ناکامی ۲۱ ساله استقرار نظام بانکداری متمرکز/مرزهای حساس ایجاد سامانه یکپارچه بانکی
در گفتگو با ژان صیاد، مشاور مدیرعامل بانک کارآفرین بررسی شد:
بحث نظام بانکداری متمرکز به زمان دکتر عادلی و مرحوم نوربخش برمیگردد /سیستمها را به شکل جزیرهای کنار هم قرار داده اند و بانک ها با یک ساختار متمرکز سرویس ارائه نمیدهند/دو سال طول کشید تا با مجموعه مدیران به این نتیجه برسیم که سامانه یک پارچه بانکی (Core Banking) یک سیستم متمرکز است/من اعتقادم این نیست که ما باید وابسته به شرکتهای بیرون باشیم ولی از آن طرف هم موافق به این نیستم که چرخ را از نو بسازیم
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک ایجاد سامانه یکپارچه بانکی در بانک ملی یکی از ازدغدغه اصلی ژان صیاد طی نزدیک 40 سال سوابق کاری وی در حوزه های مختلف انفورماتیک بانکی بوده است و در واقع شرکتی که در اواخر دهه 60 تاسیس و بعدها شرکت خدمات انفوماتیک از آن متولد شد در راستای همین هدف قرار داشته است. اگر چه مدیرعامل سابق سداد به حکم بازنشستگی موفق نشد تا رویای خود را تحقق بخشد اما تجربیات وی می تواند برای تدوین نقشه راه آینده مفید باشد. وی معتقد است ایجاد یک سامانه یکپارچه بانکی کارا نیاز مند عزم جدی نهاد ناظر و وزارت اقتصاد است. مصاحبه با ژان صیاد از پی می آید.
———————————————-
پیشینه بحث سامانه یکپارچه بانکی به چه زمانی برمیگردد؟
بحث نظام بانکداری متمرکز به زمان دکتر عادلی و مرحوم نوربخش برمیگردد .خاطرم هست که ما در آن زمان حدود 2 سال وقت صرف کردیم تا به مدیران انفورماتیک بانکها بگوییم سامانه یکپارچه بانکی (Core Banking) یک نرم افزار متمرکز است. نگاه اینگونه بود که بانکها یک سرمایهگذاری روی سختافزار و نرمافزار انجام میدادند ولی نگاهشان شعبه محور بود اما به مرور این نگاه جایگزین شد که در سیستم متمرکز و برخط نباید مشتری تابع یک شعبه خاص باشد بر این اساس میگفتند ما شعب را به هم وصل میکنیم. حالا چطور وصل میشود باز هم نرم افزار نداشتند و در نهایت بعد از 2 سال و اندی که واقعا روی این کار تلاش شد نگاهها به این سمت رفت که سامانه یک پارچه بانکی (Core Banking) باید متمرکز باشد.
در تشریح وضعیت فعلی بیشتر توضیح دهید؟
اکنون می بینیم که عملیات اصلی بانکها تقریبا به صورت متمرکز انجام میگیرد. اما بخش بانکداری الکترونیک ما در قیاس با همدیگر تقریبا یک رویه را طی می کنند. انواع کانالهای مختلف از جمله تلفنبانک موبایل بانک –ATM و اینترنت وجود دارد که ضمن ایجاد هزینه زیاد برای بانک بخش مهمی از عملیات این خدمات به دوش افراد گذاشته شده چون سیستمها را به شکل جزیرهای کنار هم قرار داده اند به طوریکه با یک ساختار متمرکز سرویس ارائه نمیدهند. در نتیجه نوع اتصال سیستمها به همدیگر طوری است که نیاز دارد عملیات انسانی پشت صحنه بیشتر از سیستم وارد انجام شود.
