جنگ سلاح کند اسکناس
بخش اول گفت و گو با علی رحمانی مدیر عامل شرکت سرمایه گذاری نیکی گستر:
بانکها مانند بیماریهای مسری هستند که اگر یکی از آنها زمین بخورد نظام بانکی تحتتاثیر قرار میگیرد / افراد یورو و دلار را به خانههایشان بردهاند، اگر مدام اسکناس بیاوریم و مردم بخرند و به منازلشان ببرند شرایط از این هم بدتر خواهد شد / چنانچه بانکها قصد داشته باشند منابع و وامها را تبدیل به اوراق کرده و آنها را به فروش برسانند مشکل نقدینگی مرتفع میشود.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، اجرای IFRS در نظام بانکی زمینه شناسایی ریسک بانکها را فراهم می کند اما اگر عزمی برای اجرای آن باشد. اما چالش های بسیار عمیقتر از آن است که امکان اجرای درست IFRS باشد.
برای مثال بانک مرکزی سعی میکند در کشورمان بهمریختگی بازار ارز را با اسکناس مرتفع کنیم، به این ترتیب که جنگ را با بانکها صورت میدهیم، درحالیکه در عصرِ جنگ الکترونیک به سر میبریم . در دنیا بازارهای آتی راهاندازی شدهاند و در این بازارها افراد معاملات بدون اسکناس انجام میدهند. حتی تقاضای سفتهبازی هم میتواند به صورت آتی انجام شود و لزومی به اسکناس نیست.
گفتگو با دکتر رحمانی را با هم می خوانیم.
*لطفا با ذکر مقدمه به مساله ریسک در صورتهای مالی نظام بانکی بپردازید.
نظام بانکی در بحث IFRS دو جریان موضوع را دنبال میکند؛ بانک مرکزی در حد صورت مالی بانکها را ملزم به تطبیق با گزارش کرده و مدعی است که این صورتها باید به لحاظ شکلی بر IFRS منطبق باشند. همچنین تاکید بر اجرا دارد که با وجود چالشهای موجود تا حد زیادی هم توفیق داشته است. بانک مرکزی صورتی را بر الزامات IFRS افزود تحت عنوان عملکرد سپردههای سرمایهگذاری افزوده شده که معتقد است باید بر بانکداری اسلامی انطباق داشته باشد. جریان فکری دوم سازمان بورس و حسابرسی هستند، به این ترتیب مصوبهای با فشار سازمان بورس در مجمع سازمان حسابرسی تصویب شد که درنهایت وزیر امور اقتصادی و دارایی اعلام کردند از ابتدای سال 95 شرکتهای بورسی باید نظام گزارشگری خود را به سمت IFRS ببرند و به دلیل اینکه IFRS بر درآمد هزینهها تاثیر دارد منجر به پیامدهای مالیاتی میشود، بنابراین در کنار صورتهای مالی مبتنی بر استانداردهای ملی ناچار به ارائه صورت مالی مجزایی میشویم. این الزام علاوه بر اینکه شکل صورتهای مالی را بر IFRS منطبق میکند به تطبیق افشاء و اندازهگیری نیز میپردازد، اما به منزله گزارشگری مالی است و در دفاتر بانکها ثبت نمیشود بلکه اینگونه است که بانک صورت مالی را طبق استانداردهای ملی درآورده و در رابطه با استاندارد بینالمللی تعدیل انجام میدهد سپس به صورت مالی IFRS میرسد.
*اما این صورتها در بورس افشاء نمیشوند؟!
اتفاقا افشاء میشود، اما این فرمول که بانک دو نوع صورت مالی – یکی منطبق بر IFRS و دیگری طبق استاندارد ملی – ارائه میدهد دور از نظر نیست. البته این مساله به دلیل پیچیدگیهای موجود اتفاق افتاد؛ سال 95 بانکها، بیمهها و شرکتهایی که بالای هزار میلیارد تومان منابع داشتند ملزم به انجام این کار شدند، اما همچنان برخی از بانکها موفق به تهیه صورت مالی IFRS نشدهاند. البته به دلیل زمانبر بودن پروسه این عدم موفقیت کاملا قابل درک است.
