صنعت بانکداری در آینده نزدیک/آیا به انتهای بین المللی شدن بانک ها نزدیک شده ایم؟

سخنرانی پروفسور جرج سولی در اجلاس جهانی بانکداری:

ما باید به اصول اساسی و بنیادینی که نظام بانکداری بر اساس آن شکل گرفته بازگردیم و این اصول احترام به جامعه،مشتریان و حمایت مالی از جامعه و اخلاقی بودن است. ما نیازمندیم که کارآمدی خود را بهبود ببخشیم و سطح آموزش کارمندان خود را ارتقا و نظارت شرکتی را گسترش دهیم.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک روفسور جورج سولی Prof. Jorge Soley  در کارنامه خود مدیر یت عامل بانک اروپا (Bank of Europe) به مدت 20 سال، استاد استراتژیهای بانکی در دانشگاه lESE اسپانیا، عضو هیئت قانون گذاری در اتحادیه اروپا و نویسنده کتاب "قوانین بانکی (Basel II)"، ریاست هئیت مدیره و مدیر عامل اسبق"Telefonica" بزرگترین اپراتور همراه در اسپانیا،نویسنده برترین مقاله مالی دانشگاه هاروارد در سال 2006 با عنوان "تامین مالی تخصصی در شرکتها"را دارد. وی در اجلاس  بانکداری جهانی درباره آینده بانکی اعلام کرد که باید نگران بود. باید نگران زیادی قوانین و وضعیت غیر شفاف بانکها بود. متن سخنرانی وی را که توسط سپهر تارودیان ترجمه شده را با هم می خوانیم:

****************************

چرایی دلایل بحران اقتصادی و شکست بانک ها

قصد من از بیان این سخنرانی این است که بدانیم آینده بانکداری به کدام جهت هدایت می شود و در آینده بعد از این بحران صنعت بانکداری باید متفاوت باشد.

1)دسترسی بیش از اندازه به نقدینگی در سال 2007 در سراسر دنیا که بخش اعظم آن به دولت ها بازمی گردد

2) دسترسی ارزی بسیار زیاد به مستقلات با وام های زیاد در کشور

3)رقابت بسیار زیاد و کمبود شفافیت در بانک ها و قوانین و مقررات. در حقیقت دولت،بانک ها،شرکت ها در این فرایند مقصر هستند. کمبود شفافیت باعث ایجاد این رکود اقتصادی بد شده است.

4) وام دهی بیش از اندازه بانک ها با وثیقه کم- مثلا باید به کشاورزان به اندازه ارزشی که زمین و یا سهام وی هست وام بدهند اما بعضا دیگاه عمیقی در این مورد وجود نداشت و این مسأله برای بانک ها ریسک ایجاد کرد و نتوانستند آن را پوشش دهند

5)بانک ها از این وضعیت سوء استفاده کردند و ریسک های بسیاری را پذیرفتند و در حال حاضر بانک ها باید فعالیت هایی را برای پوشش این ریسک انجام دهند و ما با یک بحران مزمن مواجهیم. مثلا در حال حاضر در اسپانیا از سال 2007 در بحران هستیم.

6)کمبود اخلاقیات در نگرش های مدیریتی.

این ها 6 عامل مهم در ایجاد بحران اقتصادی در جهان و شکست بانک ها بوده است. قوانین و مقررات شفاف نبوده است و وجود این عامل به خصوص از منظر قانون زدایی بسیار مهم است چون قانون زدایی زمانبر بوده و اجرای آن سخت است و همچنین بانکداران علاقه ای به قانون زدایی و محدودیت های اعمال شده ندارند. من معتقدم ما واقعا نمی توانیم قانون گذاری کنیم و بانکداری از نظر محصولاتی که موجود است مسطح است و قوانین عمیقی برای بانکداران گذاشته نشده است.

این پاسخ ها در سه قسمت قابل ارائه هستند

افزایش نقدینگی بانک ها و ریسک های سیستماتیک و نظام مند باعث ایجاد این شرایط شده است؛ به عبارتی دسترسی بانک ها به منظور کمک و پوشش ریسک آنها بیشتر شد. مثلا زمانی که در سال 2007 این بحران مالی در اروپا به وجود آمد، 4.5 تریلیون یورو به اقتصاد آسیب وارد کرده است و این مبلغ بسیار سنگینی است که به بازارها تحمیل شده است و ما به دلیل از بین رفتن چنین ثروتی از بازارهای بانکی مسئول هستیم.

