لحظات از دست رفته در مرگ اسکی باز جوان

با گذشت 10 روز از مرگ اسکی‌باز جوان در پیست دربندسر، شاهدان حادثه جزئیات تازه‌ای از این ماجرا فاش کردند.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،از تسنیم، این در حالی است که پدر اسکی‌باز جوان نیز از مقصران مرگ پسرش شکایت کرده و خواستار رسیدگی به این ماجرا شده است.
حادثه‌ای که باعث مرگ اسکی‌باز 22ساله به نام سیدعلی موسوی شد، صبح شنبه 11بهمن‌ماه رقم خورد. آن روز علی همراه 2نفر از دوستانش برای اسکی به پیست دربندسر رفته بودند اما 2نفر از آنها گرفتار بهمن شدند و این حادثه با مرگ علی پایان یافت.

آنچه حالا باعث شده پدر علی به‌دنبال شناسایی مقصران حادثه باشد، اتفاقاتی است که پس از سقوط بهمن رخ داد. این اتفاقات را سعید میوه‌چی، اسکی‌باز 22ساله‌ای که آن روز همراه علی گرفتار بهمن شد و نجات یافت، اینطور تعریف می‌کند: ساعت 7صبح شنبه من و علی و بهنام که هر 3بچه‌محل هستیم تصمیم گرفتیم به اسکی برویم. ما چند سالی است که مرتب به پیست اسکی دربندسر می‌رویم و همه تفریحمان ورزش و اسکی است.

آن روز هم مثل همیشه چوب اسکی‌ها را برداشتیم و راهی دربندسر شدیم. او ادامه می‌دهد: وقتی وارد پیست شدیم به سمت تله‌کابین رفتیم تا بلیت بخریم و به سمت قله برویم. اما به ما گفتند تله‌کابین کار نمی‌کند. ما قصد برگشت داشتیم اما یکی ما را صدا زد و گفت تله‌کابین مشکلی ندارد. برای همین با خرید بلیت خود را به قله رساندیم. در بالای شمشک، خانواده علی آپارتمان کوچکی دارند. برای همین ما ابتدا به آنجا رفتیم و بعد از تعویض لباس‌هایمان به محل پیست اسکی رفتیم. در آنجا ماشین برفروبی را دیدیم که در بهمن گرفتار شده بود. ماشین به‌علت گرفتارشدن در بهمن حتی زمین پیست را نکوبیده بود. با وجود این هیچ‌کس به ما نگفت اسکی ممنوع است و با اینکه نخستین بهمن صبح همان روز در آن منطقه آمده بود و باید آنجا را تعطیل می‌کردند تا کسی اسکی نکند، اما آنها نه‌تنها ما را منع نکردند بلکه گفتند می‌توانیم از کنار ماشین برفروب، اسکی کنیم.

    یک حادثه

علی و دوستانش، بی‌خبر از حادثه‌ای که در کمینشان بود، اسکی را شروع کردند.سعید می‌گوید: بهنام، مثل من و علی در اسکی حرفه‌ای نبود. برای همین او زودتر پایین رفت. من ماندم و علی. حدود 100متر از او فاصله داشتم و هرگز فکرش را نمی‌کردم دقایق آخری باشد که او را می‌بینم.

سعید با بغض ادامه می‌دهد: در حال اسکی بودم که ناگهان زیرپایم خالی شد و همراه بهمن سقوط کردم. پیش از این برای علی دست تکان دادم که پیش من نیاید. چون ممکن بود گرفتار بهمن شود. بعد از آن بیهوش شدم و دیگر چیزی به‌خاطر نمی‌آورم اما به گفته شاهدان زیر بهمن گرفتار شدم. نمی‌دانم بخت با من یار بود یا اینکه عمرم به دنیا بود که زنده ماندم. من اسمش را می‌گذارم تقدیر. حتما خواست خدا در این بوده که من بمانم.

