تحلیل عباس عبدی از انتخابات ریاست جمهوری

این بستگی به رفتار ما دارد. اما این را هم باید بدانیم که مقام رهبری اجازه نخواهد داد که عده‌یی از نمایندگان این مجلس هر کاری دل‌شان خواست انجام دهند، این را مطمئن باشید. به هر حال یک سیاست‌های کلی وجود دارد و وقتی کسی انتخاباتی به این پرشوری را می‌پذیرد و از منافع بسیار آن برای کشور بهره‌مند می‌شود، بالطبع دیگر نتایج آن را هم می‌پذیرد و قرار نیست که دوباره همان وزرای دولت فعلی همان کارها را کنند.

روزنامه اعتماد – عباس عبدی، پیروزی حسن روحانی در انتخابات را، تکرار تجربه دوم خرداد سال 76 می‌داند و معتقد است که امروز زمان مطرح کردن مطالباتی همچون رفع حصرها نیست. عبدی می‌گوید اولویت دولت جدید باید ایجاد وحدت و همبستگی ملی باشد و پس از آن به پشتوانه حمایت مردمی از دولت و انسجام داخلی، به حل مشکلات بین‌المللی پرداخت.

ابتدا بگویید که این رای غیرمنتظره و قاطع با توجه به همه فضاسازی‌های قبلی، چه معنایی دارد؟ به ویژه اینکه این‌بار برخلاف آنچه گفته می‌شد، سبد رای اصلاح‌طلبان تنها منحصر به طبقه متوسط نبود و همه اقشار جامعه به نامزد اصلاح‌طلبان رای دادند.

ابتدا باید ببینیم که مردم در این ماجرا چه حسی داشتند. من وقتی با اکثر تحلیلگران صحبت می‌کنم، نخستین حس‌شان این است که در برابر رفتار مردم باخته‌اند. این انتخابات نشان داد که مردم در امور مهم خود نه تحت تاثیر رسانه‌های خارجی و فضای مجازی هستند و نه تحت تاثیر جو مایوس و ناامید‌کننده برخی از نیروهای سیاسی داخل کشور.

مردم با وجود همه انتقادها به سیستم یک اعتماد نسبی دارند که باعث می‌شود راه انتخابات را کم‌هزینه‌ترین و در عین حال پردستاوردترین راه بدانند.

بنابراین مردم برای اینکه ایران را از قرار گرفتن در مسیر دیگر کشورهای منطقه دور کنند، این راه کم‌هزینه را انتخاب کردند و همین مردم بودند که بالاخره خواست خود را به سیاستمداران تحمیل کردند. این یک طرف قضیه است.

اما طرف دیگر قضیه، حکومت است. باید گفت که فارغ از جریان رد صلاحیت‌ها، رفتار حکومت پس از آن ماجرا بسیار عاقلانه و درست بود. من شخصا معتقدم که رهبری نظام در این قضیه بیشترین نقش را داشت. وقتی حکومتی چهار سال تحت فشار تبلیغاتی درباره مسائلی نظیر کودتای انتخاباتی قرار دارد، اما در نهایت انتخاباتی را برگزار کند که بیش از 70 درصد مردم در آن شرکت کنند و بسیار آرام و قابل اعتماد برای همه طرف‌ها، این انتخابات برگزار شود، این یک پیروزی عظیم برای حکومت و کشور ایران و مصداق واقعی حماسه سیاسی است و امیدوار باید بود که در ادامه با اجرای خواست مردم از خلال این انتخاب خود این حماسه تداوم یافته و اقتصادی نیز بشود.

مجموعه این شرایط موجب شکل‌گیری این پدیده میمون شد. به عقیده من این انتخابات از همه انتخابات گذشته ایران، به لحاظ معنای سیاسی، عمیق‌تر بوده و می‌توان امیدوار بود که این مقطع زمانی، آغاز یک روند نوین در جامعه ایران باشد.

شما گفتید که مردم تحت تاثیر نیروهای سیاسی موجود نبودند. اما تحلیل‌های زیادی هست که کناره‌گیری آقای عارف و دعوت آقای هاشمی و آقای خاتمی را علت ایجاد این موج فراگیر بیان می‌کند. شما این تحلیل‌ها را قبول ندارید؟

این حرف کاملا درستی است و در گفت‌وگوهای دیگر هم به آن پرداخته‌ام و آن را مهم‌ترین موفقیت اصلاح‌طلبان و آقای خاتمی دانسته‌ام. اما در آغاز کار، اصل شرکت در انتخابات را مردم به این نیروها تحمیل کردند. افتخار بزرگ اصلاح‌طلبان این بود که توانستند نشان دهند که می‌توانند پاسخ مناسبی به این خواسته مردم بدهند. تصمیم بزرگی که اصلاح‌طلبان درباره یکی کردن نامزدشان گرفتند، نشان داد که تعیین‌کننده سرنوشت انتخابات در ایران، اصلاح‌طلبان هستند.

