اقتصاد جهان در فردای جنگ
نگاهی به ترکش های حمله روسیه به اوکراین
این جنگ جدید هیبریدی همراه با بحران انسانی، حملات سایبری و مشکلات اقتصادی، در کنار انتشار اطلاعات نادرست، کمپینهای تبلیغاتی و تنشهای ژئوپلیتیکی برای تأمین انرژی به علاوه تهدید جنگ هستهای، اثرات گستردهای خواهد داشت.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، حمله روسیه به اوکراین نقطه عطفی بود که امنیت جهانی، اقتصاد بینالملل و معماری انرژی جهان بیشتر از هر زمان دیگری دستخوش تغییر شد.
نمیتوانیم چنین جنگی را به یک منطقه محدود کنیم، چرا که اکنون ما در دنیای جهانیشده زندگی میکنیم. نمیتوانیم تشعشعات این درگیری را در مرزهای جغرافیایی یک کشور محدود بدانیم یا کشوری را از شکنندگی زنجیره تأمین حذف کنیم.
این جنگ جدید هیبریدی همراه با بحران انسانی، حملات سایبری و مشکلات اقتصادی، در کنار انتشار اطلاعات نادرست، کمپینهای تبلیغاتی و تنشهای ژئوپلیتیکی برای تأمین انرژی به علاوه تهدید جنگ هستهای اثرات گستردهای خواهد داشت.
این در حالی است که روسیه و اوکراین از بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان برخی از محصولات غذایی در جهان هستند. طبق گزارش «S&P Global Platts»، هر دو کشور تولیدکننده برتر روغن آفتابگردان هستند که به ترتیب 60 درصد از تولیدات جهانی را تشکیل میدهند.
بر اساس گزارش «JP Morgan»، همچنین 28.9 درصد از صادرات جهانی گندم به این دو کشور اختصاص دارد؛ اما درگیری روسیه و اوکراین زنجیره تأمین را در هر دو کشور مختل کرده است. صادرات روسیه به واسطه تحریمها کمتر شده و بنادر اوکراین نیز به دلیل جنگ بسته شده است.
ما در آستانة بحران بدهی جهانی هستیم. حتی پیشتر از آغاز این بحران، کشورهای در حال توسعه به طور متوسط 16 درصد از درآمدهای صادراتی خود را برای تسویه بدهیهای خود صرف میکردند. این در حالی بود که کشورهای جزیرهای کوچک در حال توسعه «Small Island Developing States» بیش از دو برابر این رقم را خرج میکردند.
پس از کاهش بدهیهای آلمان با کمک نیروهای متفقین در سال 1953، پرداخت بدهیها هرگز از 3.4 درصد درآمد صادراتی در هیچ سالی تجاوز نکرده بود. علاوه بر این، با توجه به انتظارات برای انقباض پولی در کشورهای توسعهیافته، بازده اوراق قرضه کشورهای در حال توسعه از سپتامبر 2021 در حال افزایش بوده است.
به هر روی، افزایش هزینهها در کنار بینظمی مالی ضربه مضاعفی به اقتصادهای در حال توسعه وارد آورده و شوکهای تجربهشده در ده سال گذشته به اقتصاد جهانیشده ضربه زده است.
جنگ در اوکراین منجر به افزایش عدم قطعیت اقتصادی شده است. با وجود اینکه معیارهای عدم قطعیت روزانه افزایش داشته، اما باز هم بسیار کمتر از دوران همهگیری کووید 19 است.
معیارهای عدم قطعیت ذهنی، به ویژه معیارهایی که مربوط به تورم در آینده است، نیز افزایش یافته است. مواردی مانند مصرف انرژی، تقاضا، تجارت و مالکیت از عوامل مهم تعیینکننده عدم اطمینان در کسب و کار پس از جنگ در اوکراین هستند.
تنش میان روسیه و اوکراین موجی از شوک را به سراسر اقتصاد جهان تزریق کرده است. قیمت کالاها، از جمله تولیدات انرژی، با افزایش عدم اطمینان نسبت به بازار عرضه، به شدت افزایش یافته است.
علاوه بر این، تحریمها و محدودیتهای تجاری بر بانکها و کسب و کارهای روسی اعمال شده است. در نهایت، این درگیری سیلی از پناهجویان را روانه کشورهای دیگر کرد، به طوری که بیش از چهار میلیون اوکراینی از کشور خود فرار کردند. این عوامل روی هم رفته میتواند عدم اطمینان بیشتری را در اقتصاد، میان کسب و کارها، خانوارها و بازارهای مالی ایجاد کند.
