کاربردهای ابرداده در صنعت بانکداری

بخش دوم گفت‌وگو با خانم دکتر مریم حاجی‌پور صاحب‌نظر در حوزه ابر داده:

تا نگاه‌ها به مسائل، علمی و بی‌طرفانه نشود، راه به‌جایی نخواهیم برد / ابر داده اساسا پدیده جدیدی نیست، بلکه پارادایم جدیدی است / سیاست‌های مالی و پولی از مهم‌ترین اشکال دخالت دولت در مسیر اقتصاد کلان است.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، کارآمدن دولت دوازدهم و تاکید بر الکترونیکی کردن بخش اعظمی از خدمات دولت بر لزوم توجه جدی بر این حوزه می‌افزاید، این درحالی است که به نظر می‌رسد هنوز هم تعریف و شناخت مشخص و دقیقی از این حوزه ارائه نشده است. بخش دوم گفتگو را در ادامه بخوانید:

*با توجه به صحبت‌هایی که شد، ارزیابی شما از شرایط کنونی نظام بانکی نسبت به سیر تکاملی و تحولی حوزه فناوری اطلاعات و کسب‌وکار، چیست؟
پیش از این هم گفتم، ارزیابی یک کار تخصصی و علمی است که متاسفانه بازیگران صنعت بانکداری با این واژه، یا قهر هستند، یا نامانوس یا واهمه دارند. اما با توجه به مباحثی که در این مصاحبه مطرح شد، صراحتا عرض می‌کنم با دورنمای مطرح‌شده در سال 90 و با فرض اجرای یک روند صحیح و اصولی، آن هم با کمترین انحراف، باید از نظارت داده‌محور گذر کرده باشیم، در مراحل پایانی تصمیم‌گیری داده‌محور و آماده برای ورود به فضای سیاستگذاری داده‌محور باشیم. حال من از شما می‌پرسم، فکر می‌کنید درحال حاضر نظام بانکی، در کجای این طیف تحولی قرار دارند؟ شرکت‌های ارائه‌کننده خدمات بانکی در این حوزه چه گام‌های رو به جلویی را برای نظام بانکی به ارمغان آوردند؟ شما ورود پیدا کنید، بررسی کنید، و اطلاع‌رسانی کنید.

