گزیده سرمقاله روزنامههای صبح امروز
گزیده سرمقاله روزنامههای صبح امروز
کیهان
«این فقط یک احتمال است!» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانید:
از عنوان این یادداشت پیداست که آنچه درپی خواهد آمد فقط یک «حدس» و «گمانه» است. گمانهای که برخی از شواهد و قرائن موجود، احتمال وقوع آن را قوت میبخشند و اما، از آنجا که موضوع این گمانه مخصوصا در شرایط کنونی از اهمیت فراوانی برخوردار است «احتمال» ها را حتی اگر درصد اندکی داشته باشند، نمیتوان و نباید دستکم گرفت. ماجرا درباره آشفتگی و نابسامانی اخیر در بازار سکه و دلار است که غیرطبیعی و سؤال برانگیز بود و خوشبختانه با ورود – هرچند دیرهنگام- دولت محترم، اکنون به «سامان نسبی» رسیده است.
در یادداشت روز چهارشنبه کیهان 5/11/90 با عنوان «چه کسانی تحریم را بزک میکنند؟!» به ریشه بیرونی این آشفتگی اشاره داشتیم و با استناد به برخی از شواهد محسوس آورده بودیم افزایش مصنوعی و پرشتاب بهای سکه و دلار که افزایش قیمت سایر کالا و خدمات را نیز به دنبال داشت یک «پروژه» تعریف شده در ادامه تحریم نفتی اخیر اتحادیه اروپا بوده و با این انگیزه کلید خورده بودکه تحریمها را موثر جلوه داده و از این طریق، ضمن مخدوش کردن الگوی ایران اسلامی در نگاه ملتهای مسلمان منطقه، انتخابات پیش روی مجلس نهم را نیز تحت تاثیر قرار دهد و…
اکنون اما، این احتمال- با درصد قابل توجهی- در پیش است که «پروژه» یاد شده در میدان دیگری کلید بخورد و حریف بیرونی برای رد گم کردن، ماجرای پلشت افزایش مصنوعی بهای سکه و ارز را به یکی از مراکز و کانونهای نظام نسبت دهد. این کانون، مطابق آنچه از بررسی و رصد پروژههای مشابه استنباط میشود، باید اولا؛ مورد وثوق و اعتماد تودههای مردم باشد و ثانیا؛ از اصلی ترین موانع پیش روی توطئههای دشمن باشد. چرا؟! و چگونه؟!… بخوانید؛
1- «رابرت هلوی»، یکی از نظریه پردازان و مدیران اجرایی «جنگ سرد» است. او افسر اطلاعاتی سازمان «سیا» و سرهنگ بازنشسته نیروی دریایی آمریکاست. هلوی از دستیاران ارشد جین شارپ- پدر کودتاهای مخملی- است. کتاب «جامعه مدنی، مبارزه مدنی» گزیدهای از مجموعه آثار جین شارپ و هلوی است که در سال 1386 با ترجمه مهدی کلانترزاده و زیر نظر شهلا لاهیجی- مسافر برلین- از سوی انتشارات «روشنگران و مطالعات زنان» چاپ و منتشر شد. هلوی پروژههای ناکام و مهرههای سوخته آن را به «مبلهای شکسته» تشبیه میکند و میگوید «اگرچه برای تولید گرما در بخاری و شومینه به هیزم یا زغال سنگ نیاز است ولی مبل شکستهای که برای نشستن به کار نمیآید نیز میتواند به جای سطل زباله، درون شومینه جای بگیرد و با سوختن خود، حرارت تولید کند» !
از نگاه مشترک «جین شارپ» و «رابرت هلوی» وقتی یک پروژه با ناکامی روبرو شده و سمت و سوی ضدیت آن با برنامههای حریف برملا میشود، میتوان این پروژه سوخته را به یکی از مراکز و کانونهای وابسته به نظام حکومتی حریف نسبت داد و از این طریق اعتبار مرکز مورد اشاره را در افکار عمومی با تردید روبرو کرد! «جین شارپ» و دستیار ارشد او «رابرت هلوی» معتقدند اگر این جابجایی با مهارت و دقت صورت پذیرد و برای آن شواهد و نمونههایی نیز ارائه شود، از یکسو، کانون اصلی پروژه پنهان میماند و از سوی دیگر یکی از مراکز نظام حکومتی حریف به تلاش و برنامه ریزی در انجام پروژه سوخته متهم میشود.