بانکها در حال حاضر مشکلات رفتار جزیره ای را چگونه برطرف میکنند؟
با توجه به افزایش استقبال مردم از خدمات بانکداری الکترونیک پذیرش تراکنشهای بالا دو موضوع را در این سیستمها مورد هدف قرار میدهد یکی: ساختار و پیکربندی خود تشکیلات نرمافزار و دیگری قدرت سختافزاراست. در این حالت راحتترین کار برای طراحان سیستم این است که مقیاسپذیری را در بخش سختافزار با خرید سختافزار تامین کنند. الان بیشتر بانکها (چون سیستمها را با ساختار و معیاری قدیمی ایجاد کردهاند قصد دارند مقیاسپذیری را نسبت به حجم تراکنشها گسترش دهند در نتیجه با توجه به معماری مورد نظر خودشان پول میدهند و سختافزار میخرند.
اساسا چرا شبکه بانکی در کشور ما به سمت رفتار جزیرهای پیش رفت؟
شاید علت اصلی این بود که بر حسب نیاز روزانهاشان اقدام به برنامه ریزی کردند و تلاش نکردند که یک طراحی و معماری کلان را پی ریزی کنند ودر هنگام پیاده سازی، به صورت فازبندی جلو بروند. در حقیقت رفتند جلو و بعد فهمیدند که موبایل بنکینگ نیاز دارند رفتند جلو و دیدند که کارت نیاز دارند ولی کارت یک ابزار است یک حساب نیست و در نتیجه جزیره ای رفتار کردن گریزناپذیر شد.
به تعبیر دیگر می توان گفت که نبود مدل مشخصی از بیزینس بانکداری الکترونیک یا اینکه نبود چشمانداز و استراتژی باعث این امر شد؟
همانطور که قبلا گفتم در ابتدا، دو سال طول کشید تا با مجموعه مدیران به این نتیجه برسیم که سامانه یک پارچه بانکی (Core Banking) یک سیستم متمرکز است و نمیتوان به صورت شعبهای عمل کرد . درست است که آنهادر این مسیر آمدندولی باز باورشان این بود که میتوانند سیستمها را به هم وصل کنند در نتیجه این دوخت و دوزها انجام شد و سیستمهایی به وجود آمد که ذاتا یکپارچه نیستند و نیروی انسانی زیادی برای پشتیبانی لازم دارند . نکته مهمتر از همه این است که ما نمیخواهیم فقط 4 عمل اصلی را انجام دهیم بلکه سیستمهای مدیریتی لازم است که بتواند بحث ریسک، تقلب، پولشویی کنترل مدیریتی ،تجزیه و تحلیل آماری، نقدینگی، بدهی و تعهدات یک بانک و مسایلی ازاین دست را راهبری و مدیریت کند.
چه زمان به این نقطه می رسیم؟
زمانی که بتوانیم یک سیستم یکپارچه بدون دخالت انسان با گرفتن گزارش هایی که همه شماره داشته باشند، مثلا وقتی بانک مرکزی میگوید گزارش مطالبات را بدهید فرضا باید اعلام کند گزارش 1621 را به من بدهید و گزارش را در عمل دریافت کند که قبلا اصالت آن را چک کرده مطمئن است بدون دخالت شخص و ازطریق نرمافزار درست عمل میکند.
در واقع ما الان میخواهیم وضعیت آینده را داشته باشیم و وضعیت استاندارد را باید در نظر بگیریم و بگوییم از وضعیت موجود می خواهیم به مطلوب برسیم در نتیجه نیاز به تعریف مشخصی از سامانه یکپارچه بانکی داریم. نظر شما در این باره چیست؟
من معتقدم همه بانکها سامانه یکپارچه بانکی (Core Banking) دارند. ولی با چه کیفیتی ؟ در واقع مسئله اصلی ما در همین جاست.در زمانی که کارگروههای بانکداری الکترونیک تشکیل شد در همین راستا یعنی داشتن یک تعریف روشن از سامانه یکپارچه یک مدل مفهومی در کارگروه سامانه یکپارچه بانکی (Core Banking)تنظیم شد. بر اساس این مدل اکنون هر بانکی میتواند بگوید که من سامانه یکپارچه بانکی دارم. ولی اینکه نحوه ارتباط اینها ، ورودی و خروجی سیستمها چگونه است؟ جای بحث دارد.