*پیشنهاد شما در این زمینه چیست؟
پیشنهاد من، به شما یا بانک‌مرکزی؟

*ترجیحا به هر دو.
پیشنهادم به بانک‌مرکزی بسیار زیاد است. اما اول پیشنهادم به شما را مطرح می‌کنم، به‌عنوان یک رسانه مهم در بانکداری الکترونیک پیشنهاد من این است که باید این نکته را جا بیاندازید که ابر داده اساسا پدیده جدیدی نیست، بلکه پارادایم جدیدی است. یعنی یک تحول علمی در حوزه بانکداری و اقتصاد است. باید به این موضوع واقف بود که خواسته یا نخواسته، با یک رویکرد تحولی روبه‌رو هستیم. پس نیاز به مداقه در سیاستگذاری در این زمینه، برای نظام بانکی الزام‌آور هست. اولا باید بگردید و سیاستگذار را پیدا کنید. گرچه مشخص است، اما پیشنهاد می‌دهم ضمن شنیدن نقطه‌نظرات‌شان، مطالبات این حوزه از فناوری را از زبان کارشناسان با آنها مطرح کنید. بپرسید آیا سیاستگذاری در این‌خصوص انجام شده، درحال انجام است یا به‌طور اقتضایی به سرعت وارد اقدام و عمل شده‌اند و اگر اقداماتی انجام‌شده، به‌ویژه در زمینه مدل‌سازی و استانداردسازی داده‌های سطح خرد منبع ابر داده، داده‌درمانی و از همه مهم‌تر ارتباطش با حوزه اقتصاد کلان چه اقداماتی صورت گرفته؟ چه نوع ساختار نظارتی برای اطمینان از پایداری در عرضه کاربردهای مبتنی بر منابع ابر داده موردنیاز است؟ باید به دنبال شرکت‌های پیشرو در استفاده از این منابع در نظام بانکی بگردید و اینکه آیا افرادی با تخصص‌های یادشده، در این عرصه وجود دارد یا خیر؟ که البته معمولا ما ایرانی‌ها چون نگاه فردی و سلیقه‌ای و گاها بسیار محدود به موضوعات داریم، بلافاصله در پاسخ به این سوال می‌گویم، نداریم! باید تربیت کنیم. حال چه زمانی این اقدام را انجام دهیم، خدا می‌داند. البته بنده به‌شدت موافق سرمایه‌گذاری در زمینه پرورش چنین نیروهایی با یک برنامه‌ریزی مدون هستم ولی عرض می‌کنم که در شرایط فعلی، وجود دارد اما خیلی اندک و محدود و هم بالفعل و هم بالقوه آن را داریم. اما فقط میدان برای ایفای نقش به آنها داده نمی‌شود یا به‌درستی این استعدادها کشف و شکوفا نمی‌شود. البته مقصر هم نیستند که می‌گویند، نداریم، چون معمولا در ایران، قیاس به نفس در تصمیمات و قضاوت‌های مدیریتی به‌شدت دخیل است. مدیر در سطح سیاستگذاری و تصمیم‌گیری‌های استراتژیک باید از قابلیت‌ها و مهارت‌های مدیریتی بسیار بالا در شناسایی و هدایت Capability‌های سازمانی داشته باشد. اگر چنین حالتی باشد، در این صورت کلمه «نداریم» هیچ‌وقت شنیده نمی‌شود! ضمنا در ایران، در این صنعت خاص، پتانسیل خیلی بالایی وجود دارد فقط مشکل این است که مدیریت‌ها معمولا به فکر طی کردن این چند سال باقیمانده تا دوران بازنشستگی هستند که با سمت مدیریتی بازنشسته بشوند. به همین خاطر از هر آنچه تنش و تضاد ایجاد کند که این عالی‌مقامی را دچار تزلزل کند، به‌شدت دوری می‌کنند. آسیب‌شناسی کنید، ببینید سازمان‌ها در رویارویی با چنین تحول علمی، چقدر نگاه مدیریت علمی داشته‌اند. با فرض نداشتن چنین متخصصینی در حوزه علم داده، آیا سیاستگذاری مشخصی در جهت پرورش و آموزش متخصصین در این حوزه وجود دارد؟ اصلا مهم‌تر از همه، در حوزه فناوری‌های نوین بانکی با اهداف کلان متصور بر آن، استراتژیست و سیاستگذار داریم؟ متاسفانه در پاسخ به این سوال هم، به دلیل وجود یک حلقه مدیریتی تکراری، مواجه هستیم و واقعا جای تعجب دارد که در این مملکت با این همه پتانسیل چطور می‌شود که همیشه با واژه «نداریم» مواجه هستیم! ولی من می‌گویم، داریم، کم داریم ولی همان میزان کم را هم سعی می‌کنیم از انظار پنهان نگهداریم. تکرار می‌کنم، اگر ریشه‌یابی فرمایید، کاملا مشخص است که این گفتمان کلیشه‌ای ریشه در قیاس به نفس دارد. چراکه براساس دانش، توانایی، درک از موضوع و شرایط، و بدتراز آن، تصور غلط خروج از حاشیه امن، این عبارات به‌کار گرفته می‌شود و در مقابل نقد هم، در بهترین حالت، اگر شانس با شما همراه باشد، لبخند ملیح تحویل می‌گیرید. کاملا مشخص است که بخش عمده ناکارآمدی در حوزه سیاستگذاری و شکاف ایجادشده، به دلیل عدم تناسب دانش و توان با جایگاه تصمیم‌گیری و حتی ارائه Solution Path به سیاستگذار این حوزه است. متاسفانه این نقیصه، ترفندی را به همراه داشته که چیزی نیست جز ایجاد واهمه و نگرانی در دل اطرافیان، نسبت به نشدن‌ها! شدیدا بر این باورم، نباید اجازه داد برخی از این نگرانی‌ها که ممکن است در نقش یک مزاحم ظاهر شود، مانعی بر سر راه آینده روشن فناوری‌های نوین باشد. مزاحم از این جهت که بزرگنمایی این نگرانی‌ها، دستاویزی برای افرادی خواهد شد که عوامل تبدیل فضای مسائل به فضای مشکلات هستند که بدون تعارف کاملا مشهود است و حتی برای اثبات این نگرانی، گاها شاهد اقدامات تاسف‌بار در این زمینه هستیم. گفتن فعل «شدنی نیست» از طرف مدیریت، از نظر بنده دو مفهوم بیشتر ندارد. یک مفهوم این است که، به‌طور ضمنی دارد بیان می‌شود که نمی‌خواهیم که بشود و اگر کسی هم بخواهد انجام بدهد، ما بلدیم کاری کنیم که نشود! مفهوم دیگر این است که، دانش ما در حد درک آن موضوع نیست.
نکته بعدی این است که، اگر بخواهند از همین مدیران محصول، در این جایگاه‌های مدیریتی استفاده کنند، باز هم، راه به ناکجاآباد خواهند برد. برای این ادعا دلیل وجود دارد. مدیران محصول، جزءنگر هستند چون مصداق‌سازی می‌کنند و قادر به کل‌نگری، به مفهوم دیدن جزئیات در یک تصویر کلی، نیستند. پس دور از ذهن نیست که جانمایی چنین مدیرانی در سطح سیاستگذاری و تصمیم‌گیری‌های استراتژیک، مخاطرات زیادی را به همراه خواهد داشت. تا حالا از کدام مدیر محصول شنیده‌اید که مبحث ابر داده مثلا با موضوع شناسایی Emerging-Market‌ها گره بخورد و مورد استفاده قرار بگیرد؟ این حوزه‌ها، کار حرفه‌ای و افراد حرفه‌ای، با یک مدیریت حرفه‌ای نیاز دارد نه سعی و خطایی و ان‌شاءالله و ماشاءالله گفتن. تا نگاه‌ها به مسائل، علمی و بی‌طرفانه نشود، راه به‌جایی نخواهیم برد و در شرایط فعلی بیشتر از اینکه جای تاسف داشته باشد، جای نگرانی دارد که درحال حاضر نگاه مدیریت‌ها، کمتر علمی است و حتی در برخی مواقع، به حضور چنین افرادی در این عرصه تمسخرآمیز است.