سعید وقتی در بهمن گرفتار شده بود اسکی‌بازان تیم ملی که در آنجا مشغول تمرین بودند با دیدن صحنه سقوط وی به کمک او شتافتند و اسکی‌باز را نجات دادند. سعید می‌گوید: وقتی چشمم را باز کردم در بهیاری پیست بودم. آنجا متوجه شدم که نجاتم داده‌اند اما هیچ امکاناتی در بهیاری نبود. یک‌دفعه یاد علی افتادم. فورا شماره موبایلش را گرفتم اما جواب نداد. به بهنام زنگ زدم و او هم نگران ما بود. برای همین خودش را به بهیاری رساند. همانجا به مسئولان پیست اعلام کردیم که علی ناپدید شده اما آنها اصلا توجهی به حرف‌های ما نکردند. حتی موضوع را به سازمان‌های امدادی هم اطلاع ندادند.

ساعت 12:30بود و مطمئن بودم که برایش حادثه‌ای رخ داده است اما مسئولان پیست می‌گفتند که احتمال دارد به خانه‌اش رفته باشد. برای همین بهنام به آپارتمان علی که در بالای شمشک بود رفت اما خبری از علی نبود. من می‌دانستم زیر برف است اما هیچ‌کس صدای من و بهنام را نمی‌شنید. وی می‌گوید: بعد از آن من و بهنام خودمان به اورژانس مراجعه کردیم و موضوع را به آنها اطلاع دادیم و درخواست کمک کردیم.

    گزارش مرگ

«تا ساعت 14:30هیچ تلاشی برای نجات علی صورت نگرفت. از آن زمان به بعد، کار جست‌وجو شروع شد و ساعت 16:30بعد از ساعت‌ها پیگیری با کمک یکی از مربیان حاضر در پیست و کارگران مستقر در آنجا پیکر علی از زیر بهمن بیرون کشیده شد. این درحالی بود که در آن زمان هنوز علی زنده بود و نبضش می‌زد.» اینها را بهنام جودکی، اسکی‌باز 22ساله‌ای که همراه سعید و علی برای اسکی به پیست رفته بود، می‌گوید. او ادامه می‌دهد: وقتی کسی در برف گرفتار شود باید برای چند ساعت او را گرم نگه دارند اما تنها یک پتو روی او انداختند و به پایین منتقلش کردند اما او با وجود انجام عملیات سی‌پی‌آر فوت کرد. بهنام می‌گوید: من و سعید از ساعت 12:30به مسئولان پیست اعلام کردیم که علی در بهمن گرفتار شده است. از آنها خواستیم اطراف جایی که سعید دچار حادثه شده و نجات یافته بود را جست‌وجو کنند اما آنها حرف ما را باور نکردند.

خانواده علی هنوز مرگ تنها پسرشان را باور ندارند. پدرش می‌گوید: حالا فقط یک دختر برایم مانده. باورم نمی‌شود به همین راحتی پسرم را از دست دادم. در این حادثه کوتاهی زیادی صورت گرفته است. برای همین به کلانتری فشم رفتم و از مسئولان نهادهایی که باید برای نجات پسرم اقدام می‌کردند، شکایت کردم. هیچ‌کس به پسرم و دوستانش نگفت که ساعت 9:30بهمن آمده و ممکن است خطر در کمین آنها باشد.

حتی وقتی اتفاق افتاد هیچ‌کس به حرف‌های دوستان علی اهمیتی نداد. شاید اگر کوتاهی و قصور صورت نمی‌گرفت الان علی ما زنده بود. وی می‌گوید: اصلا در محوطه پیست هیچ دوربینی نصب نشده است. قطعا اگر دوربین باشد کسی که دچار حادثه شد فورا به کمکش می‌روند. جایی که حادثه رخ داده پیست اسکی بوده و من از مقصران مرگ پسر ورزشکارم شکایت کرده‌ام و حتی وکیل گرفته‌ام و تا آخر پیگیر هستم چراکه مقصران مرگ پسرم باید در دادگاه پاسخگو باشند.

منبع: همشهری

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

79  +    =  89