2- ورود دولت به بازار سکه و دلار که هرچند وزیر محترم اقتصاد و دارایی تاخیر و دیرهنگامی آن را پذیرفت ولی نهایتا و تاکنون مهار نسبی این بازار آشفته را در پی داشته است و پروژه افزایش بهای طلا و ارز را که با هدف افزایش قیمت سایر کالا و خدمات کلید خورده و توهم پراکنی همراه با ایجاد نارضایتی در مردم را دنبال میکرد، ناکام گذاشت. اما، چه کسانی این پروژه را کلید زده و به میدان آورده بودند؟ در این باره اشاره به چند خبر موثق ضروری به نظر میرسد. ضمن آن که تلاش مراکز اطلاعاتی و امنیتی کشورمان در پی گیری این موارد قابل تقدیر است.
الف: در آشفته بازار سکه و ارز طی چند روز گذشته، 50 نفر، خریدار کلان بودهاند که فقط یکی از آنها 17 میلیارد تومان طلا خریده است!
ب: در همین مدت کوتاه بیش از 15 تن سکه پیش فروش شده بود.
ج: شاید تعجب کنید و تعجب آور نیز هست که گروهی متشکل از بهایی ها- مرتبط با محافل صهیونیستی- با همکاری افرادی از انجمن حجتیه- که شاید وابستگی به انجمن حجتیه پوشش آنها بوده است!- در آشفته کردن بازار سکه و دلار طی دو هفته اخیر نقش موثری داشتهاند. این گروه از کلان سرمایه داران یا دلالهای وابسته به آنان، از یکسو با بهره گیری از عوامل میدانی خود در داخل کشور و حمایت و پشتیبانی محافل بیرونی، مردم را به خرید سکه و دلار تشویق میکردند و با توهم پراکنی و شایعه سازی از آنها میخواستند که خانهها و املاک خود را نیز بفروشند و سکه بخرند! و از سوی دیگر، با فروش سکه و دلار که به بهای کمتر خریده و با قیمت بیشتر میفروختند، به خرید خانه و مستغلات میپرداختند!
و….
3- طی دو هفته گذشته، رسانههای خارجی بیشترین برنامههای خود را به آشفتگی بازار سکه و دلار اختصاص داده بودند و این آشفتگی را نتیجه مستقیم تحریم نفتی ایران از سوی آمریکا و سپس اتحادیه اروپا معرفی میکردند. در حالی که تحریم یاد شده هنوز عملیاتی نشده است و اساسا به اعتراف برخی از تحریم کنندگان، قبل از آن که یک پروژه عملیاتی باشد، یک بسته روانی است و چنانچه عملیاتی شود، بازنده اصلی کشورهای اروپایی خواهند بود…
نکته قابل توجه این که رسانهها و مقامات آمریکایی و اروپایی در تمامی تبلیغات دو هفته اخیر خود، از آشفتگی بازار سکه و ارز و افزایش قیمت سایر اجناس و خدمات که پی آمد آن بود، ورشکستگی اقتصاد ایران بر اثر تحریمها و ناکارآمدی مسئولان در مدیریت کشور را نتیجه گرفته و القا میکردند!
خراسان
«آسمان دمشق ابری است» عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سید محمد اسلامی است که در آن میخوانید:
افق تحولات در سوریه روشن به نظر نمیرسد، هرچند نمیتوان با قطعیت در این باره سخن گفت. دولت بشار اسد مانند دولت بن علی، در تونس، آنچنان سست نبود که 2 هفتهای از هم بپاشد. مخالفان داخلی بشار اسد هم هیچگاه نتوانستند خاطره "میدان التحریر" قاهره را در دمشق زنده کنند. روسیه و چین هم تاکنون نگذاشتهاند مدل لیبی در سوریه اجرا شود. نوبتی هم باشد، نوبت به آزمودن مدل یمن، برای تغییر در سوریه است. "حمد بن جاسم آل ثانی"، وزیر خارجه قطر، هفته گذشته پس از پایان نشست وزرای خارجه کشورهای عضو اتحادیه عرب در قاهره، به خبرنگاران گفت که برخی کشورهای عضو اتحادیه عرب تلاش میکنند تا مدل یمن را در سوریه پیاده کنند.