*پیشنهاد اصلی شما به بانک‌مرکزی چیست؟
عمده پیشنهادم به بانک‌مرکزی، ارتقا و توسعه جایگاه معاونت فناوری‌های نوین بانکی از محصول‌محوری به یاری‌رسانی به معاونت اقتصادی بانک‌مرکزی و ایجاد زمینه‌های سیاستگذاری داده‌محور و رویدادگراست. سیاست‌های مالی و پولی از مهم‌ترین اشکال دخالت دولت در مسیر اقتصاد کلان است و به‌طور اخص، سیاستگذاری‌های پولی ازجمله وظایف رگلاتوری بانک‌مرکزی است. پس، در این راستا معاونت فناوری‌های نوین بانکی باید به‌عنوان بازوی اصلی بانک‌مرکزی، سیاستگذار قوی در حوزه علم و فناوری و ترکیب فناوری با حوزه‌های کلان اقتصادی باشد.

*ظاهرا رساله شما در این راستا است.
واقعیت این است که ذهن من از دو سال پیش درگیر کاربردپذیری پدیده انقلابی ابر داده شد. پدیده‌ای که بررسی‌هایم نشان داد یکی از عمده‌ترین و اصلی‌ترین بهره‌برداران ابر داده در حوزه‌های اقتصادی است. بنده هم رساله‌ام را در همین حوزه تعریف کردم. امیدوارم که نتایج رساله من با یک رویکرد Multi-Disciplinary، در خدمت نهاد سیاستگذار قرار بگیرد.

*کلام آخر؟
سخن پایانی و شفاف من این است، استفاده از کلمات «احساس می‌کنم»، «تصور می‌کنم»، «به نظر می‌رسد»، «ببینیم چه می‌شود»، در مدیریت امروزی اصلا جایگاه علمی و عملی ندارد و به نظر من جایگاهش فقط در ادبیات طنز است. مدیریت باید مستدل و با رویکردی کاملا علمی با فضای مسائل مواجه شود.

بخش اول گفتگو را اینجا بخوانید.

منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 25 مهر 96

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  ×  8  =  24