قزوه، دو چهره ادبی را به مناظره دعوت کرد

مدیر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری که چندی پیش اتهاماتی علیه خانه شاعران ایران و اعضای آن مطرح کرده، بخشی از این اتهام‌ها را پس گرفته و ساعد باقری، سهیل محمودی و افشین علاء را به مناظره دعوت کرده است.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،از ایسنا علیرضا قزوه – مدیر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری – که در مراسم بزرگداشت زنده‌یاد خلیل عمرانی در حوزه هنری علیه خانه شاعران ایران و اعضای آن سخن گفته بود، در متنی که وبلاگ شخصی‌اش منتشر کرده، ساعد باقری، سهیل محمودی و افشین علاء را به مناظره دعوت کرده است. او در این متن آورده است: «من… شما را به مناظره دعوت کردم. شما سه نفر یا بیش‌تر من تک و تنها. اگر هم پذیرفتید من باب تنها نبودن و توازن یکی از دوستان شاعرم – مثلا امیری اسفندقه هم با من باشد.

 بنشینیم و درد دل کنیم و به اندازه چندین و چند ساعت با حضور دیگر شاعران و خبرنگاران و یا در خلوت و تنهایی سخن بگوییم و بحث و مناظره کنیم. البته آخرش می‌ماند ماجرای اساسنامه خانه شاعران و مشکلات صنفی شعرا که من از این یکی کوتاه نمی‌آیم. اگر من و شما دغدغه بزرگی نداریم و این همه مشکلات را نمی‌بینیم، بیایید محترمانه این خانه‌ی چندین و چند میلیاردی را با تمام بودجه‌هایش به کسانی که دغدغه‌های بزرگ‌تری از من و شما دارند بسپاریم. به این می‌گویند عمل خداپسندانه. می‌دانم که پشت گوش نمی‌اندازید».

این نوشته پس از برگزاری نشست خبری سهیل محمودی، ساعد باقری و فاطمه راکعی در پاسخ به اتهام‌های قزوه، منتشر شده است. او در این متن، قسمتی از اظهاراتش را درباره اعضای خانه شاعران ایران پس گرفته و تصریح کرده است: «البته من عین عبارت یکی از شاعران را در مورد شما از سر ناراحتی تکرار کردم و این هم در پاسخ مصاحبه برادرم افشین علاء بود که نوشته بود: ما عوض نشدیم آنان عوض شدند!! کاش تعبیر بهتری از این حرف می‌کردم و کاش می‌فهمیدم که این مسئول ادبی مجله تیتر مناقشه‌برانگیزی را انتخاب کرده که چندان هم مقصود جناب علاء را نمی‌رسانده.

 به هر حال، می‌شد تعبیر بهتری از این سخن داشت و بدا به من که همان سخن دوست شاعرمان را تکرار کردم و سخنی بود که از دهانم پرید و بحث عوض کردن زنان و خانه‌هایشان را ناخواسته و از سر ناراحتی بر زبان راندم. من این تکه از سخنم را پس می‌گیرم. این حرف حرف من نبود، سخنی بود ناسنجیده که برخی از سخنان برحق مرا نیز تحت شعاع قرار داد. شما چه بخواهید و چه نخواهید، چه به خاطر شعرها و حرف‌هایی که در سایت‌ها و فیس‌بوک‌ها و این‌جا و آن‌جا بر ضد من بر زبان رانده‌اید معذرت بخواهید یا نخواهید، من به خاطر این تکه از سخنم از شما سه بزرگوار عذر می‌خواهم».

این شاعر، همچنین در بخش آغازین این نوشتار آورده است: «دوستان شاعر قدیمی من ساعد باقری و سهیل محمودی و افشین علاء! نمی‌دانم یادتان هست یا نه که اساسنامه خانه شاعران را من و یک نفر دیگر نوشتیم در خانه مشفق کاشانی در حدود شاید پانزده – بیست سال قبل. نیت‌مان نیت خیری بود که کاری کنیم برای شاعران انقلاب بخصوص آنان که مشکلات مالی دارند و نمی‌توانند کتاب‌شان را حتی چاپ کنند. بسیاری‌شان سرپناهی ندارند و شغل و بیمه‌ای نیز هم. آن وعده‌ها تا هنوز جامه عمل نپوشیده و خانه شاعران ایران همان طور که خودتان و دیگران هم می‌دانید در اصل تعلق خاطری به مشکلات شاعران ندارد و در راستای برطرف کردن مشکلات صنفی شاعران گام برنمی‌دارد».

مسؤول کمیته‌ی فرهنگ و هنر ستاد سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، ادامه داده است: «در جریان انتخابات سال 88 هم عملا این خانه مشارکتی جدی در جریانات سیاسی روز داشت و عملا به دفاع و شعرگفتن برای جریان راه سبز تبدیل شد، در صورتی که این خانه آمده بود تا مشکلات معیشتی شاعران را حل کند. در همان سال‌هایی که بنده مسئولیت کانون‌های ادبی فرهنگسراهای تهران را در زمان تصدی جناب آقای زم برعهده داشتم چند بار شخص آقای زم به من گفت برو و این خانه را بگیر و با حضور دیگر شاعران اداره کن که من به خاطر حضور شخص قیصر و برخی از شما بزرگواران هرگز به این سخن ایشان جامه عمل نپوشاندم، اما همان‌طور که می‌دانید با رفتن قیصر هیچ اتفاق تازه‌ای در خانه نیفتاد. حتی جناب محمدرضا عبدالملکیان هم به دلیل بسته بودن دایره فعالیت‌تان و عدم انتخابات آزاد خود را ماه‌هاست که از شما کنار کشیده و دیگر به خانه شاعران نمی‌آید. افرادی را هم که شما مدنظر دارید به حلقه کوچک مدیریتی خود اضافه کنید اکثرشان افرادی پیر و بی‌تحرک و به دور از ماجرای مشکلات شاعران هستند و برخی‌شان کسانی هستند که بیش از دو دهه است که اصلا شعری نگفته‌اند و کتابی منتشر نکرده‌اند».

رییس پیشین مرکز تحقیقات زبان فارسی در دهلی نو و رایزن فرهنگی اسبق ایران در تاجیکستان، همچنین در بخش دیگری از این مطلب تاکید کرده است: «به عنوان یک شاعری که در متن جامعه زندگی می‌کنم و با شاعران بسیاری ارتباط دارم هر روز بسیاری از شاعران جوان جویای کار و دارای مشکلات بسیار به سراغم می‌آیند و حواله کردن آنان به خانه شاعران و خانه شاعران ایران هم صد البته کار بیهوده‌ای است زیرا که بارها آن‌ها را به شمایان حواله داده‌ام و هرگز پاسخی و حتی همدلی‌ای نیز دریافت نکرده‌اند. کاش یک بار در همه این سال‌ها تلفنی هم به من می‌زدید و دعوتی می‌کردید و می‌گفتید بیاییم ساعتی کنار هم بنشینیم و برای مشکلات بی‌اندازه این همه شاعر جوان و پیر و تهرانی و شهرستانی کاری کنیم. سراغ چاره‌ای باشیم».

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

6  +  4  =