مقاومت های پلتفرمی/عایدی و ریسک های نگاه BaaPدر ایران
گفت و گو با علی دانشگر مدیر عامل شرکت داتین
شرکتهای فینتک میتوانند با بانکها همافزایی ایجاد کنند و تعامل و کسبوکارشان طوری باشد که همزمان با رشد خود، بانک هم رشد کند. سرعت همیشه عامل خوبی نیست. وقتی زیرساختها مهیا نباشد، سرعت تبدیل به شتابزدگی شده و در این صورت اتفاقات ناخوشایندی رخ میدهد./دو اصلِ به هم مرتبط وجود دارد؛ یکی اصل تعریف مفهوم است، به این معنا که یک پلتفرم وجود دارد که یک API را به صورتی مناسب و مستند، تعریف و استقرار دهید، بهطوریکه برای نرمافزارهای دیگر نیز قابل استفاده باشد و بتواند خدمات ارائه کند.
برداشت شما از بانکداری پلتفرم چیست؟ آیا میتوانید فارغ از تعریف عام آن تعریفی خاص بر اساس محیطی که در آن هستید ارائه کنید؟
به نظر من این منطقی نیست که خود در این زمینه تعریفی ارائه دهیم. در اینجا دو اصلِ به هم مرتبط وجود دارد؛ یکی اصل تعریف مفهوم است، به این معنا که یک پلتفرم وجود دارد که یک API را به صورتی مناسب و مستند، تعریف و استقرار دهید، بهطوریکه برای نرمافزارهای دیگر نیز قابل استفاده باشد و بتواند خدمات ارائه کند.
موضوع دیگر اینکه بانکها و موسسات مالی و اعتباری در زمان ارائه خدمات مالی و اجرای بانکداری هستند و دیگر اقدام به خرید دیتاسنتر یا لایسنس نمیکنند. اگر تمام اجزای بانکداری را در قالب سرویس API تصور کنید میتوانید یک روکش جدید برای آن بکشید.
آیا میتوان نگاه پلتفرمی به بانکداری را به عنوان یک پارادایم جدید در نظر گرفت؟
در حال حاضر نمیتوان چنین ادعایی را مطرح کرد یا دستکم که این موضوع تا به امروز مطرح نبوده و به نظرم چندان مهم نیست. طراحی محصول و وارد کردن آن به حیطه مصرف مهم است؛ در واقع هنر این است که یک ایده را به درآمدزایی واقعی و پایدار برسانیم.
ولی تا وقتی این اساس پارادایم را در نیابیم طبعا نمیتوان ابعاد آن را به خوبی دید. فرصتها و ریسکهایش را دید. در نتیجه محصول جدید ممکن است با مخاطرات مختلفی همراه باشد. نکته مورد نظر من این است که در نگاه بانکداری پلتفرمی بانک معنای خودش را از دست میدهد اما بانکداری باقی میماند و دیگران ایده میآورند و در بانکدار باید محصولات را مدام مدیریت کنید؟
بله همینطور است. به صورت کلی در تعریف نرمالِ پلتفرم، از ایده تا اجرا، روندها و سطوحی وجود دارد که باید طی شوند و در این مسیر، مخاطراتی وجود دارد که با آنها درگیر هستیم و باید موانع را از سر راه برداریم تا به نقطه اجرای پلتفرم و سرویسدهی برسیم.
در واقع نگاه پلتفرمی خیلی سریع اتفاق میافتد یعنی وقتی این موضوع در ذهن شما شکل بگیرد قابلیت اجرا دارد. کافی است که شما این امکان را در بانک ایجاد کنید و API را در اختیار دیگران قرار بدهید و از همان موقع قابلیت اجرایی دارد؟
بله از همین جهت نیز صحبت بر این است که این نگرش در سیستم هرچه سریعتر جاری شود و قابلیت اجرا پیدا کند. به این معنا که به عنوان یک مسیر کسبوکار پایدار شده و از آن درآمدزایی کرد نه اینکه به برنامهای آزمایشی تبدیل شود. به طور کلی باید از لحاظ نرمافزاری، اقدامات لازم به نحوی انجام شود که در نهایت، قابلیت ارائه سرویس داشته باشد.
