رفتار غیر حرفه ای یک مجموعه در بانک مرکزی

مجموعه روابط عمومی بانک مرکزی در رفتاری غیر حرفه ای حتی به مدیران با سابقه این بانک نیز رحم نکرده و زمینه بی احترامی به آنها را فراهم آورده است.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،مجموعه روابط عمومی بانک مرکزی در رفتاری غیر حرفه ای حتی به مدیران با سابقه این بانک نیز رحم نکرده و زمینه بی‌احترامی به آنها را فراهم آورده است.

داستان از آنجا آغاز شد که سردبیر ماهنامه بانکداری آینده در شمار پیش روی خود که به بحث آمار و عملکرد شبکه بانکی اختصاص دارد طی یک گفتگو و هماهنگی  با مقتدایی ، مدیرکل اداره آمارهای اقتصادی بانک مرکزی  برگزاری یک میزگرد با وی را هماهنگ کرد. در این هماهنگی علاوه بر محورها،اعضای میزگرد نیز مشخص و قرار شد ضمن دعوت از اعضای مشخص شده با روابط عمومی بانک مرکزی نیز هماهنگ شود.

اما در کمال ناباوری روابط عمومی بانک مرکزی اعلام کرد که «مجموعه» موافق برگزاری این میزگرد نیست. در تماس تلفنی که با روابط عمومی برقرار شد مسئول مربوطه با اشاره به مصوبه‌ای بیان کرد که هر مصاحبه باید با آنان هماهنگ شود.

سوال ماهنامه آینده از مسئول پشت خط در بانک مرکزی این بود که آیا روابط عمومی هماهنگ کننده قرار ملاقات است و یا تعیین کننده اینکه چه کسی با چه رسانه‌ای مصاحبه کند یا نکند.

در تشریح این سوال گفته شد وقتی با مدیر کل اداره آمار که نزدیک به 30 سال سابقه فعالیت در این حوزه را دارد و خود در برگزاری یک میزگرد نیز دخیل بوده و بر اجرای آن صحه گذاشته و از آن استقبال کرده است و تنها به خاطر احترام به روابط عمومی این بانک از ماهنامه بانکداری آینده خواسته تا با این نهاد هم هماهنگ شود آیا پاسخ آن است که «مجموعه» موافق نیست و در این باره نیز هیچ توضیحی ندهد.

سوال این است: اول آنکه باید مشخص شود منظور از مجموعه چه گروهی است. آیا منظور بانک مرکزی است یا روابط عمومی بانک مرکزی و یا یک شخص در این نهاد. پیگیری هایی که از بخش های دیگر روابط عمومی شد آنان نیز بر بی‌احترامی که شخص نسبت به رسانه‌ها روا می‌دارد تاکید داشتند و از این بابت از سردبیر ماهنامه بانک داری آینده عذر خواهی کردند. طبعا ابراز نارضایتی بخشهای روابط عمومی بانک مرکزی که سالیان زیادی در این نهاد کار کرده اند نیز حرفهای زیادی در درون خود دارد که خواننده آن را به خوبی درک خواهد کرد.

اما ریشه های رفتارهای غیر حرفه ای چیست؟
پایگاه خبری بانکداری الکترونیک و ماهنامه بانکداری آینده تلاش کرده تا در راستای اصول ذاتی هر رسانه نگاه نقادانه خود را همچنان حفظ کند.

لذا در برهه هایی به نقد سیاست های بانک مرکزی پرداخته است. به طور خیلی خلاصه نقدها به شرح زیر بوده است.
1-    در دوران ریاست کلی ولی الله سیف بیشترین تغییرات مدیریتی در شبکه نظام بانکی رخ داده است. علت این تغییرات جز به دلیل عدم اقتدار بانک مرکزی در تایید و سپس عزل مدیران عامل علت دیگری نمی تواند داشته باشد. در دوران سیف بانکها به اداره جاتی بدل شدند که علی طیب‌نیا هر زمان که می‌خواست رئیسان این ادارات را نصب یا عزل می‌کرد و در این میان بانک مرکزی جز نقش ابلاغ‌کنندگی تایید مدیران مورد نظر طیب نیا کاری نکرد و در واقع سوال این بود چگونه در شبکه بانکی که مدام مدیرانش عزل و نصب می شود رئیس کل بانک مرکزی می تواند مدعی ایجاد انظبات و مقررات باشد. مشکل اینجاست مسئولان این توانایی را ندارند تا انتخاب‌های درستی داشته باشند و به همین خاطر مجبور می‌‌شوند که مدام مدیر عوض کنند تا شاید قادر به ایجاد انظبات در شبکه بانکی باشند.

