بانکداری اجتماعی در سال آتی هم جدی گرفته نخواهد شد
مسعود کیماسی/ مدیر بازاریابی بانک ملت
بانکداری اجتماعی نه صرفا پایبندی به ایفای مسئولیتهای اجتماعی، یک کانال ارتباطی دوجانبه یا امکانی برای تعریف محصولات جدید، بلکه به عنوان مدل کسبوکار آتی بانکها بهشمار میرود.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،مسعود کیماسی، مدیر بازاریابی بانک ملت طی یک یادداشت به چشم انداز بانکداری اجتماعی در سال پیشرو پرداخته و معتقد است که این نوع بانکداری در کشور ما همچنان آن گونه که باید بدان پرداخته نخواهد شد. کتن کامل یادداشت را با هم می خوانیم:
بانکداری اجتماعی نه صرفا پایبندی به ایفای مسئولیتهای اجتماعی، یک کانال ارتباطی دوجانبه یا امکانی برای تعریف محصولات جدید، بلکه به عنوان مدل کسبوکار آتی بانکها بهشمار میرود. این تحول به مدد نفوذ شبکههای اجتماعی میسر شده است موضوعی که در کشور ما نیز به خوبی شاهد آن هستیم. درواقع پذیرش سریع ابزارهای تعاملی و شبکهای درحال متحول کردن کل صنعت بانکداری است.
اگرچه در ابتدا مراد از بانکداری اجتماعی، بانکداری پایدار بود لیکن این مفهوم امروزه به بانکداری در بستر شبکههای اجتماعی برای توسعه ارتباط با مشتریان، خلق ارزش برای آنان از قبیل وامهای نظیر به نظیر، تامین مالی جمعی، صندوقهای اجتماعی و مضامینی از این قبیل و مهمتر از همه به عنوان یک مدل کسبوکار جدید بسط یافته است.
در این حالت مشتریان صرفا شنونده نیستند بلکه گوینده هم هستند؛ آنهم نه صرفا به بانک یا یک جمع محدود. در چنین فضایی این مشتری است که تصمیم میگیرد چه زمانی و چگونه با ما تعامل برقرار کند. در این صنعت صرفا بانکها ارائهکننده خدمات و محصولات مالی و بانکی نیستند بلکه هر مشتری میتواند به عنوان یک منبع بالقوه تامین مالی به شمار رود. به بیان دیگر متنوع شدن محصولات جایگزین و ورود تازهواردها به نظام بانکی و البته افزایش قدرت چانهزنی مشتریان، فضای رقابتی را به شدت افزایش خواهد داد.
از این منظر بانکداری اجتماعی نه صرفا پایبندی به ایفای مسئولیتهای اجتماعی، یک کانال ارتباطی دوجانبه یا امکانی برای تعریف محصولات جدید، بلکه به عنوان مدل کسبوکار آتی بانکها بهشمار میرود. این تحول به مدد نفوذ شبکههای اجتماعی میسر شده است موضوعی که در کشور ما نیز به خوبی شاهد آن هستیم. درواقع پذیرش سریع ابزارهای تعاملی و شبکهای درحال متحول کردن کل صنعت بانکداری است. این امر بانکها و موسسات مالی را وادار کرده است تا روشهای پایداری برای زندگی، انجام کسبوکار و راهحلهای آنی و اثربخش پیدا کنند. تاکید بیشتر بر احترام به حقوق انسانی، گفتوگو با جمع کثیری از ذینفعان، ساختارهای سازمانی مبتنی بر مشارکت، خلق مشترک ارزش با همراهی مشتریان و شرکا، رعایت شفافیت و انصاف در تعاملات با مشتریان، بهرهگیری از فناوریهای نوین ارتباطات و اطلاعات و حضور به عنوان عضوی در میان جامعه از جمله الزامات موفقیت در کسبوکار بانکداری اجتماعی به شمار میرود.
این روندی است که از سالهای گذشته در دنیا و البته کمابیش در کشور ما شروع شده است. نگاهی به اعداد و ارقام حاکی از گسترش روزافزون و سریع اینترنت، تلفن همراه و شبکههای اجتماعی در میان آحاد جامعه است. بهگونهای که سپری شدن یک روز حداقل برای نیمی از جمعیت کشور بدون گذر در شبکههای اجتماعی و اینترنت قابل تصور نیست. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که بانکهای ما تا چه اندازه این تغییرات را درک کردهاند؟ در عمل بهکار بستهاند یا در آیندهای نزدیک بهکار خواهند بست؟ و اینکه اساسا چه تصوری نسبت به آن دارند؟
نباید فراموش کرد تحول در مدل کسبوکار به افزودن یک کانال ارتباطی جدید یا معرفی یک خدمت و محصول جدید محدود نمیشود. در گذشته بارها و بارها در مدح بانکداری الکترونیک و امروز در مدح بانکداری اجتماعی و قیاس آن با بانکداری به اصطلاح سنتی و البته نرخ نفوذ شبکههای اجتماعی و… شنیدهایم و اعداد و ارقامی را مطالعه کردهایم که در اینجا قصد تکرار آنها را ندارم؛ اما براستی در کدام بانک، بانکداری اجتماعی به یک خواست جمعی و غالب تبدیل شده است؟ در کدام بانک، از بانکداری اجتماعی به عنوان یک مضمون کلیدی و استراتژیک یاد میشود؟ در کدام بانک زنجیرهای از برنامههای استراتژیک تا برنامههای عملیاتی برای توسعه بانکداری اجتماعی طراحی شده است و درحال اجراست؟ شاید بهتر است در ابتدا از خود بپرسیم تا چه اندازه تلقی روشن و مشترکی از بانکداری اجتماعی داریم؟
به گمان من اقدامات و عملکرد بخش اعظمی از بانکهای کشور گویای آن است که هنوز این تغییر و تحول را درک نکردهاند. امروز بین بانکهای کشور، رقبای خارجی و البته انتظارات نسل جوان شکاف وجود دارد. بیتوجهی به شکاف موجود با توجه به سرعت نفوذ رسانههای اجتماعی در بین جامعه به تعمیق هرچه بیشتر این شکاف منجر خواهد شد. اگرچه برخی از بانکها تلاشهایی کردهاند، اما به نظر میرسد عمق تحولات هنوز درک نشده است. ایجاد یک کانال تلگرامی، یک صفحه در اینستاگرام، چند کمپین یا معرفی یک محصول نشان از برخورد سطحی با این پدیده نوظهور درحال رشد روزافزون است. به باور من هنوز این پیام به معنای واقعی درک نشده است. در سال آتی نیز همچنان شاهد اقدامات جسته و گریخته بانکها در این زمینه خواهیم بود اما معتقدم همچنان به آن به عنوان پدیدهای که مدل کسبوکار بانکها را متحول خواهد ساخت در عمل التزامی نخواهد بود و آن را جدی نخواهند گرفت.
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 16 و 17 آذر و دی 95