پاریس و اشتباهی از جنس ناپلئون بناپارت

مشکل اصلی فرانسه آقای اولاند پرونده هسته ای ایران نیست. اولاند سر و صدا کرده و میکند و در تل آویو کاسه داغ تراز آش ناتانیاهو شد .اما این تب تند زود عرق خواهد کرد . کافی ست 48 ساعت صبر کنید. اولاند به بهانه پرونده هسته ای ایران به دنبال اهداف دیگری است که مسلما موفق نخواهد شد. نه به این دلیل صرف که حریف آمریکا نمی شود بلکه به این علت محکم تر که لندن با پاریس مخالف و بازی را به هیچ وجهه به نفع آنها واگذار نمیکند. اروپا حساب و کتاب تاریخی خود را دارد.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،معلوم نیست فرانسوی ها رویارویی خود با ایالات متحده را تا کجا پیش خواهند برد.رویاروئی که بیشترجنبه شخصی و کینه توزانه به خود گرفته است.در این میان موضوع پرونده هسته ای ایران پر واضح صرفا بهانه ای برای بروزاین کینه توزی علیه اوباماو کاخ سفید فراهم کرده، والا دلیلی نداشت در حالی که مذاکرات روند عادی خودرا طی میکرد و مشکل خاصی بین ایران و فرانسه وجود نداشت، مانتی گل پوش پاریسی به یکباره سالن اپرای سیاسی ژنو را ترک و میخی در چرخ ماشین دیپلماسی فرو وآنرا پنچر کند و باشال کتانی پیچیده شده دور دست به همه بگوید "بله من اینکار را کردم".
درک علت رفتار فرانسوی ها زیرکی زیادی نمیخواهد وبه خوبی روشن است این برخورد تا حدی توهین آمیز پاریس نسبت به واشنگتن تنها به خاطر مسئله ی هسته ای ایران نیست و صرفا قرعه شانس زمان و مکان موضوع تهران را در برابراولاند و فابیوس قرار داده است. دولت سوسیالیست اولاند در پی فرصتی برای انتقام گیری از آمریکا به ویژه در مسئله سوریه ونیز کوشش در جهت پر کردن خلاء ناشی از آنچه لوفیگارو آنراضعف آشکارسیاست خارجی آمریکا در منطقه توصیف میکند ایران را سپر بلای خود کرد.آنچه دولت آقای اولاند را در پیگیری این سیاست اشتباه و گروکشی مصرترکرد( به اعتقاد من سیاستی موقت و گذراست) همراهی و همگامی دولتین اسرائیل و سعودی بود که به دلایل مشابهی دل خوشی از آقای اوباما ندارند.به همین دلیل فکر میکنم هرچند اقدام فرانسوی ها مشکلات زیادی بر سر راه توافق ژنو قرار داد اما هدف فقط ایران نبوده ونیست بلکه نیت پاریسی "به چالش کشیدن اساس سیاست خارجی آمریکا از راه گروگانگیری پرونده هسته ای است".آیا نهایتا در این گروگان گیری موفق خواهد شد؟ به 5 دلیل پاسخ منفی ست یا دستکم آنطور که پاریس تمایل دارد بازی پیش نخواهد رفت:
اول سنت های اروپائیان که ذاتا اهل میدان دادن به فرانسوی ها نیستند. خصوصا ازنگاه بریتانیا و آلمان به عنوان دوقطب اروپا.
دوم نگاه روسها به فرانسوی ها که آن نیز ذاتا منفی و از جنس مقابله های لندن و برلین است. به هر حال مسکو ترجیح میدهد مثلا در موضوع ایران،سوریه یا دیگر مسائل خاورمیانه طرفش آمریکا باشد تا فرانسه.
سوم به ماهیت تحولات خاورمیانه ای و سنت های سیاسی و حاکمیتی این منطقه باز میگردد که بن مایه ای آمریکایی- بریتانیایی دارد.ولی هر چه باشد حداقل فرانسوی نیست. سعودی ها هم در میان مدت قادر به ادامه سیاست کنونی شان نیستند.
چهارم موضوع اسرائیل است. این درست که دولت ناتانیاهو بر سر مسئله ایران و فلسطین با کاخ سفید مشکل پیدا کرده و به قول یک دیپلمات اروپایی درسازمان ملل مانند بچه ای که اسباب بازیش را گرفته باشند داد میزند و پا به در میکوبد اما در نهایت مسائل آنها امریکایی – اسرائیلی است و حل خواهد شد. درست از همین منظر پرزو لیونی طی یک هفته اخیر 2بار "بی بی" را از زیاده روی و زیاده گوئی علیه آمریکا برحذر داشتند.اما مشکل اینجاست اولاند و فابیوس روی این حالت گذرا و نیز رفتار سعودی ها سرمایه گذاری سنگینی کرده اند!.
پنجم به خود آمریکا مربوط میشود. به هر حال کاخ سفید این گروگان گیری وآبروریزی نجات داده شده سواحل نرماندی را فراموش نخواهد کرد.از دید کاخ سفید به فرض نقطه نظرات اولاند و فابیوس درست بود، چرا از ابزار دیپلماسی پنهان استفاده نکردند؟ آیا غیر از این است که از قبل و بانیت خاص خود را آماده کرده بودند؟.این را به این دلیل میگویم که آقای کری آنچنان در برخورد با رفتار فرانسوی ها خلع سلاح و متحیر شد که ابدا در شان وزیر خارجه قدرتمند ترین کشور جهان نبود. این برای او و کاخ سفید بسیار تحقیر آمیز تمام شد به نحوی تبعات آن به داخل آمریکا هم کشیده شد.گفته های 2روز گذشته آقای چک هگل وزیر دفاع آمریکا در انتقاد بسیار بی سابقه وشدید از کری را بخوانید آنگاه به وضوح خواهید دید فرانسوی ها چه بر سر کاخ سفید آوردند. واشنگتن این را فراموش نخواهد کرد.
این قابل توجه طراحان تئوری های توطئه که 10 روز است تئوری پلیس خوب و بد در ژنو را تبلیغ میکنند.
به هر حال در مذاکرات آتی ، اپرای ژنو با 2 گزینه روبرو خواهد شد. تسلیم فرانسوی ها شدن که بسیار بعید است یا اتخاذ تصمیمی به رهبری آمریکا وبا موافقت قطعی بریتانیا و آلمان از غرب و روسیه و چین از شرق. فرانسه خود داند!.این محتمل ترین گزینه با ضریب اطمینان بالاست.
آیا پاریس تصور میکند اعضای گروه 1+5 حاضربه زانوزدن در برابر" ناپلئون اولاند "و "روشیلیو فابیوس" شده وتحقیر زدن مهر بی کفایتی و بی دقتی دربینش سیاسی ومنطق مذاکره ای را بر پیشانی خود خواهند پذیرفت؟وانگهی زمانی که ایالات متحده در صدد بازنگری جدی سیاست های منطقه ای و رویکردی خود نسبت به کشوری مانند ایران است ولندن نیز با آن همراهی کامل دارد اجازه خواهد فرانسه این سیاست راهبردی را به صرف اینکه تصور میکند قدرتی تصمیم گیر شده بهم بزند؟. اگر همه چیز درست و منطقی پیش برود پاسخ قطعا منفی است.شک نکنید.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

2  ×    =  4