گزیده سرمقاله روزنامه‌های صبح امروز

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند که برخی از آنها در زیر می‌آید.

کیهان:پازل دشمن و پیله توهم!

«پازل دشمن و پیله توهم!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسام الدین برومند است که در آن می خوانید؛این روزها توجهات افکار عمومی و مردم به «انتخابات» معطوف شده است. روز گذشته گمانه ها و احتمال ها درباره اینکه چه کسی نامزد می شود، چه کسی نامزد نمی شود به پایان رسید. 5 روز مهلت بود تا هر کسی که می خواهد داوطلب انتخابات ریاست جمهوری بشود به ستاد انتخابات کشور بیاید و ثبت نام نماید.

اکنون با اتمام ثبت نام نامزدهای انتخابات، بازار انتخابات داغ شده و البته این گام نخست این میدان حساس و خطیر است. ناگفته پیداست مانند همه کشورهایی که «انتخابات» در آنجا وجود دارد و مردم باید پای صندوق های رأی بروند تا اداره کشور را به فرد منتخب بسپارند؛ صلاحیت نامزدها باید طبق قانون احراز شود.

از آنجایی که انتخابات ریاست جمهوری نسبت به دیگر انتخابات ها مانند انتخابات مجلس یا شوراها از حساسیت بیشتری برخوردار است و فرد منتخب، «رئیس جمهور» یک کشور خواهد بود؛ موضوع احراز صلاحیت یک شخص و انطباق مختصات او با ویژگی های قانونی و لازم برای ریاست جمهوری، اهمیت بیشتری می یابد.

در جمهوری اسلامی نیز این مسئله بصورت دقیق و عمیق مورد توجه قانون اساسی قرار گرفته است و این قانون به صراحت ویژگی های رئیس جمهور را مشخص کرده و در نهایت احراز صلاحیت یک شخص برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری بر عهده شورای نگهبان است.

البته این مسئولیت و وظیفه شورای نگهبان در ذیل مقوله «نظارت بر انتخابات» است که طبق قوانین موضوعه این نظارت عام، استصوابی و در تمام مراحل انتخابات است.

بنابراین جای کمترین تردیدی وجود ندارد که احراز صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری یک مسئله قانونی، عقلی و عرفی در تمامی کشورهای دنیاست و هیچ کشوری- حتی یک کشور- وجود ندارد که سیستم انتخابات و رأی مردم را پذیرفته باشد ولی برای کاندیداها و نامزدها شرایط و مشخصاتی را قائل نشده باشد.

در کشور ما موضوع تأیید و یا رد صلاحیت ها هر چند یک موضوع روشن و بدون ابهام است و دایره آن را «قانون» معین می کند ولی همواره دستمایه تحرکات رسانه ای دشمنان بیرونی و سوژه های ژورنالیستی برخی از دنباله های داخلی آنها قرار می گیرد.

این در حالی است که طبق موازین قانونی بررسی صلاحیت ها در انتخابات مبتنی بر ظرایف و دقایق حقوقی است. به قول حقوقدانان بررسی صلاحیت ها حول سه محور است؛ 1- احراز صلاحیت 2- عدم احراز صلاحیت و 3- احراز عدم صلاحیت در حالت اول، ویژگی های قانونی و لازم نامزدها برای کاندیداتوری احراز شده و بر صلاحیت نامزد یا نامزدهای مورد بررسی، مهر تأیید می خورد.

در حالت دوم صلاحیت نامزدها، نفیاً و اثباتاً احراز نشده است.
و بالاخره در حالت سوم، نامزدها صلاحیت شان برای مشخصاً کاندیداتوری در انتخابات مثلا ریاست جمهوری احراز نشده و البته این بدان معنی نیست که شخص مزبور برای تصدی در مناصب و سمت های دیگری صلاحیت نداشته باشد.

بدون شک این حساسیت ها و دقایق حقوقی برای آن است که قانون گذار نسبت به «حقوق مردم» بسیار حساس بوده و نمی خواهد خلایی وجود داشته باشد تا خدای ناکرده شخصی بدون ویژگی های قانونی و شایستگی برای سمت مهمی همچون ریاست جمهوری، انتخاب کنندگان را بفریبد.

بنابراین به عبارت ساده کارکرد اصلی شورای نگهبان، «خدمت به مردم» است و تلاش می کند تا با احراز صلاحیت ها کسانی را در منظر آرای مردم قرار دهد که از صلاحیت های قانونی برخوردارند.

نکته ای که در این میان مورد دقت و توجه یادداشت پیش روی است تحرکات و تلاش های توطئه آمیزی است که جریاناتی می کوشند خدمت بزرگ شورای نگهبان را در صیانت از ویژگی های قانونی نامزدها، زیر سؤال ببرند.

از مدت ها قبل و چندین ماه مانده به انتخابات 24 خرداد 92، شواهد و قرائنی حاکی از آن است که در آستانه انتخابات، هجمه و حمله به شورای نگهبان در دستور کار قرار می گیرد.
اینکه این روزها و در فاصله یک ماه به انتخابات ریاست جمهوری سازهایی کوک شده تا شورای نگهبان را به اصطلاح مورد تخطئه قرار بدهند در این پازل می گنجد.

ابتدا اجازه بدهید که موضوع مورد بحث را از کمی قبل تر مورد رصد و واکاوی قرار بدهیم تا به تحرکات و سناریوهای این روزهای جریان هایی برسیم که به خیال خودشان چه خواب هایی برای نظام دیده اند ولی زهی خیال باطل!

موضوع به اواخر سال قبل بازمی گردد که به یکباره سناریویی با عنوان «انتخابات آزاد» در گستره وسیع رسانه ای و مجازی پیش کشیده شد.

این شعار -انتخابات آزاد- هر چند پرطمطراق و جذاب بود ولی این ترفند از همان ابتدا با بصیرت مردم روبرو شد و ناکام ماند.

رهبر معظم انقلاب با تاکید بر این که تمامی انتخابات ها در جمهوری اسلامی آزاد بوده و تمامی سلایق و جریان های سیاسی در انتخابات های گذشته شرکت داشته اند؛ از اغراض شوم دشمن در طرح این شعار پرده برداشتند و به کسانی که خواسته یا ناخواسته در این چارچوب حرکت می کنند تاکید کردند: «مبادا دچار غفلت شوید و جدول موردنظر دشمن را پر کنید.»
گفتنی است؛ جریان ضدانقلاب و اپوزیسیون ورشکسته خارج نشین، ناشیانه با طرح موضوع «انتخابات آزاد»، این سناریو را به محاق بردند.

یکی از ضد انقلابیون فراری که ارتباط خود با موساد را انکار نمی کند در توضیح «انتخابات آزاد» که شبکه های ماهواره ای آن را با ذوق و شوق پخش می کردند می گوید؛ «انتخابات آزاد یعنی اینکه شورای نگهبان وجود نداشته باشد.» !

این رونمایی ضد انقلاب و مخالفان جمهوری اسلامی از «انتخابات آزاد» بعد مورد توجه دشمنان نشان دار کشورمان نیز قرار گرفت. طرفه آن که احمد شهید گزارشگر به اصطلاح حقوق بشر در امور ایران سال گذشته در گزارشی که یک رونویسی تمام عیار از روی دست ضد انقلاب بود به موضوع «انتخابات آزاد»! نیز اشاره می کند.

در همین رابطه، سنای آمریکا هم در آنچه که اعمال تحریم های جدید علیه ایران نام می نهد به سناریوی «انتخابات آزاد»! چنگ می زند. در ادامه این خط، این روزها جریاناتی هجمه به شورای نگهبان را در شرایطی که هنوز روند تایید صلاحیت نامزدها به انجام نرسیده است کلید زده اند.

آیا این هماهنگی و همخوانی با مواضع ضد انقلاب و دشمن تصادفی است؟ هدف از موج جدید حمله به شورای نگهبان برای چیست؟ چه جریاناتی این خط- و نه خطا- را دنبال می کنند؟

از یکسو جماعتی که در فتنه 88 نقش داشتند این روزها در ادعایی گزاف شورای نگهبان را مقصر اعلام می کنند؛ یکی این سخن موهن را به زبان می آورد که؛ «شورای نگهبان رفتارهای غیرقانونی را تغییر بدهد»، دیگری گستاخانه تر و بدون منطق حقوقی ادعا می کند؛ «شورای نگهبان در سال 88 بازی را به آتش کشاند»! و بلافاصله رسانه های زنجیره ای ضد انقلاب به استقبال این ادعاهای واهی می روند!

از سوی دیگر، جماعت دیگری مدتهاست به تصریح و به تلویح تلاش می کند جایگاه شورای نگهبان را تحت الشعاع، شلتاق کاری ها و هیاهوهای خود قرار دهد.

آشکارا معلوم است که این پروژه مشترک «فتنه» و «انحراف» است که تخریب و به اصطلاح مسئله دار کردن شورای نگهبان را در فضای رسانه ای و مجازی در پی گرفته است اما بدبختی دو جماعت یاد شده که نقاط مشترک زیادی دارند این است که قادر نیستند این ادعاهای پوچ علیه شورای نگهبان را به افکار عمومی بکشانند؛ چون مردم می دانند که وظایف حقوقی شورای نگهبان در راستای تضمین حقوق آنهاست و هجمه ها علیه این شورا، سیاسی و خیانت به حقوق مردم است. بیش از 30 انتخابات گذشته حقیقت ماجرا را گواهی می دهد و حال اگر جماعتی کورند و نمی بینند در پیله توهم خودشان باشند تا سیلی بزرگ ملت در 24 خرداد آنها را بیدار نماید. آن روز نزدیک است، نیست؟

خراسان:ضرورت جهانی شدن گفتمان اسلامی درباره زن

«ضرورت جهانی شدن گفتمان اسلامی درباره زن»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی یاراحمدی خراسانی است که در آن می خوانید؛روز گذشته صدها نفر از بانوان فعال در بخش های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. در این دیدار ایشان با تأکید بر لزوم طرح گفتمان اسلامی در مورد زن به صورت تهاجمی و طلبکارانه در عرصه بین المللی، «تقویت نهاد خانواده» و «احترام و تکریم زن در محیط خانه» را دو نیاز مهم و فوری جامعه دانستند. براین اساس چرایی طرح دو ویژگی "تهاجمی و طلبکارانه" در گفتمان اسلامی درباره زن مسأله ای است که ذهن را مشغول می سازد. همواره یکی از نکاتی که تفکر غرب به عنوان محدودیت های زنان در شریعت اسلام مطرح می نماید مقید نمودن زن در چارچوبِ یک سری قوانین شرعی از جمله حجاب است.