افزایش نظارت از جمله پاسخ هایی بود که به این بحران داده شد.

رویکرد اول: ما برای اینکه در صنعت بانکداری در آینده اتفاقی نیفتد توصیه هایی داریم

1)حذف دسترسی به ظرفیت های بیش از اندازه و کاهش ظرفیت های مازاد

2)  کاهش تعداد بانک ها

3)افزایش کارآمدی نه تنها در شعب بلکه در دفاتر و ساختمان های مرکزی

4)سرمایه گذاری در سبد یا پرتفویی که دارای نیازمندی های سرمایه ای بسیار و بازده مطمئن هستند می تواند به صنعت بانکداری کمک کند. اگراین فعالیت ها احتیاج به نیازمندی های سرمایه ای بسیار داشته باشد، به نفع بانک ها نخواهد بود اما یکی از مشکلات اصلی ما نیز همین بوده است.

5)محدودیت دسترسی به اعتبار بانک ها برای متقاضیان به منظور کاهش ریسک

6)نرخ بهره را افزایش بدهیم و این کار ساده ای نیست. همه می دانیم در بعضی از کشورها برای نرخ بهره رقابت وجود دارد و من به یاد می آورم که اسپرد 0.5 بوده است و با چنین نرخ بهره ای نمی شود کسب و کار را اجرا کرد. افزایش نرخ بهره کار دشواری است چون افرادی هستند که 10 سال یا بیشتر با سیکل های اقتصادی خوب فعالیت کردند و ثروتمند بودند اما علاقه ای به افزایش نرخ بهره ندارند .

افزایش نظارت

 همچنین نظارت های شرکتی و دولتی نیز باید افزایش یابد.

اگر نظارت را افزایش دهیم،سرمایه بانک ها افزایش می یابد و این افزایش باید در دوحوزه کمی و کیفی باشد و قانون گذاران دوست دارند بانک دارایی کافی را داشته باشد که ورشکسته نشود و این چیزی است که بانک ها به دنبال آن هستند

نکته مهم که ما در اینجا می توانیم به آن اشاره کنیم بانک ها ملزم هستند که حداقل 8 درصد دارایی داشته باشند و 13 درصد نیز نرخ بازده این دارایی ها باشد و قبلا با توصیه ای که بانکداری اتحادیه اروپا کرده بود، حداقل سرمایه 9 درصد بود. ما خواهان این هستیم که بانک ها نقدینگی بیش از حد نداشته باشند و ورشکسته نباشند اما این موضوع هزینه برست. اگر ما نقدینگی بالا و ذخیره کافی داشته باشیم کمتر سودآور خواهیم بود و این یکی از سوالاتی است که پاسخ دادن به آن سخت است.

ما درباره بدهی های موجود در اروپا و نیاز بانک های اروپایی صحبت کردیم و در حال حاضر این بانک ها حداقل 460 میلیارد یورو سرمایه لازم دارند و این کافی نیست و همچنین آنها نیازمند قوانین و مقرراتی درباره پذیرش وثیقه برای وام دهی هستند. مثلا در اسپانیا فقط به 175 میلیارد یورو سرمایه احتیاج داریم تا بتوانیم نسبت های نقدینگی خود را حفظ کنیم و حال این سوال مطرح می شود که بانک ها چگونه می توانند این میزان پول را به دست آورند؟

همان طور که می دانید در حال حاضر سرمایه گذاری در اروپا دشوارست و ممکن است افراد بدبین بسیاری به خصوص در بلژیک و اتحادیه اروپا وجود داشته باشند و من نمی دانم که آیا متوجه هستند که این عدد و رقم چه تأثیری در صورت های سود و زیان بانک ها دارد؟

بانکها غیرشفاف عمل می کنند

ما تا زمانی که موافقت همه افراد را در خصوص سودآور بودن بانک ها نداشته باشیم، بانک ها همچنان غیرشفاف عمل می کنند و لذا در حال حاضر در اتحادیه اروپا دو گرایش وجود دارد که یکی افزایش و بسط قوانین و دیگری تغییر ساختارهاست که می تواند باعث احیای بانک های اروپایی شود.