من یک بانکی را میشناسم که سه سامانه تسهیلات دارد. یعنی در حالی که یک سیتم تسهیلات داشته در یک مقطعی یک سیستم تسهیلات دیگری نوشت به این امید که یکی را حذف کند اما عملا این سیستم حذف نشد دومی هم فعال بود بعد از مدتی برای رفع نیازهای خود سیستم جدید دیگری آورد و اکنون هر سه سیستم فعال هستند. در نتیجه اکنون اگر بخواهد آماری از سیستم تسهیلات تهیه کند باید از سه سیستم اطلاعات را استخراج و با هم تلفیق کند و در سامانه دیگری ویرایش به صورت یک فایل تعریف و مثلا به مرکز نظارتی ارسال کند.
یک نمونه استاندارد از سامانه یکپارچه را نیز هم مثال بزنید؟
در آلمان مرکزی هست که اگر نرمافزاری در یک بانک مستقر شود باید آن مرکز تایید کند که همه چیز مطابق استاندارهای تعیین شده است. در نتیجه این نظارت ، گزارشی که از حسابهای مالی پایان هر سال استخراج و ارائه میدهد بدون اینکه عامل بیرونی دخیل باشد به عنوان خوراک استاندارد حسابرسهایی است که برای حسابرسی به آن بانک مراجعه میکنند. اما اگر قرار باشد حسابرس به سازمان برود و به خود اصل تولید اطلاعات شک داشته باشد حسابرسی ارزش واقعی خود را از دست می دهد. در حالی که وقتی گزارش از سیستم استخراج می شود باید همه نهادهای نظارتی بتوانند به آن اطمینان کنند.
ما کی و چگونه میتوانیم به چنین استاندارهایی دست یابیم ؟
باید عزمی برای این کار باشد و پروژههایی سنگینی که باید تعریف شود.فکر میکنم بانک مرکزی و یا وزارت اقتصاد میتوانند عوامل خوبی برای اجرای این کار باشند. اینکه بستر را فراهم کنند و کارگروههایی تعریف و تکالیفی را مشخص کنند.
کارگروهایی را تعریف کردند ولی آخرش به اینجا رسیدیم یعنی همچنان می گوییم کربنکینگ نداریم.
البته خیلی کار از طریق همان کارگروهایی که وزارت اقتصاد برای بانکداری الکترونیک تشکیل داد انجام شد. ولی این کار، کار مداومی است و نمیتوان گفت که در یک مقطعی تمام میشود. توقف در کار یعنی مردن کار.
به نظر شما در این مسیر به تغییر مقررات نیز هست یا خیر ؟
معتقدم مقررات و دستورالعملها باید اصلاح شود. چراکه صورتهای فعلی جوابگو نیست. ما ناگزیریم که سیستمها یکپارچه باشد به طوری که هر اطلاعات و اصلاح اطلاعات در مورد اشخاص باید در آن سیستم بنشیند در نتیجه هرزمان اگر خواستیم ازهر بخش سیستم گزارش تسهیلات دریافت کنیم باید شرایط یکسان باشد. نه اینکه مجبور باشیم برای تکمیل از سیستم بیرون برویم و اطلاعات را به گونه ای ویرایش کنیم در این صورت سیستمها زیر سوال میرود.
به نظر شما باید همه چیز را دور بریزیم و کار را از نو شروع کنیم یا اینکه می توان این سیستم های موجود را یکپارچه کرد ؟
واقعیتش این است که نمیتوان دور ریخت. چراکه این سیستمها در حال ارائه سرویس هستند و نمیتوان یک بانک باید متوقف کرد. اینها را باید به مرور ایجاد کنیم که در این حال بحث مهاجرت از این سیستمها به آن سیستمها مطرح میشود. راه عملی این است که در کنار اینها سیستمهای یکپارچهای به وجود آید و مهاجرت سیستم قدیم به آن سیستم جدید بر اساس اسلوب متناظر صورت گیرد.
