سمت مدیر عاملی در صنعت بیمه «پز» یا پذیرش مسئولیت

سمت مدیر عامل در صنعت بیمه بیشتر به پز شبیه شده تا پذیرش مسئولیت. بسیاری را می بینیم که برای این پست سر و دست می شکنند بی آنکه به مسئولیت هایش فکر و مطالعه کرده باشند. یادمان باشد سمت ها امتیاز نیست که بخواهیم برای بدست آوردنش نقشه بکشیم مسئولیتی است که به واسطه آن هدایت یک شرکت را بر عهده می گیریم.

لذا قبل از پذیرش توجه به چند نکته ضروری است:

1- آشنایی با ادبیات موضوع: در بادی امر باید ببنیم چقدر با ادبیات و دانش مدیر عاملی آشنا هستیم. آیا تصورمان از مدیرعاملی آوردن پرتفوی فراوان است؟ اگر چنین است ما بازاریاب خوبی هستیم.

آیا دعاوی حقوقی را زود حل می کنیم؟ در این صورت وکیل خوبی هستیم و نهایتا معاون حقوقی موفقی می توانیم باشیم. (شاید هم مدعی روابط غیر رسمی باشیم که در این صورت در اصل موضع مسئله داریم).

آیا ریسک را خوب محاسبه می کنیم؟ در این صورت اکچوئر خوبی هستیم و نهایتا باید در پست معاونت فنی قرار بگیریم.

آیا دانش بیمه را خوب می فهمیم؟ در این صورت می توانیم در طرح و برنامه یک شرکت به خوبی ایفای نقش کنیم و..

اما هنوز یک مدیرعامل خوب نخواهیم شد.علت آن است که موارد بالا می تواند بخشی از توانایی های یک مدیرعامل باشد اما اصلا کافی نیست. ضمن اینکه این موارد از طریق انتصاب معاونان و مشاوران شایسته قابل پیشبرد است. تنها توانایی که فرد نامزد برای مدیرعاملی نمی تواند آن را از جایی یا کسی قرض بگیرد توانایی اتخاذ استراتژی های موثر، سپس قابلیت در پیاده سازی به موقع راهبردها و نهایتا تصمیم گیری های قاطعانه هنگام اجرا است. یک شرکت همواره دو مقطع دارد. مواقع عادی مواقع بحران. مدیران موفق برای هر دو موقعیت راهبردهای خاص خود را دارند.

2- تنها یک انتخاب وجود دارد: طبعیتا برای مدیری که استراتژیست است پیشنهادهای زیادی مطرح خواهد شد. وی اما از میان همه پیشنهاد ها قادر است تنها به یک مورد پاسخ مثبت دهد. در این صورت یک انتخاب خوب مستلزم توجه به چند اصل مهم است:

اول: فرد مطالعات و برنامه های خود را با این هدف انجام دهد که قرار است در پست مدیرعاملی شرکت به صورت بلند مدت مثلا دست کم برای ده سال حضور داشته باشد. اگر پیش فرض مدیری آن است که عمر مدیریتش بیش از یکی دو سال طول نخواهد کشید از ابتدا بداند که او هدفش هدایت شرکت نیست بلکه می خواهد در شجره نامه خانوادگی یک مدیرعاملی بیمه هم ثبت شود.

دوم: برای اینکه عمر مدیریت بلند باشد نیاز هست چند شاخصه با دقت مطالعه شود اول ترکیب سهامداران است. آیا سهامداران شرکت در دوره های پیشین به استقلال رای مدیران عامل قبلی توجه داشته و احترام گذاشته اند؟ آیا استفاده ابزاری از آنان نکرده اند؟ به اعتبار و آبروی مدیران عامل قبلی چقدر بها داده اند؟ آیا نیات خود را برای مدیرعامل دیکته کرده یا با انتخاب یک هیات مدیره قوی و متفکر در راستای تحقق یک حکمرانی شایسته گام برداشته اند.

سوم: وضعیت صورت های مالی 5سال اخیر شرکت مقصد چقدر شفاف است. حسابرس در بخش یادداشت های 5سال گذشته چه نکاتی را متذکر شده است؟ سودهای شناسایی شده تا چه حد عملیاتی و از محل فعالیت های شرکت و تا چه حد از محل های غیر عملیاتی است. میزان مطالبات شرکت و ترکیب نقدینگی و ترکیب پرتفو چگونه است. جامعه بیمه گذاران چه ترکیبی دارد آیا شرکت بیشتر خود بیمه گر است یا نه و خودبیمه گری دارای چه کیفیتی است. ریسک پرتفوهای اقلام بزرگ چقدر فنی محاسبه شده آیا در صورت وقوع خسارت شرکت قادر به ایفای تعهدات خواهد بود. به تعبیر دیگر کیفیت توانگری شرکت چگونه است.