تأثیر منطقهای و جهانی
پس از آغاز جنگ در اوکراین، اقتصاد کشورهای زیادی در اروپا و آسیای مرکزی آسیب دید، زیرا پیوندی قوی با روسیه و تا حدی با اوکراین داشتند. روابط دوجانبه در حوزههای مربوط به تجارت، پرداختها و انتقال کالاها به ویژه در اروپای شرقی، قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی تنگاتنگ است.
بنابراین کاهش چشمگیر شاخصهای اقتصادی در روسیه و اوکراین با ایجاد اختلال در تجارت، جریان مالی و پرداختها، قطع زنجیره تأمین و پیوندهای حمل و نقل، تأثیرات منفی بر اتصال دیجیتال و خدمات مرتبط، و همچنین افزایش احساس ریسک توسط سرمایهگذاران، کشورهای همسایه را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
افزایش قیمت انرژی میزان استطاعت خدمات برق و گرمایشی را تحت تأثیر قرار داده است. پرداختها از سوی روسیه سهم قابلتوجهی از تولید ناخالص داخلی را در اقتصادهایی مانند تاجیکستان و جمهوری قرقیزستان را تشکیل میدهد؛ اما انتظار میرود ارزش واقعی حوالههای ارسالی از روسیه به دلیل افت فعالیتهای اقتصادی و سقوط ارزش روبل کاهش یابد.
روسیه و تا حدودی اوکراین، مقاصد اصلی صادراتی برای اقتصاد کشورهای اروپایی و مرکز آسیا هستند و گردشگران زیادی را به برخی از کشورهای منطقه روانه میکنند. به طور کلی، انتظار میرود رشد اقتصادی در میان کشورهای اروپایی و مرکز آسیا روندی کند به خود بگیرد و از 7.8 درصد در سال 2021 به 2.2 درصد در سال 2022 برسد.
کشورهای خارج از منطقه شرق اروپا و آسیای مرکزی با اقتصاد روسیه و اوکراین کمتر مواجهه مستقیم داشتهاند. روسیه و اوکراین مجموعاً 2.2 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی، 2.2 درصد از صادرات جهانی، 1.7 درصد از واردات جهانی و بخش ناچیزی از داراییهای سرمایهگذاری مستقیم خارجی جهانی و داراییهای بانکی را به خود اختصاص میدهند.
تقریباً نیمی از صادرات روسیه شامل سوخت و محصولات مرتبط با انرژی است. این در حالی است که برخی مناطق برنامههایی را برای حذف تدریجی واردات انرژی از روسیه ارائه دادهاند؛ البته در حال حاضر به جز ایالات متحده، بریتانیا و کانادا، کشورهای دیگر تحریمهای مستقیم علیه واردات انرژی از روسیه را اجرا نکردهاند.
با وجود این، روند صادرات انرژی، با توجه به اختلال در تراکنشها یا دریافت بیمه، به طور غیر مستقیم تحت تأثیر قرار میگیرد. روابط کشورهای منطقه یورو با روسیه کم است و از سال 2014 کاهش یافته است. روابط چین با روسیه افزایش یافته، اما محدود است.
روسیه ششمین منبع بزرگ درآمد گردشگری جهان در سال 2019 (از نظر هزینه) بود و کاهش زیاد ورود گردشگران روسی برای گردشگری جهانی تأثیر منفی به همراه خواهد داشت.
به هر حال، کشورهای این منطقه با کشورهای منطقه یورو روابط تجاری و مالی بیشتری دارند. میزان صادرات تقریبا تمام کشورهای شرق اروپا و آسیای مرکزی به روسیه و اوکراین کمتر از 5 درصد از کل صادرات این کشورهاست. این در حالی است که گردشگران روسیه و اوکراین معمولاً تا یک چهارم از گردشگران خارجی به این کشورها را تشکیل میدهند.
ارمنستان، آذربایجان، بلاروس، گرجستان، جمهوری مولداوی و اوکراین
با وجود این، جنگ از طریق بازارهای مالی و همچنین جریان پناهجویان در سطح جهانی بازتاب خواهد داشت. از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون بحران پناهجویان در اروپا، افزایش قیمت کالاها، اختلال در تجارت جهانی و نوسانات بازار مالی تا این حد چشمگیر نبوده است.
انتظار میرود که جنگ در اوکراین تأثیرات منفی بر سرمایهگذاریها و امور مالی بازارهای نوظهور و در مناطق شرق آسیا و اقیانوسیه و جنوب آسیا داشته باشد؛ همچنین احتمال دارد آمریکای لاتین و کارائیب از این جنگ تأثیرات منفی بپذیرند.