غیر از این راهی نیست؟
این سیستمها را هر چقدر دست بزنیم آن شکستگی یا کسری یکپارچگی را در خود را دارد.
آیا سامانه یکپارچه ای که مورد نظر شماست بخصوص برای بانکهای بزرگ در کشور ما قابل تولید هست؟
به هر حال قابلیتهای زیادی در مملکت است ولی کسی هم نگفته که ما باید خودمان را محدود کنیم. من اعتقادم این نیست که ما باید وابسته به شرکتهای بیرون باشیم ولی از آن طرف هم موافق به این نیستم که چرخ را از نو بسازیم میتوانیم تکنولوژی آن را وارد و آن را توسط متخصصین داخلی اجرا کنیم. الحمدالله متخصصین ما در تمام دنیا صاحب نامند. حال که دیر شروع کردیم میتوانیم از تجربیات دیگران به روش خودمان استفاده کنیم .
الان ترجمههای مختلف خارجی وارد شده که مشکلات خاص خودش را دارد محصولات ایرانیهم مشکلاتشان خاص خود را دارند. شرایط ما هم خاص است. دانش تنها را چگونه میتوان گرفت و نرمافزارش را نگرفت؟
یک شکل این است چندین متخصص را در یک پروژه به خدمت بگیریم و پروژهای که مدیریت و معماری را وارد کرده ایم کارهای برنامهنویسی و اجرایی را ما انجام دهیم. شرکتهایی که در ایران اکنون فعال هستند از آن زمانی شروع کردند که در آن گروه زیرنظر مرحوم نوربخش کار میکردند. یک عدهای از اینها جدا شدند و شروع به تولید سامانه یکپارچه کردند. و در این تجربه یک ورژن دیگر بهتر از آن دیگری تولید شد و به همین ترتیب..
این مطالب و صحبتها یی را که می فرمایید چرا در بانک ملی اجرا نشد ؟
ما چند حرکت را در زمانی دکتر سیف در بانک ملی شروع کردیم. در آن زمان پیشنهاد دادم اگر میخواهیم برای سیستم یکپارچه 300-400 میلیارد تومان هزینه کنیم بهتر است 3-2 میلیارد تومان هزینه کنیم و ببینیم مهندس مشاور چه میگوید. در نتیجه وارد کار مطالعاتی شدیم واقعا دانشی که بیرون آمد غیر قابل توصیف است و در هیچ دانشگاهی امکان ندارد یک همچنین دانشی بتوان کسب کرد. اما به زمان اجرا که رسیدیم سازمانهای نظارتی، سازمانهایی که حالا به ترتیب یک نگاه دیگری داشتند افرادی که طینتهای خاص خودشان را داشتند هر روز چوب لای چرخ گذاشتند و درنتیجه زمان را از ما گرفتند و بعد هم که تغییر مدیریتی باعث شد نگاهها عوض شود.
در واقع اگر یک پشتوانه محکمی پشت سر ما بود اطمینان داشتیم و آنها به ما اطمینان داشتند طبعا با قدرت به جلو میرفتیم ولی متاسفانه با تغییر مدیریت با یک حرفی که میزدند یک دفعه پایه یک همچنین تفکری میلرزید و پایین میریخت.
الان در واقع میخواهیم برسیم به اینکه بالاخره چه بخشهایی باید در کنار هم قرار گیرند تا به نقطه مطلوب، برسیم. به نظر شما چه ترکیبی مناسب تر است؟
تصور میکنم باید یک مرجعی برای این کار به وجود آید متشکل از بانک مرکزی وزارت اقتصاد و دارایی وبخش ICT و سپس با تجربه گرفتن از کسانی که در این کار هستند بیایند نقشه راه را تدوین کنند. بعد متدولوژی این هدف را تنظیم کنند.
