزار خارجی روی سیستم می‌بندید باید ببینید آیا نرم‌افزار بر پایه Open source است یا از ابتدا و زیربنا کل سیستم را خود تحلیل و Develop  کرده است. اگر Open source باشد ویرایش‌های بسیار زیادی در این مبحث مطرح می‌شود، متاسفانه ایرادی که من بر آن می‌گیرم این است که به باگ‌های زیادی برمی‌خوریم.
البته این را بگویم که نرم‌افزار شرکت‌های خارجی حُسن خوبی که دارند پارامتریک بودن‌شان است که به شدت با استانداردها و سبک و سیاق بانکداری‌های دنیا مطابقت می‌کند.
در دسته‌بندی coreهای ایرانی، عقود coreهای ایرانی به شدت قوی است اما engine آنها ضعیف است. نکته‌ای که وجود دارد برخی از coreها، الگوی خارجی یا چیزی که در قدیم بوده را آرام آرام customizeو به‌روزرسانی می‌کنند و نهایتا بعد از بومی‌سازی ایرانیزه می‌کنند که نتیجه خوبی هم دارد، اما متاسفانه به قدری بستر گسترده شده که با یک درخواست جدید از بانک یا هر تغییری باید به شرکت تولیدکننده ارجاع شود، آن‌جاست که بانک زمان و هزینه زیادی را متقبل می‌شود.
یک روزی بانک به شرکت طراح core رجوع کرده و درخواست جدیدی دارد، فکر می‌کنید چرا انجام آن مثلا چهار ماه طول می‌کشد، دلیل این است که چون مدام روی ورژن‌های مختلف source code تحلیل‌های متفاوت با تغییرات بسیار زیاد انجام شده، اگر بخواهند کوچک‌ترین تغییری روی  source code سیستم‌های اصلی‌شان ببرند شرایط پیچیده شده و وقتی پایه ورژن نرم‌افزار شما ایراد داشته باشد مدام می‌خواهید اصلاحش کنید، از دید ما نرم‌افزاری‌ها به حدی پیچیدگی و گستردگی در آن زیاد می‌شود و تحلیل‌های مختلف می‌بینند هر تغییری بسیار زمانبر و مستلزم هزینه‌های بسیار بالا برای بانک خواهد داشت.

  آیا دسته‌بندی دیگری برای core می‌توانید پیشنهاد کنید؟
دسته‌بندی دومی که در نظر دارم این است که چه محصول خارجی و چه محصول ایرانی چه نوعی از بانک‌ها را می‌توانند پوشش دهند، آیا می‌توانند بانک‌های متوسط و کوچک یا بانک‌های بزرگ را پوشش دهد، هر محصولی چه داخلی و چه خارجی ادعا می‌کند که TPS من می‌تواند این میزان تراکنش یا تعداد مشتری در روز را پوشش دهد ولی در عمل بانک‌ها مخصوصا بانک‌های بزرگ را زمین می‌زند و این برای بانک یک فاجعه است، برای این‌که در ابتدا محصول بسیار هم محصول خوبی است، اما مناسب برای یک بانک کوچک و متوسط که ۲۰۰ یا ۳۰۰ شعبه دارد است، اما برای بانکی که به طور مثال900 شعبه یا بیشتر دارد عملا خطرناک بوده و تبدیل به یک آژیر خطر می‌شود.
 