بهرغم حضور دیگر صادرکنندگان کالا در این مناطق، واکنش کُند عرضه، فشار بر واردکنندگان انرژی و پیامدهای تورم و سیاستهای پولی مشهود خواهند بود. در مقابل، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به طور کلی احتمالاً با رشد کوتاهمدت اقتصادی روبهرو خواهند بود؛ چرا که سود خالص افزایش قیمت برای صادرکنندگان نفت بیشتر از ضرر خالص واردکنندگان نفت در منطقه است.
در میانمدت، جنگ در اوکراین میتواند تنشهای ژئوپلیتیکی، فشار مالی، بحران پناهندگان، ناامنی غذایی و فشار تورم را تشدید و محرکهای رشد بلندمدت را نیز تضعیف کند. در بلندمدت، تجارت جهانی و شبکههای تولید و سرمایهگذاری ممکن است تجزیه شوند.
کمبود و جهش قیمت کالاهای تحت تأثیر میتواند طیفی از بخشها، از جمله صنایع غذایی، ساختمانی، پتروشیمی و حمل و نقل را دچار اختلال کند؛ مثلاً پالادیوم و نئون از واردات مهم در صنعت خودروسازی هستند و لیتوگرافی ریزتراشهای از محصولات مهم وارداتی در صنعت محصولات نیمرسانا هستند.
این در حالی است که موجودی این محصولات در حال حاضر کم است. نیکل و مس به طور گسترده در تولید و ساختمان استفاده میشود. روغن آفتابگردان که عمده آن در روسیه و اوکراین تولید میشود از محصولات وارداتی کلیدی در صنعت آرایشی و بهداشتی است.
اگر این اختلالات ادامه پیدا کند، زنجیرههای عرضه و تجارت جهانی ممکن است دچار تغییراتی شود و کشورها به سمت تولیدکنندگان قابل اعتمادتر سوق پیدا کنند که کارآمدی کمتری دارند. این موضوع میتواند به ضرر مصرفکنندگان در سراسر جهان باشد.
جهانیسازیزدایی؟
جنگ در اوکراین سؤالات مهمی را برای آینده قرن بیست و یکم برانگیخت:
آیا روند جهانیشدن اقتصادی از میان تنشهای استراتژیک در صحنه بینالمللی جان سالم به در خواهد برد؟ آیا اقتصاد جهانیشده در برابر کشمکش فزاینده بین چین و ایالات متحده، جنگ در اروپا و به طور کلیتر، بازگشت ناسیونالیسم افراطی مقاومت خواهد کرد؟
جنگ در اوکراین، همراه با همهگیری کووید 19، میتواند خود حاکی از پایان یک چرخه در تاریخ اقتصادی باشد: عصر طلایی بینالمللی شدن تجارت.
در چند دهه گذشته، داستان اقتصاد جهانی بیشتر حول محور آزادسازی و ادغام سریع میچرخید. از دهه 1990، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، معاملات تجاری، نوآوری در فناوری اطلاعات و توسعه کشتیرانی، موانع تجارت بینالمللی را کاهش دادند.
مزایای این تغییر از نظر طرفدارانش، آنقدر واضح بود که تبدیل به یک الزام سیاسی شد: جهانیشدن به کشورهای ثروتمندتر اجازه داد تا از ثمره نیروی کار کمهزینهتر کشورهای فقیرتر بهره ببرند. این به نوبه خود به کشورهای فقیرتر ـ به ویژه چین ـ نیز اجازه داد تا سریعتر از زمانی که در انزوا بودند، توسعه پیدا کنند.
اما جهانیسازی بازندگان و همچنین برندگان بسیاری را با خود به همراه داشت:
موج محصولات مصرفی ارزانتر به ضرر مناطق و کارگران وابسته به مشاغل تولید داخلی بود.
رکود بزرگ اقتصاد جهانی روند تجارت بینالمللی و جریانهای مالی را در اقتصاد جهانی معکوس کرد. شیوع ویروس کرونا به این روند شتاب بخشید. با پاندمی کرونا فضای ترس و خصومت نسبت به خارجیها، به ویژه مردم چین، حکمفرما شد.
بحران کرونا شکنندگی زنجیرههای تأمین جهانی را نیز آشکار کرد که تولید سریع و جریان بدون اصطکاک کالاها ـ به ویژه ماسکها و واکسنها ـ به آن بستگی داشت.