منظور از قابلیت اجرا، کسبوکار و درآمد است یا مدت زمان لازم برای اجرای پروژه؟
استارتاپها یک ایده محدود و خاص در نظر دارند و هدف آنها بر استفاده از یک بخش خاص از خدمات متمرکز است چون استارتاپیها نمیخواهند از تمام خدمات بانک -مثل ضمانتنامه و وثایق و…- استفاده کنند بلکه بخشی از آن سرویسها را میخواهند که شرایط این امر را تا سطح خوبی میتوان فراهم کرد.
ما یک بخش در مرکز نوآوری فنآپ راهاندازی کردهایم به نام فینتک لب؛ در آنجا تعدادی API قرار دادهایم تا بچههای آزمایشگاه بتوانند از این موقعیتها استفاده کنند -یک سرویس برای افزایش پویایی هرچه بیشتر و شبیه شدن حداکثری به بانکداری.
البته چنانچه بخواهد امور خاصتری را مشمول شود با مشکلات بیشتری روبروست، چون درصد نرمافزارهایی که از پایه و جز به جز نوشته شده باشند در حالت واقعی کاهش مییابد. بهطور کلی قسمت تکنولوژی، آسانترین قسمت ماجراست.
بخشهای رگولاتوری، بخش فرهنگی، بخش مقررات و مدلهایی که تثبیت میشود مهم است. حال کدام بخش در اولویت است؟
شاید لازم باشد موضوع را در یک ترتیب اجرایی ببینیم که مثلا دستاندرکاران به طرف اجرایی شدن حرکت کنند. شاید بانکداری خُرد، بحث باز و مطرحی است و قواعد آن هنوز تنظیم و تدوین نشده است. در این زمینه نمیتوان گفت اول باید قواعد در بیاید، میتوان کار را شروع کرد. هماکنون از یک سو استارتاپها در حال پیشروی هستند و از سوی دیگر بانکها باید تمایل پیدا کنند داخل میدان بیایند. این خودش مساله مهمی است چون بانکها به چنین مواردی عادت ندارند و به صورت مشارکتی عمل نمیکنند.
پیش بینی شما چیست؟
رفتن به سمت بانکداری پلتفرمی خیلی طول نمیکشد. در این چند سال در خصوص مباحث IT بسیار صحبت شده و همه بانکها و لایههای مختلف بانک با مقوله فناوری اطلاعات آشنا و درعینحال در هم تنیده هستند. حال برای شروع فاز جدید کسبوکار باید عامل سومی بهعنوان محرک به میان بیاید که شرکتهای طراح و ارائهدهنده خدمات نرمافزارهای بانکی میتوانند به این روند کمک کنند و با بانکها وارد مذاکره شوند.
حال این سوال مطرح است که کدامیک از شرکتها موفقتر هستند؟ شرکتهای زیرمجموعه بانکها یا شرکتهای مستقل؟
این مساله به چند عامل بستگی دارد: 1- مدلی که ارائه میشود و اینکه تا چه میزان این مدل برای بانک جذابیت ایجاد میکند؟ 2-بانک چقدر ریسکپذیر بوده و قادر است به پیادهسازی روندهای جدید توجه کرده برای تغییر و تحول آغوش باز داشته باشد ممکن است بانک از نظر دیدگاهی در نقطهای باشد که نیازی به تغییر نبیند.
در کل به نظر میرسد شاید مسیر شرکتهای تحت مالکیت بانک کوتاهتر باشد؛ اما فراموش نکنیم که چگونگی طرح بسیار مهم است و نظر نهایی بانک اغلب به همین موضوع برمیگردد.
مسیر فاز جدید باز و هموار است و قابلیت بالای اجرایی دارد. مساله این است که بانکها چطور از این فرصت استفاده میبرند؟
این طرح دو جنبه دارد: جنبه مثبت که همان عایدی کار است؛ و جنبه دوم ریسک در کوتاهمدت یا بلندمدت است. باید به مساله پلتفرمی بانک جامع نگاه کرد. اینکه چقدر به تعداد مشتری و سود اضافه میکند یک روی سکه است. اما از سوی دیگر، بر مبنای این سوال که بعد از راهاندازی، سیستم کسب و کار بانکداری با چه خطراتی مواجه میشود، مساله اصلی نزد بانک خواهد بود.
ممکن است پیشنهاد بسیار بهتری نسبت به قبل داشته باشند و این هم مخاطراتی دارد و نگاه بانکداری را عوض میکند.