دسته‌بندی بعدی را بفرمایید؟
رده‌بندی بعدی ما روی نوع معماری نرم‌افزار است که نمی‌خواهم خیلی وارد آن شوم چون بحث تکنیکال می‌شود، اما خیلی ساده بگویم معماری یک سیستم متمرکز و یکپارچه باید پارامتریک‌ باشد، به این مفهوم که بدون نیاز به تولیدکننده core، لایه‌های مختلف مدیریت بانک می‌توانند خود تعییرات را در سیستم تعریف، تغییر و اعمال کنند. نرم‌افزارهای شرکت پدیسار نیز با این مفهوم معماری طراحی شده‌اند و نهایتا اینگونه از محصول باعث شده که بانک‌ها حداقل هزینه را در قبال هر تغییری پرداخت کنند. یا به طور مثال Concept ESB(Enterprise Service Bus) باشدکه در آن کلیه نرم‌افزارهای جانبی از طریق ESB به core متصل شوند و در ازای هر تغییر روی نرم‌افزارهای جانبی به جای آنکه core اصلی دستخوش تغییرات مخصوصا روی source code شود، فقط تغییراتی را روی ESB می‌دهیم. امروزه معماری معقولی که با استانداردهای دنیا مطابقت کند نیاز است، وقتی معماری درست باشد یعنی زیرساخت درست است و هر آنچه که بخواهید به عنوان نیازهای کسب‌وکار روی منطق نرم‌افزار و معماری پیاده‌سازی کنید به راحتی قابل اجراخواهد بود و بلافاصله می‌توانید از این نرم‌افزار جواب بگیرید و طبیعتا مشتریان شما رضایتمندی بیشتری از بانک خواهند داشت و مشتریان وفادار بیشتری را جذب بانک خواهید کرد زیرا برای آن‌ها جذابیت ایجاد کرده‌اید و این امر تبدیل به یک مزیت رقابتی در بازارهای بانکی می‌شود و شما نسبت به بقیه بانک‌ها پیشگام خواهید شد.
نکته حائز اهمیت این است که بانکداری باز دقیقا براساس نوع معماری متمایز می‌شود، صرفا این‌طور نیست که با نبودن سیستم Core، بانکداری باز داشته باشیم، بلکه هم نیاز به سیستم Core  دارند و هم بانکداری باز.
 و تنها مساله مهمی که این‌جا مطرح خواهد شد این است که برای این‌که سیستم پارامتریک اجرا شود، داخل بانک تیم‌های مختلفی، به مرور آموزش خواهند دید که مانند شما فکر کنند و بتواند تغییرات مورد نیاز بانک را تنها با ایجاد پارامترهای جدید، خودشان در سیستم با کمترین زمان و هزینه اعمال کنند.
  به دسته‌بندی‌ها بازگردیم.
دسته‌بندی‌ بعدی بحث مهاجرت داده‌ها است که چه از سیستم‌های فعلی بانک به سیستم خارجی یا سیستم داخلی، در هر دو صورت وجود دارند و این تجربه در ایران بسیار محدود است، یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌هایی که به این نائل شد و باعث افتخار است شرکت پدیسار بود که بعد از اعمال کلیه تغییرات مورد درخواست بانک کشاورزی، ما پروسه مهاجرت داده‌ها را در بازه زمانی مشخصی از سیستم قدیم به سیستم جدید اعمال کردیم. معمولا در پروسه زمانی یکی، دو ساله ــ بسته به تعداد شعب و مشتریان آن بانک و تعداد دیتاها ــ این کار را انجام می‌دهند. تجربه بومی‌سازی و مهاجرت داده‌ها از سیستم‌های فعلی به سیستم‌های خارجی و چه داخلی یکی از بزرگ‌ترین معیارهای من در دسته‌بندی‌های Core banking است و در آخر پیاده‌سازی و پشتیبانی. به عنوان مثال برخی از نرم‌افزارهای خارجی بسیار قوی‌ هستند که هیچ شک و شبهه‌ای هم نباید در خروجی نرم‌افزار آن داشت، اما یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های سیستمی آنها افراد و گروه پیاده‌سازی‌ و سپس پشتیبانی آن است و نهایتا بانک مشکلات عدیده‌ای برخورد خواهد کرد.