در واقع اینکه موضوع در چند سال به طور مکرر تکرار می‌شد که طرف مقابل، انتخابات را به صورت نهایی می‌تواند مهندسی کند غلط است. این یک افسانه است که باید برای همیشه کنار گذاشته شود. چون این انتخابات نشان داد که اگر اصلاح‌طلبان مانند این‌بار خودشان درست تصمیم بگیرند، همیشه می‌توانند تعیین‌کننده اصلی انتخابات باشند و کل بازی طرف مقابل را هم تابع بازی خودشان کنند. بنابراین حرفی که من زدم نافی تاثیر اصلاح‌طلبان نیست، بلکه این دو حرف مکمل هم هستند.

یعنی به عقیده شما، اگر اصلاح‌طلبان در این انتخابات شرکت نمی‌کردند و مردم را هم دعوت به حضور نمی‌کردند، مردم خودشان پای صندوق‌ها می‌آمدند؟

اصلاح‌طلبان در این انتخابات، جهت‌گیری رای را مشخص کردند و نه اصل شرکت را. اصل مشارکت اگر اصلاح‌طلبان وارد میدان نمی‌شدند، مقداری کمتر از الان می‌شد، شاید به 60 تا 65 درصد هم می‌رسید، اما نکته مهم در رفتار اصلاح‌طلبان این بود که این‌بار جهت‌گیری رای را مشخص کردند. من معتقدم اگر اصلاح‌طلبان نمی‌آمدند و این جهت‌گیری را تعیین نمی‌کردند، درست است که مشارکت در انتخابات کمتر می‌شد، اما دستاوردی را که می‌خواستند به همراه نداشت. در واقع باید منصف بود و گفت این‌طور نیست که اصلاح‌طلبان توانستند همه مردم را پای صندوق‌ها بیاورند، اما باید گفت که در جایگاه خود خیلی خوب عمل کردند.

درباره تعیین جهت رای مردم، یک سوال اساسی وجود دارد و آن هم اینکه چرخش رای طبقه متوسط به پایین آن هم به صورت یکپارچه در تمام کشور، آن هم در شرایطی که گفته می‌شد همین طبقه در سال 88 تحت تاثیر روش‌های تیم دولت، از گزینه اصلاح‌طلبان رویگردان شده‌اند، چه تحلیلی دارد؟

این سوال پاسخ روشنی دارد. من قبلا هم گفته‌ام که راه نجات مملکت از انتخابات سال 88 نمی‌گذرد بلکه از تکرار انتخابات سال 76 می‌گذرد. این انتخابات به لحاظ همه عوامل، تکرار انتخابات سال 76 است. الگوی انتخابات سال 76 بیش از آنکه به یک طبقه خاص توجه کند، معطوف به نیازهای کلان، اساسی و فوری همه مردم بود.

الان یک سرمایه‌دار شمال شهری و یک فرد از طبقه متوسط شهری و یک فرد روستایی همه با یک بحران عام مواجه هستند. به همین دلیل چون شعارهای مطرح شده مربوط به یک طبقه خاص نبود و کلان مملکت را نشانه‌گیری کرده بود، پاسخ خودش را گرفت.

اگر در انتخابات قبل هم می‌توانستند از همین مسیر وارد شوند، اساسا نتایج متفاوتی به دست می‌آمد. ما هنوز به جایی نرسیده‌ایم که احزاب و گروه‌ها بتوانند طبقات خاصی را نمایندگی کنند. الان در مرحله‌یی هستیم که مردم حس می‌کنند تحریم فقط فقرا را نشانه نمی‌گیرد، بلکه سرمایه‌داران و طبقه متوسط را هم نشانه می‌گیرد. اگر خدای نکرده جنگ از خارج کشور علیه کشور ما آغاز شود، گریبان همه را می‌گیرد و در این شرایط اگر مردم حس کنند، نامزدی آمده که می‌تواند این نگرانی‌های مشترک را پاسخ دهد، همه اقشار جامعه پاسخی یکسان به او خواهند داد.

در نتیجه شما می‌بینید که بنابر اطلاعات موجود، توازن آرا در اکثر نقاط کشور یکسان است. حتی در یک استان بین شهر و روستا‌ها هم تفاوت چندانی نیست. چون شعارهای مطرح شده، معطوف به نیازهای کلان همه طبقات و گروه‌های اجتماعی است.