شرکتهای فینتک میتوانند با بانکها همافزایی ایجاد کنند و تعامل و کسبوکارشان طوری باشد که همزمان با رشد خود، بانک هم رشد کند. این مساله هم دو حالت دارد: یا رقیب بانک شوند و یک سری از خدمات بانکها را آسانتر و ارزانتر از بانکها ارائه کنند. در این صورت بانکها باید نسبت به این موضوع بهطورجدی احساس خطر کرده و درباره آن فکر کنند. در دنیا روی راههای مختلفی مطالعه میشود؛ اما ما در ایران برخی امور را راحتتر از خارج کشور انجام میدهیم. در کشورهای خارجی قواعدی وجود دارد که مانع از انجام دادن برخی امور میشود. بااینحال، زیرساختهای بسیاری از امور در آنجا فراهم است و ما از آنها بیبهرهایم.
به نظر شما در آینده بانکها میتوانند بر روی عمدهفروشی فعالیت کنند و به آن سمت بروند؟ چون گوگل و اپل همه قصد دارند این حوزه را از آن خود کنند و از آن به بعد بانکها بروند به سمت عمدهفروشی.
این هم یکی از این راههاست. بانک برای هر تغییری باید احساس ضرورت کند. ضرورت به جهت دفع ضرر یا کسب منفعت. این مساله در طول زمان بیشتر احساس میشود. شاید هر بانکی برای خودش زمانی را برای پیادهسازی تعیین کند اما برنده کسی است که به موقع اقدام کند. کسبوکار اصلی بانک روی وام دادن است. بعضی از فینتکها وام دادن را C2C نموده و تسهیل میکنند. این ممکن است کسبوکار بانک را مورد تحت تاثیر قرار بدهد؛ مثلا بانک در پرداخت وام خرد به افراد مختلف موفق نیست. میبینید که فینتک راهی نشان داد و بسیار هم مشتری دارد به طوری که مردم دیگر رغبتی به استفاده از بانک ندارند.
این مسائل را بانکها باید جدی بگیرند و باید هوشیار باشند و هر کس بنا به شرایطی که دارد بهترین موقعیت را برای خودش دستوپا کند. چون بعضی از بانکها بدنه IT را دارند؛ به این معنا یک عامل قوی و چالاک در اختیار دارند تا بدین وسیله این بانکها بتوانند به بازیگران جدی تبدیل شوند. در واقع به جای اینکه منفعل باشند با کمک شرکتهای زیرمجموعه خود بازیگر موثر باشند؛ یا ممکن است بانکی این زیرساخت را نداشته باشد، در این صورت باید مواضعی را اتخاذ کند که با همکاری یک شرکت شرایط مناسب را مهیا کنند.
خلاصه اینکه بانکها اگر بخواهند، همچنان میتوانند در این زمینه نیز پیشرو باشند چون امکانات و تواناییهای بسیاری دارند و کافی است که انعطاف و نوآوری لازم را داشته باشند؛ مثلا یا شرکتهای فینتک را خریداری کنند یا در داخل بانک، مکانیسمهای اینچنینی ایجاد کنند.
برای شرکتهای فناوری بانکی مثل خدمات، داتین و توسن چه پیشبینی میکنید؟ ممکن است اینها نیز ضروری باشد که دچار تغییر شوند، توضیح این مساله چیست؟ میتواند از ارائهدهنده سرویس باشند یا به ترمینال ارائه سرویس بدل شوند؟
این شرکتها اگر نتوانند خودشان را در مسیر پیش رو، به درستی سازماندهی کنند و به این آینده ننگرند در واقع از قافله جا میمانند ولی کار آنها از بانکها راحتتر است چون هم تکنولوژی دارند و هم با فراهم کردن زیرساختها و ایجاد آمادگی میتوانند بانکها را برای همراهی متقاعد و کسبوکار خود را گسترش دهند.
در چنین شرایطی رفتن به سمت نگاه پلتفرمی هم فرصت است هم گلوگاه، شاید الان بانکداری نسبتا بسته است (بانکداری باز کمتر مورد استفاده قرار گرفته است) و برای شرکت سودآور باشد اما اگر بخواهد ترمینال باشد طبعا شرایط فرق دارد.