مقوله ای که بعضاً بدون درک حکمت و فلسفه آن دستاویز تبلیغات ناجوانمردانه بر ضد اسلام و خدشه دار کردن نگاه متعالی این مکتب آسمانی به زن می شود. به بیان دیگر تبلیغات گسترده تفکر غربی و لائیک در مورد زن(که بیشتر با نگاه مادی و اومانیسم همراه است) باعث گردیده که آن ها به ناحق در کرسی دفاع از حقوق زنان بنشینند و تفکر متعالی اسلام که مبتنی بر آموزه های وحیانی، فطری و نیازهای واقعی انسان است را به حسابِ خود در مقام انفعال قرار دهند. لذا ضرورت دارد گفتمان اسلامی درباره زن، با قدرت و هجمه مناسب، نگاه "ابزاری، حساب شده و سیاسی" غرب را که مبتنی بر دو بخش اصلی "مرد واره کردن زن و التذاذ جنسی مرد از زن" می باشد را به محاق برده و با روشن نمودن ضمیر انسان های پاک نهاد در سراسر جهان، نگاه اسلامی به زنها را که همراستا با فطرت انسانهاست در عرصه بین الملل نشر داده و به سمع انسان های آزاده برساند تا ژست روشنفکری و جعلی تفکر غربی در این زمینه را رسوا نماید. برای تحقق این امر چند نکته زیر باید مورد توجه قرار گیرد:

– باید مهمترین شاخص های ناصحیح، غیرانسانی و غیراخلاقی تفکر مادی نسبت به زن شناسایی گردد و با ارائه نقد و نظرهای منطقی، علمی و عقلی در مقابل آن(خصوصاًدر باب ایده های فمینیستی) در گستره وسیع بین المللی به تنویر افکار پرداخت.

– ضروری است با بهره گیری از آموزه های اسلامی مهمترین نارسایی های گفتمان غرب درباره زن را روشن ساخت. به عنوان مثال؛ "در غربِ مسیحی پرهیز از زن یک اصل بود و قدرت جنسی انسان ها ـ مطابق آرمان مسیحی ـ صرفاً برای توالد و تکثیر نسل، مشروعیت داشت و نه برای الفت و التذاذ" که این موارد می تواند ابزار مناسبی برای برهم زدن ژست حق به جانب مادیون غربی باشد.

– برای گفتمان سازی اسلامی درباره زنان باید ابتدا بر اساس فطرت انسان ها جایگاه زن در محیط خانواده و جامعه بازتعریف گردد. زن به عنوان نمادی از قدرت خداوند در آفرینش است که محمل پرورش خلیفة ا… است نه موجودی که ابزاری برای تولید مثل و تداوم نسل باشد. این دو مقوله با هم به طور کلی متفاوت هستند فرهنگی که به زنان به دید دستگاه تولید مثل و رفع نیازهای جنسی نگاه می کند به محض رسیدن به این هدف زن را دور می اندازد و به او فقط به چشم یک ابزار نگاه می کند به همین منظور ارتقا و پیشرفتی را نمی تواند برای وی متصور شود چرا که جسم زن و آن هم تنها در بعد جنسی و زایشی برای جامعه مهم است نه پیشرفت و تعالی روحی و اجتماعی زن که منجر به ارتقای جامعه و تشکیل خانواده های سالم می گردد.

– از جمله نهادهایی که در رابطه با ترویج گفتمان اسلامی درباره زن و ارائه الگوی بانوی مسلمان به جامعه جهانی نقش دارد صداوسیماست. متاسفانه علی رغم بستر مناسبی که در قالب شبکه های بین المللی(خصوصاً آی فیلم و پرس تی وی) بوجود آمده است در صداوسیما به درستی درباره الگوی بانوان اسلامی اطلاع رسانی نمی شود و رنگ و بوی غربی بیشتر به چشم می خورد.

سخن پایانی این که در برابر گفتمان غربی که بدون توجه به شرایط جسمی، روحی، فیزیکی و جنسی – درنگاهی خوشبینانه- به دنبال برابری حقوق زن و مرد( ونه عدالت حقوق) است گفتمان اسلامی درباره زن ارائه می شود که در تئوری و عمل به زن احترام گذاشته و کرامت می بخشد. که نمود عملی آن تا بدانجاست که وجود شریف پیامبر اعظم(ص) دستان دختر بزرگوارش را که نمونه یک انسان کامل و بزرگترینِ زنانِ عالم است می بوسد. بوسه ای که بنا به تعبیر مقام معظم رهبری اگر حمل بر یک معنای عاطفی شود غلط و خیلی حقیر است. این یک چیز دیگر و یک معنای دیگری است؛ این، نگرش اسلام به زن است؛ که باید سراغ آن رفت. لذا باید با درک و باور نگاه عمیق اسلام به زن در جایگاه فعال و تهاجمی نشست و حقوق از دست رفته و کرامت پامال شده زن توسط تفکر غربی را از جامعه بشری مطالبه نمود. که برای تحقق این مهم باید در بستر قوانین، خلقیات و سنت ها، شرایط به گونه ای فراهم شود که زنان در سطوح مختلف معاشرتی، جنسی، فکری و خانوادگی دچار ستم زدگی نباشند که مهمترین پیش نیاز آن «تقویت نهاد خانواده» و «تکریم و احترام زنان در خانه» در زندگی بشر است.

جمهوری اسلامی:شرایط حماسه سیاسی

«شرایط حماسه سیاسی»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛دیروز، ثبت نام داوطلبان شرکت در رقابت انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری به پایان رسید و اکنون نوبت شورای نگهبان است که به وظیفه قانونی خود در زمینه بررسی صلاحیت داوطلبان عمل نماید. علاوه بر شورای نگهبان، نهادهای دیگری نیز هستند که از امروز تا 24 خرداد که روز رأی گیری است و تا پایان شمارش آراء و اعلام نتایج نهائی، وظایف مهمی در زمینه برگزاری سالم انتخابات، حفظ امنیت و صیانت از آراء مردم برعهده دارند.

درباره این انتخابات با توجه به شرایط خاص کشور و ترکیب بی سابقه داوطلبان ریاست جمهوری، چند نکته مهم باید مورد توجه قرار گیرند که از این قرارند:
1- ترکیب خاص داوطلبان ریاست جمهوری که شامل جناح ها، سلایق و گرایش های سیاسی متنوعی است، برگزاری انتخابات پرشوری را نوید می دهد که اگر تمام مراحل آن در چارچوب قانون به پیش برود، قطعاً از مصادیق "حماسه سیاسی" خواهد بود، یکی از دو عنوانی که رهبر معظم انقلاب برای سال جاری اعلام کرده اند. برای ایران با توجه به شرایط خاصی که اکنون دارد و برای شرایط حساس منطقه که در آتش تفرقه و انواع فتنه های قومی و مذهبی می سوزد، انتخاباتی پرشور، سالم و برخوردار از برجستگی های مردمی اکنون یک ضرورت است. نیاز ایران به حماسه سیاسی را می توان از همین شرایط خاص درک کرد و همه باید برای تحقق این حماسه که در انتخابات ریاست جمهوری تجلی می یابد کمک نمایند.

2- یکی از ویژگی های انتخابات ریاست جمهوری یازدهم اینست که در مرحله ثبت نام داوطلبان نیز "حضور حداکثری" رخ داده است! علاوه بر افراد معمولی که در هر انتخاباتی صدها نفر از آنها ثبت نام می کنند و طبعاً همگی در همان مراحل اولیه رد صلاحیت می شوند، در این انتخابات، ده ها نفر از افراد سرشناس و نیمه سرشناس و کمی تا اندکی سرشناس هم ثبت نام کرده اند. این اقدام بی سابقه، ممکن است نشان دهنده وجود برنامه خاصی از ناحیه محافلی باشد که درصدد هستند اهدافی را با شیوه چراغ خاموش به پیش ببرند. نگاه خوشبینانه به این واقعه نیز می تواند این باشد که افراد مختلف با سلائق متنوع برای هرچه پرشورتر ساختن صحنه انتخابات به صحنه آمده اند. با قطع نظر از اینکه کدامیک از این دو گمانه صحیح است، آنچه اهمیت دارد و مورد نیاز کشور می باشد اینست که انتخابات با حضور حداکثری مردم برگزار شود و برای چنین رویدادی، همه باید در چارچوب قانون حرکت کنند.

3- درست در همین نقطه است که نوبت به شورای نگهبان قانون اساسی می رسد. وظیفه قانونی شورای نگهبان فقط در بررسی صلاحیت ها خلاصه نمی شود، بلکه نظارت کامل بر مراحل مختلف انتخابات به ویژه رعایت مقررات قانونی توسط داوطلبان و صیانت از آراء مردم نیز از فرازهای بسیار مهم وظایف شورای نگهبان در هر انتخاباتی است.

انتخابات ریاست جمهوری به دلیل اهمیت خاصی که منصب ریاست جمهوری دارد، این وظایف را برجسته تر می کند و البته انتخابات ریاست جمهوری امسال به دلیل حساسیت ها و ویژگی های منحصر به فردی که دارد این اهمیت را دو چندان می نماید. در این مسیر پراهمیت و پرحساسیت، مردم و خواه داوطلبان احراز ریاست جمهوری نیز باید به شورای نگهبان کمک کنند. به شورای نگهبان به خاطر تأیید صلاحیت بعضی افراد و تأیید نکردن صلاحیت بعضی افراد دیگر ایرادهائی وارد می کنند که ممکن است بعضی از آنها صحیح و بعضی دیگر ناصحیح باشند.

اعضاء محترم شورای نگهبان بدون آنکه تحت تأثیر القائات قرار بگیرند خوب است تصمیمات خود را مورد بازبینی قرار دهند و با توجه به واقعیت هائی که در جامعه در اثر عملکردها مشهود است، در شیوه برخورد با موضوع بررسی صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری تجدیدنظر نمایند. اعتبار و آبروی شورای نگهبان اعتبار و آبروی نظام است و طبیعی است که خود اعضاء محترم این شورا بیش از دیگران در حفاظت از این اعتبار و آبرو مؤثرند. این شورا می تواند با عملکرد دقیق و منطبق بر قانون، از جایگاه خود در جامعه حفاظت و آن را تقویت نماید. توجه به این نکته مهم است که هر کسی را نمی توان "رجل سیاسی" یا "رجل مذهبی" دانست.

4- ایران، اکنون با عنوان "جمهوری اسلامی" در جهان شناخته می شود. شهروندان چنین جامعه ای به دلیل انتساب به اسلام باید سرآمد اخلاق و عمل به قانون باشند. انتخابات، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری و بالأخص انتخابات امسال، باید مظهر اخلاق و قانون باشد. انتظار داشتن رعایت اخلاق و قانون از مردم فقط درصورتی صحیح است که ارگان ها و نهادهائی که مسئولیت ترویج اخلاق و حفاظت از حریم قانون را دارند در بالاترین سطح به وظایف قانونی خود عمل کنند. انتخابات ریاست جمهوری آینده هنگامی می تواند "حماسه سیاسی" باشد که مردم و مسئولان متفقاً به قانون پای بندی نشان بدهند و با تضمین سلامت انتخابات و اخلاقی ساختن جامعه، ایران را در جهان سرافراز نمایند.

رسالت:رئیس جمهور مدیر و مدبر کیست؟

«رئیس جمهور مدیر و مدبر کیست؟»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن می خوانید؛براساس اصل 115 رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد.

 ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور. از میان شرایط فوق، شرط "مدیر" و "مدبر" بودن فوق العاده مهم است. به طوری که اخیرا سخنگوی شورای نگهبان ضرورت احراز آن را از سوی نهاد شورای نگهبان در این دوره با اهمیت توصیف کرده است.

کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان گفته است ممکن است شورای نگهبان از نامزدها بخواهد برنامه هایشان را هم جزء مدارکشان ارائه دهند.

 او گفته است: ما نیازمند ملاک هایی برای ملموس تر شدن سنجش معیارهایی چون مدیر و مدبر بودن هستیم. فصل نهم قانون اساسی اختصاص به مبحث ریاست جمهوری و وزرا دارد. در این فصل جایگاه رئیس جمهور توصیف شده و وظایف او دقیق احصا شده است.

یکی از وظایف و مسئولیت های کلیدی رئیس جمهور که مستقیما به عهده دارد؛ "مسئولیت امور برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی کشور" وفق اصل 126 قانون اساسی است. لذا مفهوم  و مصداق "مدیر" یا "مدبر" بودن در این عرصه خود را نشان می دهد. بر این اساس قانون اساسی در اصل 52 وظیفه "تسلیم" بودجه کل کشور به مجلس برای تصویب را به عهده دولت نهاده است. تلقی روسای دولت ها و نمایندگان مجلس در همه ادوار گذشته از کلمه تسلیم و نیز واژه دولت این بوده که رئیس جمهور در یک بازه زمانی که قانون تعیین کرده است به مجلس می آ ید و ضمن تبیین و تشریح اعداد و ارقام بودجه آن را "تسلیم" مجلس می کند. برای تسلیم ذات به موقع بودن مترتب است که متاسفانه نه امسال و نه در دو سال گذشته این فرصت به موقع بودن تسلیم صورت نگرفت و ظاهرا گفته شده که لزومی ندارد رئیس جمهور برای تسلیم بودجه به مجلس بیاید. البته باید رئیس جمهور از باب احترام به قانون اساسی خواستار تفسیر اصول 52 و 126 قانون اساسی از شورای نگهبان می شد و حضور روسای جمهور ادوار گذشته و خود او در مجلس را به هنگام تسلیم بودجه براساس تفسیر به رای تخطئه نمی کرد شورای نگهبان در احراز صلاحیت نامزدها در خصوص شرط مدیر و مدبر بودن، با این فرض که قرار است نامزد مورد نظر مسئولیت مستقیم "امور برنامه و بودجه" و "امور اداری و استخدامی کشور" را به عهده گیرد، باید سوابق او را در مسئولیت های اداری و مالی مورد مداقه قرار دهد. بدون شک هر یک از نامزدهای مطرح یک دوره مدیریت در یک نهاد دولتی را تجربه کرده اند که عمدتا برخی در راس یک دستگاه اجرایی بوده اند. براساس قانون کسی که در راس یک دستگاه اجرایی قرار دارد عالی ترین مقام مسئول آن دستگاه می باشد که مسئولیت تشخیص، تعهد و تسجیل خرج را بر عهده دارد و در برابر نهادهای ناظر در مورد هزینه کرد هرگونه اعتباری باید پاسخگو باشد.

نهادهای ناظر مانند دیوان محاسبات، سازمان بازرسی کل کشور و نیز سازمان حسابرسی کل کشور می توانند سوابق این مدیران در حسن و قبح تدبیر در مدیریت دستگاه را هم به لحاظ اداری و هم به لحاظ مالی به شورای نگهبان ارائه دهند تا فقها و حقوقدانان شورای نگهبان براساس این گونه گزارشات رسمی مراجع صالحه، در دادن نظریه "احراز" مستند حرف بزنند. اینکه روسای جمهور گذشته هیچ تمهیدی برای تحول در نظام اداری کشور و کارآمد کردن آنها در پاسخگویی به مطالبات مردم و ارباب رجوع نداشته اند نشان می دهد که در این مورد هم وقت زیادی نگذاشته اند و هم در مورد حسن انجام این مسئولیت که مستقیما به عهده آنان بوده اندیشه نکرده اند نتیجه اینکه ما اکنون مبتلا به یک نظام اداری "فشل" هستیم که هیچ یک از نامزدهای فعلی و روسای جمهوری قبلی در آن تردید ندارند و به عنوان چالش برای برون رفت از آن نیز طرح و برنامه ای ندارند و دولت فعلی فرصت هشت ساله را به تهدید تبدیل کرده است. در خصوص مسئولیت امور برنامه و بودجه هم که اکنون در دولت فعلی در نهاد اداری "معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور" به آن عمل می شود با انحلال سازمان برنامه و بودجه یک ساختار ویران شد اما نهادی که جای آن را بگیرد و وظایف محوله را دقیق انجام دهد شکل نگرفت به همین دلیل رئیس جمهور همیشه از برنامه زمانبندی شده تسلیم لایحه بودجه به مجلس عقب بود. جالب اینجاست همان کسانی که بودجه را طی سه دهه گذشته می نوشتند همان ها در نهاد جدید همین مسئولیت را انجام می دهند!
رئیس جمهور برای ارائه لایحه بودجه به چند موضوع مهم باید توجه کند.

1- اصول مربوط به برنامه و بودجه در قانون اساسی
2- چشم انداز برنامه بیست ساله در جمهوری اسلامی
3- قانون برنامه پنجساله
4- قانون برنامه و بودجه
5- قانون محاسبات عمومی که اصول بودجه ریزی و بودجه بندی و مبانی حقوقی، مالی ومحاسباتی حاکم بر آن را کاملا توضیح داده است.

عدم اعتنا به شرط "مدیر" و "مدبر" بودن در احراز صلاحیت روسای جمهور باعث شد طی سه دهه گذشته تمامی لوایح بودجه تقدیمی به مجلس با اشکالاتی چون نقض قانون اساسی و قوانین مربوط روبه رو شود در مجلس برای رفع این اشکالات آن قدر عناوین، ارقام و احکام موضوعات لایحه بودجه را تغییر می دادند که بودجه از صورت "لایحه" در می آمد و شکل "طرح" را به خود می گرفت.

همان اشتباهات ساختاری و همین ایرادات ماهوی که در دولت در تدوین بودجه مطرح بود در تصویب مجلس به گونه ای دیگر تکرار می شد. نهایتا شورای نگهبان در دقیقه 90 پایان سال الزاما نمی توانست قانون بودجه را رد کند بویژه آنکه بررسی بودجه به دلیل عدم رعایت برنامه زمانبندی شده به اردیبهشت و خرداد سال بعد موکول می گردید.

رئیس دولت آینده باید در مقام یک مجری قانون – نه یک فیلسوف و نظریه پرداز- در چارچوب قانون حدود و اختیارات رئیس جمهور مصوب سال 65 عمل کند و اهتمام لازم را به وظایف ذاتی خود در "اداره امور برنامه و بودجه" و نیز "امور اداری و استخدامی کشور"  معطوف دارد چرا که برای ایفای دیگر مسئولیت ها در مورد سیاست داخلی و خارجی دیگر نهادها هستند که رئیس جمهور را یاری می رسانند.در حقیقت مسئولیت رفاه مردم و کارآمدی نظام در پاسخگویی به نیازهای معیشتی مردم مستقیما بر عهده رئیس جمهور است و او باید به نظام و مردم و بویژه مجلس در این مورد پاسخگو باشد با توجه به مراتب فوق رئیس جمهور مدیر و مدبر کسی است که بودجه را بدون کسری ببندد تا مجبور نشود برای جبران کسری، پول بدون پشتوانه چاپ کند و یا به استقراض روی آورد و ارزش پول ملی را هر سال بیش از سال گذشته فروکاهد.

رئیس جمهور مدیر و مدبر کسی است که در برآورد هزینه ها و پیش بینی درآمدها دقیق عمل کند و در صیانت از بیت المال مسلمین کاهلی از خود نشان ندهد. رئیس جمهور مدیر و مدبر کسی است که اوضاع ادارات را طوری سامان دهد که هر کس به ادارات دولتی مراجعه می کند مشکل او حل شود و از ته دل کارآمدی، مدیر و مدبر بودن رئیس جمهور را تحسین کند.

سیاست روز:جلوی قانون شکنی را هم اکنون باید گرفت

«جلوی قانون شکنی را هم اکنون باید گرفت»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید؛پایان ثبت نام نامزدهای ریاست جمهوری با قانون شکنی دیگری همراه بود. آن هم از سوی دولت. هر اتفاقی پیش بینی می شد الا این که آقای احمدی نژاد در کسوت ریاست جمهوری به همراه آقای مشایی برای ثبت نام به ستاد انتخابات وزارت کشور رفتند و آن گونه که در خبرها و تصاویر دیده شد به تبلیغ نامزد مورد حمایت خود پرداخت.

در آخرین روزهای دولت دهم این توقع و انتظار از آقای احمدی نژاد می رود که بیشتر در اندیشه سرو سامان دادن به اوضاع اقتصادی و معیشت مردم باشد تا این که در اندیشه به دست گرفتن قدرت در دولت آینده.

مردم که این صحنه ها و خبرها را دیدند و خواندند چه برداشتی از این عملکرد خواهند داشت؟ آیا به صرف این که رئیس جمهور بگوید من امروز در مرخصی هستم، شائبه تبلیغاتی بودن این رفتار بر طرف خواهد شد؟

دولت آقای احمدی نژاد همواره از فشارها و نقص قانون و کم بودن اختیارات ریاست جمهوری سخن گفته است،اگر چنین است اصرار رئیس جمهوری برای به کرسی نشاندن فرد مورد نظر و حمایتش برای چیست؟

حضور این همه افراد وابسته به دولت برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم چه توجیهی و چه هدفی در پی دارد؟

آیا دولت با این رفتارها انتظار خلق حماسه سیاسی آن هم به نفع خود را دارد؟
همه این پرسش ها نیازمند پاسخ از سوی دولت است.

اکنون با شرایطی که در معادلات انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفته است رقابت میان نامزد دولت،نامزد اصولگرایان و هاشمی رفسنجانی است.

هاشمی رفسنجانی گرچه با حمایت اصلاح طلبان همراه است اما هنوز در باره تمایل و گرایش به طیف سیاسی را نشان نداده است.

در صورت تایید صلاحیت گزینه های مورد نظر که البته بابت برخی از آنها چانه زنی ها و چالش هایی هم درست شد،اصولگرایان قطعا از نامزد دولت حمایت نخواهند کرد و تجربه سال 84 را برای خود رقم نخواهند زد. اصلاح طلبان هم همینطور. آنها تا پیش از آْمدن آقای هاشمی چندین نامزد را برای ثبت نام به ستاد انتخابات فرستادند و پس از آمدن هاشمی انصراف ها هم آغاز شد.

اصلاح طلبان از همان ابتدا قصد داشتند تا هاشمی را مصادره کنند که به نظر می رسد در این سیاست به دستاوردهایی هم رسیده باشند.البته اگر به طور تمام و کمالا اتفاق بیفتد هاشمی رفسنجانی ضربه خواهد خورد.

اما اصولگرایان؛آنها باید در این زمینه با محاسبه دقیق و کامل وارد شوند.همه نظریه ها و فرضیه ها را باید در نظر داشته باشند آنگاه تصمیم نهایی را بگیرند.