  چه عواملی می‌تواند بانک‌های ما را به اشتراک نظر کلی برساند به طوری که بتواند از برخی دوباره‌کاری‌ها اجتناب کند؟
رعایت یک‌سری اصول پایه‌ای به مفهوم اصلی Core به صورت استانداردی واحد و متمرکز و یکپارچه در تمامی بانک‌ها لازم است و تبعیت از استانداردها و قوانین بانک مرکزی طبیعتا جزو اولویت‌های هر بانکی است، اما از دیدگاه بنده بانک‌ها نباید مثل هم عمل کنند. زیرا بانک‌ها باید بتوانند با به‌کارگیری روش‌ها و متُدهای متفاوت مانند نرم‌افزار Core banking، دانستن نیازهای کسب‌وکارشان و مدیریت صحیح ریسک‌ها، سودآوری مشتری را مدیریت کنند، زمانی که همه این‌ها را کنار هم بگذاریم نیازی نیست همه مانند هم عمل کنند، وگرنه این همه تعدد بانک در کشور برای چیست، می‌توانستیم دو بانک داشته باشیم که کار پیش برود. ایده‌های هر بانک باید متفاوت باشد به دلیل این که نهایتا تبدیل به پیشرفت در بانک خواهد شد.
مفهوم Core به صورت غولی که در ایران برایش ساخته‌اند نیست، بلکه خیلی هم ساده‌ است و پیچیدگی آنچنانی ندارد، نامش را رستم گذاشته‌اند و همه از آن ترسیده‌اند. بدیهی است که با رعایت چند فاکتور اصلی و بنیادین می‌توان آن را در بانک‌ها عملیاتی کرد. نباید جلوی پیشرفت و رقابت را بین بانک‌ها گرفت. پیشرفت و رقابت بانک‌ها در گرو تصمیم‌گیری‌های خود بانک است. به طور مثال یک بانک با بنده مذاکره می‌کند و می‌گوید که فاکتورهای نرم‌افزار core شما خیلی به درد من می‌خورد و ریسک آن را می‌پذیرم و باعث می‌شود که سیستم بانک پیشرفت کند. در نتیجه بانک ایده‌پردازی‌های نو در بازار آورده و نوع‌آوری را در محصولات مختلف خود توسط نرم‌افزار من پیاده خواهد کرد و نتیجه آن جذب مشتری و سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی بیشتری خواهد بود.اما گاهی اوقات به بانکی پیشنهاد می‌کنیم و می‌گوید کیفیت نرم‌افزار برایشان در اولویت نیست، به تعداد مشتریان فعلی کفایت می‌کند و می‌گوید طی چند ‌ساله اخیر سرمایه‌گذاری‌هایی هم داشته‌ایم بنابراین اوضاع خوب است. آن‌جاست که این تفاوت محسوس خواهد بود و در نتیجه بانک‌ها با به‌کارگیری و رعایت فاکتورها و استانداردهای اصلی یک نرم‌افزار می‌توانند سهم بیشتری از بازار را از آن خود کنند. نهایتا یک بانک با پذیرفتن ریسک تغییر نرم‌افزار، سطح کیفی خودش را بالا می‌برد ولی برخی از بانک‌ها تمایل دارند شرایط ضعیف نرم‌افزارهای خودشان راحفظ کنند و حتی ممکن است سالانه ضررهای مالی بسیاری را با از دست دادن تدریجی مشتریان خود متحمل شوند.
به دلیل این‌که هزینه تغییر در Core بالاست،‌ ریسک‌پذیری مدیران بانک بسیار پایین است، به دلیل این‌که Core در شبکه IT بانکی حکم پِی را در ساختمان دارد، زمانی که بخواهید پِی را تغییر دهید با ریسک بالایی روبه‌رو خواهید بود، خودتان می‌دانید که با تغییر پِی،30 سال به عمر ساختمان اضافه خواهد شد، اما به دلیل ریسک و هزینه‌های بالا نمی‌پذیرید. در حالی که اگر چنین اتفاقی بیفتد عمر مفید سیستم‌ها افزایش پیدا خواهد کرد و همین‌طور هزینه در بلندمدت کاهش خواهد یافت.

منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 15 آبان 95

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

17  +    =  18