*این عدم توانایی ریشه در وضعیت حال دارد یا به عنوان چالش شناخته میشود؟
IFRS نیازمند یکسری اندازهگیری است و الزاماتی دارد چون در روال عادی بانکها چنین چیزی وجود نداشته است، درحال حاضر نمیتوانند این کارها را انجام دهند. به عنوان مثال در مدیریت وثایق باید هر سه سال یک بار ارزش وثایق را بهروز کنید.
*اگر این بهروزرسانی اتفاق بیفتد منجر به کاهش شدید دارایی خواهد شد؟!
بانکها تقریبا هیچگاه ارزش وثایق خود را مدیریت نکردهاند. از سوی دیگر یکسری از الزامات هم با سختگیری در نظر گرفته شده، IFRS9 را در نظر بگیرید که در سال 2014 تحت عنوان ابزارهای مالی تصویب شد، اما تاریخ اجرای آن اول ژانویه 2018 بود، علت این است که اثرات مالی فراوانی وجود داشت، ذخایر و هزینههای بانکها بهشدت افزایش پیدا میکند و اجرای آن مستلزم تهیه آمار و اطلاعات بود. نکته حائز اهمیت اینجاست که حتی بانکهای دیگر نقاط جهان هم چنین آمار و اطلاعاتی ندارند.
*البته در رابطه با این سختگیری معترض هم هستند.
در دنیا کشورهای عضو G7، OACD یا هیات ثبات مالی را داریم که تمایل به چنین اتفاقاتی دارند، آنها بحرانهایی را واکاوی کرده و این خبرها را پوشش میدهند. بنابراین اینطور نیست که استاندارد به همین راحتی عوض شود. در این رابطه فشارهایی وجود دارد، مثلا بحران 2007 که سبب افزایش الزام افشای ریسک شد. البته مخالفت برخی بانکها کاملا طبیعی است زیرا شناسایی زیان بیشتر وضعیت را دچار بحران میکند، IFRS9 مبانی ذخیرهگیری دارد، اما ما این ذخیرهگیری را برحسب گذشته انجام میدهیم و این زیانِ برحسب انتظار کاملا عادی است. در رویکردی گذشتهنگر اگر اقساط دو ماه از سررسیدشان میگذشت جاری محسوب میشدند، اما طبق طبقهبندیهای موجود مدل به کلی تغییر پیدا کرده و حتی برای مشتریانی که احتمال میدهیم ممکن است موفق به پرداخت اقساط نشوند باید ذخیرهگیری شود.
*فناوری خودبهخود اینجا موثر میشود.
اساسا اجرای IFRS به فناوری و مدلسازی نیاز دارد و مشخصا شفافیت را به لحاظ میزان افشائاتی که باید صورت گیرد افزایش میدهد، بنابراین حجم افشائیات بسیار بیشتر از روال معمول است. حتی در دنیا هم هدف IFRS سرمایهگذاران و افرادی است که سهام بانک را خریداری میکنند. همانطور که میدانید در دیگر نقاط دنیا سپردهها و حتی وام به فروش میرسد حتی بانکها فعالیتهای متفاوت خردهفروشی و عمدهفروشی دارند و این فرض وجود دارد که سپرده و وام ابزار مالی هستند. اما بانکهای ما در حوزههای دیگر مقدار زیادی عقب افتادهاند. این مساله تا حدود زیادی به بانک مرکزی مرتبط است. در جهان ارتباط تنگاتنگی بین بازار سرمایه و پول وجود دارد و بازار سرمایه کمک شایانی به نوآوریهای بانکی کرده است، مسالهای که ما کاملا از آن غافلایم. ما سعی میکنیم در کشورمان بهمریختگی بازار ارز را با اسکناس مرتفع کنیم، به این ترتیب که جنگ را با بانکها صورت میدهیم، درحالیکه در عصرِ جنگ الکترونیک به سر میبریم و در دنیا بازارهای آتی راهاندازی شدهاند و در این بازارها افراد معاملات بدون اسکناس انجام میدهند. حتی تقاضای سفتهبازی هم میتواند به صورت آتی انجام شود و لزومی به اسکناس نیست، در اینجا تنها سود مهم است پس میتوان ماجرا را به گونهای دیگر دنبال کرد. اتفاقا پایین بودن نوآوریهای مالی در کشور ما سبب شده بسیاری از موارد IFRS در ارتباط با بانکهایمان مصداق نداشته باشد؛ درست مانند اینکه مصونسازی، مشتقات و… نداریم. پس پیچیدگیها کمتر است. این مساله در عین حال کمک میکند تا IFRS را با سهولت بیشتری پیاده سازی کنیم، البته مشکل وام و وثایق این موضوع را به شدت تحتتاثیر قرار داده است.