در سال 84 اصولگرایان از هاشمی رفسنجانی حمایت نکردند اما شاید این بار بتوانند به یک توافقی در این زمینه برسند و آقای هاشمی را با خود همراه سازند و از مصادره او توسط اصلاح طلبان جلوگیری کنند.

همه این موضوعات به تایید یا رد صلاحیت نامزدها از سوی شورای نگهبان بستگی دارد.
اگر شورای نگهبان یکی از نامزدهای مورد نظر را رد صلاحیت کند باز هم معادلات انتخاباتی به هم خواهد خورد.

اما باز هم تنها نکته مهم در باره انتخابات ریاست جمهوری همان سخن و تاکید رهبر معظم انقلاب است که فقط قانون را ملاک قرار دهید.

اکنون نهادها و و سازمان هایی که در زمینه اجرا و صیانت از قانون تلاش می کنند وظیفه آنها از هر زمان دیگری حساس تر و سنگین تر شده است. از هم اکنون باید جلوی قانون شکنی و قانون گریزی توسط هر فرد و شخصیتی گرفته شود که فردا دیر است.

تهران امروز:خدایا تو بر عهد امید ما شاهد باش

«خدایا تو بر عهد امید ما شاهد باش»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم سیدجواد سیدپور است که در آن می خوانید؛خدایا تو شاهدی؛ تو شاهدی وقتی مردان این دیار که پرچم اسلام تو را بر افراشتند و با تکیه به تو و ایمان به وعده ات، با شیطان زمان خویش درآویختند چگونه جنود ابلیس بر آنان تاختند و چطور فرزندان این خاک با توکل به تو و در راه تو، داو اول را به نقد جان زدند و شهد شیرین شهادت نوشیدند تا ایران ما همچنان اسلامی باشد و بماند.

خدایا تو شاهدی؛ تو شاهدی چگونه نسلی که از پی ندای خمینی کبیر(ره) برخاستند و دعوت او را که خواسته تو بود لبیک گفتند و در راه تو از جان شیرین گذشتند و پس از او، دل به مهر خلف صالحش بستند و با او، چونان نایب بر حق صاحب الزمان والعصر پیمان ابدی بستند،سرمایه ای به جز امید و ایمان به تو نداشته و ندارند.

و خدایا تو اکنون شاهد باش؛ شاهد باش فرزندی از همان نسل،فردی بازمانده از همان قافله اساطیری که اکنون در پیش تو میهمانند و از خوان پر برکتت بهره مند،آمده است تا بار دیگر «پرچم ارزش های دینی بر افراشته شود، سرزمین تو آباد گردد،امنیت بندگان ستم دیده ات فراهم آید و دستورها و احکام تو اجرا شود».

و خدایا تو شاهد باش؛ تو شاهد باش که ما با توکل به تو و ایمان به صدق وعده ات -که نیکانت را نصرت عطا می کنی- به او امید می بندیم.به او که روستا زاده ای است و چون ما از طبقات فرودست جامعه برآمده است و درد و رنج محرومیت و گرسنگی را چشیده است و سال ها لباس رزم با دشمنان تو بر تن کرده است و قدرت را در خدمت به خلق و خشنودی تو به کار بسته است و رضای بندگان را که رضایت توست، جست وجو کرده است، امید می بندیم که چنان کند تا به همتش آبادی این جهان و سعادت آن دنیا نصیب همه شود.

خدایا تو نیک می دانی؛ تو نیک می دانی که ایران اسلامی و هزاران هزار جان شیفته و نفس های پاک، قدسی، مطهر و باصفای این آب و خاک سزاوار بهترین نعمت ها و برکت ها هستند ولی با این حال، آنجایی که ایستاده اند شایسته آنها نیست.شایسته آنها نیست که بی عدالتی، دروغ، نفرت،کینه، نفاق، فقر، پرده دری، تعدی، بی اخلاقی و کج اندیشی رواج یابد و صداقت، راستی، نیکی، عدل، دوستی، یکرنگی، عزت و احترام در زیر سایه سنگین سیاست زدگی فراموش شود و از اعتبار بیفتد.

خدایا؛ ما را و نسل های جوانی که هنوز از پی خاطرات پیدا و پنهان پدران و برادران شهید و ایثارگرشان، راز و رمز عشق و ایمان به تو را می جویند، بر نیک کرداری و نیک رفتاری قافله سالارهایمان امیدوار ساز و آنان را قوت بخش و ما را بر آن دار که راستی و صداقت و اخلاص را جایگزین ناراستی، دروغ و سستی سازیم تا قرب به تو که یگانه آرزو و نیت ما در هر نمازی است، محقق شود. چنین باد.

حمایت:نامزدی برای ریاست جمهوری یا خودنمایی!؟

«نامزدی برای ریاست جمهوری یا خودنمایی!؟»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن می خوانید؛ثبت نام کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید و بدین ترتیب کار اصلی شورای نگهبان آغاز شد تا برابر قانون و شرع به بررسی صلاحیت های کاندیداها بپردازد و با اعلام افراد واجد صلاحیت، این امکان قانونی را فراهم آورد که کاندیداهای عرصه انتخابات ریاست جمهوری به تبلیغات جدی برنامه ها و دیدگاه های خود بپردازند.

در چند روز مهلت قانونی ثبت نام ده ها نفر برای ثبت نام به وزارت کشور مراجعه کردند و رکودی قابل توجه از این حیث را بر جای گذاشتند. نظر به اینکه در فرایند ثبت نام، بار دیگر صحنه هایی شکل گرفت که وسیله خنده و تفریح بسیاری از مخاطبان در داخل و خارج کشور شد یادداشت امروز بدین مهم اختصاص می یابد تا شاید تلنگری باشد که مسئولان امر نسبت به رفع نارسایی های موجود قانونی هر چه سریع تر اقدام کنند. امید است مفید واقع شود.

برابر موازین شناخته شده بین المللی در زمینه انتخابات آزاد و منصفانه، هر فردی حق دارد در امور عمومی جامعه خود مشارکت نماید این مشارکت می تواند در موضع رای دهنده باشد یا کاندیدا. این اصل کلی مبتنی بر یک اصل اساسی حقوقی و اخلاقی دیگر است و آن «اصل تعیین سرنوشت» است که برابر آن هر انسانی حق دارد در سرنوشت فردی و اجتماعی خود در شئون مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و غیره دخالت کند. همین مفاد با ادبیات متناسب با قوانین اساسی ملی کشورها از جمله ایران در قوانین ذی ربط منعکس شده است. مبانی اندیشه اسلامی نیز این کلیت را مورد تایید قرار می دهد.

اما آیا این کلیت بدان معناست که در سطح جهانی همه افراد اعم از غیر بالغین، مجانین، اتباع خارجی مقیم یک کشور، افراد بی سواد و بی تجربه همه می توانند مشارکت کنند یا اینکه در این خصوص، سوای کلیت پذیرش حق تعیین سرنوشت برای همه، ملاک های دیگری نیز در قوانین مختلف لحاظ می شود تا مصالح فرد و جامعه بهتر رعایت شود؟ پاسخ روشن است.

 در همه کشورها شرایط دقیقی در قبال هر انتخاباتی وجود دارد که بر اساس وجه مشترک عقلانی موجود میان همه آنها تنها افرادی می توانند خود را کاندیدای پذیرش هر جایگاهی نمایند که توانایی های اولیه علمی و تجربی ذی ربط را دارا باشند. هر چه مسئولیت مزبور سنگین تر باشد طبیعتا شرایط مربوطه نیز دقیق تر تعیین می شود.

با توجه به توضیحات یاد شده، وقتی در یک نظام حقوقی برای کاندیداتوری مهم ترین جایگاه اجرایی کشور کسی می خواهد کاندیدا شود ده ها معیار و شاخص حقوقی و فرهنگی باید مورد نظر قرار گیرند تا واقعا صحنه انتخابات صحنه رقابت بهترین قابلیت ها باشد. در این خصوص، متاسفانه در نظام حقوقی ما علیرغم اینکه قانون اساسی در اصل 115 شرایط کلی را مشخص کرده ولی هیچ قانون عادی دقیقی در این خصوص نداریم و همین امر باعث می شود که برخی افراد عرصه کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری را صحنه نمایش خود ولو برای یک ساعت ثبت نام آن هم جلوی دوربین های مختلف داخلی و خارجی قرار دهند.

معلوم نیست چرا علیرغم تکرار این تجربه منفی در زمان ثبت نام انتخابات های گذشته ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی در اصلاحیه سال 1391 قانون انتخابات این نقیصه را به نحو شایسته رفع نکرد. در زمان اصلاح قانون انتخابات برخی نماینده ها اعلام می کردند که شورای نگهبان مخالف است که شاخص هایی فراتر از کلیات اصل 115 در قانون عادی قید شود.

اگر این اعلام نظر درست باشد مگر راهی دیگر نبوده که این نقیصه را رفع کنند؟ مگر مجمع تشخیص مصلحت نمی توانست پس از بروز اختلاف شورای نگهبان و مجلس، متناسب با مصالح کشور در این خصوص مصوبه ای داشته باشد؟ چه مصلحتی بالاتر از اینکه نگذاریم جایگاه مهم ریاست جمهوری لوث شود؟ چه مصلحتی بالاتر از اینکه نشان دهیم انتخاب بالاترین جایگاه اجرایی پس از رهبری در ایران با ضوابط جهانی پذیرفته شده نه تنها هم خوانی دارد بلکه در ایران اسلامی شرایط دقیق تری نیز برای آن تعبیه شده است؟ چه مصلحتی بالاتر از اینکه احزاب را از طریق قانون به سمتی هدایت کنیم که به جای تحرک در چند روزه انتخابات، در طول سال کار کنند و زحمت بکشند تا نیروی حرفه ای برای مصادر مختلف کشور تربیت کنند و پس از حداقل دو دهه کار جدی در سطوح مختلف و شناسایی یک نیروی خوب او را در عرصه انتخابات های مهمی همانند ریاست جمهوری به مردم عرضه دارند؟

به هر حال این پرسش های دلسوزانه این روزها بسیار در محافل متنوع خصوصا حقوقی مطرح شده و می شود. امید است مورد توجه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی قرار گیرد تا هر چه سریع تر برای تصویب قانون جامع اقدام کنند تا 4 سال دیگر دوباره شاهد صحنه های خنده دار و بدور از شئونات ملت ایران در زمان ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری نباشیم. روز گذشته در کنار این وجه طنز گونه ثبت نام ها آخرین شخصیت های برجسته سیاسی اجتماعی که احتمال ورود آنها به صحنه از مدت ها قبل مطرح بود و بعضا در عرف عمومی به عنوان رجل سیاسی مذهبی شناخته می شوند نیز وارد صحنه شدند و ثبت نام کردند که این امر را باید به فال نیک گرفت و آرزو کرد که ورود شخصیت های برجسته سیاسی اجتماعی باعث شود که از تکثر برخی افراد سیاسی اجتماعی دارای قابلیت های میانه کاسته شود و در نهایت صحنه جدی انتخابات پس از تایید صلاحیت ها توسط شورای نگهبان، بین بزرگان چند گرایش سیاسی ملتزم به انقلاب اسلامی جریان یابد. در روز گذشته رسانه های داخلی و خارجی به نحوه اقدام رییس قوه مجریه توجه زیادی نشان دادند که ایشان در چه زمانی و هنگام ثبت نام کدام کاندیدا به وزارت کشور رفت.