چهارم ترکیب بیمه های مستقیم و غیر مستقیم طی 5 تا ده سال گذشته است. اگر شیب رشد بیمه های مستقیم معنادار بوده و با استانداردها فاصله دارد بدین معنی است که مدیریت شرکت استقلال شبکه فروش را چندان به رسمیت نمی شناسند و احتمالا می رود در این میان فسادی رخ داده باشد.

پنجم: فرهنگ سازمانی از منظر قابلیت نظم پذیری و دانش پذیری چگونه است. اگر پرسنل شرکتی در بخصوص در  شعب و نمایندگی ها  در برابر تغییر مقاومت دارند و حاضر به پذیرش نظم و آموزش  نیستند طبعا مسئله باید متفاوت باشد.

3- شهرت: مقوله شهرت یکی از عومل مهمی است که یک شخص قبل از پذیرش پست مدیرعاملی باید درباره شرکت مقصد مطالعه کند. نام و برند یک شرکت در بازار دارای چگونه شهرتی است. کیفیت شهرت هم از منظر خوش نامی و بدنامی اهمیت دارد و هم از منظر اینکه به مقوله خاصی شهره باشد. مثلا اینکه فلان شرکت به سختی خسارت می دهد و اذیت می کند. یا فلان شرکت ای تی خوبی دارد فلان شرکت نمایندگی های مودبی دارد یا ارزیاب خسارت های منصفی دارد و… لذا شهرت مقوله ای است که یک فرد قبل از پذیرش پست باید به صورت دقیق آن را مطالعه کند. علت ها را بشناسد و تا بتواند برای  تغییر برنامه ریزی کند و اگر امکان تغییر را در توان خود نمی بیند مسئولیت نپذیرد.

4- برگ های برنده شرکت: یک کاندیدای مدیرعاملی باید درباره برگ های برنده بالفعل و بالقوه یک شرکت مطالعه دقیق داشته باشد. اگر برگ های برنده ای برای شرکت در حال حاضر وجود دارد کیفیت هر یک چیست و اگر به صورت بالقوه قابل تحقق هست باید بتواند این قابلیت ها را شناسایی کند. چون راز موفقیت وی در همین برگ های برنده نهفته خواهد بود.برگ هایی که می توانند به عنوان مزیت نسبی شرکت را در کورس رقابت با شرکت های دیگر قرار دهد.کیفیت هر یک از برگ های برنده از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که ممکن است گول زننده باشد. تنها یک مدیر باهوش می تواند برگ های برنده فریبنده را از واقعی تشخیص دهد. اگر این تشخیص درست نباشد مدیر عامل در تور همان برگ هایی گیر خواهد کرد که فکر می کرد برنده است در حالی که طعمه بوده است و می تواند برای وی بسیار گران تمام شود.

5- مطالعه بازار و رقبا: پذیرش پست مدیرعاملی مستلزم شناخت دقیق بازار و رقبای یک شرکت است. اما این مهم زمانی ممکن می شود که وی صورت های مالی شرکت را به خوبی مطالعه کرده و همچنین  پیشینه قابل قبولی در صنعت داشته باشد به گونه ای که ترکیب پرتفو ، نقاط قوت و ضعف شرکت ها را بشناسد. با این حال در زمان پیشنهاد شدن پست مدیرعاملی باید مجدد به مطالعه بازار و رقبا و ریسک های موجود دربازار بپردازد تا دقیق بداند قرار است در کدام زمین، و با چه طول، عرض و ارتفاعی، و طی چه بازه زمانی و با چه موانعی و با چه ترکیب یارانی بازی کند .نیروی اولیه حرکتش چیست امکان تیک آف دارد یا باید آرام حرکت کند، حین بازی آیا نیرویی به وی خواهد رسید یا باید به نیروی اولیه بسنده کند و خود نیرو تامین کند.

6- شناخت فضای بین المللی و آشنایی به دست کم به یک زبان معتبر دنیا: یک شرکت بیمه در هر کشوری که می خواهد باشد نیاز به شناخت فضای بین المللی دارد. تعاملات بین المللی شرکت های بیمه کم نیست. اگر چه ممکن است دوره هایی مانند اکنون، تحریمها تعاملات را به حداقل برسانند اما این مراودات به صفر نمی رسد. یک مدیر باید شناخت کاملی از فضای بین المللی، اتحادیه ها، انجمن ها، کنفرانس ها، شرکت های اتکایی بین المللی و بازارهای بیمه داشته باشد و برای این کار نیازمند دانستن یک زبان معتبر دنیا بخصوص انگلیسی است. مدیر باید بتواند انگلیسی را خوب بفهمد در حد معقول به زبان انگلیسی حرف بزند و بدون استرس با طرفهای خارجی به گفتگو بنشیند. اگر چنین توانایی در فردی که نامزد تصدی پست مدیرعاملی است وجود ندارد ، بهتر است قبل از پذیرش چندماهی به صورت فشرده زبان یادبگیرد سپس به فرصت های پیشرو را مطالعه کند!