آیا مدل یمن در سوریه اجرایی است؟
انتقال قدرت در یمن، براساس طرح شورای همکاری خلیج فارس انجام شد. عبدا… صالح دوم فروردین 90 از عربستان خواست تا میان او و مخالفانش میانجیگری کند. 6 ماه بعد در پاییز، دبیر شورای همکاری خلیج فارس همراه با وزیرخارجه عربستان به صنعا رفت و منصور هادی، معاون عبدا… صالح، به نمایندگی از او طرح انتقال قدرت را امضا کرد. آذرماه 90، 34 عضو کابینه در برابر "عبدربه منصور هادی" سوگند خوردند و 20 آذرماه دولت وحدت ملی یمن کار خودش را آغاز کرد. عبدا… صالح یکشنبه همین هفته از مرزهای هوایی ایالات متحده گذشت و حالا که پایش به زمین سفت رسیده، احتمالا خاطرات انقلاب در این کشور را مرور میکند. اما شرایط در سوریه به گونهای نیست که کشورهای عرب منطقه بتوانند مدل یمن را برای سرنگونی بشار اسد پیاده کنند. کسی در سوریه حاضر نیست جای بشار اسد را بگیرد. اختلاف موافقان و مخالفان بشار اسد هم، که برآمده از اختلافات شدید سیاسی و مذهبی است، بهاندازهای است که تصور نشستن آنها زیر سقف یک کابینه دور از ذهن است. انتقال قدرت در یمن را متحدان سعودی عبدا… صالح مدیریت میکردند. حتی اگر قرار بود مدل یمن در سوریه اجرا شود، ایران یا روسیه باید میدان دار آن میشدند، نه "فراکسیون شورای همکاری خلیج فارس" در اتحادیه عرب.
مرغ عربی، تنها یک پا دارد!
قطر و عربستان بهتر از هرکسی میدانند که مدل یمن، حداقل در شرایط کنونی سوریه شدنی نیست. سوریه در ماههای گذشته قدم به قدم با طرح اتحادیه عرب به پیش آمده بود. بشار اسد شرایط فوق العاده کشور را پس از دهها سال لغو کرد. ناظران اتحادیه عرب را پذیرفت. 5 هزار معترض را آزاد کرد و از اصلاح در قانون اساسی این کشور خبر داد. هفته گذشته کار آنچنان به سامان شده بود، که عدنان منصور، وزیر خارجه لبنان، پیشنهاد داد تعلیق حضور نماینده سوریه در جلسات اتحادیه عرب لغو شود. اما ناگهان همه چیز به هم خورد. اتحادیه عرب درباره سوریه دچار اختلاف شد. یک روز پس از تمدید فعالیت ناظران، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، 50 نماینده خود در هیئت ناظران اتحادیه عرب را به کشورهایشان بازگرداندند. گویی کسی به دنبال بازگشت آرامش در سوریه نیست. مرغ عربی تنها یک پا دارد و اعراب منطقه تنها با رفتن بشار اسد آرام میگیرند. قطر و عربستان، در اقدامی خارج از توافقات اتحادیه عرب، پیش نویس قطعنامهای را بوسیله مراکش به شورای امنیت ارائه دادند که روسیه آن را "گذر از خط قرمزها" اعلام کرده است. به نظر میرسد که پس از عدم امکان تحقق مدلهای لیبی و یمن در سوریه، مخالفان بین المللی و منطقهای بشار اسد به دنبال مدل جدیدی برای سوریه هستند. مصطفی احمد الدابی، رئیس سودانی هیئت ناظران اتحادیه عرب، در روزهای گذشته واقعیتهای تلخی را فاش کرد. او به روزنامه اماراتی دارالخلیج، گفت که توقف فعالیت ناظران در سوریه به خاطر فتوای یک شیخ سوری تبار سلفی بوده که از ریاض، محل اقامتش، ناظران بین المللی را "مهدور الدم" اعلام کرده است. الدابی همچنین به روزنامه الحیات گفت: «مخالفان دولت بشار اسد به هیچ وجه با کمیته ناظران همکاری نمیکنند و قصد دارند با ادامه ناآرامی در سوریه موضوع این کشور را به شورای امنیت بکشانند» برنامه جدید عربی-اروپایی-آمریکایی برای سرنگونی بشار اسد آغاز شده است. خبرهایی که از سوریه میرسد با تحلیلهای متعارف سازگار نیست. این ناسازگاری به این معنا است که پشت پرده اتفاقهایی میافتد که از دید رسانهها به دور نگه داشته شده است. چشمها به جلسه شورای امنیت دوخته شده است. نبیل العربی، دبیرکل اتحادیه عرب، گفته است تلاش میکند موضع روسیه و چین را در قبال مساله سوریه تغییر دهد. اما برای تصویب قطعنامهای که کار بشار اسد را یکسره کند، به قرائنی نیاز است که اوضاع در سوریه را آشفته نشان بدهد.
تلاش برای گسترش جنگهای شهری در سوریه
بخش دوم مدل جدید نیز شروع شده است. روز گذشته دویچه وله از شدیدترین درگیریهای 10 ماه گذشته در سوریه خبر داد. العربیه نیز مدعی شد درگیریها به وسط شهر دمشق هم رسیده است. البته دولت سوریه اعلام کرده است که در عملیاتی به مقر مخالفان مسلح در حومه دمشق حمله کرده و برخی از آنها را بازداشت کرده است. اما کار به جایی رسیده که "ارتش آزادی سوریه" مدعی شده از تلاش اعضای خانواده "بشار اسد" رییس جمهور این کشور برای خروج از سوریه جلوگیری کرده است. به هر روی تلاش مخالفان مسلح بشار اسد و کشورهایی که سلاح آنها را تامین میکنند، برای ناامن جلوه دادن سوریه نتیجه داده است. درگیریهای نظامی روزهای اخیر سوریه، میتواند شرایط را برای تصویب قطعنامه شورای امنیت علیه سوریه مهیا کند.
مذاکرات در مسکو، فرایندی موازی با شورای امنیت
روزهای آتی برای دولت سوریه سرنوشت ساز است. هفته آینده نشست شورای امنیت در مورد سوریه برگزار میشود. العربیه مدعی شده است که هیلاری کلینتون شخصا در این نشست شرکت خواهد کرد. وزرای خارجه اتحادیه عرب هم یکشنبه آینده جلسه خواهند داشت. اما روسها تلاش میکنند ابتکار عمل را در دست گیرند. وزارت خارجه روسیه در بیانیهای از آمادگی دولت سوریه برای حضور در جلسه مذاکره با مخالفان دولت بشار اسد در مسکو خبر داده است. این خبر به این معناست که مسکو میخواهد در فرصت اندک باقی مانده، فرآیندی موازی با شورای امنیت ایجاد کند، و نقش خود را در معادلات سوریه پر رنگ تر کند و از حاشیه به متن تحولات بیاید.
جمهوری اسلامی
«پشت پرده حضور طالبان در قطر» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید:
قطر طی روزهای اخیر میزبانی مذاکره میان گروه افراطی طالبان و آمریکا را برعهده داشته است، مذاکراتی که مقامات آمریکایی از آن به عنوان کمک به استقرار صلح در افغانستان یاد کردهاند ولی ناظران سیاسی، اهداف این مذاکرات را فراتر از موارد رسمی اعلام شده دانستهاند.