امید است برخی نگرانی ها در مورد عدم بی طرفی دولت در اجرای انتخابات در عمل با پایبندی مسئولان اجرایی و نظارت دقیق مراجع نظارتی و قضایی به خوبی مرتفع شود تا شاهد حماسه سیاسی آن گونه که خواست رهبر معظم انقلاب در آغاز سال بوده است باشیم و انتخابات صحنه ای شود که دوستان انقلاب برخی کدورت های ناشی از انتخابات قبلی را فراموش کنند وهمه دوباره در یک صف با گرایش ها و سلیقه های متنوع در خدمت پیشرفت کشور و اجرای عدالت که شعار دهه چهارم انقلاب است قرار گیرند.

قانون:انتخابات سه ضلعی

«انتخابات سه ضلعی»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم مهدی سنایی است که در آن می خوانید؛در نظام سیاسی ایران یکی از مهم ترین مولفه ها ، برگزاری انتخابات است که در تمام سه دهه گذشته در کشور شاهد آن بوده ایم در حقیقت یکی از سنبل های اصلی حضور مردم در نظام سیاسی ، تعیین سرنوشت خودشان و برگزاری انتخابات است. در پنج روز نام نویسی انتخابات ریاست جمهوری آتی، افراد مختلف با وزن سیاسی مختلف و گرایش های مختلف حضور پیدا کردند اما بدون تردید مهم ترین روز ثبت نام ، روز پایانی انتخابات بود که هم چهره های اصلی اصولگرا، هم هاشمی رفسنجانی و هم نمایندگان دولت به خصوص نماینده اصلی دولت در وزارت کشور حاضر شدند و برای تصدی ریاست جمهوری اعلام آمادگی کردند. روز آخر از دو جهت حائز اهمیت است، یکی حضور آیت ا… هاشمی که در واقع، نقطه عطف انتخابات سال 92 است. با حضور ایشان برگزاری انتخابات ، اهمیت بیشتری پیدا کرد که به طور واقعی انتخابات سه ضلعی خواهد شد. اصولگرایان، نماینده دولت و همچنین هاشمی رفسنجانی که نماینده طیف مستقل است، اضلاع این سه ضلعی هستند. ثبت نام های روز آخر به خصوص ثبت نام ساعات پایانی مهلت قانونی نام نویسی در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری، ثبت نام روزهای اول را نیز تحت شعاع قرار داد و نیروهایی که روز اول ثبت نام کرده بودند در دایره ثبت نام هاشمی قرار گرفتند. ثبت نام روز آخر نشانه ای از شکل گیری حماسه سیاسی و انتخابات پر شور را در کشور به همراه خواهد داشت.

کشور ما دارای ظرفیت های بالایی است، اهداف و ارزش های انقلاب اسلامی که در طول سه دهه گذشته دنبال شدند با توسعه داخلی و همچنین ظرفیت سازی سیاست خارجی منطقه و جهان، تداوم پیدا خواهد کرد. ما در دوره زمانی حاضر با شرایط خاصی مواجه هستیم. از یک سو تحریم های شکننده علیه کشور ما وضع شده و فشارهای سنگینی روی کشور ماست، بنابراین بهره گیری از ظرفیت های عظیم داخلی از جمله ظرفیت نخبگان، توده های مردم برای رفع مشکلات خارجی و برون رفت از فشارهای خارجی و بازسازی روابط خارجی در عرصه منطقه و جهان ضرورت دارد. همچنین خروج از دایره مشکلات اقتصادی کنونی که بر دوش مردم سنگینی می کند، می تواند به رشد اقتصادی و شرایط بهتری در کشور منتهی شود. این مسائل موضوعاتی است که در گام بعدی حماسه مدنظر رهبری دنبال خواهد شد. شکل گیری یک نوع اجماع ملی و بهره گیری از همه ظرفیت ها در داخل برای تند کردن شتاب توسعه کشور، رفع مشکلات و بازسازی روابط خارجی از اولویت های این انتخابات است.

با وجود این متأسفانه ما در عرصه فعالیت سیاسی با سه خلا مواجه هستیم. یکی خلا بنیادین است که به فرهنگ سیاسی و به کوتاه مدت بودن تجربه مردم سالاری در کشور برمی گردد. در بعضی از فعالیت های سیاسی خط قرمز منافع ملی و مصالح کشور رعایت نمی شود، بنابران همه گروه ها و نخبگان سیاسی باید تلاش کنند حضور مردم در عرصه های سیاسی و رقابت های سیاسی با رعایت معیارهای تعریف شده باشد و به استانداردها نزدیک باشد. یکی از این معیارها حفظ منافع ملی است. بنابراین همه باید تمرین کنیم تا در دایره بین صفر و صد بازی نکنیم، بلکه مصالح نظام و منافع ملی را به عنوان خطوطی مشخص لحاظ کنیم.

خلا دیگر در این باره نبود احزاب قوی و قوانین متناسب با شرایط سیاسی روز برای فعالیت های انتخابات است که شکل گیری و تقویت و سامان یافتن فعالیت سیاسی در قالب احزاب و مرزبندی روشن بین آنها و شفافیت بیشتر در عرصه ورود و شیوه رقابت در عرصه کاندیداتوری ریاست جمهوری از جمله مواردی است که می تواند در این زمینه کمک کند تا شکل منسجم تر و پیشرفته تری از مردم سالاری که در دنیا متفاوت است را به نمایش بگذارد.

خلا بعدی توجه نکردن به اخلاق سیاسی و دینی در عرصه سیاسی است. هم اخلاق دینی و هم قاعده رقابت بازی اقتضا می کند که فعالیت های سیاسی در کشور ما اخلاق مدار باشد و نقدها برخوردار از یک گفتمان قابل قبول. متأسفانه گاهی شاهد هستیم در رقابت های سیاسی هیچ گونه مرزی بندی ای رعایت نمی شود و بیش از نقد و رقابت شاهد تخریب و فحاشی هستیم. بنابراین باید توجه داشت که نقد هم باید در یک چار چوب شناخته شده صورت گیرد و هم به دور از توهین و هتک حرمت باشد. در این زمینه البته نقش سیاسیون و چهره های سیاسی و افرادی که در عرصه انتخاباتی فعالیت بسیار پر رنگی دارند، باید به مسئولیت اجتماعی و تاریخی خودشان واقف باشند و به این نکته توجه کنند که انتقادها به هیچ شکی نباید بر پایه های اخلاقی و مبانی انسجام سیاسی و ملی ما را هدف قرار دهد.
 
آفرینش:پاکستان و پیامدهای خونین ترین انتخابات تاریخ کشور

«پاکستان و پیامدهای خونین ترین انتخابات تاریخ کشور»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می خوانید؛انتخابات پارلمان های ملی و ایالتی پاکستان که درحال انجام است و فعالیت شبه نظامیان بویژه گروه تحریک طالبان، روند برگزاری نشست احزاب این کشور را با چالش های جدی روبرو ساخته و عملا موجی از افزایش ناامنی درمیان سران احزاب سیاسی و مذهبی ایجاد کرده است.

در واقع این انتخابات از یک سو تاریخی و در عین حال خونین ترین انتخابات این کشور خوانده می شود. چرا که برای نخستین بار پارلمان پاکستان در دوره قانونی خود پایان یافت و یک دولت مدنی در پاکستان دوره اش به اتمام رسید و همچنین با توجه به تحولات قبل از انتخابات و تهدیدهای گسترده آغاز خشونت ها و درگیری های ناشی از انتخابات طالبان پاکستان و سایر گروه های مرتبط با القاعده انتخابات را مغایر با اسلام دانسته و مسئولیت بسیاری از حملات که این انتخابات را به خونین ترین انتخابات در تاریخ پاکستان تبدیل نمود بر عهده گرفتند.

در این بین اگربه اهمیت این انتخابات توجه کنیم باید گفت با و جود تهدیدهای بنیاد گرایان در انجام حملات تروریستی به مناطق مختلف این کشور رقابت احزاب مختلف پاکستان وجود داشت و حدود 600 هزار نفر از نیروهای امنیتی و ارتش برای تامین امنیت این انتخابات تلاش می کنند.

در این انتخابات با توجه به عدم حضور پرویز مشرف و محکوم شدن وی در دادگاه در شرایطی رقابت را در بین دو حزب اصلی مردم و مسلم لیگ بیشتر کرده است و نظرسنجی های انجام شده حاکیست، حزب شریف که در سال 1999 میلادی با کودتا سرنگون شد، در انتخابات پیروز خواهد شد. در این حال اگر حزب نواز شریف بتواند در انتخابات به پیروزی برسد در واقع در راه نجات اقتصاد پاکستان، احیای سیاستهای بازار آزاد و تحقق رشد سریع کشور حرکت خواهد کرد.

گذشته از این نیز با توجه به افزایش محبوبیت حزب عمران خان ستاره سابق کریکت پاکستان و نفوذ حزب مردم در بخش های زیادی از کشور احتمال تشکیل پارلمان متشتت و دولت ائتلافی را افزایش خواهد یافت. به عبارت دیگر شکست احزاب در زمینه کسب اکثریت قاطع در انتخابات، احتمال تشکیل دولتی ضعیف را تقویت می کند.

با این حال این انتخابات با پیروزی هر حزبی که تمام گردد نشانه اولین انتقال قدرت میان دو دولت مدنی در کشوری است که بیش از نیمی از دوران استقلالش را تحت حاکمیت ارتش بوده است و اینک در سایه کاهش نقش ارتش در ساختار سیاسی این کشور با کاهش کودتاهای ارتش قدرتمند این کشور و گذار از قدرت سیاسی نظامیان به غیرنظامیان روبرو است و عملا چالش همیشگی همسایه جنوب شرقی ایران که همان ناتمام شدن دولتها و دخالت متغیرهای گوناگون خارجی و داخلی در حال از بین رفتن است.

آنچه مشخص است با توجه به محکومیت مشرف رئیس جمهور پاکستان به دلیل جرم هایی مانند کودتا و.. همچنین برگزاری انتخابات در واقع هر حزبی که اکنون در پاکستان به قدرت رسد می توان امیدوار بود که شاخصه های مردم سالاری و کاهش قدرت و نفوذ نظامیان در بخش سیاسی حضور و نمود بیشتری یابد.

وطن امروز:قطب شناسی 24 خرداد

«قطب شناسی 24 خرداد»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم مهدی محمدی است که در آن می خوانید؛1- آرایش صحنه انتخابات تا جایی که به ثبت نام کاندیدا ها مربوط می شود اکنون روشن است. صحنه ای که دیروز رخ داد کمتر پیش بینی می شد. دقیقه نودی بودن مفهوم سیاست ورزی در ایران میزانی از عدم قطعیت را به وجود آورده که بسیار فراتر از حد استاندارد است. برخی کاندیدا ها شاید حتی خود نیز تا حدود ساعت 5 بعدازظهر دیروز نمی دانستند چه خواهند کرد. بنابراین اکنون با آرایشی روبه رو هستیم که ماهیتی بسیار هیجانی دارد.