*در دنیا کمتر از وثیقه استفاده میکنند بلکه به فکر اعتبارسنجی بهتر هستند؟
بله، اما بههرحال وثیقه اهمیت دارد، فرد میتواند هر چیز متفاوتی را به عنوان وثیقه قرار دهد. به عنوان مثال یک زمان آقای نعمتزاده که مدیرعامل شرکت ملی صنعت پتروشیمی بودند در عسلویه برای این شرکت از یک بانک آلمانی توانستند وامی با وثیقه آتی و فروش دریافت کنند، به این صورت که درآمد آتی پروژه به عنوان ضمانت در نظر گرفته شده بود.
*در ایران هیچگاه چنین ریسکی نمیکنند؟
وثیقهگیری آتی بسیار ارزشمند است، اما در ایران بیشتر املاک به عنوان وثیقه در نظر گرفته میشوند، حتی صنعت بانکداری درصدی سوخت را نیز قبول کرده است. ما یکسری پیچیدگیهای قانونی داریم، مثلا مدتهاست ذخیره مطالبات میگیریم، اما مطالبات سوخت شده را از دفاترمان حذف نمیکنیم. این مساله سبب بدتر شدن تراز بانکها شده است. درصورتیکه حتی در بانکهای ترکیه که همسایه ماست درحال حاضر با تصویب قانون وامهای معوقه را به حراج گذاشته و میفروشند. یکسری شرکتها کارشان خریداری این وامهای معوقه است، منتها آنها قوانین ورشکستگی و دیگر قوانینشان را اصلاح کردهاند چنین انتقالهایی با سهولت بیشتری برایشان انجام میشود، بههرحال نمیتواند تفاوتهایی که با با دنیا پیدا کردهایم را انکار کرد.
*متاسفانه این تفاوتها بسیار معنادار و بنیادین است و سبب سختی کار شده، آیا اجرای IFRS در سطح فعلی توانسته است ریسک بانکها را کاهش دهد؟
بهکارگیری IFRS لزوما منجر به کاهش ریسک نمیشود، بلکه بیشترریسکها را شناسایی میکند. شناسایی ریسک به این معنا که به بازار نظم و انضباط خواهد داد. افشای ریسک از طریق بازار سبب میشود نظام بانکی به سمت اصلاح موضوعات رود، زیرا فشارهایی پدید میآید که بانکها را ناچار به این کار میکند. درواقع میتوان گفت افشای ابزار نظارت و کنترل و به بانکها برای اصلاح رفتار و مدیریت ریسک فشار وارد میکند. یکی از معضلات مرحله شناسایی ریسک است و بحث بر سر این است که در هنگام گزارشگری در IFRS اگر بانک بخواهد ریسکهای خود را گزارش کند لزوما نظام درستی وجود ندارد.