یک بار مرجعی در قالب کارگروه ها تشکیل شد اما در نهایت نتیجه مطلوب حاصل نشد.
کارگروهها یک مشکل اساسی داشت و دارد: اینکه شخص را از موقعیت کاریش جدا میکنند و میگویند در جلسه مورد بحث شرکت کن. در نتیجه خیلی که وقت بگذارید همان دو ساعتی است که در جلسه حضور دارد اما به محص اینکه جلسه تمام شد شخص به سراغ کار اصلیت خود در بانک می رود. به نظر من گروهی که تشکیل می شود باید اختصاصا برای این کار استخدام شوند. چرا که پایه ریزی برای تولید سامانه یک پارچه بانکی کاری نیست که با دو ساعت کار میسر باشد.
یعنی علت شکست کارگروهها این است؟
حالا من نمیگویم شکست. اینکه مفید واقع نشد، به خاطر این بود که باید افراد تمام وقت باشند و اختصاص به این کار داشته باشند و کارشنان این باشد.
یعنی باید افرادی به شکل تمام وقت برای این کار استخدام شوند، در این صورت تامین بودجه هم مطرح می شود؟
ببینید یک گروه پروژههایی هستند که از بودجههای ملی به انها اختصاص یابد. (زمانی تکفا این گونه بود و پروژههای عظیم را تعریف د و اجرا میکردند که حتی پروژه سوخت هم یکی از آنها بود) و از افراد با تجربه و خبره و دانشگاهی به شکل تمام وقت کمک بگیرند به این ترتیب که هدف و متدولوژی رسیدن به هدف را تعریف کنند و برنامهریزی کنند که در چه زمانی کدام یک از این قدمها انجام شود و طبق آن پیش بروند.
در این صورت در تور دولتی بودن گرفتار نمی شوند؟
دست کم در حال حاضر باید حتما یک نهاددولتی حمایت کند. حتما باید آدمهایی تا سطح معاون رییسجمهور از سطح چنین پروژه ملی حمایت کنند. در واقع باید یک مرجع بالاتری این کار را انجام دهد ودر سطح ملی انجام پذیرد. در این صورت میتوانیم امیدوار باشیم که فاز دوم ایجاد سامانه یکپارچه بانکی در کشور ما به مراتب پویاتر و جوابگوتر به نیاز مشتری کلید خواهد خورد.
منبع:تازه های اقتصاد ویژه نامه اولین همایش بانکداری متمرکز
گفتگو از محمود فراهانی
جناب آقای مهندس صیاد
دیدن چهره شما در این مجله اینترنتی بس جای شادی بود
سوال اینجاست که لطف بفرمایید عملکرد خود را در 12 سال مدیریت در شرکت سداد بفرمایید که چرا حتی یک خط برای کد زدن سامانه جامع بانکی کاری نکردید و نگذاشتید حتی دیگر دوستان خوش ذوق بتوانند ایده های خود را شفاهی هم که شده مطرح نمایند
انشالله موفق باشید
امیدوارم دوستانی که در طی دوران خدمت خود در بانک ملی اگاهانه صدها میلیارد تومان هزینه کردند تا کوه موش زاید و فقط به فکر حفظ موقعیت و حقوق انچنانی خود بودند در این دهه زندگی خود به فکر جبران عملکرد گذشته وخدمت صادقانه به ایران باشند . خداوند بخشنه است و همیشه فرصت جبران هست
مشکل اساسی حفظ موقعیت مدیران شرکت های مسئول پیاده سازی بانکداری متمرکز است. مدیران شرکت هائی مانند سداد، ناواکو و … با کمک لابی های داخل بانکی برای حفظ میریت و برون سپاری جزیره ایی سیستمها لگد به منافع بانک ها و آینده نگری میزنند.