2- اکنون یکی از مهم ترین اتفاقاتی که رخ خواهد داد این است که کسانی سعی خواهند کرد بگویند اصلی ترین 2 قطبی این انتخابات 2قطبی مشایی- هاشمی است. هم مشایی تلاش خواهد کرد این خط را القا کند و هم هاشمی. چرا که هر 2 حس می کنند این وضع کاملا به نفع آنهاست. کسانی که هاشمی را دیروز در دقیقه 90 به جمع بندی رساندند، فقط در این اندیشه اند که از تنفر اجتماعی نسبت به جریان انحراف و اینکه نظام قصد ندارد به این تفکر اجازه تداوم بدهد، استفاده کنند. علاوه بر این هاشمی دوباره این فریب را خورده است که جامعه به او به عنوان نماد نجات و هوشمندی اعتماد خواهد کرد. مشایی هم تصور می کند همین که بتواند 2 قطبی خود و هاشمی را احیا کند، کار تمام است. هر دوی این تصورات اشتباه است. اکنون 2 قطب این انتخابات هاشمی و مشایی نیستند. یکی از مهم ترین پیام های انتخابات 92 این است که هاشمی و مشایی در یک قطب یعنی قطب ساختارشکنان و ضدارزش گرایان قرار دارند و مجموعه اصولگرایان نیز در سوی مقابل، قطب دوم را تشکیل می دهند. بزرگ ترین دروغی که از این پس گفته خواهد شد این است که انتخابات 92 فقط این 2 قطب را دارد ولاغیر. انقلاب اسلامی و عبور از پیچ تاریخی در گرو این است که درک کنیم قطب مقابله با ارزش های انقلاب اسلامی یک بار دیگر با تمام توان به صحنه آمده است و درون آن هم هاشمی قرار دارد و هم مشایی و بنابراین متقابلا نیز باید نیرومندترین قطب ممکن از نیروهای انقلاب مقابل آن شکل بگیرد.

3- جریان انقلابی اکنون تکلیفی بسیار شاق بر عهده دارد. دوستان جبهه پایداری و دیگر نیروهای ارزشی حاضر در صحنه مکرر گفته اند در صورتی که جریان فتنه و حلقه انحراف به طور حداکثری در صحنه باشند، رقابت میان خودی ها را به مصلحت نمی دانند. گمان می کنم اکنون زمان عمل به آن وظیفه فرارسیده است. تفرق درون نیروهای انقلاب اکنون خیانتی نابخشودنی است. بی شک محور بزرگی از ضدانقلاب و طرف خارجی تلاش خواهند کرد در یک ماه آینده جامعه را به این جمع بندی برسانند که خط سازش تنها مسیر پیش روی کشور در آینده است. اگر نیروهای بدنه انقلاب اسلامی این شرایط حساس تاریخی را درک نکنند و فرصت یک ماه آینده از دست برود، دیگر در آینده حتی دور فرصتی برای جبران وجود نخواهد داشت.

4- شورای نگهبان نیز وظیفه ای خطیر بر عهده دارد. وظیفه ذاتی این شورا عمل به مُر قانون است و این چندان پوشیده نیست که کدامیک از افراد حاضر در این صحنه با معیارهای قانونی منطبقند و کدام نیستند. بی شک از فردا فشارهایی سهمگین روی شورای نگهبان تولید خواهد شد و تلاش خواهد شد شورای نگهبان از عمل به مُر قانون خارج شده و وارد ملاحظات و دسته بندی های سیاسی شود. شاید در طول سال های بعد از انقلاب موقعیتی چنین خطیر هرگز به وجود نیامده بود. تجربه سال های دولت داری هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد نشان داده است جایگاه ریاست جمهوری خطیرتر از آن است که بتوان آن را به هر کسی سپرد. بنابراین شورای نگهبان باید تصمیمی بگیرد که از معیارهایی شفاف تبعیت کرده و جز قانون به هیچ چیز دیگر متعهد نباشد.

5- اما نتیجه انتخابات از این آرایش ها تبعیت نمی کند. ظاهرا یک بار دیگر اراده الهی که همواره نگهبان این انقلاب بوده بر این تعلق گرفته است که تمام کفر درمقام تمام ایمان بایستد.

مردم سالاری:حماسه، زمینه می خواهد

«حماسه، زمینه می خواهد»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم منصور فرزامی است که در آن می خوانید؛ خلق حماسه، روحیه و شور حماسی می خواهد. دلیل آن که چون روحیه مردم ایران در سده سوم هجری، حماسی بود، در قرن چهارم، بزرگترین اثر حماسی ایران و جهان، پدید آمد.

بنابراین اگر خواهان خلق حماسه سیاسی هستیم، باید بستر مناسب آن را فراهم کنیم تا در آن صورت، تخته های فولادی پدید آید که هیچ توطئه ای و یورش شرق و غربی نتواند این بنیان مرصوص را درهم بشکند.

حال، بستر و زمینه خلق حماسه، نخست زبان مفاهمه است تا دو سلیقه متفاوت، زبان هم را بفهمند. دیگر، درک و رعایت مصالح کشور و انقلاب و درک ضرورت های زمان است.

پس، تر و خشک را با هم سوزاندن و بزرگان را آزردن و قداست را شکستن و پرونده ساختن، زمینه مناسب آن حماسه پرشور و دشمن شکن نیست.

شما به عنوان یک ایرانی، در نظام جمهوری اسلامی، به استناد حق حقوقی خود می توانید اعمال دیگران را نقد کنید. حتی به استناد قانون، جهت احقاق حقوقی که یقین دارید از شما فوت شده به مراجع قضایی مراجعه کنید و به یقین می توانید در جامعه مبتنی بر قانون و حقوق، حق خود را بگیرید. اما حق ندارید، بدنام کنید. حق ندارید تا گناه کسی در مراجع صالح به اثبات نرسیده، آبروی مومنی را که حرمتی بیش از خانه کعبه دارد، با بیان غیر مستند و غیر مستدل، بریزید.

باید از ما پرسید که بر اساس کدام مجوز قانونی، خود در جایگاه شاکی می نشینیم و بدون آنکه متشاکی و به فحوای کلام ما، متهم حضور داشته باشد با برشمردن موارد اتهامی، حکم محکومیت وی را صادر می کنیم و از بلندگویی که در اختیار ماست زمینه سوختن ترو خشک را فراهم می کنیم. باید پرسید که چرا با قلمی که نباید جامعه را برآشوبد آن زمینه مورد نیاز را خنثی می کنیم و به مسلمانی که در بالاترین رده اجرایی کشور، خدمت کرده است اتهام جاسوسی می زنیم. آیا در این صورت، بازدارنده آن شور حماسی که مورد نظر بزرگ کشور است نیستیم ؟ حال اگر مدعی العموم برای آن گفتن و این نوشتن «بینه» بخواهد، چه خواهیم کرد و اگر جامعه از ما بپرسد که این هتک حرمت ناروا برخاسته از کدام منطق، عاطفه و عرق مسلمانی است چه خواهیم گفت.

آیا به این باور رسیده ایم که ما حرف می زنیم و بی بررسی جوانب می نویسیم، دیگران به زعم خود، راه های دیگری را در خیال جست و جو می کنند، آنگاه از ما بزرگتران باید هزینه سنگین آن زبان ناروا و این نوشته ناصواب را بپردازند. آیا عمل ما بر جامعه اسلامی، هزینه بسیار سنگینی را تحمیل نخواهد کرد ؟ آیا ما مسبب جسارت هایی که بر مقدسات و معتقدات ما می شود نیستیم؟ آیا نباید صداهای پیرامون جامعه خود را بشنویم که دشمن قصد چه برنامه هایی دارد؟

آیا دشمنان ریز و درشت ما نمی گویند که وقتی مسوولان رده بالای نظام، جاسوس و فتنه گر از کار درآمده اند، این چه ملت و کشوری است ؟ اگر آن از زمره «سابقون» انقلاب که مورد وثوق امام و رهبری است آن چنان باشد و اگر این فرزند دانشمند امام، این چنین ازکاردرآید، مردم درباره اعتماد و طرز تلقی رهبران انقلاب چه خواهند گفت و از طرفی، غفلت دستگاههای مسئول چه توجیهی دارد؟ آیا با آن گفتن و این نوشتن، تیشه به ریشه کیان انقلاب و اسلام و تشیع و کشور نمی زنیم و هوشمندی و موقع شناسی رهبران را در تمجید و گزینش و تایید، زیر سوال نمی بریم؟

آیا مردم این نخبه آزاری را تقبیح نمی کنند و ناشی از حب و بغض و حسادت گویندگان و نویسندگان نمی دانند؟

اگر این بزرگان آنچنان اند که می گوییم، پس بگذاریم تا با ورود خود، آن شور حماسی را دامن بزنند و بیشتر هم برای آمدن تشویقشان کنیم تا مردم با رای ندادن به آنها، ننگ فتنه گری و جاسوسی را به آنان نشان بدهند و برای همیشه از صحنه دل و فکر و اجتماع خود حذفشان کنند.

مگر باور نداریم که مردم ما به شعور اجتماعی و فکری و سیاسی رسیده اند و قدرت تحلیل قضایا و تشخیص خوب را از بد دارند؟ مگر باور نداریم که مردم ما برای کشور و انقلاب و دین و حقوق خودشان، دلشان به اندازه ما می سوزد، پس چرا از حضور این و آن در انتخابات این همه نگرانیم ؟ آنچنان که به هر دستاویز ناصوابی متوسل می شویم؟

مطمئن باشید که پاسخ همه را مردم با رای خود خواهند داد. فقط اجازه دهیم همان گونه که تاکید رهبر معظم انقلاب است همه چیز در مدار قانون باشد و تمامی امور از مجاری حقوقی و قانونی بگذرد. اگر مانع نشویم، آن حماسه اتفاق خواهد افتاد. اگر چنین نشد، مسئول دنیا و آخرت،کسانی خواهند بود که چنین و چنان کردند!

شرق:چرا هاشمی؟

«چرا هاشمی؟»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم احمد خرم است که در آن می خوانید؛رخداد ثبت نام آقای هاشمی، یک نقطه عطف در تاریخ ایران معاصر به شمار می رود. کشور در حال حاضر، با مسایل خاصی مواجه است؛ نخست موضوع اقتصاد و معیشت مردم است.

موضوع استفاده ایران از فناوری هسته ای و محدودیت هایی که درباره آن از سوی غرب در نظر گرفته شده، باید به سرانجام روشنی برسد تا فرآیند تشدید تحریم ها متوقف شود. موضوع سوم که ریشه در مساله اقتصاد دارد، آمارهای تامل برانگیز در حوزه اجتماعی است. موضوع بعدی که باید به آن پرداخت و اهمیت قابل توجهی دارد، افول اخلاق به مفهوم کمالات انسانی است. این کمالات شامل راستگویی، پرهیز از ناسزاگویی، پرهیز از تهمت زدن و بی آبروکردن افراد، مزمت دورویی و گسترش ایثار است که متاسفانه هرچه از دهه اول انقلاب، فاصله گرفتیم، به حاشیه رفته است. در کنار اینها، مشکلات نظام اداری کشور و برهم خوردن انضباط در این سیستم، نیازمند رسیدگی فوری است.