همان طور که می دانید هزینه این کارها برای یک بانک بسیار است و این سیاست ها در یک دوره ای اجرا شده و تا سال 2019 نیز قرار است ادامه پیدا کند. برخی افراد معتقدند قوانین و مقررات هرگز اجرا نخواهد شد و فقط اعلام شده است. هزینه موجود برای بانک ها به اندازه ای بوده است که 10 درصد از سود کاهش یافته است و با این محدودیتی که در حوزه به تملک درآوردن وام های معوقه وجود دارد، بانک ها با مشکل روبرو هستند؛ لذا هرچقدر ما قوانین و مقررات را بیشتر می کنیم سود ، ضرر و صورت های مالی ما آسیب پذیرتر می شود

قوانین بیش از اندازه ای داریم.

من معتقدم قوانین بیش از اندازه ای داریم و از یک طرف کشورهایی در اروپا هستند که به دنبال این قوانین و مقررات هستند و از طرف دیگر کشورهای دیگر به این قوانین توجهی ندارند و این عدم شفافیت به وجود می آورد چون قوانین بسیار زیاد است و به همین دلیل انگیزه ای برای تبعیت بانک ها ایجاد نکرده است. در حال حاضر ما در بانک ها افرادی را داریم که قوانین و مقررات مطالعه می کنند برای اینکه بتوانند احتیاجات خود را در حوزه بانکداری برآورده کنند.

ما تنها با قوانین جهانی مواجه نیستیم بلکه قوانین ملی نیز داریم و این کار ما را سخت تر خواهد کرد.

آمریکایی ها و انگلیسی ها قانونی به نام ویکرز دارند که نوعی کمیسیون مستقل است. دو موضوع در این قانون وجود دارد یکی اینکه در بانک های خرده فروشی این مسائل باید در نظر گرفته شود و فقط مؤدیان مالیاتی مدنظر نیستند و سهامداران نیز در اینجا ملزم می شوند که مسئول ضرر و زیان ها باشند. دومین نکته در قانون ویکرز این است که در تقسیم بندی فعالیت های بانکداری،فعالیت هایی که بانک های خرده فروشی انجام می دهند از طریق سپرده ها تأمین مالی می شود و پس از آن در بانکداری سرمایه گذاری از آن استفاده می شود و قانون ویکرز به عنوان بهره بری بانکی بر آن تأکید می کند.

این مسأله خیلی مهم است چون افراد و نیروهای انسانی محصولاتی می خرند که هیچ اطلاعی از آن ندارند چون در اسپانیا و ایران بدون آنکه واقعیتی را در مورد محصول بدانیم از افراد خواسته می شود که فروش محصولات را افزایش دهند.مثلا در اسپانیا اواق ترجیحی بود که به همه افراد داده می شد و به آنها گفته می شد که هیچ مشکلی نیست و شما اوراق بلند مدت دارید اما محصولی بود که مشتری نمی شناخت و نمی دانست که بانک از آن حمایت می کند یا خیر؟

عدم شناخت مشتری از محصولات بانک

عدم شناخت مشتری از محصولات بانک از جمله مشکلات موجود در قانون ویکرز است که باید آن را بهبود بخشید و درک اینکه ما چه چیزی را می فروشیم بسیار مهم است. بسیاری از مواقع خود بانک ها هم نمی دانند چه محصولات و خدماتی را عرضه می کنند و این منجر به بی اعتمادی مشتری به بانک می شود.این جداسازی باید بین خرده فروشی و سرمایه گذاری بانکی اعمال شود.

در اینجا مشارکت بانک می تواند افزایش پیدا کند و تأثیر خود را بر روی مؤدیان مالیاتی کاهش دهد و ما باید بین این دو فعالیت دیواری داشته باشیم و این کمک می کند که ضرر کاهش پیدا کند.

در اینجا خرده فروشی بانک ها، دارایی ها نقدی،شرکت ها و استقراض های شخصی و وام های بیش از اندازه از بانک ها را مشاهده می کنید که در دفاتر قرار نگرفته است. توصیه هایی از طرف اتحادیه اروپا به بانک ها برای بهبود وضعیتشان داده شده است اما بسیاری از بانک های سرمایه ای و تجاری هنوز آن را تصویب نکرده اند.

