آمدند رقابت ایجاد کنند، و سوختند

بررسی نقش موسسه های مالی و اعتباری در اقتصاد

فلسفه ظهور موسسه های مالی و اعتباری که از بانک مرکزی مجوز فعالیت دریافت کردند این بود که بتوانند تحولی در نظام بانکی کشور ایجاد کنند.

فلسفه ظهور موسسه های مالی و اعتباری که از سوی بانک مرکزی مجوز فعالیت پیدا کرده اند، این بود که بتوانند تحولی در نظام بانکی کشور ایجاد کنند.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک به  نقل از شماره 27 ماهنامه بانکداری آینده، مدت زمان زیادی نگذشت که موسسه های اعتباری و مالی کوچک نوظهور پا به پای بانک ها رشد کمی داشتند و در کوچه و بازاری نبود که رخنه نکرده باشند و عرض اندام نکنند. این رقابت با بانک ها صرفا به تعدادشان خلاصه نمی شد و تلاش برای کسب سهم بیشتر از بازار و بالا بردن میزان منابع و اعطای تسهیلات به متقاضیان به اندازه ای چشمگیر شد که فعالیت و خدمات و سوددهی شان نقل محافل مختلف در جامعه شد. سودهای موسسه های مالی و اعتباری چنان به مذاق مردم شیرین آمد که بسیاری پول های شان را از بانک ها گرفتند و به امانت نزد همین موسسه ها سپردند. اما چندی نگذشت که معضل تعاونی های مالی غیرمجاز گریبان شبکه بانکی کشور را گرفت و چالش های بسیاری برای بخش پولی کشور ایجاد کرد.
آلبرت بغزیان، راجع به نحوه بوجود آمدن این موسسه ها می گوید: ما چند نوع واسطه گر اقتصادی به عنوان موسسات مالی داریم که واسطه مالی اند و رابطی هستند بین کسی که وجوه را دارد و کسی که وجوه را می خواهد، یعنی می خواهد وام بگیرد یا قرض کند. بنابراین کسی که باید این وسط قرار بگیرد، موسسات مالی هستند. این کارشناس اقتصادی راجع به انواع موسسه های مالی می گوید: ما انواعی از موسسات مالی داریم مانند بانک ها، بیمه ها، صندوق های بازنشستگی و صندوق های سرمایه گذاری و درنهایت موسسه ها و نهادهای مالی مجاز، که هر کدام ریسک پذیری مشخصی دارند. یکی می تواند ریسک پذیری بالایی داشته باشد و دیگری پایین تر اما، موسسه های مالی کوچکتر معمولا وقتی می خواهند شروع به کار کنند با سرمایه کمی شروع می کنند تا بعدها گسترش پیدا کنند و این ها موسسه های مالی اند.
میزان تاثیرگذاری موسسه های مالی در اقتصاد
بغزیان تفاوت این موسسه های مالی و اعتباری با بانک ها را در محدودیت اختیارات شان می داند و می گوید: این موسسه ها نمی توانند دسته چک صادر کنند یا حساب جاری بازکنند و عمدتا سعی می کنند به سطح فعالیت گسترده تری خود را برسانند و بانک شوند. پس ابتدا تمرین کوچکی دارند تا بعدها تشخیص دهند که می توانند سرمایه را افزایش داده و به بانک تبدیل شوند. بنابراین هر موسسه ای که تشکیل می شود ممکن است با هدف بانک باشد، پس فعالیتش و سرمایه اش را گسترش  می دهد و سهام دار دعوت می کند تا بانک شود. کم کم زیر نظر بانک مرکزی اجازه فعالیت های بین المللی هم پیدا می کند.