وجود سازمان مدیریت و برنامه ریزی سبب نظارت بر بودجه و ساختارهای اجرایی می شد. ارایه اطلاعات متفاوت توسط سازمان های مسوول اعم از مرکز آمار ایران و بانک مرکزی، از آفات جدی این حوزه است که به بی انضباطی پولی و مالی و برهم خوردن نظام بودجه ریزی انجامیده است. اخیرا آقای هاشمی با اشاره به برنامه چهارم توسعه، از عدم تحقق 77درصد آن خبر دادند که به باور نگارنده، نمی توان نام قانون گریزی روی آن نهاد؛ این نوعی قانون ستیزی است. بی انضباطی در تجارت خارجی نیز از دیگر موضوعاتی است که به علاج فوری نیاز دارد. اداره کشوری که روی 20میلیارد دلار واردات، بسته شده بود، در هشت سال گذشته سالانه حدود 60میلیارد دلار واردات داشته است که رشدی 300درصدی را نشان می دهد. این یعنی نابودشدن تولید داخل. علت این رخداد این بود که مهار تورم از دست دولت خارج شد و گمان می کردند با واردات می توانند قیمت ها را کنترل کنند، فارغ از اینکه اساس اشتغال و تولید را با تهدید جدی مواجه ساخته اند. به سامان شدن همه این موارد، برای بازگرداندن ثبات به کشور، یک نیاز است. ثبات با نگه داشتن قیمت ها تفاوت دارد و به معنای یک روند قابل پیش بینی در اقتصاد و مدیریت است.

 مثلا اگر هر سال 15درصد تورم وجود داشته باشد، رشد اقتصادی پنج تا شش درصد باشد، قیمت ارز، مثلا سالانه 500 تومان افزایش داشته باشد و نرخ ها از حالت نوسانی خارج شود، آنگاه همه فعالان اقتصادی می توانند برای چنین شرایطی برنامه ریزی کنند. امروز بی انضباطی، بی ثباتی ایجاد کرده و مشخص نیست فردا نرخ ارز به چه شکل است؟ روزی سه هزارو900، روزی سه هزار و300 و روز بعد سه هزار و500 تومان. سرمایه گذاران برای فعالیت و کمک به روند توسعه کشور و ایجاد اشتغال، نیازمند ثبات هستند و اگر این مهم فراهم نشود، آنها از فعالیت منصرف می شوند.

مطلب دیگری که نیازمند تصحیح است، هزینه های جاری دولت است. این هزینه در سال 83، 23هزارمیلیارد تومان بوده و امروز به بیش از صدهزارمیلیاردتومان رسیده است یعنی بیش از چهاربرابر! اگر سالانه میانگین افزایش دستمزد 10درصد در نظر گرفته شود – که نبوده – و فقط در سال جاری 25درصد بوده، این هزینه ها می بایست صددرصد افزایش می یافت و به 46هزارمیلیاردتومان می رسید، اما عدد فعلی، رشد 4 برابری را نشان می دهد. دولت در گزارش هایی که ارایه می کند، مدعی کوچک سازی خود است. اما این اتفاق نیفتاده و بدنه دولت، حجیم تر شده است. آنها در واقع روش و شیوه به کارگیری افراد را عوض کرده اند. قراردادهای مطالعاتی، آموزشی و ارایه خدمات با افراد می بندند و این امر، هزینه جاری را بالا می برد. وابستگی بودجه به نفت هم به بالای 70درصد رسیده است.

این وابستگی معنایش این است که نفت فروخته ایم و سرمایه های زیرزمینی که باید به سرمایه روزمینی برای نسل موجود و نسل های آینده تبدیل شود، مصرف و هزینه تامین حقوق و دستمزد شده است. در سوی مقابل در بخش صنعت، نه تنها رشد لازم رخ نداده بلکه با افزایش هزینه های جاری، به تقاضای کاذب دامن زده است. این مجموعه نابسامانی ها می طلبید که یک شخصیت سیاسی – مذهبی، مانند آقای خاتمی یا آقای هاشمی به میدان بیایند، ایثار کنند و کاندیدا شوند تا با توان ویژه خود، کشور را از این شرایط خارج کنند.  

اما این توانایی ها چیست؟ آقای هاشمی اگر رییس جمهور شود می تواند به ایجاد همگرایی در کشور یاری رساند. همگرایی یعنی نزدیک کردن نیروهای مختلف به یکدیگر. دومین توانایی ایشان، امکان به کارگیری مدیران قدبلند و نه ضعیف است. مدیران با سابقه، موفق، سالم و پرتوان. سوم، آقای هاشمی با توجه به جایگاه خود و استفاده از پتانسیل افراد مختلف در عرصه جهانی می تواند فشارهای وارد بر کشور را کاهش دهد و روند تشدید تحریم ها را متوقف کند. ایشان تاکید دارند که هم در دنیا و هم در داخل باید با همه گروه ها تعامل داشت. تعامل با برخورد و تقابل، در ضدیت قرار دارد.

آقای هاشمی با اعتقاد به تعامل، می تواند به آن ثبات مورد اشاره کمک کند. نگارنده باور دارد با حضور ایشان، ظرف شش ماه مسایل بین المللی کاهش می یابد و در کمتر از یک سال هم می تواند با توانمندی که از آن برخوردار است و توان جذب همه نیروهای متخصص، نه به طور کامل – که امکان پذیر نیست- اما تا حد زیادی به سامان یافتن امور، یاری رساند. این امر سبب می شود رشد اقتصادی به سر جای خود بازگردد. مزیت های نسبی ایران، هفت برابر جمعیت آن است. ما یک درصد جمعیت دنیا و یک درصد خاک دنیا را داریم ولی هفت درصد معادن و مخازن جهان در اختیار ایران است. در کنار آن نیروی انسانی تحصیلکرده و جوان داریم که این نیروی جوان، می تواند کارسازی کند و چرخ های توسعه را به حرکت درآورد.

نکته آخر اینکه، آقای هاشمی در سال 84 با تعدد نامزدهای اصولگرا و اصلاح طلب، با شرایط ویژه ای مواجه شد و به عنوان یک رقیب برای هر دو جناح مطرح بود. در این انتخابات، اصلاح طلبان روی آقایان خاتمی و هاشمی اجماع دارند. امتیاز دوم اینکه درصد قابل ملاحظه ای از اصولگرایان که برای آینده کشور نگرانند، با آقای هاشمی همصدا شده اند. به نظر می رسد، برای عبور از شرایط موجود، گام اول برداشته شده است.

آرمان:نسخه 84 قابل تکرار نیست

«نسخه 84 قابل تکرار نیست»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم مصطفی درایتی است که در آن می خوانید؛اصولگرایان در سال 84 توانستند با ایجاد فضای دوقطبی انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری را به نفع خود به پایان برسانند. این سیاست در آن دوره جواب داد و حالا با گذشت 8 سال مجددا عده ای قصد تکرار همان تجربه به نفع خود را دارند اما باید بدانند که این سیاست همیشه نیز جوابگو نخواهد بود و گاهی جواب معکوس خواهد داد. این سیاست در برهه ای می توانست بازی را به نفع رقیب تمام کند ولی حالا دقیقا همان برهه ای است که این سیاست نتیجه معکوس خواهد داد.

افرادی که با تخریب قصد رسیدن به هدف خود را دارند باید بدانند که این سیاست نه تنها پاسخگو نخواهد بود بلکه مردم را نسبت به طرف مورد هجمه ترغیب می کند. هاشمی امروز بی شک وضعیت متفاوتی نسبت به 8سال پیش در بین مردم دارد و رفتار امروز هاشمی نیز نسبت به 8 سال پیش تغییر کرده است. از طرفی مردم نیز با دیدن شرایط فعلی به خوبی فهمیده اند که دیگر نباید فریب موج تبلیغاتی را بخورند و از همین رو است که تخریب هاشمی از دید آنها مورد قبول نیست.

به همین دلیل است، عده ای که قد برافراشتند و پرخاش می کنند، راه به جایی نخواهند برد. از سوی دیگر می توان این رفتارها را از سر نگرانی دانست. حضور آقای هاشمی افتراقی جدی را در اردوگاه اصولگرایی به وجود آورده و آرایش انتخاباتی را تحت الشعاع قرار داده است. برخی تندروها ولی این حضور را برنمی تابند و همین باعث می شود تا یکدستی پیدا نکنند.

اما تردیدی وجود ندارد که حضور هاشمی می تواند جریان اصلاح طلب را منسجم کند. به هر حال این وجود اصلاح طلبان بود که تا پیش از این باعث وحدت اصولگرایان می شد ولی حالا به دلایل متعددی این سیاست وحدت بخش نیز برای این جریان پاسخگو نیست. یکی از دلایل این است که اصولگرایان خود هرچه بیشتر به پیش رفتند، دریافتند که اصلاح طلبان رقیب جدی آنها نیستند، بلکه نه تنها خادم به کشور بوده اند بلکه حرمت بزرگان نظام را نیز بیش از اصولگرایان نگه داشته اند.

مساله دیگر این است که اصولگرایان دریافته اند پایگاه اجتماعی آنها کم کم تحلیل می رود و رقابت با اصلاح طلبان از توان آنها خارج می شود. چند دستگی در اردوگاه اصولگرایان اما یک دلیل عمده دارد که می توان آن را در عدم پذیرش رقیب قدرتمند جست وجو کرد.

منتقد قوی و دلسوز همیشه می تواند برای صاحب منصبان اجرایی بازوی حمایتی شود؛ بازویی که اصولگرایان آن را به هر دلیل جدی نگرفتند یا اگر برخی از آنها جدی گرفتند بخشی نسبت به آن بی تفاوت بودند. لذا رقیب قدرتمند پیش از آن که رقیب تلقی شود منتقد اصلی است و می توان با رصد دیدگاه هایشان، دیدگاه گروه خود را تقویت کرد.

بهار:هاشمی درشطرنج انتخابات

«هاشمی درشطرنج انتخابات»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم امیرعباس نخعی است که در آن می خوانید؛انتخابات، باز هم بوی انتخابات گرفت. چهره های اصلی از دو جناح پرنفوذ کشور باز هم با صف آرایی مقابل هم قرار گرفتند و عرصه شطرنج سیاسی کشور آن گونه که لازم بود، چیده شد. هاشمی آمد، چون معلوم بود خاتمی نمی تواند بیاید و یک جریان سیاسی «رها» نخواهد شد.

هاشمی بار دیگر نشان داد که بیمی از عرضه کردن خود به مردم ندارد و رای مردم را هر آنچه باشد خواهد پذیرفت.

تخریب ها هم دیگر برایش حنایی بی رنگ است. گوش مردم هم پر است از حرف های زده شده اما اثبات نشده. اما این اول راه است. هاشمی این بار پا در راهی گذاشته که سنگینی مسئولیتش بیش از گذشته است. هم در قبال وضعیت در هم ریخته کشور و هم برپا کردن اعتمادهای از دست رفته. در این عرصه اما اصولگرایان نیز ساکت نخواهند بود. در واقع اردوگاه چندپاره آن ها برخلاف تصور مرسوم یکپارچه نخواهد شد.