7- آشنایی به دانش و مقررات روز بیمه: فناوری اطلاعات باعث شده تا سرعت رشد دانش های مختلف مربوط به همه حوزه ها به شدت بالا برود. بر همین اساس هر فرد هنگام مطالعه پیشنهاد ها، باید دانش خود را بروز کند. بخصوص در شرایط امروز توجه به بیگ دیتا ، نوآوری، موج اینشورتک ها، تجربه مشتری، هوش مصنوعی و… نیاز هست فرد دانش خود را بروزرسانی کند. در همین مسیر مطالعه دقیق قوانین و مقررات داخلی صنعت بیمه و همچنین قوانین مقررات، کنوا نسیودنها و معاهدات بین المللی بیمه ای و معاهدات مربوط به اقلیم همانند پاریس و دریایی و.. از اهمیت بالایی برخوردار است.

8- مطالعات روابط: هر شرکت بیمه دست کم با 9 نهاد به صورت تنگاتنگ در ارتباط است: اول بیمه مرکزی، دوم سندیکا ،سوم شرکت های اتکایی(داخلی یا بین المللی) ، چهارم جامعه ارزیابان خسارت پنجم  جامعه بیمه گزاران بزرگ، ششم وزارت بهداشت و درمان، هفتم وزارت راه و هشتم  نیروی انتظامی و نهم داداسرهای قوه قضائیه . شناخت دقیق روابط با این 9 نهاد از اهمیت بالایی برخوردار است. یک مدیر هنگام مطالعه ابعاد مختلف برای مطالعه پیشنهاد مدیرعاملی باید این روابط را به خوبی بشناسد.

 

9- مطالعات ریسک: در جهان امروز اساس بنگاه داری بر پایه شناخت و مدیریت ریسک (ریسک بیس) است. هر شرکت بیمه  از منظر بنگاه داری دارای ریسک هایی ناشی از  درون شرکت، بازار و خارج از بازار است.  یک فرد قبل از پذیرش باید این ریسکها را تا حد ممکن شناسایی کند. در قالب موارد پیش گفته، تا حدودی به ریسک های درونی و بازار بیمه اشاره شد اما در عین حال درک درست از ریسک های سیتماتیک به عنوان ضلع سوم شناخت و ارزیابی ریسک های سازمان از اهمیت بالایی برخوردار است. درک درست از مدیریت ریسک می تواند به فرد کمک کند تا شناخت بهتری از ریسک های جاری و آتی داشته باشد.

10- طراحی  پلن: بعد از مطالعه همه موارد بالا فرد باید بتواند متناسب با وضعیت موجود شرکت و ریسک های پیشرو، پلنی برای رسیدن به وضع مطلوب مورد نظر خود ترسیم کند. موارد بالا کمک به درک وضعیت موجود می کرد اما تشخیص وضع مطلوب مسئله اصلی است. اینکه وضع مطلوب با چه راهبردها، هزینه و زمانی قابل تحقق است. اما قبل از آن شخص باید قادر به تدوین و تشخیص وضعیت مطلوب یک شرکت متناسب با اقتضائات آن شرکت باشد. مطالعات امکان سنجی تحقق وضع مطلوب از نکات کلیدی است.اگر مدیری قادر نیست از وضع موجود وضع مطلوبی را برای یک دوره بلند مدت استخراج کند یا پلنی غیر عملیاتی طراحی کند به نظر می رسد گزینه مناسبی برای مدیرعاملی نیست البته تشخیص این مسئله با هیات مدیره است. در اینجا بیمه مرکزی و هیات مدیره وظایف متقابلی نسبت به شرکتها و مدیران دارند که در جای خود قابل بحث است. همانطور که مدیرعاملی قبل از آمدن باید با مطالعه کامل پست ی را بپذیرد نهادهایی چون بیمه مرکزی و تشکل های صنفی نیز باید نظارت خود را همراه با سازوکارهایی اعمال کنند که مدیران عامل در بادی امر پاسخگو باشند و ثانیا بتوانند در یک محیط سالم، رقابتی و امن برنامه های خود را به خوبی عملیاتی کند.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

5  +  3  =