وضع اسفناک هوا در استان های جنوبی و غربی
اکنون دو روز است که پدیده گرد و خاک میهمان این استانها است بطوریکه آلودگی هوای اهواز در روز سوم خرداد 26 برابر حد مجاز جهانی است. میزان قدرت هر جامعهای در توانایی حل این گونه موارد است. برای نمونه قدرت پیشبینیکنندگی هوا در این استانها به صفر رسیده است. به طور مثال طبق گزارش روزنامه نور خوزستان، سازمان هواشناسی اعلام کرده بود که این پدیده تا پایان روز سوم خرداد ادامه خواهد داشت، در صورتی که این پدیده طبق گزارش خبرگزاریها هم اکنون نیز گرد و غبار در استانهای غربی و جنوبی مستقر است.
الف نوشت:
آلودگی هوا توسط ریزگردها پدیده جدیدی است که از 6 سال پیش تا کنون تقریباً هفته ای دو روز میهمان استانهای غربی و جنوبی کشور است. حسرت کشیدن یک نفس عمیق در هوای سالم و آزاد این روزها بر دل تمام مردم این استانها چنگ میزند، حل مسئله گرد و غبار که سال به سال استانهای بیشتری از کشور را درگیر خود میکند در بین هیاهو و چانه زنیهای سیاسی این روزهای نمایندگان ملت و مسئولان دولت به فراموشی سپرده شده و کسی به فکر ماجراهای تلخی که برای مردم این استانها میگذرد نیست.
همه این استانهایی که امروزه با پدیده ریزگردها دست و پنجه نرم میکنند از لحاظ اقتصادی، جغرافیایی و … از استانهای موثر در مناسبات و مسائل کشوری هستند.
اکنون دو روز است که پدیده گرد و خاک میهمان این استانها است بطوریکه آلودگی هوای اهواز در روز سوم خرداد 26 برابر حد مجاز جهانی است. میزان قدرت هر جامعهای در توانایی حل این گونه موارد است. برای نمونه قدرت پیشبینیکنندگی هوا در این استانها به صفر رسیده است. به طور مثال طبق گزارش روزنامه نور خوزستان، سازمان هواشناسی اعلام کرده بود که این پدیده تا پایان روز سوم خرداد ادامه خواهد داشت، در صورتی که این پدیده طبق گزارش خبرگزاریها هم اکنون نیز گرد و غبار در استانهای غربی و جنوبی مستقر است.
نه تنها توان پیشبینی در این استانها پایین است، بلکه قدرت جامعنگری نیز از دست رفته است. وقتی که با بحران آلودگی هوا مواجه میشویم دم دستترین و سادهترین راهحل تعطیل کردن ادارات و مدارس است و قسمت تأسف برانگیز این ماجرا اظهارات مسئولین دولتی است .
تورج همتی مدیرکل محیط زیست استان خوزستان چندی قبل گفته بود: استاندارد جهانی برای رسیدن گرد و غبار در هوا، 150 میکروگرم بر مترمکعب است ولی ما در کارگروه استان خوزستان استانداردهای جدیدی تعریف کردیم که بر اساس آن اگر غلظت گرد و غبار به دو هزار میکروگرم بر مترمکعب برسد مقطع ابتدایی، اگر به سه هزار میکروگرم بر مترمکعب برسد تمام مراکز آموزشی و اگر به بالای سه هزار میکروگرم بر مترمکعب برسد تمام مراکز آموزشی و دستگاه های دولتی تعطیل میشود.
جالب اینکه هر مسئولی برای افتتاح طرح و یا شرکت در همایشی به این استانها مراجعه کند فقط و فقط مسئول دیگری را موظف به پیگیری مشکلات این استانها میکند و دیگری نفر بعدی را . نمونه بارز آن در سفر سوم خرداد معاون رئیس جمهور به خرمشهر اتفاق افتاد و وی وزیر نفت را پیگیر مشکلات آن استان کرد.
در مورد پدیده ریزگردها و مشکلات آلودگی هوا، مقصر اصلی در وهله اول ضعف جوامع این استانها است. ضعیف اند چون قدرت شناخت پدیدهها در آنها پایین است، به همین دلیل اطلاعات و آمار مربوط به حقوق مردم را که در این مورد خاص مربوط به وضعیت آلودگی هوا، منشاء آن، عواقب و خسارات آن است را تولید نمیکنند و اگر هم تولید شد، طبقهبندی می شود تا مبادا دیگران از وضع ضعف آنها آگاه شوند، و عدم انتشار این آمار و اطلاعات، موجب گمراهی همه از جمله کسانی میشود که باید مشکل را حل کنند.
دچار ضعف هستند، چون نهادهای مدنی و مردمی قدرتمند در این استان ها وجود ندارد. نهادهایی که مردم را نسبت به حقوقشان در محیط زیست آگاه و حساس کنند و قادر باشند که مردم را پیرامون مطالبه و مشارکت برای رفع آلودگی هوا از این استانها فعال کنند. این نهادها میتوانند آمار و اطلاعات مناسب و درست این اوضاع را تهیه و در اختیار جامعه قرار دهند. این نهادها اجازه نخواهند داد که هر کس هر حرف بیحساب و کتابی را بزند و چنین افرادی را به پاسخگویی خواهند خواند.
مورد دیگر ضعف این استانها عدم وجود مطبوعات قدرتمند برای تیتر کردن این بحران اساسی است ، بحرانی که عواقب جسمی زیادی بر ساکنین این استانها می گذارد. نهادهای مهم نظارتی مثل مطبوعات و احزاب کارکردهای واقعی خود را در این اوضاع نشان خواهند داد. بحرانی که با سلامت و جان و طول عمر میلیونها نفر مربوط است، فقط در موارد اندکی به تیتر اول روزنامهای تبدیل میشود و اگر هم تیتر شد، فردایش آنرا لاپوشانی میکند.
آلودگی هوا و انواع و اقسام مشکلات ریز و درشت دیگر فقط وقتی حل میشوند که از هر حیث جامعهای قدرتمند داشته باشیم. جامعه قوی، جامعهای است که بر متغیرهای اطرافش نظارت و کنترل داشته باشد. جامعه کشاورزی، جامعهای قوی محسوب نمیشود به این دلیل که بذر دیم را می پاشد و به امید بارانی مینشیند که آمدن و نیامدنش در اختیار او نیست، اگر کشاورزی دیم داریم، صنعت دیم در دنیا وجود ندارد، ولی نوبر خواهد بود وقتی که مدیریت دیم را تجربه کنیم و به امید باران برای رفع آلودگی هوا بنشینیم. این تفاوت ماست با دیگران.
به راستی نمایندگان این استانها برای حل مشکل آلودگی هوا چه کار کردهاند و آیا مردم از آنها به علت این عدم توجه به مشکلاتشان توضیح خواستهاند؟، و یا نمایندگان این استانها در مجلس از این مسئولین دولتی برای عدم مقابله با ریز گردها توضیحی خواستهاند. آیا وقت آن نرسیده که به جای مدیریت جهانی و تعریف استاندارد جدیدی برای آلودگی هوا، به فکر رفع این مشکل باشیم؟ معضلی که اکنون نزدیک 6 سال است که این استانها را فلج کرده است و عواقب جسمی آن بر مردمان این استانها سالیان بعد فاجعه بار خواهد بود. سیل مهاجرات ها از این استانها، عدم سرمایه گذاری، نابودی محیط زیست را چگونه می توان توجیه کرد؟