با توجه به اینکه انتخابات 92 را تکرار انتخابات سال 76 می‌دانید، فکر می‌کنید باید چه کنیم تا سرنوشت دولت جدید مانند سرنوشت دولت اصلاحات نشود؟ به طور مشخص در پاسخ به مطالبات اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه باید چه رویه‌یی را پیش گرفت تا نه بدنه اجتماعی دلسرد شود و نه دولت و حامیانش به تندروی متهم شوند؟

اولا همه بدانیم که دولت قرار نیست با رویکرد مطالبه‌محور وارد تعامل با حاکمیت شود. بلکه باید از موضع حل مشکلات وارد شود. هرچند که ممکن است این دو در مواردی یکسان باشند اما واقعیت این است که دولت و اصلاح‌طلبان و این نیروهایی که قرار است با رییس‌جمهور جدید کار کنند، خودشان را به عنوان راه‌حل مشکلات ارائه کنند نه به عنوان طراح مسائل جدید برای کشور و احیانا نماینده مطالبات عده‌یی خاص.

من فکر می‌کنم نیروهای اصلاح‌طلب باید در چارچوب‌های روشن، روابط خود را با دولت و حاکمیت و رهبری باز تعریف کنند و برای برطرف شدن مسائل و نقارهای موجود کوشش کنند. قاعدتا در این صورت طرف مقابل هم به رفتار اصلاح‌طلبان پاسخ خواهد داد.

اما به عقیده من الان زمان مناسبی برای طرح آن دسته از مطالباتی که مساله عام مردم نیست، نیست بلکه بهتر است الان ما به درک بهتری از این انتخابات برسیم و تحلیل‌هایمان را تغییر دهیم. نیروهایی که ناامید بودند ببینند چرا اشتباه می‌کردند و در موضع و تحلیل خود تجدیدنظر کنند و ببینند کجای تحلیل‌هایشان ایراد داشت که امروز با وضعیت جدید مواجه شده‌اند، اگر این کار را نکنند دوباره همان اشتباهات را به صورت دیگری تکرار خواهند کرد. بعد از اینکه این سوالات پاسخ داده شد، می‌توانیم از دو هفته آینده به سوال شما بپردازیم که البته جواب‌های مبسوطی هم خواهد داشت.

اما بلافاصله پس از اعلام نتایج اولیه، نخستین خواسته‌هایی که مطرح شد، رفع حصر آقایان موسوی و کروبی و آزادی زندانیان و دلجویی از آسیب‌دیدگان سال 88 است و این مطالبات در فضای مجازی به سرعت رو به افزایش است. چگونه باید بین این مطالبات بدنه اجتماعی و برنامه‌های دولت تعادل ایجاد کرد؟

این همان اشتباهی است که باید از آن پرهیز کرد. آقایان کروبی و موسوی هم خواهان بهبود شرایط کشور هستند. این مسائل تحت تاثیر فضای مجازی است. نخستین کاری که باید دولت جدید و اصلاح‌طلبان انجام دهند این است که دور این فضای مجازی یک خط قرمز بکشند. این فضا به معنای واقعی «مجازی» است. اگر این فضا واقعی بود الان هیچ‌کس نباید در انتخابات شرکت می‌کرد. آنهایی که تحت تاثیر این فضای غیرمسوول مجازی هستند، هیچ کاری نمی‌توانند بکنند. افرادی که تحت تاثیر این فضا بودند تا دو ماه پیش اگر درباره انتخابات حرفی می‌زدیم آنقدر انتقاد می‌کردند که حد نداشت.

بنابراین نخستین کار این است که تحت تاثیر فضای مجازی نباشند و در فضای واقعی تصمیم‌گیری کنند. آنهایی که در فضای مجازی مطالبات را تعیین می‌کنند، همان‌هایی هستند که تا قبل از این تحریمی بودند. اما مردم در سیاست داخلی نیاز به یک آرامش دارند و انعکاس این آرامش را در سیاست خارجی می‌خواهند. طبعا اثر این دو مورد در بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی انعکاس خواهد یافت. این بدان معنا نیست که کسی خواهان رفع حصر نباشد اما راهش این نوع برخورد نیست، این کارها حصر را طولانی‌تر می‌کند همچنان که تاکنون کرده است.

در بعد دیپلماسی و مشکلاتی که در سطح بین‌المللی با آنها مواجه هستیم، چه انتظارات کوتاه‌مدت و بلندمدتی را می‌توانیم از دولت جدید داشته باشیم؟

در سیاست خارجی، به هیچ هدف موثری دست نخواهیم یافت، مگر اینکه دولت ما قدرتمند و مستحضر به پشتیبانی ملت باشد. بنابراین رسیدن به هریک از اهداف دولت در سیاست خارجی مستلزم یکپارچگی سیاسی در داخل است. الان بهترین وقت است که دولت نشان دهد کلیت ملت ایران حامی سیاست‌هایش است. این برای عقب‌نشینی غرب درباره تحریم‌ها و بحث هسته‌یی و مساله سوریه می‌تواند موثر و مفید باشد.