از لحاظ نرمافزاری و کیفیت سرویس درست است ولی از نظر انگیزشی برای این شرکتها مساله خیلی قابلتوجه است. به صورت معمول، شرکتهای ارائهدهنده نرمافزار و خدمات بانکی لایسنس میفروشند. پول ثابتی را روی لایسنس میگیرند بعد از آن، یک پشتیبانی ماهانه است یا اینکه به بانک سرویس ارائه میدهند (بهصورت تراکنشی یا اجاره ماهانه)؛ اما در ساختار جدید نحوه معادله متفاوت میشود. اکنون در کشور 35 بانک و موسسه داریم، بنابراین شرکتهایی چون ما به دنبال راههای افزایش درآمد هستیم. هدف این است که ما بهعنوان هاب قرار بگیریم و روی این هاب تراکنش بیشتری انجام بگیرد. هر چه تراکنش بیشتر باشد برای ما خوشایندتر است. به دنبال هر حرکت مثبتی، ریسکی وجود دارد که باید آن را از قبل پیشبینی کرد.
پیشبینی شما بهطورکلی چیست؟ رفتار شرکتها و بانکها در ایران چگونه خواهد بود؟ در یک سال آینده در این مسیر چگونه پیش خواهیم رفت؟
ما به همین منوال قدمبهقدم پیش میرویم. این اتفاق تازه شروعشده و به نظرم در حال حاضر نمیتوان پیشبینی دقیقی از آینده این روند داشت. این کار هماکنون با سرعت معمولی پیش میرود.
چه عواملی میتواند این حرکت را تسریع بخشد؟
سرعت همیشه عامل خوبی نیست. وقتی زیرساختها مهیا نباشد، سرعت تبدیل به شتابزدگی شده و در این صورت اتفاقات ناخوشایندی رخ میدهد.
سوالم را اصلاح کنم: چه عواملی میتواند در اجرای صحیحتر این روند یاری رساند؟
یک بخش مساله کاملا فنی و تکنولوژیکی است که بسیار هم حائز اهمیت است؛ نرمافزارهایی که بسیار مهم و پر تراکنش و سنگین هستند. اینها باید نقش سرویسدهنده را بتوانند ایفا کنند. طراحی که در بازار ما وجود دارد باید خودش را برای ارائه مطلوب سرویس آماده کند. اگر با سرعت جلو برویم و سرویس درست نباشد کل کسبوکار ضربه میخورد. عوامل دیگر اینکه همکاری و ارتباط نزدیک استارتآپها با شرکتهای پرووایدری در این زمینه است. از طرفی، چنانچه رگولاتور در این زمینه نظری دارد بهتر است سریعتر نظرات خود را ارائه دهد تا از دوبارهکاریها و اصلاحات بعدی ممانعت شود. موضوع دیگر، تمرکز بر روی مدل کسب و کار این نوع از بانکداری است که یک روند برد-برد را پدید بیاورد؛ به گونهای که بتواند توانمند و پایدار حرکت کرده و همواره انگیزه کافی برای طرفین را ایجاد کند.
پس باید بخش قراردادی و حقوقی این شرکتها هم به صورت جدی فعال شوند چون طرف آنها فقط بانک نیست بلکه با اشخاص به سایر طرف هستند که باید از هم حالا پیشبینیهای لازم را به عمل آورند.
به نظرم تمام بازیگران این حوزه باید دانش و درک خود را نسبت به این موضوع افزایش دهند. عامل اصلی باید برای موفقیت این حرکت همین است. ضمن آنکه باید از اجرای هیجانی و ناگهانی و تصادفی پرهیز شود. بانکها، شرکتهای نرمافزاری، شرکتهای فینتک و پرووایدرها باید روی این موضوع بهطور عمیق و علمی کار کنند و تسلط کاملتری روی آن بیابند تا از هماکنون شالودههای این حرکت، استوار و منسجم بنا شده و در آینده نتایج خوبی نصیب همگان شود.
