بسیاریم و تنها

ما بسیاریم و تنها و این درد اساسی ماست. بسیار بودن می توانست زمینه ساز وحدت منافع باشد اما وقتی روح همگرایی نیست تضاد منافع باران سردی می شود بر تن های به لرز نشسته .

همه راست می گوییم اما هیچ راستی نمایان نیست و آنچه آشکارا خودنمایی می کند ناراستی است چون هنگامی که راستی های متکثر بر هم اثر می کنند نتیجه بستگی به شرایط دارد. اگر همگرایی باشد راستی همچنان مجال آشکارگی دارد اما وقتی ناهمگرایی است راستی ها به جای همزیستی به جدالی سخت تبدیل می شوند  و حاصل قربانی شدن کل راستی ها(حقیقت) است.
واقعیت دقیقا چیست؟ واقعیت همین است که می بینیم: اگر بانک متعلق به جامعه است جامعه(94درصد ) رای داده که کارمزد را فعلا بانکها پرداخت کنند. دلایل شان هم درست است.بانک ها هم استدلال خودشان را دارند و البته راست می گویند. بانک مرکزی هم به عنوان ناظر دغدغه های خودش را دارد و راست می گوید.
اما سوال اساسی این است: کدام مسیر را برویم که بیشترین نفع  جامعه  در آن باشد؟و مشکل همین جا رخ می دهد که ما بسیاریم و تنها در حالی که باید بسیار باشیم و با هم.لذا سوال این است که چگونه باید بسیار بود و با هم همآهنگ.
بنابر تجربه سه راه دیده شده است:
برخی منش دیکتاتور مصلح را انتخاب کرده اند و با این استدلال که صلاح جامعه را می دانند به اتخاذ تصمیم و سپس اجرای آن مبادرت می کنند. به اعتقاد این دسته افراد مردم بعدها پی خواهند برد که تصمیم این افراد درست بوده است.آنان راه میاندازد تا جابیاندازند.
گروه دوم  تصمیم خود را بر اساس نظر افکار عمومی بنا می نهند. منتها وقتی بحثی مانند کارمزد به عنوان یک مبحث تخصصی مطرح می شود از قبل نتیجه معلوم است. افکار عمومی همواره نگاه کوتاه مدت داشته و دربرابر مسائلی که بار مالی دارند مخالفت می کنندو لاجرم چنین تصمیم هایی با پاسخ «نه» اجتماع مواجه می شوند.
گروه سوم  اما با درک وضعیت حال، در قالب سناریوهایی  به سمت ایجاد همگرایی پیش می روند. این دسته کاملا بر این اساس واقعیت موجود و میزان توسعه یافتگی جامعه تصمیم میگیرند. سناریو تعریف می کنند بین گروه های ذی نفع هماهنگی بوجود می آورند و با تعریف چشم انداز منطبق با واقعیات به سمت تحقق اهداف کلان جامعه حرکت می کنند.
اما سوال این است که کدامیک از سه راه مورد اشاره در جامعه اجرا می شود. طبیعی است وجه غالب در هر  جامعه مبین شخصیت و مسیر توسعه اوست.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
بدون نظر
  1. حسين عابدي می گوید

    يادداشت بسيار زيبا و قابل تاملي بود گمان ميكنم گروه اول چنانچه واقعا ميهن پرست و در عين حال متخصص باشند بهتر است تصميم بگيرد كما اينكه اين گروه پس از عبور از فيلتر هاي مختلف به بالاي هرم رسيده اند و قطعا تصميمات حساب شده تري خواهند گرفت تصميمات بزرگ بايد به دست آدم هاي بزرگ گرفته شود

ارسال یک پاسخ

4  +  2  =