رانش بانکی

بانک یا موسسه مالی به زمان نیاز دارد تا دارایی های خود را که غالبا قابلیت نقد شوندگی پایینی دارند، به وجه نقد تبدیل کند.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،حبیب نیکجو در مطلبی که با عنوان«رانش بانکی»در ستون یادداشت روز،روزنامه خراسان به چاپ رساند اینگونه نوشت:

مهم نیست که شایعه است یا واقعیت. مهم نیست که وضعیت مالی بانک یا موسسه مالی و اعتباری خوب است یا خیر، زمانی که به سراغ هر بانک یا موسسه ای می رود، خطرناک می شود. هجوم مردم برای دریافت سپرده ها پدیده ای که بار دیگر، در اقتصاد ایران و به خصوص شهر مشهد اتفاق افتاد، اتفاقی که تازگی ندارد و به کرات در تاریخ بانکداری جهان رخ داده است. اولین مورد آن به 149 سال پیش بر می گردد که انگلستان میزبان آن بود و این اواخر (سال 2014) هم چین و سوئد درگیر آن بودند.

پدیده هجوم مردم برای دریافت سپرده هایشان از بانک ها یا موسسات مالی و اعتباری ، با نام «رانش بانکی» (bank run) در متون مالی دیده می شود که علت اصلی ایجاد آن ترس سهامداران از ناتوانی موسسه مالی برای بازپرداخت دیونش است. ترسی که می تواند هیچ گونه رابطه ای با واقعیت نداشته باشد و صرفا، بر مبنای یک شایعه رخ دهد. لذا مردم، به سراغ این موسسات می روند و خواستار بازپس گیری دیون خود می شوند. در این شرایط، موسسه مالی که بخش عمده ای از سپرده های مردم را در طرح های مختلف سرمایه گذاری کرده است، نمی تواند پاسخگوی حجم تقاضای مردم باشد.مردم نیز با مشاهده این ناتوانی گمان می کنند که موسسه در حال ورشکستگی است و لذا تقاضا برای باز پس گیری سپرده ها افزایش می یابد که خود تشدید کننده جریان اولیه است.نکته قابل توجه این جاست که تقریبا اکثر موسسات مالی و بانک ها، به دلیل سرمایه گذاری سپرده ها در طرح های پربازده یا دادن تسهیلات با دریافت وثیقه های چند برابری، توان مالی لازم برای بازپرداخت سپرده ها را دارند اما مشکل، زمان است.

چرا که بانک یا موسسه مالی به زمان نیاز دارد تا دارایی های خود را که غالبا قابلیت نقد شوندگی پایینی دارند، به وجه نقد تبدیل کند. جرج کافمن، استاد بازرگانی دانشگاه شیکاگو، می گوید:«بعید است هجوم مردم برای بازپس گیری سپرده ها، به عجز بانک در بازپرداخت دیون بدل گردد.»اما اتفاقی که اخیرا در مورد یک موسسه مالی و اعتباری در استان های خراسان رخ داد، دارای دو جنبه مهم است. جنبه اول نقش انکار نشدنی شبکه های اجتماعی است. اگر چه تا پیش از این در شبکه های اجتماعی، شایعات کم خطرتر نظیر ازدواج و طلاق بازیگران و فوت خوانندگان رد و بدل می شداما این بار، شایعه قلب اقتصاد کشور را هدف قرار داد: اعتماد در نظام پولی و بانکی، اعتمادی که بدون آن سنگ بر روی سنگ بند نمیشود و اقتصاد را از درون از هم می پاشد. این اتفاق برای موسسه مالی نه چندان بزرگ، زنگ خطری جدی برای مسئولان و سیاستگذاران کشور است. چرا که این پدیده، ممکن است برای هر بانک معتبر دولتی یا خصوصی اتفاق بیفتد که در آن صورت امکان ایجاد بحران مالی در کشور دور از ذهن نخواهد بود. فقط کافی است به تجربه غرب در اواخر دهه 1920 و اوایل دهه 1930 مراجعه شود.

جنبه دوم این تجربه به برخورد موسسه های مالی یا بانک ها با پدیده هجوم مردم برای پس گرفتن سپرده ها باز می گردد. برای این منظور بدون ذکر جزئیات این اتفاق در داخل کشور، به دو تجربه جهانی مشابه در سال های اخیر اشاره می کنیم. بانک تجاری جیانگ سو در چین، با بحرانی مشابه نمونه داخلی در سال 2014 مواجه شد. مردم چین که شایعاتی در مورد این بانک شنیده بودند، برای دریافت سپرده هایشان به شعب بانک هجوم بردند. رفتار این بانک چینی در مقابل هجوم مردم، بازنگه داشتن 24 ساعته بسیاری از شعب بانک بود. اقدامی که در طول مدت مطرح بودن شایعه ادامه پیدا کرد تا مردم بار دیگر به این بانک اعتماد کنند. مورد بعدی با یک شایعه در توییتر، در دسامبرسال 2011 آغاز شد. شایعه ای که در مورد بانکی تحت عنوان سوئد بانک در لتونی مطرح شد و جمعیت زیادی از مردم لتونی اقدام به تخلیه حساب های بانکی خود کردند. عکس های بسیاری از صف های طولانی مردم در مقابل دستگاههای خودپرداز وجود دارد که عمق این بحران را نشان می دهد. رفتار مشابه بانک سوئدی با همتای چینی نتیجه یکسانی داد و این هجوم تنها یک روز ادامه یافت.

در انتها باید گفت، از آنجایی که علت اصلی شکل گیری این گونه حوادث بیشتر مسائل روانی و شایعات است، موسسات مالی و اعتباری باید مدیریت افکارعمومی را به دست بگیرند و با نشر سپرده های خود نزد بانک مرکزی و منتشر کردن دارایی ها و املاک خود، خیال سپرده گذاران را آسوده کنند.طبیعتا، رفتار مسئولان مرتبط با نظام بانکی در کشور نیز می تواند در کاهش اثرگذاری شایعات موثر باشد. اما این نکته وجود دارد که مسئولان بانک مرکزی زمانی اقدام به واکنش به این حوادث می کنند که این موسسات به صورت کامل تحت نظارت این بانک باشند. اتفاقی که بر اهمیت نظارت جامع بانک مرکزی بر بانک ها و موسسات مالی و اعتباری می افزاید. شاید اگر نظارت بانک مرکزی کامل بود، این هجوم مردم، بیشتر از یک روز دوام نمی آورد.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  −  1  =  2