براساس گزارشها، 8 نفر از اعضای ارشد طالبان مستقر در خاک پاکستان، وارد قطر شده و با چند مقام از وزارت خارجه آمریکا به مذاکره پرداختهاند. نکته قابل تأمل، عدم دعوت از دولت کرزای در این مذاکرات است. چندی قبل نیز اعلام شد طالبان در قطر دفتر سیاسی دایر کرده است که این اقدام نیز قطعاً با هماهنگی آمریکا بوده است.
پیرامون این تحول چند نکته حائز اهمیت وجود دارد که به آنها میپردازیم.
1 – نخستین نکته این است که اساساً پذیرش مذاکره با گروه طالبان، که آمریکائیها همواره آن را گروهی تروریستی خوانده و به همین بهانه در سال 1380 به افغانستان لشکرکشی کردند، بارزترین نشانه شکست آمریکا در حمله به افغانستان میباشد. درست 10 سال قبل دولت آمریکا به فرمان جورج بوش، افغانستان را هدف هجوم نظامی خود قرار داد با این مستمسک که گروههای افراطی طالبان و القاعده را به بهانه اینکه در انفجار برجهای دوقلوی نیویورک دست داشتهاند نابود سازد. در آن زمان بوش وعده داد که در مدتی نه چندان طولانی، این گروهها را از بین خواهد برد ولی پس از 10 سال نه تنها موفق به نابود کردن این گروهها نشد، بلکه اکنون با طالبان بر سر یک میز نشسته است تا توافق این گروه را برای صلح! جلب کند.
2 – نکته بعدی این است که عدم دعوت از دولت افغانستان در مذاکرات، این مفهوم را در بر دارد که طرح مصالحه دولت کابل با طالبان که غربیها پشت پرده آن بودند عملاً به بن بست رسیده است و آمریکاییها دیگر امیدی به آن ندارند. قرار بود شورای عالی صلح افغانستان که مجمعی متشکل از 70 نفر از سیاستمداران و رهبران قومی و قبیلهای افغانستان است با طالبان مذاکره نماید تا بلکه این گروه را به کنار گذاشتن سلاح و ورود به حکومت کنونی افغانستان ترغیب کند که با توجه به مسائل اخیر، این طرح به شکست انجامیده است.
3 – اقدام شتاب زده دولت آمریکا در مذاکره رودررو با طالبان، هدف انتخاباتی نیز دارد، به این معنی که دولت باراک اوباما در آستانه انتخابات تلاش دارد تا با معامله با این گروه و دادن وعده قدرت به آن در صحنه سیاسی افغانستان، آنرا به پذیرش شرایط مورد نظر آمریکا تشویق نماید و از این طریق، بتواند از آن به عنوان دستاورد خود برای مبارزات انتخاباتی بهره ببرد. اوباما و دمکراتها اکنون که مجبور شدهاند بدون دستیابی به اهداف خود، جدول زمانی خروج از افغانستان را بپذیرند برای جبران این شکست سعی میکنند به هر نحو ممکن سران طالبان را به یک صلح نیم بند ترغیب نمایند تا قدری از تبعات این شکست بکاهند.
4 – تردیدی نیست که طالبان یک گروه تروریستی است و در مدت پنج سال حکومتش در افغانستان و بعد از آن اقدامات ضد بشری فراوانی کرده و جنایات زیادی را علیه ملت افغانستان مرتکب شده است. از این رو مذاکره آمریکا با این گروه و به رسمیت شناختن آن، به مفهوم حمایت از تروریسم و افراطی گری میباشد و آمریکا بر خلاف ادعاهای خود، زمانی که پای منافعشان به میان میآید، به سهولت از این گروههای تروریستی حمایت میکنند. در این مذاکرات، حق ملت افغانستان، که طرف اصلی ماجرا میباشد، کاملاً نادیده گرفته شده است چرا که افغانیها هرگز مایل به صلح با این گروه تروریستی نمیباشند ولی دولت آمریکا دستیابی به اهداف خود را فراتر از مصالح ملت افغانستان میداند.