بانک ها در گذشته 60 میلیون به نقدینگی و ذخایر خود آسیب وارد کرده اند اما امروز این رقم بین 200 تا 300 میلیون است و این نتیجه آسیب هایی است که بانک و ترازنامه آن بر اثر بدهی به وجود آمده است.

این مسأله باعث ایجاد سیکل معیوب می شود و به همین دلیل بانک ها باید با یکدیگر اتحاد داشته باشند. بانک حاکم بر روی اقتصاد تأثیر می گذارد و بر اثر آن فعالیت بانک های دیگر مختل می شود و مشکلات اجتماعی و اقتصادی ایجاد می شود و یک حلقه معیوب ادامه پیدا می کند.

در اینجا سوال این است که نظارت و میزان آن تا چه اندازه است؟ همه افراد می خواهند که قوانین وجود داشته باشد اما آیا میزان این نظارت به اندازه کافی است یا خیر؟

در اسپانیا بانک مرکزی اروپا و مجموعه ای از قوانین محلی و ملی داریم که آنها نیز نقش نظارتی بر عهده دارند. ما احتیاج به قوانین ساده داریم اما این موضوع به دلیل بوروکراسی زیادی که به وجود می آورد بسیار سخت است و این وضعیت نظارت رضایت بخش نیست.

صنعت بانکداری در آینده کوچکتر خواهد شد

صنعت بانکداری در آینده کوچکتر خواهد شد به دلیل اینکه شما مجددا باید آن ها را به سرمایه تبدیل کنید و اگر نتوانید مجبورید که دارایی های خود را کاهش دهید و بر اثر آن اعتبار کمتر و قیمت در بانک بالاتر می رود و رشد اقتصادی کم و دسترسی به اعتبارات نیز محدودتر خواهد شد.

ما می توانیم موقعیت چالشی و بحران مالی حاضر برای آینده بانک و مشتری را حل کنیم و البته بانک باید در این راستا کوچکتر شود و قیمت اعتبارات هم بالاتر خواهد رفت.

ما باید به بانکداری خرده فروشی برگردیم و معتقدم بانک ها توانسته اند با نرخ بهره بقا پیدا کنند و این بین مشتری و بانک درگیری به وجود آورده است چون بانک ها می خواهند اسپرد را افزایش بدهند. همچنین بانک ها برای بقای خود مشتری مدار شده اند و رضایت مشتری برای آنها بسیار ضروری است و این دلیل موفقیت بعضی بانک ها در اروپاست و این یکی از تغییرات عمده ای است که بحران اقتصادی برای بانک ها به وجود آورده است.

به انتهای بین المللی شدن بانک ها نزدیک شده ایم؟

من نمی توانم بگویم که به انتهای بین المللی شدن بانک ها نزدیک شده ایم اما الان به بحث سهام اقلیت ها در دیگر بانک ها رسیده ایم و ما در اینجا بیشتر از هر زمان احتیاج به الزامات سرمایه ای داریم.

من فکر می کنم اگر بانکی بخواهد بین المللی شود باید تصیمات خود را اجرایی کند که البته هزینه بیشتری برای بانک دربرخواهد داشت. در قانون ما محصولات بانک های خرده فروشی و سرمایه گذاری را می بینیم. بانک های خرده فروشی وام می دهند و سپرده ها را جمع آوری می کنند و خدماتی را نیز به شرکت های کوچک و متوسط ارائه می دهند اما شرکت هایی هم سرمایه گذاری و بیمه مربوط به آن را انجام می دهند.

در کشورهای اروپایی بانک ها ملی شده اند و با مشکلات موجود در اسپانیا برای نجات بانک ها اوراق قابل تبدیل استفاده می شود و 29 هزار میلیون یورو برای بقای بانک ها و مشکلات مستقلات پرداخت شده است. مشکل اصلی ما این است که 40 درصد از منابع اسپانیا در اختیار دولت است و کشورهایی نظیر آلمان و فرانسه هم با این مسأله روبرو هستند. استقلال موسسات مالی به آنها کمک بسیاری می کند و مثلا فرانسه به دلیل استقلال در سیستم بانکی موفق تر عمل می کند. در حقیقت ما نمی دانیم که دولت تا کی بر سیستم های مالی سیطره دارد و هر زمان که دولت با مشکل روبروست،بانک ها هم دچار مشکل می شوند.

