رسانههای جدید و عصر تازه خبر
خبر مهم روزهای اخیر، گفت و گوی تلفنی روسای جمهور ایران و آمریکاست که مورد توجه جدی مردم کشورمان قرار گرفته است. این رویداد از بعد رسانهای هم جالب توجه بوده است. چراکه قبل از روزنامههای سراسری و رادیو و تلویزیون که به اصطلاح آنها را رسانههای جریان اصلی مینامند، میزان قابل توجهی از مخاطب از طریق سایت های خبری و شبکههای اجتماعی از جزئیات این خبر مطلع شدند.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،واقعیت این است که حالا در کشور ما نیز همچون بسیاری کشورهای دنیا، اینترنت را به عنوان یک منبع خبری اصلی باید شناخت. چراکه بسیاری از رویدادها پیش از انعکاس در شبکههای بزرگ تلویزیونی و یا روزنامهها در وبسایتهای خبری و شبکههای اجتماعی منتشر میشوند. برای بخش قابل توجهی از مخاطب جوان و طبقه متوسط و گروههای اجتماعی پیشرو اینترنت به گزینه ترجیحی برای پیگیری اخبار تبدیل شده است و آنها به دلایل جذابیتهای مختلف که مهمترینش شاید سرعت انتشار خبرها باشد هر روز خبرها را ابتدا از وبسایتهای خبری و شبکههای اجتماعی پیگیری میکنند.
از دلایل دیگر این تغیر تدریجی فرهنگ مصرف خبری میتوان به دسترسی آسان و امکان دسترسی سریع به دیدگاههای مختلف سیاسی ـ اجتماعی دانست.
این رسانهها نقش جدی در ارائه خبرهای فوری و توزیع اطلاعات جزئی رویدادها ایفا میکنند. به عنوان مثال شبکههای خبری بزرگ دنیا مثل بیبیسی، نخستین اخبار مربوط به زلزله کشور چین را از شبکه اجتماعی توییتر گرفتند و یا در زمان زلزله هائیتی نیز نخستین خبرها نه از وی کانالهای کلاسیک رسانههای جریان اصلی بلکه از سوی رسانههای اجتماعی منتشر میشد.
خبر مرگ بن لادن نیز اول بار در توئیتر منتشر شد، وقتی که رییس دفتر اوباما نوشت: «یک فرد موثق به من گفته است آنها بن لادن را کشتهاند». وسعت و سرعت توزیع خبرها در توئیتر به حدی است که به طعن گفته می شود: خبر وقوع رویداد نیست، توئیت است!
این واقعیت سپهر رسانهای جهان امروز است که ما نیز خواسته و ناخواسته بخشی از آن هستیم.
البته مساله تنها در سرعت انتشار محدود نمی شود بلکه این رسانههای جدید و اجتماعی بر کارکرد دروازه بانی و نحوه پوشش خبری نیز تاثیر گذاشته اند و این حقیقت را به رسانههای جریان اصلی اثبات کردند که شما دیگر در مورد آنچه مخاطب صلاح است بداند تنها تصمیمگیرنده نیستید، بلکه حالا وبسایتهای خبری و شبکههای اجتماعی نیز بخشی از تولیدکنندگان محتوا و در واقع گوشهای از منظومه رسانهای هستند که همچون یک شبکه گسترده تسهیم اطلاعات، خبرها را به اشتراک میگذارند. در واقع کنترل انحصاری شبکههای تلویزیونی و روزنامهها بر آنچه مردم باید بدانند شکسته شده است.
با توجه به مختصات رسانهای و فرهنگ مصرف خبری در شرایط امروز به جرات میتوان گفت رسانههای جریان اصلی اگر بدون توجه به اطلاعات موجود و دردسترس مخاطب در رسانههای اجتماعی و وب سایت های خبری پر بیننده به تحلیل و برجسته سازی و دروازه بانی بپردازد تنها به اعتبار خود لطمه زده است، چون مخاطب امکان دسترسی به منابع مختلفی را دارد.
مساله تنها تعداد ویزیتهای وبسایتهای خبری و میزان گردش اطلاعات در شبکههای اجتماعی نیست بلکه به خصوص در جامعه ما بسایر از اخبار به سرعت در شبکه ارتباطات میان فردی و چهره به چهره منتقل میشوند. بنابر این به واسطه تسهیم گسترده اطلاعات فضای بازی ایجاد میشود که دیگر امکان آن نوع دروازه بانی رایج در رسانههای سنتی وجود ندارد.
از همین روست که سازمان های بزرگ خبری حضور و نفوذ رسانههای جدید و اجتماعی را در سازوکارهای حرفه ای شان پذیرفتهاند. برخی از شبکههای تلویزیونی و روزنامهها پروفایلهای خودشان را روی توییتر ایجاد کرده اند. یکی از مدیران بیبیسی گفته است این سازمان به سمت شیوههای تازه توزیع محتوا حرکت کرده است و وبلاگنویسی یکی از تحولات در خبرنگاری بیبیسی است.
برخی سازمانهای رسانهای که البته پیشگام آنها نیویورکتایمز بود، در کنار سردبیر پرینت برای نسخه چاپی، سردبیر رسانههای اجتماعی هم به کار گرفتهاند. مدیران نیویورک تایمز معتقدند که فیسبوک و توییتر دیگر آنقدر قدرتمند و تاثیرگذار هستند که باید آنها را در سازمان خبری خود جدی بگیرند. آنها معتقدند برای کامیابی در جهانی که به طور روزافزون در حال دیجیتالی شدن است حضور فعالانه در رسانههای اجتماعی گریزناپذیر است.
یکی از مدیران در ایمیلی به اعضای تحریریه برای معرفی سردبیر جدید رسانههای اجتماعی گفته است «امروزه مخاطبان دیگر کار ما را تنها از طریق صفحه اصلی و یا خرید روزنامه نمیبیند بلکه از طریق یادآوریها و سفارشهای دوستان و همکارانشان دنبال میکنند. پس خیلی مهم است که بیاموزیم چگونه این افراد را بیابیم و به خوبی خدمات ارائه کنیم. درعین حال خیلی از ما از شبکه های اجتماعی برای یافتن منابع، ایجاد تماس و ارتباط و گرفتن اطلاعات استفاده میکنیم.»
شبکه جهانی سیانان برای تولید برنامهای به نام «توئیت کردن زنده» در زمان مراسم معارفه رییس جمهور باراک اوباما با فیسبوک همکاری موفقی داشت.
از این دست مثالها از بازسازماندهی اتاقهای خبر رسانههای جریان اصلی برای حضور و بهرهمندی از نفوذ رسانههای جدید و اجتماعی نشانگر آن است که این استراتژیها پاسخی ناگزیر به فرهنگ جهانی مصرف خبری است اما فارغ از این موضوع، سازمانهای خبری جریان اصلی یعنی شبکههای پخش تلویزیونی و روزنامههای بزرگ سراسری در نحوه پوشش رویدادها این مهم را باید لحاظ کنند که مخاطب امروز بواسطه امکان دسترسی سریعتر و متنوع به مجموعهای از اطلاعات در انواع سایتهای خبری و شبکههای مجازی، مطلعتر از آن است که معمولاً تصور میشود.