6 – اساساً بانی شکل گیری، فعالیت و رشد گروههای تروریستی قدرتهای استکباری به خصوص آمریکا میباشد. در مورد طالبان نیز این مسئله صدق میکند چنانکه در چندین مورد، مقامات آمریکایی به این واقعیت اذعان کردهاند که طالبان را آنها به وجود آوردهاند تا به ادعای آنها، مانع اقدامات و پیشروی شوروی سابق در افغانستان باشند.
7- در این میان، نقش امیر و سایر شیوخ قطر نیز قابل تأمل است که وظیفه دلالی و کارچاق کنی به نفع آمریکا و سیاستهای واشنگتن را پیشه کردهاند. قطریها درحالی که خود را مدافع منافع جهان عرب معرفی مینمایند، در عمل، کاملاً در چارچوب سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی حرکت میکنند. این نقش مرموز و مزورانه قطریها در تحولات منطقه و انقلابهای مردمی در کشورهای عربی پررنگتر است. شیوخ قطر به موازات دلالیهائی که برای رژیم صهیونیستی در جهان عرب میکنند، از طریق همکاری با ناتو در لیبی و پیشنهاد اعزام نیروی نظامی به سوریه و پرداخت دلارهای نفتی به مخالفان بشار اسد نیز مشغول خدمت به آمریکا و صهیونیستها بوده و هستند.
8 – و نکته آخر اینکه آمریکا میخواهد از طریق مصالحه با طالبان، به این گروه افراطی قدرت بدهد و آن را وارد معادلات منطقهای نماید تا به عنوان یک مرکز تهدید بالقوه در اختیار آمریکا باشد و هر زمان که منافع آمریکا اقتضا کرد از این اهرم تهدید بهره بگیرد. آمریکا دریافته است که این گروه در بخشهایی از افغانستان و پاکستان دارای پایگاه است. بهزعم آمریکاییها، مهار کردن و کنترل این گروه افراطی میتواند ابزاری باشد تا از آن برای فشار آوردن بر کشورهای همسایه افغانستان بهرهبرداری کند.
رسالت
«راز توفیق غلبه بر استبداد جهانی» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن میخوانید:
حضور 1200 جوان انقلابی از 73 کشور جهان در تهران در بحبوحه بیداری اسلامی دریچهای روشن به سوی تحولات بین المللی آینده است. جهان در دهههای آغازین قرن بیست و یکم سر یک پیچ بزرگ تاریخی قرار دارد که در پس آن دوران جدیدی از حیات سیاسی و اجتماعی بشر میآید و مناسبات کنونی نظام سلطه را به هم میریزد و نوید بخش جهانی مملو از عقلانیت، معنویت و عدالت در پرتو بیداری اسلامی ملت هاست. رهبر معظم انقلاب روز گذشته در دیدار صمیمانه صدها نفر از جوانان کشورهای مسلمان و غیر مسلمان از جمله جوانان مصر، تونس، لیبی، لبنان، یمن، بحرین و فلسطین تأکید کردند: قیام امروز در کشورهای اسلامی مقدمه قیام علیه دیکتاتوری جهانی شبکه فاسد و خبیث صهیونیستی و استکباری است.
این گزاره بیش از آنکه یک شعار باشد واقعیتی است که بیش از همه سران شبکه استکبار جهانی را به واهمهانداخته است که حاضرند برای گریز از آن هر هزینهای را بپردازند و حتی با توطئه افکنی میخواهند این انقلابها را بربایند.
جهان پس از مواجه شدن با پدیده استعمار در قرون 17 و 18 همواره از دست تعداد معدودی کشور که به واسطه قدرت نظامی و نه قدرت اخلاقی خود داعیه جهانداری داشتهاند دچار آلام و آسیبهای فراوانی شده است. نفوذ استعمار، نفوذ قهرآمیز و قوه قهریه آن قدرت نظامى بود. در واقع این نفوذ به خاطر نقاط قوت فکری و یا جوششهای اخلاقی نبود. بشر قرن 19 و 20 در هیچ یک از بیراهههای مارکسیسم، لیبرالیسم، ناسیونالیسم، سکولاریسم و… به مقصد نرسید و با بن بستهای فردی و جمعی روبرو شد.
انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 یکی جوشش فکری و اخلاقی مبتنی بر فطرت بشری و ایمانهای الهی بود که معادله نظام سلطه را به هم ریخت و ثابت کرد که حرف آخر را قدرتهای برتر نظامی نمیزنند بلکه این ملتها هستند که نقش تعیین کنندهای در دوران جدید دارند.
انقلاب اسلامی ایران از همان ابتدا داعیه نفی رابطه سلطهگری و سلطه پذیری در مناسبات جهانى را داشته است و اساسا در نگاه فطری و ایمانی نظام جمهوری اسلامی بزرگترین ستم به جامعه جهانی، سلطه قدرتمندان،استیلای نظام سلطه و تقسیم کشورهای جهان به سلطه گر و سلطه پذیر است.
پس از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بیداری اسلامی ملتها در خاورمیانه و شمال آفریقا مقدمهای بر فروپاشی هیمنه دویست سیصد ساله شبکه استکبار جهانی است.
پس از جنگ جهانی اول و شکست امپراتوری عثمانی دول انگلیس و فرانسه ریاکارانه کوشیدند با قرار داد سایکس-پیکو در 1916و تجزیه عثمانی هویتهای جدیدی را در منطقه خاورمیانه به وجود آورند. هویتهای ناسیونالیستی، سوسیالیستی، پان عربی، لائیک و… بخشی از شناسنامههایی است که غربیها برای کشورهای خاورمیانه دست و پا کردند اما به موازات این حرکت همواره کوشیدند بر هویت اصیل اسلامی این کشورها سرپوش بگذارند و نهضت بیداری اسلامی را به انحای مختلف سرکوب کنند.
اما در آغازین سال دهه دوم قرن بیست و یکم جهان شاهد خیزش یک حرکت اصیل اسلامی در منطقه خاورمیانه است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب یک "زلزله واقعی" در منطقه است و نشان دهنده بیداری اسلامی است. امروز پژواک ندای عدالتطلبانه و تجدید نظر طلبانه انقلاب اسلامی ایران پس از تونس، مصر، بحرین، یمن و… حتی در خیابانهای نیویورک، واشنگتن، لندن و سایر شهرهای مهم اروپا نیز شنیده میشود.
امروز موتور این بیداری اسلامی جوانان مسلمان هستند. رهبر معظم انقلاب روز گذشته خطاب به جوانان امت اسلامی از آنها خواستند: با هوشیاری و مراقبت کامل و استفاده از تجربیات دیگران، اجازه ندهند شبکه استبداد جهانی، انقلابها را از آنها برباید و راههای حال و آینده را منحرف کند.
خطر ربودن انقلابها و یا انحراف آن از مسیر اصلی همواره نهضتها و جوششهای مردمی را تهدید کرده و یکی از سناریوهای شبکه جهانی استکبار سوزنبانی تحولات و انقلابهای مردمی است. تاریخ یکصد ساله ایران به خوبی گویای تلاش همه جانبه مستکبران برای ایجاد انحراف در مسیر انقلابهای مردمی بوده است. تبارشناسی تاریخی استبداد در جامعه ایران و یک مداقه کلی در خصوص حوادث 15 ساله بین سالهای 1285 تا 1299 هجری شمسی در ایران نشان میدهد که همواره یک پیوند جدی بین استبداد داخلی واستعمار خارجی وجودداشته است. در واقع حمایت استعمار خارجی اعم از(روس،انگلیس، آمریکا و…) از جریان مسلط داخلی موجد یک دیکتاتوری بیچون و چرا درکشور شده است.
سیاست روز
«چرا انشعاب؟» عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید:
شاید بتوان انشعاب جبهه پایداری را از جبهه متحد اصولگرایان، همانند انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز دانست.
حضرت امام خمینی(ره) هم پس از استماع دلایل این انشعاب، موافقت کردند، اما پس از انشعاب برای پیشگیری از برخی تبعات احتمالی این انشعاب، نامهای را منتشر کردند که به منشور برادری مشهور شد.