نگران قوانین و مقررات هستم

من نگران قوانین و مقررات هستم و ما همیشه دراین باره با بانک ها صحبت می کنیم اما فراموش می کنیم این فعالیت های بانکداری در سایه بسیار روی فعالیت های اصلی بانک تأثیرگذار است و متأسفانه نگرانم که رکود را افزایش دهد. قانون گذاران در حال حاضر دائما برای کنترل بانک ها پیشنهاداتی ارائه می کنند اما فکر می کنم بسیاری از افراد که در تجارت بانکداری هستند،علاقه ای ندارند که بانک ها تحت قوانین و مقررات خاص باشند تا با محدودیت مواجه شوند؛ این هم خوب و هم بدست. من معتقد نیستم که قوانین و مقررات زیادی به بانک ها دیکته شود.

 فکر می کنم ادغام راه حل خوبی است. در اسپانیا ما از دو سال پیش و در ابتدای بحران 45 بانک داشتیم و الان تعداد آن ها به 11 و 10 بانک رسیده است و همه در یکدیگر ادغام شده اند. در سال گذشته من مدیرعامل دویچه بانک را در دانشگاهمان آوردم و ایشان معتقد بودند ظرف چند سال در اروپا ما 4 یا 5 بانک بیشتر نخواهیم داشت و رقابت بین بانک ها افزایش پیدا می کند.

تنها راه موجود این است که ما بتوانیم فعالیت های خود را کارآمد کنیم و بین آنچه که می دهیم و می گیریم توازن ایجاد کنیم و نرخ بهره را مدیریت کنیم اما باید بدانیم که حجم بیشتر به معنای ریسک بیشتر است. به یاد داشته باشیم که در دوره هایی که دیدگاه مثبتی وجود دارد نباید خطر کرد و باید آرام بود و حل این مسأله ساده نیست.

نتیجه گیری:

با توجه به تحقیقاتی که انجام دادم نیاز اول سیستم بانکی احیای شهرت از دست رفته است. دوم: قوانین و مقررات موجود دست و پاگیر است و ما باید آن ها را اصلاح و دارایی ها را مجددا ساماندهی کنیم و این یک نیاز اساسی برای بانک هاست. ما در عین حال باید بتوانیم شفافیت را در توزیع محصول خود بهبود ببخشیم و دانش بهتری درباره آن وجود داشته باشد.

باید بحران اقتصادی و اجتماعی را بهبود ببخشیم و لازم به ذکر است که نرخ بیکاری در اسپانیا بیش از 20 درصد است.

صنعت بانکداری باید ظرفیت مازاد خود را در تکنولوژی افزایش دهد و بیشتر شدن تعداد شعب بدون هوشمندی تکنولوژی بی فایده است.

ما باید به اصول اساسی و بنیادینی که نظام بانکداری بر اساس آن شکل گرفته است بازگردیم و این اصول احترام به جامعه،مشتریان و حمایت مالی از جامعه و اخلاقی بودن است. ما نیازمندیم که کارامدی خود را بهبود ببخشیم و سطح آموزش کارمندان خود را ارتقا دهیم و نظارت شرکتی را گسترش دهیم. باید بیشتر بر روی مشتری تمرکز کنیم تا محصول و مشتری مداری بسیار مهم است.

وابستگی نهادهای مالی به دولت می تواند بر روی نظام اقتصادی تأثیر منفی بگذارد. شکست نظام مالی اسپانیا به دلیل وابستگی به دولت و سیاسی کاری بانک هاست که متأسفانه به بانک ها آسیب زده است و نباید تأثیر سیاسی باعث مختل شدن فعالیت بانک شود.

مدیر عامل بانک بارکلیز آقای دیاموند در مقاله ای به این اشاره کرده اند که ما به یک الگوی ذهنی خاضع و صبور احتیاج داریم و باید افرادی را در بانک داشته باشیم که صبور باشند و به همکاران خود کمک می کنند.

در نظام بانکداری پایه اصلی شهرت و اعتماد مشتری و احترام به جامعه است و اگر این را از دست بدهیم، اعتماد و زندگی بانک با مخاطره روبرو می شود.

در نهایت اینکه رکود اقتصادی این اقدامات به نظام مالی کمک بسیاری خواهد کرد.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

6  +  1  =