 
2-    نقد دیگر آن است که چگونه می‌شود در کشوری که  نقدینگی طی 4 سال از 800 هزار میلیارد به 1300 هزار میلیارد رسیده و هزینه سالانه دولت 400 هزار میلیارد تومان و بدهی‌اش 700 هزارمیلیاد تومان است، تورم تک رقمی داشت و مدعی دفاع از آن بود. قطعا چنین عددی را باید بیماری مضاعف اقتصاد ایران ‌دانست و نه تنها از آن دفاع نکرد بلکه باید به شدت نگران آن بود. اینکه مدیران بانک مرکزی در راستای پاک کردن صورت مسئله، تورم تک رقمی را سپر کرده و با رفتارهای غیر مسئولانه بیماری‌های اقتصاد کشور را پشت آن پنهان می کنند طبعا نیازمند نقد است. اگر رسانه نقد نکند چه کاری باید انجام دهد.

 

اخیرا که محمود بهمنی رییس سابق بانک مرکزی تمام قد از اقدامات خود دفاع کرد و اقداماتش را حاصل خرد جمعی در بانک مرکزی عنوان کرد. بیشتر رفتارهای مدیران بانک مرکزی قابل درک شد. یکی از مدیرانی که در گروه تصمیم‌گیری است و بهمنی آن را خرد جمعی می‌نامد، معاون اقتصادی بانک مرکزی است که آن زمان مدیرکل اقتصادی بود و به شدت از تصمیمات آن زمان بانک مرکزی دفاع می‌کرد و اکنون هم دفاع می‌کند. سوال این است که آیا اساسا بانک مرکزی اشتباه هم می‌کند، اگر سیاست های بانک مرکزی در زمان احمدی نژاد هم خوب بوده اکنون هم خوب است پس اساسا یکی پیدا می شود که بگوید چه زمان سیاست های بانک مرکزی بد بوده است.

3-    نقد بعدی به تبلیغات گسترده محیطی روابط عمومی بانک مرکزی به کمک شبکه بانکی برای این منظور بود که مردم در موسسات غیر پولی سرمایه گذاری نکنند.در این نقد دو نکته وجود داشت،اول اینکه بانک مرکزی قادر نیست 35 بانک و موسسه‌ای را که خودش مجوز داده متقاعد کند تا با موسسات پولی وارد معاملات نشوند، حال چگونه می‌شود 80 میلیون نفر را که دارای سلایق و طیف‌های مختلف هستند و برای فعالیتشان هیچ مجوزی هم از بانک مرکزی نگرفته‌اند متقاعد کرد که در این موسسات سرمایه گذاری نکنند. نگارنده از حراست بانک مرکزی درخواست دارد این کمپین را دقیق رصد کند و ببیند که  از محل این حرکت غیر اصولی واقعا چه کسانی سود  غیر‌متعارف برده اند.

                                                 

4-    نقد دیگر رسانه‌ای است که بانک مرکزی راه انداخته است. این که نهاد نظارتی در حالی که 16 رسانه آنلاین و چاپی دارد تنها با هدف مهندسی افکار عمومی رسانه دیگر راه بیندازد، خارج از ذات وظایف بانک مرکزی است. مگر تنها با این استدلال که «وقتی برخی نهادهای نظامی چند رسانه دارند چرا بانک مرکزی از چنین رسانه ای برخوردار نباشد.» آیا نباید بپذیریم که نهادهای مذکور در راه اندازی رسانه هایی که همه میشناسیم  کار اصولی و درستی نکرده است ؟ بانک مرکزی که هدفش سالم نگه داشتن شبکه بانکی است وقتی خود اشتباه می کند طبعا نباید انتظار داشته باشد که بانکهای دیگر شان بانک مرکزی را حفظ کنند.