اما اکنون تعداد فزایندهای از مدیران تجاری و تحلیلگران بر این باورند که جنگ در اوکراین حرکت بسیاری از کشورها به سوی خودکفایی را تسریع خواهد کرد.
کاتالیزور اصلی این فرایند کارزاری است که قدرتهای بزرگ برای قطع ارتباط روسیه با اقتصاد جهانی به راه انداختهاند.
مت اگلسیاس برای «بلومبرگ» مینویسد: «رژیم تحریمها علیه روسیه هم بسیار سرسختانه و هم به طرز شگفتانگیزی ضد روند جهانیسازی است. قدرتهای منطقهای مانند هند، برزیل و نیجریه در حال بررسی قدرت سلاحهای کشتار جمعی مالی آمریکا هستند و تصمیم دارند در صورت مقابله با آمریکا به دفاع از خود بپردازند.»
اما اشتهای خودکفایی محدود به اقتصادهای کوچکتر نمیشود:
خیلی پیشتر از حمله روسیه، دولتهای بایدن و ترامپ سیاستهایی اتخاذ کردند تا میزان وابستگی آمریکا به تجارت با چین را کاهش دهند. سخنرانی یک مارس بایدن که باعث شد خیلیها به او رأی بدهند درباره این بود که او قول داد در دوران ریاست جمهوریاش همه چیز از عرشه یک ناو هواپیمابر گرفته تا فولاد روی نردههای گاردریل در کشور از ابتدا تا انتها تولید آمریکا باشد.
از طرفی، از آنجا که روسیه و اوکراین بیش از یک چهارم گندم جهان را تأمین میکنند، دولت چین سعی دارد وابستگی خود به محصولات کشاورزی خارجی را کاهش دهد. شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، در سخنرانی خود خطاب به مردم چین گفت که «کاسههای برنج مردم چین باید با غلات چینی پر شود».
اتحادیه اروپا پس از محاسبه هزینههای وابستگی خود به سوختهای فسیلی روسیه، در ماه جاری متعهد شد واردات گاز طبیعی روسیه را تا زمستان آینده به میزان دو سوم کاهش دهد و تا سال 2027 آن را به تدریج متوقف کند.
به گفته ادوارد آلدن، یکی از اعضای ارشد شورای روابط خارجی آمریکا، ما به سمت دنیایی پیش میرویم که از نظر اقتصادی تقسیمبندی شده است و این خود حاکی از پراکندگی سیاسی جهان است. همچنین، بعید به نظر میرسد یکپارچگی اقتصادی بتواند از این دوران شکاف سیاسی جان سالم به در ببرد.
جهانیسازی موجی از کالاهای مصرفی ارزان را به بازار روان میکرد و عکس آن میتواند قیمتها را بالاتر برده و اثرات تورم را حادتر کند.
محصولات به جای اینکه از منابع ارزانتر، سادهتر و سبزتر تأمین شود، از ایمنترین و مطمئنترین منابع در دسترس خواهند بود.
هاوارد مارکس، بنیانگذار و یکی از رؤسای شرکت «Oaktree Capital Management»، استدلال میکند که این تغییر در اولویتها با خود مزایا و هزینههایی را به همراه خواهد داشت.
جهانیسازیزدایی میتواند امنیت بیشتری برای واردکنندگان رقم بزند و میزان رقابتپذیری تولیدکنندگان و تعداد مشاغل تولیدی داخلی را نیز افزایش دهد.
همچنین، میتواند فرصتهای بیشتری برای سرمایهگذاری در دوران گذار را ایجاد کند.
علاوه بر این، جهانیسازی همزمان با افزایش نابرابری اقتصادی در داخل کشورها با افزایش استانداردهای زندگی کشورهای در حال توسعه، نابرابری اقتصادی میان کشورها را نیز افزایش داد.
بنابراین، فقرای جهان ممکن است اکنون بار وارونگی روند جهانیسازی را بهتر احساس کنند.
آدام پوسن، رئیس مؤسسه «اقتصاد بینالملل پترسون»، در نشریه «فارین پالسی» مینویسد: «افزایش قیمت مواد غذایی و تولیدات انرژی امروزه به شهروندان کشورهای فقیرتر آسیب میزند و تأثیر اقتصادی روند فرسایشی جهانیسازی حادتر خواهد بود. اگر کشورهای کمدرآمد مجبور شوند هنگام تصمیمگیری برای دریافت کمک و سرمایهگذاری مستقیم خارجی، طرفهایی را انتخاب کنند، فرصتها برای بخش خصوصی آنها محدود خواهد شد.»