*منظورتان از اینکه نظام درستی وجود ندارد چیست؟
ما چالشها را به دو گروه تقسیم کردیم: چالشهای موجود در سطح کلان مانند فقدان دیتابیسها یا بانکهای اطلاعاتی، میزان نرخ بهره و نرخ ارز در بازار و محاسبه صحیح ریسک آنها، عدم وجود موسسات اعتبارسنجی تا اطلاعات مشتری را دریافت کنند و مشخص شود مشتری چقدر شانس پرداخت اقساط را دارد و نکول آن چقدر است و… از طرف دیگر باید در سطح بانکها و بنگاهها یکسری ابزار و لوازم ایجاد شود میتوان امیدوار بود لزوم IFRS شروع خوبی باشد، اما به این شرط که از ظاهرسازی دوری کنیم. چنانچه نظارت صحیحی از سمت بانک مرکزی صورت گیرد و حسابرسان به صورت محتوایی رسیدگی کنند مسلما اوضاع رو به بهبود خواهد رفت.
*یکی از چالشهای موجود بحث ذخیرهگیری است که متناسب با مطالبات معوق بانکها انجام میشود این مساله سود بانکها را پایین آورده و سبب مماشات بانک مرکزی شده است. این مساله به منزله نوعی عقبنشینی است به نظر شما چرا چنین حرکتهایی اتفاق میافتد؟
گاهی اوقات با بازی ارقام و مدیریت سود طرف هستیم و گاهی اوقات با تقلب، هرچند جزو ایرادات موجود است، اما این دو متفاوت از یکدیگرند. برخی اوقات بانک با مشتریای که وام معوق دارد قراردادی بسته، وام دیگری میدهد تا بدهی پیشین را تسویه کند و هیچ ذخیرهای برای آن نمیگیرد، این مساله مصداق بارز مدیریت واقعی سود است. در این رابطه نهتنها حسابرس بلکه هیچکس دیگری نمیتواند کاری کند. مثال دیگر که روی ذخیرهگیری تاثیرگذار است وامهای اعطاشده و معوقهای است که وقتی فرد اقساط خود را پرداخت نمیکند همچنان در حسابها باقی میماند. درصورتیکه وقتی 20 ماه قسط را پرداخت نکرده یعنی باقی آن را نیز نمیتواند پرداخت کند و باید برای تمام آن ذخیرهگیری کرد و نباید منتظر پدید آمدن مشکل شد. متاسفانه حتی روی این معوقات سود هم محاسبه میشود بههرحال ایراد کار اینجاست و باید برای نظام گزارشگری سالم روی آن بحث کرد. باید صورتهای مالی را شفاف کنیم، اما این مساله پردردسر است، با این حساب که کل بانکها زیانده هستند طی کردن این مسیر هرچه بیشتر به طول بینجامد بانکها با زیان بیشتری روبهرو خواهند شد.
*آیا شما IFRS را با گزارشگری سالم متفاوت میدانید؟
بله. در گزارشگری سالم دست مدیریت باز است و از طریق مفروضات و روشها میتواند ارقام را دستکاری کند یا فرض کنید که فرد در رابطه با یکسری فایلهای کم آورده و ملکی را به بانک دیگر میفروشد، به مشتری برای تسویه وام قبلی وام جدیدی اعطا میکند این مسائل مشکلات واقعی هستند که مباحث حسابداری بد را پدید میآورند. البته اینطور نیست که فقط در ایران انجام شود بلکه در دیگر نقاط دنیا هم با این مسائل روبهرو هستند. در سال 2010 قانونی تصویب شد که 90 درصد از آن به بانکها مرتبط است در یکی از بندهای این قانون گفته شده چنانچه بانک سودی گزارش کند و هیاتمدیره و مدیرعامل به واسطه آن پاداش دریافت کند حتی اگر پس از 10 سال مشخص شود سود تقلبی بوده باید علاوه بر پرداخت جریمه پاداش، حقوق و مزایا را بازگردانند، بنابراین این مسائل تنها مرتبط به کشور ما نیست. البته بحث کفایت سرمایهها در بازار هم از اهمیت ویژهای برخوردار است و سعی میشود کفایت سرمایه زیر 8 نیاید، زیرا به اعتبار بانک در بازار لطمه وارد میکند.
ادامه دارد ..
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 31 اردیبهشت 97