در مورد داتین هم صحبت بفرمایید که چه کار کرده است؟
کار اصلی ما تولید انواع نرمافزار بانکی و ارائه آن به بانکهای کشور است. ما چند محور را دنبال میکنیم؛ یکی بحث تکمیل سبد محصولات و خدمات بانکی بر مبنای معماریهای مرجعی که در دنیا وجود دارد. چراکه در خدمات بانکی بیشتر از همه روی بانکداری خرد کار شده است که به هرحال با تاکید و تکیه بر تکنیکهایی خاص است. هم اکنون در دنیا روندهای بانکداری مهمی از قبیل بانکداری شرکتی، بانکداری اختصاصی، بانکداری سرمایهگذاری و… مورد توجه قرار گرفته که تا چند سال پیش برای شبکه بانکی ایران جذاب نبود؛ بنابراین ما در تکمیل این گونه محصولات هستیم. همچنین محصولات دیگر ما مربوط به حوزه آنالتیک و تحلیل است، مثل نرمافزارهای مدیریت ریسک یا مربوط به جنبههای مختلف تحلیل یا پیشبینی و غیره است. مباحث دیگری که مربوط است به تحلیل رفتار و طبقهبندی نحوه تعامل و شناخت مشتری – چه مشتری حقوقی- است. این بحثها باید در سبد بانکها باید اضافه شود. همچنین مدیریت ریسک و بحث پلتفرم اعتبار سنجی و نظامهای تحلیلی نیز خیلی مهم است. واقعیت این است که ما باید یک نوسازی در نحوه بانکداری ایجاد کنیم. طی مطالعات و در داخل و خارج که دانش کسب کردهایم و بعد از لغو تحریمها ما نیاز به یک تحول در بانکداری داریم و نقش IT بسیار کلیدی است. ما خودمان را از چند سال پیش آماده کردهایم که بانکها اگر بخواهد مطابق استانداردهای بینالمللی بانکداری کنند ما درگیر نرمافزار نباشیم. یک محور دیگر همین محور نوآوری است که با فینتکها ارتباط داریم و چه در داخل چه در خارج از مجموعه خودمان آزمایشگاه در اختیار آنها قرار دادهایم و یا در استارتآپ که بیایند محصولات خوبی ایجاد میشود. موضوع دیگر آن محصولاتی که از 10 سال پیش تولید آن شروع شده با توجه به پیشرفت تکنولوژی و دانشی که کسب کردهایم و بازخوردهایی که از مشتریان داریم که نیاز به بازنگری داشته باشد این کار را هم در حال انجام داریم
هم اکنون با چه بانکهایی همکاری دارید؟
بانکهای پاسارگاد، گردشگری، توسعه تعاون، قرضالحسنه رسالت و رفاه کارگران. البته بانک رفاه فقط از سیستم تسهیلات متمرکز خریداری کرده ولی مابقی بانکها کلیه کارهایشان را به ما سپردهاند. تمامی سیستمهای کاری موسسه آرمان و وحدت نیز برعهده ماست. صندوق امداد ولایت (تحت مالکیت کمیته امداد) که با 700 شعبه در کشور در حال افتتاح است نیز از خدمات ما بهره میگیرد. البته فعالیت این صندوق صرفا اعطای تسهیلات و وامهای خرد است و فقط سیستم وامدهی و سیستم پرداخت دارند. پاسارگاد، کارت ایران خودرو و پیشگامان -شرکت کارت اعتباری بانک ملی- نیز از سرویس 3 PSP ما استفاده میکنند. بانک ملی در این زمینه برای خود یک شرکت تاسیس کرد، سپس مناقصه گذاشتند و ما برنده شدیم. شرکت سداد این نرمافزار را تولید نمیکند چراکه سوییچ آن را ندارد. اموری جدی در زمینه محصولات بینالمللی و حضور در آن زمینه را هم داشتیم. به این شرح که دو برند معروف UPI و GCV تصمیم گرفتهاند تا با ایران وارد همکاری شده و کارتهای اعتباری بینالمللی خود را در کشور ما رسما صادر کنند. بخشی از این پروژه، حقوقی و قراردادی است که باید با حضور و عضویت یک بانک صورت بگیرد و بخش دیگر، زیرساختها و تکنولوژی مورد نیاز برای صدور کارت است -یعنی سوییچ و CMS– که در این بخش، ما وارد عمل شدیم و اقدامات مربوط به مسائل مشاوره حقوقی و مالی را به سرعت انجام دادیم و هماکنون تسلط خوبی روی این کار کسب کردهایم و چنانچه بانکی متقاضی باشد، توانایی انجام دادن سریع پروژه را داریم. ضمن آنکه در زمینه تکنولوژی هم سوییچ را مهیا کردهایم چون تا به حال به چنین چیزی دسترسی نداشتهایم ولی اکنون از لحاظ فنی و مشاوره حقوقی کاملا آمادهایم تا این پروژه را در ایران اجرایی کنیم. هماکنون فقط منتظریم تا چالشهای بینالمللی پسابرجام مرتفع شده تا اقدام کنیم. بطور کلی در مورد فروش محصولات در خارج از کشور اقدامات خوبی انجام دادهایم اما فعلا به همان دلایل، روند اقدامات بینالمللیمان متوقف است.
منبع: ماهنامه بانکداریآینده، شماره 12 و 13 مرداد و شهریور 95