برگشت آونگ به سوی جهانیسازی
در حالی که برخی از صاحبنظران معتقد هستند که جنگ در اوکراین پایان جهانیسازی را به همراه دارد، مجمع جهانی اقتصاد به نقل از هووارد مارکز، بنیانگذار « Oaktree Capital Management»، در مقالهای تأکید کرد؛ بحران اوکراین در حدی نیست که بتواند جهانیسازی را روندی که در سی سال گذشته نظم جهانی را شکل داده متوقف کند.
این جنگ باعث شد تا شركتها و دولتها در وابستگی متقابل خود تجدیدنظر کنند و آونگ امور بینالملل از سوی جهانیسازی دور شد. مارکز معتقد است چیزی بیشتر از درگیری بین دو کشور نیاز است تا مبانی اقتصادی تجارت بینالملل از بین برود.
این یعنی جنگ در اوکراین ممکن است اختلالات اقتصادی کوتاهمدتی را به همراه داشته باشد و روند جهانیسازی چیزی نیست که در میانمدت یا بلندمدت به طور کامل از بین برود. به بیان سادهتر، شرکتها و کشورها به یکدیگر نیاز دارند.
آنها با عبور از مرزها زنجیره تأمین خود را ایمن میکنند، مشتریان بیشتری را جذب کرده، نیروی کار ماهر و غیر ماهر پیدا میکنند و همه کالاها و خدمات مورد نیاز مردم را ارائه میدهند.
زیک هرناندز، پروفسور دانشگاه پنسیلوانیا میگوید: «بازار داخلی برای اکثر کسب و کارها به میزان کافی بزرگ نیست؛ بنابراین آنها مجبور هستند در بازارهای خارجی نیز فعالیت کنند. این به معنای زنجیرههای تأمین جهانی یا معمولاً منطقهای بیشتر است.»
البته پیشبینیهایی از این دست از پایان جهانیسازی پیشتر در زمان بحرانهای جهانی ارائه شده است. در آغاز همهگیری کووید 19، اکونومیست مقالهای را در مورد آن منتشر کرد و اظهارات مشابهی در طول دوران رکود بزرگ سال 2008 ارائه شد؛ اما هرناندز بیان میکند که بحرانهای جهانی تنها «اختلالات موقتی» را در فعالیتهای اقتصادی ایجاد میکنند.
وی معتقد است که پیشبینیهای منفی «همیشه هستند». به همین دلیل، باید میان اختلالات کوتاهمدت و تغییرات ساختاری در اقتصاد تمایز قائل شویم. به همین دلیل، رویکردی مبتنی بر حقایق و وقایع میتواند نگرانیها نسبت به آیندة جهانیسازی را مرتفع کند.
به نظر هرناندز، یکی از دلایلی که بسیاری از پایان جهانیسازی سخن میگویند این است که اقتصاد جهان واقعاً آنطور که مردم فکر میکنند درهمتنیده نیست؛ مثلاً سرمایهگذاری مستقیم خارجی تنها چهار درصد از اقتصاد جهانی را تشکیل میدهد و شرکتهای چندملیتی کرهجنوبی مانند سامسونگ و هیوندای تنها 10 تا 15 درصد از تجارت خود را در خارج از منطقه جغرافیایی خود انجام میدهند که بخش عمده آن در آسیای جنوب شرقی شکل میگیرد.
رژیمهای اقتدارگرا اغلب به دلایل متعددی خود را از بازار جهانی دور میکنند. ولادیمیر پوتین یک نمونه است. اما شرکتها اغلب فعالیتهای خود را در نقاط دیگر جهان متمرکز میکنند.
به همین دلیل است که هرناندز تصور میکند که جنگ جهانی باید در مقیاس بسیار بزرگتری رخ دهد تا اختلالی ایجاد شود که جهانیسازی را متوقف کند.
مگر اینکه اقتدارگرایی و حمایتگرایی به سطحی برسد که هر کشوری بخواهد از نظر اقتصادی خودکفا شود. باز هم در آن صورت تنها اتفاقی که میافتد این است که هر کشوری ترجیح میدهد تجارت خود را با کشورهایی که بیشتر با هم در ارتباط هستند، ادامه دهد.
مترجم: فرزانه اسکندریان
منابع:
https://news.un.org/pages/wp-content/uploads/2022/04/UN-GCRG-Brief-1.pdf
https://www.nytimes.com/2022/03/30/opinion/ukrainne-russia-globalization-end.html
https://www.weforum.org/agenda/2022/04/globalization-decline-ukraine-war