طیفی از اصولگرایان میانه رو (عقلگرا) که دلشان برای سرنوشت کشور می تپد از هاشمی حمایت خواهند کرد و بخشی دیگر که تا همین امروز یکپارچه از طیف حامیان دولت و حلقه نزدیک به احمدی نژاد انتقاد می کردند نیز دیگر نمی توانند و نمی خواهند به اردوگاه حمایت از حامیان نزدیک به احمدی نژاد بازگردند. بنابراین از این پس تنها بخشی از تندروها مجددا تغییر موضع داده و به خیل مخالفان هاشمی و خط تخریب خواهند پیوست.

اختلاف اصولگرایان از این پس در نحوه مراجهه با هاشمی در عرصه انتخابات خواهد بود. اما آنسوی صف، اصلاح طلبان قرار دارند. اصلاح طلبان این بار با سال 84 متفاوت خواهند بود. این بار دیگر خبری از تعدد نیست. تکلیف مشخص است. راه میانه یعنی راه بقا و فعالیت های اجتماعی و تشکیل شبکه های اجتماعی اصلاح طلبانه. پیام حضور هاشمی به عرصه سیاست ایران این است که سیاست بازی باوجود پستی و بلندی ها و دردسرهایش هنوز زنده است و آنان که به راستی سیاست بازند و اندیشمند سیاسی می توانند در این عرصه سیاست بورزند؛ هرچند اگر دستیابی به اهداف و خواسته ها، صددرصدی و کمال مطلوب نباشد.

ابتکار: ورود دقیقه 90 به بازی نفسگیر

«ورود دقیقه 90 به بازی نفسگیر»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم فضل الله یاری است که در آن می خوانید؛ساعات پایانی روز گذشته در حالی که عقربه های ساعت به 6 عصر(پایان مهلت ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری) نزدیک می شد نفس های بسیاری در سینه حبس شده بود تا خبری از ستاد ثبت نام انتخابات وزارت کشور در میدان فاطمی به دست آورند. اگر چه نام های دیگری مانند مشایی و جلیلی نیز مورد نظر برخی گروها بود اما سئوالات حول یک محور بود « آمدن یا نیامدن هاشمی.»

گویی قرار بود نتیجه یک مسابقه فوتبال پرهیجان در دقیقه 90 و یا در وقت اضافه با ضربات پنالتی مشخص شود. تا یک ربع مانده به پایان زمان ثبت نام خبری از هاشمی نبود اما در آخرین لحظات خبر رسید که وی همزان با حضور مشایی و احمدی نژاد، قدم به وزارت کشور گذاشت و مشخص شد که پیر میدان سیاست ایران یک بار دیگر بازی را به گونه ای دیگر رقم زده است.

هاشمی رفسنجانی به هر چیز معروف نباشد به «دور اندیشی و اندیشیدن به همه جوانب کار» معروف است. چه بسیار تصمیم هایی که او گرفت و دشمنان و دوستانش را به خشم واداشت و چه بسیار کارها که نکرد تا همین موافقت ها و مخالفت ها را برانگیزد. او اما در بسیاری از این تصمیمات گویی دست را سایبان چشم ها کرده و افق های دورتری را رصد می کند.

در تصمیم روز گذشته او نیز به نظر می رسد که همه این دور اندیشی و مصلحت سنجی را در آن لحاظ کرده باشد. تصمیم دیروز وی اگر از نظر بسیاری یک ثبت نام انتخاباتی مانند آنچه که رامین مهمانپرست و پرویز کاظمی،منوچهر متکی وابراهیم اصغرزاده را به ساختمان وزارت کشور کشاند،می باشد، اما از نگاه خود و برخی دیگر از تحلیل گران و تعقیب کنندگان مسائل ایران تصمیمی است تاریخی، که نسبتی با کسب عنوان ریاست دولت یازدهم ندارد. اما از منظری دیگر پا گذاشتن او به عرصه ای که از هم اکنون بسیاری برایش شمشیر را از رو بسته اند، گام نهادن در میدان مینی است که می تواند همه اعتبار 60 سال سیاست ورزی اش در داخل و خارج را به هوا بفرستد. او اما نشان داده که نه از شکست هراسی دارد و نه پیروزی برایش هیجان انگیز است.

هاشمی تا روز گذشته تلاش کرده بود دیگرانی را برای این موضوع قانع کند که موفق نشد،چرا که دیگران او را مرد این روزهای سخت می دانستند.

او دیروز سرانجام پا به «راهبندان میدان فاطمی» گذاشت. میدانی که درآن از سخنگوی وزارت خانه تا وزیر و رئیس مجلس و معاون رئیس جمهور و ده ها صاحب منصب دیگر عرصه را شلوغ کرده بود.

هاشمی رفسنجانی روز گذشته یکی دیگر از ویژگی های خود را آشکار کرد که البته در روزهای آینده اثرات خود را بیشتر نشان خواهد داد. هاشمی اگر چه می تواند در نقش یک مهاجم یا مدافع یا بازی ساز خوب ظاهر شود، اما توان او در «خراب کردن بازی حریف» کم از دیگر ویژگی های اوندارد. در هشت سال گذشته بسیاری تلاش کردند تا او را از نظام خارج کنند. برخی دیگر سعی کردند تا از اختلافات طبیعی او با رهبری استفاده کرده و او را مقابل نظام قرار دهند. برخی می خواستند از اتهامات فرزندانش در این راه بهره ببرند، کسانی تلاش کردند که در انتخابات ریاست مجلس خبرگان او را روبه روی برخی از بزرگان قرار دهند، اما او با دور اندیشی مثال زدنی این بازی را بر هم زده تا امروز در نظامی که خود از بانیان آن بوده همچنان نقش آفرین بماند.

او روز گذشته یک بار دیگر این ویژگی خود را به عرصه انتخابات وارد کرد تا بسیاری از معادلات را برهم بزند. آرایش سیاسی شکل گرفته در آستانه انتخابات را تغییر دهد، گمانه زنی ها وتحلیل ها را به گونه ای دیگر هدایت کند و برخی از نتیجه گیری ها را ابطال کند.
او روز گذشته دقیقه 90 را برای ورود به زمین بازی انتخاب کرد تا فرصت بازی خوانی را از حریفان پرشمار خود بگیرد.

باید در انتظار روزهای آینده نشست تا تاثیر این اقدام هاشمی در فضای سیاسی ایران بهتر دیده شود.

او با تشویق تماشاگران به زمین آمده است و در موقعیتی که چندان محبوبیتی میان دست اندرکاران برگزاری این مسابقه، داوران و کمیته انضباطی ندارد به تشویق کنندگان خود چشم دوخته است. از آن سو تماشا گران نیز چشم به حرکات او در زمین مسابقه دارند. تماشاگرانی که چند سالی است بازی او را در میدان مسابقه ندیده اند. آیا او خواهد توانست که تا آخر بازی، تماشاگران را در روی سکوها نگه دارد؟

دنیای اقتصاد:اینترنت پرسرعت و سند چشم انداز

«اینترنت پرسرعت و سند چشم انداز»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم شهرام شریف است که در آن می خوانید؛مرکز مدیریت توسعه ملی اینترنت تعداد کل کاربران ایران را 45 میلیون نفر اعلام کرده است. آماری که بر اساس آن 27 میلیون نفر اتصال به موبایل، 6 میلیون نفر اتصال به فیبر، سه و نیم میلیون نفر اتصال به ADSL و حدود 800 هزار نفر اتصال به وایمکس دارند.

جدا از دقت آمارهای جدید ارائه شده (که البته با آمارهای مرکز آمار ایران اختلاف فاحشی را نشان می دهد)، رشد ناگهانی آمارهای دسترسی به اینترنت در ایران را باید ناشی از افزودن تعداد کاربران موبایل به مجموع کاربران فعلی برشمرد. کاربرانی که در بهترین شرایط با سرعت حدود 70 کیلوبیت بر ثانیه به اینترنت متصل می شوند. ولی آیا رشد تعداد کاربران اینترنت را می توان شاخص اصلی توسعه در این بخش دانست یا نوع کیفیت دسترسی؟ بر اساس سند چشم انداز، ایران تا سال 1404 باید به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی، آسیای میانه، خاورمیانه و کشورهای همسایه دست یابد.

دسترسی به اینترنت پرسرعت که امروزه در بسیاری از کشورهای جهان به حق قانونی شهروندان تبدیل شده یکی از مهم ترین عوامل توسعه اقتصادی، علمی و فناوری محسوب می شود. عمده کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه جهان فارغ از رویکردهای ایدئولوژیک و سیاسی برنامه ریزی گسترده ای برای توسعه پهنای باند و ایجاد اطمینان از کارآیی و سلامت ارتباطات انجام می دهند و از این طریق زیرساخت های حیاتی و مهم خود را به هم مرتبط می کنند. پهنای باند بیشتر به معنی بهره مندی بیشتر از منابع مختلف و زمینه ساز نهادسازی های اقتصادی و تکنولوژی بر بستر مجازی است.

کشور چین به رغم داشتن ملاحظات و مفروضات فراوان در زمینه اینترنت موضوع دسترسی به اینترنت پرسرعت را در راس برنامه های توسعه ای خود قرار داده و به این ترتیب این کشور دارای بیشترین تعداد کاربر اینترنت پرسرعت – 126 میلیون نفر – در جهان است. حدود 10 درصد جمعیت چین امروزه به اینترنت پرسرعت دسترسی دارند و این همان کشوری است که اخیرا تعداد استفاده کنندگان آن از کامپیوترهای شخصی نیز از مهد کامپیوترهای شخصی یعنی آمریکا پیشی گرفته است.

آمریکا با 85 میلیون نفر و ژاپن، آلمان، فرانسه، انگلیس و کره جنوبی و روسیه نیز دارای بیشترین تعداد کاربر اینترنت پرسرعت در جهان هستند و رقابت نزدیکی برای افزایش سرعت اینترنت شهروندان خود دارند. در میان کشورهای همسایه، ترکیه با داشتن 20 میلیون کاربر اینترنت پرسرعت با شتاب زیاد مشغول اتصال به شبکه جهانی و بهره مند کردن نهادهای اقتصادی و ارتباطی خود است.

برخی کشورهای جنوبی خلیج فارس نیز ضریب نفوذ اینترنت پرسرعت بسیار بالاتری از ایران دارند و حضور برخی شرکت های بین المللی مخابراتی و اینترنتی در بازارهای افغانستان و عراق نیز به مفهوم توسعه سریع این کشورها در یکی دوسال آینده است. واقعیت این است که وجود 45 میلیون اتصال اینترنتی بدون در نظر گرفتن سرعت و کیفیت دسترسی، آمار قابل افتخار و امیدوار کننده ای نیست. در واقع بدون دستیابی به اینترنت پرسرعت و بالابردن سطح کیفی ارتباطات و سیاست گذاری برای فراهم کردن ارتباطی امن، سریع و راحت، دستیابی به اهداف سند چشم انداز ناممکن است.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  ×  4  =  40