وی راجع به میزان تاثیرگذاری موسسه های مالی مجاز در جامعه به نسبت بانک ها می گوید: موسسه ها عموما مایل اند به بانک تبدیل شوند، بنابراین در اقتصاد تاثیرشان مانند تاثیر بانک است اما چون با سرمایه محدود فعالیت می کنند و فعالیت محدود دارند تاثیرگذاری شان هم محدودتر است. درواقع هدف از تشکیل شان مثبت است زیرا رقابت می آورند. می خواهند با واسطه گری مالی، وجوه را به فرد نیازمند برسانند و به همین دلیل با هم رقابت کرده و از نظر جذب منابع یا ارایه خدمات و تسهیلات، هرکدام می خواهند بهتر مشتری جذب کنند پس از این جهت مثبت اند و نمی توان گفت تاثیر منفی بر اقتصاد دارند چون رقابت می آورند.
آلبرت بغزیان مشکل این موسسه های مالی را در آنجایی می بیند که به دلیل نبود اهرم های نظارتی دقیق بخواهند سواستفاده کنند و به سراغ ریسک های بالا بروند. دقیقا همین جاست که به دلیل نبود نظارت دقیق، موسسه های غیرمجاز نیز فرصت حضور پیدا کرده و ابتدا با نرخ سود بالا مردم را جذب کرده و با نرخ پایین وام می دهند و بعد هم می گویند «ببخشید، ورشکست شدیم».

این نشان می دهد به عمد این کار را انجام داده اند. وی می افزاید: موسسه های مالی مجاز معمولا به دلیل ذخیره قانونی پایین و جذب منابع کمتر نسبت به بانک ها مشکلی برای بانک ها ایجاد نمی کنند مگر اینکه،  نرخ سود بالایی ایجاد کنند. از آن طرف هم چون ذخیره قانونی نگه نمی دارند می خواهند سرعت گردش پول را بالا ببرند و پول بیشتری را بچرخانند و ناخواسته مخل جریان نقدینگی می شوند که اینجا بانک مرکزی باید نظارت دقیق داشته باشد تا چنین نشود. درواقع این موسسه ها زمانی برای جامعه خطرناک می شوند که به دلیل نظارت ضعیفی که بانک مرکزی دارد دست به کارهای خطرناک بزنند و سپرده هایی را وام دهند و تسهیلاتی ارایه دهند که اصلا امکان سنجی آن انجام نشده است. در نهایت اقساط را از دست داده اند و مطالبات معوقه بالایی را ایجاد کرده اند. چون این موسسه ها تحت نظارت بانک مرکزی بوده اند کم کم عملکرد بدشان باعث می شود مردم به کل سیستم بی اعتماد شوند.
رفتار رقابتی بانک ها و موسسه های مالی  
داوود سوری، عضو هیات علمی موسسه عالی بانکداری در گفتگو با «بانکداری آینده» می گوید: تعیین تعداد بنگاه ها در یک صنعت امری درون زا است و حجم بازار تعیین می کند تعداد بنگاه ها چقدر باشد. ما نمی توانیم از بیرون بگوییم 30 بانک داشته باشیم خوب است و کافی است یا خیر. این مساله  بر می گردد به تصمیم فعالان اقتصادی که وارد این بازار بشوند یا خیر و بصورت دستوری نمی توان عمل کرد. حداقل در اقتصاد چنین تئوری وجود ندارد، اما بسته به اینکه حجم بازار چقدر است بانک ها و سرمایه گذارها تشخیص می دهند وارد صنعت بشوند یا خیر و اگر وارد شدند در چه حوزه ای فعالیت کنند.