یک دولت موثر و قدرتمند، نخستین اولویتش این است که از منافع ملی‌اش دفاع کند. بنابراین الان اشتباه است که به سرعت به سیاست خارجی بپردازیم. ابتدا باید بنیان‌های سیاست داخلی تقویت شود و اتحاد و یکپارچگی داخلی شکل بگیرد و همه نیروهای داخل حکومت اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا در یک چارچوب قابل فهم قرار بگیرند، سیاست خارجی هم در مسیری که تامین‌کننده منافع کشور است قرار خواهد گرفت.

با توجه به تجربه سه دولت گذشته و چالش‌های پیش روی این دولت‌ها، چه چالش‌هایی را پیش روی این دولت می‌بینید؟

چالش‌های این دولت خاص خودش است. مساله اصلی که مردم با آن درگیر هستند، چالش اقتصادی است. این دولت به محض شکل‌گیری باید در شش ماه اول وقت خود را صرف حل بودجه امسال کند و بعد هم وارد بودجه سال آینده می‌شود و این فاجعه‌یی است که هیچ دولتی نمی‌تواند آن را حل کند و همه باید در این باره حامی دولت باشیم و منصفانه نظر دهیم. این مساله در کنار چالش‌های دیگر نظیر بیکاری و تورم مهم‌ترین مساله‌یی است که دولت جدید با آن درگیر است.

در سیاست خارجی هم بحث تحریم‌ها وجود دارد ولی به نظر من مهم‌ترین چالش این دولت، رسیدن به یک وحدت سیاسی، برای داشتن یک سیاست خارجی عقلانی و با ثبات و برداشتن گام‌های موثر اقتصادی است تا بتوانیم در دو سال آینده، اقتصاد را به جایی برسانیم که به مسیر تولید بازگردد. بنابراین مساله اصلی مردم اقتصاد است اما راه‌حل آن ثبات و وحدت سیاسی است. من امیدوارم با وحدت نظر همه نیروها و همدلی مردم این اتفاق بیفتد. حکومت و مقام رهبری هم پالس‌های قابل قبولی داده‌اند و اگر این طرف هم به آن گام‌ها پاسخ مثبت بدهد، فکر می‌کنم تا پایان تابستان بتوانیم این مرحله اول را پشت سر بگذاریم.

با توجه به حمایت نمایندگان مجلس از سه نامزد دیگر انتخاباتی، این احتمال وجود دارد که باز هم شاهد اختلاف و تنش بین مجلس و دولت جدید باشیم؟

این بستگی به رفتار ما دارد. اما این را هم باید بدانیم که مقام رهبری اجازه نخواهد داد که عده‌یی از نمایندگان این مجلس هر کاری دل‌شان خواست انجام دهند، این را مطمئن باشید. به هر حال یک سیاست‌های کلی وجود دارد و وقتی کسی انتخاباتی به این پرشوری را می‌پذیرد و از منافع بسیار آن برای کشور بهره‌مند می‌شود، بالطبع دیگر نتایج آن را هم می‌پذیرد و قرار نیست که دوباره همان وزرای دولت فعلی همان کارها را کنند. ضمن اینکه این مجلس در مقابل آن رییس‌جمهور که اظهاراتش فاقد اعتبار علمی بود همیشه حرف‌شنوی داشت و دلیلی ندارد که در مقابل رییس‌جمهور جدیدی که عقلانیت و قانون را سرلوحه خود قرار می‌دهد ایجاد مشکل کند.

ضمن اینکه آقای رییس‌جمهور می‌تواند از بین نامزدهای دیگر و نیروهای حامی آنها استفاده کند، چون ما به دنبال یک وحدت ملی هستیم و قرار است که همه با دولت همراهی کنند. البته طبیعی است که یک عده تندرو هم وجود دارند، اما فکر نمی‌کنم مجموعه حاکمیت رضایت بدهد که این اقلیت رفتاری کنند که موجب اختلال شود. ما می‌توانیم افرادی را که در مجلس به دنبال چنین رفتارهایی هستند بشناسیم. اما نباید اجازه دهیم این کار را بکنند و باید آنها هم در چارچوب قانون با دولت همکاری کنند. چون اگر مجلس این کار را نکند، مردم می‌فهمد که همان رفتارهای رییس‌جمهور قبلی شایسته مجلس است.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

30  ⁄    =  30