5-    نقد دیگر آن بود که بانک مرکزی مدعی شد که دیگر هیچ موسسه غیر مجازی در کشور وجود ندارد. نقد این بود: آیا همین که بانکی 400 میلیارد تومان سرمایه‌اش را تامین کند و 13 سپرده قانونی‌اش را پرداخت کند آیا به معنی مجاز بودن است. به تعبیر دیگر بیان چنین ادعاهایی به نوعی بانک مرکزی را به ورطه مضحکه فرو می اندازد. آیا مدیران بانک مرکزی جامعه را فهیم نمی دانند؟ اگر چنین است واقعا بخاطر داشتن چنین وضعیتی برای بانک مرکزی باید احساس تاسف کرد.

6-    نقد دیگر به سودهای غیر متعارف بانکها است. بانک مرکزی چگونه قادر نیست میان 30 بانک همگرایی ایجاد کند به گونه ای که از ورطه خودخواسته‌ای به نام رقابت ناسالم در حفظ سپرده‌ها رهایی یابند. این در حالی است که یکی از دلایل اصلی بالا بودن نرخ سود عدد 34 درصدی است که بانک مرکزی برای برداشت های بانک ها  از منابع بانک مرکزی تعیین کرده است. این شاخص برای زمانهای متعارف و غیر بحرانی است. این ابزار نه تنها کار‌کرد پیشگیرانه ندارد بلکه یکی از زمینه‌های حرکت بانکها به سمت انتحار ناشی از پدیده پانزی شده است. اینکه چرا بانک مرکزی قادر به تغییر نیست تنها ناشی از دو دلیل است. یکی عدم اقتدار مسئولان بانک مرکزی و دوم سلطه هوش متوسط در این بانک است. تصمیماتی که در بانک مرکزی گرفته می شود بر اساس پیش فرض های مرسوم اقتصادی است در حالی که در زمان بحران نیاز به به چالش کشیدن پیش فرض های گذشته و جسارت به خرج دادن است. دو عاملی که در بانک مرکزی دیده نمی‌شود. متاسفانه بانک مرکزی از تمجید رسانه ای چند بانک مشعوف می شود که وی را در اقداماتش می‌ستایند، غافل از اینکه دقیقا در چنین نقاطی باید تامل و مسیری را که میرود باز بینی کند.

7-    آخرین نقد نیز به متمرکز شدن هر چه بیشتر سامانه های بانکی و پرداخت در بانک مرکزی است. این تمرکز به شدت ریسک را بالا می‌برد، همچنین بانک مرکزی را در جدا کردن مرزهای نظارت و اجرا به چالش اساسی فرو می برد. اینکه در سامانه صیاد عکس یادگاری اعضای شورای پول و اعتبار در حالی که لبخند افتخار به لب دارند گرفته می‌شود در چنین نقاطی زمانی و مکانی باید به شدت نگران شد چون مسئولانی که باید نگرانی افزایش تمرکز بیش از حد شوند خود از این مسئله خوشحال هستند. بانک مرکزی در تمام دنیا مسئول چاپ پول است و در همه جای دنیا چک در حوزه اختیارات بدهی بانک است اساسا ورود به این عرصه یکی از بزرگترین اشتباهات یک نهاد نظارتی است. چنین اقدامی شبیه به مسکن هایی است که به ظاهر درد را پنهان می‌کند اما پس از مدتی تنها به تشدید درد می‌انجامد و بعد از بهبود نیز درد خود به درد جدید تبدیل خواهد شد. به همین خاطر است که باید از لبخندهای اعضای شورای پول اعتبار در عکس یادگاری که در همه جا گرفته شده، واقعا احساس نگرانی کرد.  

در هر حال چنین نقد‌هایی موجب شد تا در نهایت روابط عمومی بانک مرکزی حتی مدیران با سابقه خود را نیز محترم نشمارد و با این بیان که« مجموعه موافقت نکرد» مانع برگزاری میزگردی با عنوان«آمار در دوره بحران» شود.

انتهای پیام

 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  −  1  =  6