وی راجع به خدمات موسسه های مالی مجاز به بانک ها درکشور می گوید: حضور موسسات مالی برای کسب سهم بیشتر از بازار در ورود به دایره رقابتی بازار تاثیرگذارند اما باید ناظر پولی نظارت دقیق بر فعالیت ها داشته باشد. ما نمی توانیم جلوی رقابت را بگیریم به دلیل اینکه ممکن است برخی از آن سواستفاده کنند. در واقع ناظر که همان بانک مرکزی است باید نظارتش را درمورد همه دقیق انجام دهد. در واقع به جای درخواست کاهش تعداد بانک ها باید از بانک مرکزی خواسته شود که نظارتش را دقیق و گسترده کند تا هر موسسه مالی یا بانکی اگر توانست کار کند ادامه دهد اگر خیر حذف شوند.
این کارشناس بانکی، راجع به دغدغه حذف تمامی موسسه های مالی به دلیل وجود موسسه های مالی غیرمجاز درکشور می گوید: اگر بنگاهی در بازار هست و نمی تواند با شرایط موجود رقابت کند خودش تصمیم می گیرد برود و واگذار کند یا در بنگاه دیگر ادغام شود، پس هیچ خوب و بدی وجود ندارد.
وی می افزاید: موسسه های مالی که زیر نظر بانک مرکزی هستند چه اسمش بانک باشد، چه نباشد، باید از قوانین یکسانی تبعیت کنند. درواقع هرکسی در بازار مالی فعالیت می کند باید فعالیتش مشخص و قانونمند باشد. این بر می گردد به اینکه قانون به گونه ای طراحی شود که مشکلی برای بازار بوجود نیاید و دیگر اینکه قانون دقیق اجرا شود. در این شرایط اگر در آن بازار بزرگ مشکلی برای یک بنگاهی ایجاد شود، اشکالی ندارد زیرا بنگاهی که نمی تواند رقابت کند باید کنار برود.
داوود سوری معتقد است بنگاه های مالی که قرض الحسنه هستند نباید وارد این فعالیت شوند زیرا این نوع بنگاه ها از قوانین بانک مرکزی تبعیت نمی کنند ولی عملکرد یکسان دارند. درواقع پول قرض می گیرند، سپرده می پذیرند، وام می دهند و به نوعی خلق پول را انجام می دهند و ریسک بر می دارند ولی زیر نظر بانک مرکزی نیستند و این مساله باید قانونمند شود.

موسسه های مالی از بازار سرمایه سهمی نبردند
علیرضا باغانی، کارشناس بورس نیز از حال و هوای موسسه های مالی دارای مجوز در بازار سرمایه برای مان می گوید. وی معتقد است موسسه های اعتباری و مالی در بورس نتوانستند چندان مورد اقبال و توجه قرار بگیرند، به دلیل اینکه بورس صورتهای مالی را در بازار سرمایه مبنا قرار می دهد و فقط موسسه هایی توانسته اند حضور جدی در بازار سرمایه داشته باشند که دارایی های بورسی داشته اند و البته تعدادشان بسیار اندک است.


باغانی، یکی از دلایلی را که موسسه های مالی نتوانسته اند در بازار سرمایه عرض اندام کنند در اتفاقاتی می داند که اخیرا رخ داده و تر و خشک را باهم سوزانده است. وی می گوید: درواقع موسسه هایی که مجوز نداشتند باعث شدند موسسه هایی که دارای مجوز بودند نیز شرایط شان متفاوت شود. به همین دلیل موسسه های اعتباری در بورس برای شان اتفاق مثبتی نیافتاد.
این کارشناس بورسی یکی دیگر از دلایل عدم موفقیت موسسه های مالی در بورس را به نوع صنعتی که در آن فعالیت می کنند ربط داده و می گوید: صنعت بانکداری ما اوضاع خوبی ندارد به همین دلیل بازار سرمایه اعتنایی به موسسه های مالی چه از نوع کوچکش که اعتباری ها هستند و چه بزرگترین شان که بانک ها هستند نکرده است و سهام های شان چندان قابل سرمایه گذاری در شرایط فعلی نیستند. در واقع موسسه های اعتباری دو چالش عمده پیش روی خود دارند. یکی چالش بد بودن فضای بازار پول است. زیرا اکنون بازار پول فضای قابل اعتمادی ندارد و می گویند بانک ها در حال ورشکستگی اند. این را در مورد بانک ها می گویند که سال های سال فعالیت مالی انجام داده اند و اینگونه حال شان بد است، چه برسد به موسسه های مالی کوچک تر.
وی چالش دیگر را در  بدبینی سرمایه گذاران به موسسه های اعتباری و مالی می داند و می گوید: موسسه های اعتباری و مالی به این شکل که در ایران بوجود آمده در دنیا نداریم. در واقع در دنیا یا بانک داریم یا نداریم و چیزی بین این دو وجود ندارد. در واقع موسسه مالی و اعتباری، نهادی است که کارهای بانک را انجام دهد و همه خدمات پولی و مالی را ارایه دهد و بانک نباشد، وجود ندارد و به همین دلیل این ها در بازار سرمایه آینده چندان روشنی ندارند. مگر موسساتی که چند شرکت مورد توجه دارند، نوسانات آن شرکت ها باعث شود سبد آن ها متفاوت شود یا شانس داشته باشند.

اعظم پویان

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

4  ×  10  =