ایشان در این نامه تاکید کردند که؛ «اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بیجهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید ومصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتما پیش از آن که به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.»
مجمع روحانیون مبارز در سال 1366 و در آستانه انتخابات مجلس سوم به رهبری آقایان کروبی و موسوی خوئینیها از جامعه روحانیت مبارز جدا شد. آقای ناطق نوری در کتاب خاطرات خود درباره انشعاب چنین نوشته است؛ «جمعی از آقایان خدمت امام(ره) رسیدند و در توضیح دلایل انشعاب اظهار داشتند که اگر با این نگاهی که آقایان دارند ادامه دهیم، جوانها را از دست میدهیم و ممکن است فاصله جوانها با روحانیت بیشتر شود و جوانها از دست بروند.
جامعه روحانیت نمیتواند جوانها را جذب کند… لازمهاش هم این است که تشکیلاتی با ادبیات خاص خودمان راه بیندازیم. با این توجیه، حضرت امام(ره) هم برای انشعاب آقایان از جامعه روحانیت چراغ سبزی نشان دادند و مجمع روحانیون مبارز تشکیل شد.»
اکنون که در آستانه انتخابات حساس مجلس نهم در 12 اسفند ماه قرار گرفتهایم، مهمترین جناح حاضر در این عرصه یعنی اصولگرایان با عنوان جبهه متحد با محوریت آیتالله مهدوی کنی وارد عرصه انتخابات شده است. ایشان از بدو ورود به موضوع انتخابات مجلس همواره بر وحدت میان اصولگرایان تاکید اکید داشته است و انشعاب در اردوگاه اصولگرایان را باعث متضرر شدن نظام و انقلاب دانستهاند.
هر چند اصلاحطلبان همانند گذشته حضور فعال و تاثیرگذار که البته با توجه به شرایطی که خود ایجاد کردند، در عرصه انتخابات ندارند و این تلقی ایجاد شده است که پس در نبود و حضور فعال و تاثیرگذار جناح مقابل، ضرورت وحدت هم از بین میرود یا حداقل کمرنگتر میشود، باعث شده است تا اصولگرایان حول یک محور وحدت گردهم نیایند و از درون این اردوگاه چند دسته بیرون بیاید.
جبهه پایداری انقلاب اسلامی که در تابستان امسال تشکیل شد، در ابتدای فعالیت خود همواره بر وحدت میان اصولگرایان تاکید داشت.
سخنان و مواضع اعضای این جبهه موید این ادعا است. آقای باقری لنکرانی وزیر سابق بهداشت دولت نهم و از اعضای جبهه پایداری پیش از این گفته بود؛ «تلاش میکنیم پرچم اصولگرایان در انتخابات آتی پرچم واحدی باشد.» وی که پس از تاسیس جبهه پایداری، چندی پیش به عنوان سخنگوی این جبهه انتخاب شد، در جای دیگری گفته بود؛ «همه تلاش این جبهه، موفقیت جریان اصولگرا در انتخابات مجلس است. جبهه پایداری تقابلی با جامعتین و کمیته 8+7 ندارد.»
روز گذشته آقای باقری لنکرانی به عنوان سخنگوی جبهه پایداری نشست خبری برگزار کرد. اما همانگونه که پیشبینی هم میشد، این جبهه از ارائه فهرست مستقل 130 نفره خود برای انتخابات مجلس شورای اسلامی خبر داد. البته، سخنگوی جبهه پایداری علیرغم مواضع گذشته خود مبنی بر تاکید بر وحدت میان اصولگرایان، از ارائه لیست مستقل خبر داده و همچنین در این نشست خبری از ارادت ویژه جبهه پایداری به آیتالله مهدوی کنی گفته است.
اما آیتالله مهدوی کنی دبیر کل جامعه روحانیت مبارز که همواره در سخنان و مواضع خود تاکید ویژه بر وحدت اصولگرایان داشته است و حتی بارها توصیههایی به جبهه پایداری نموده است، در یکی از مواضع خود درباره وحدت، در تاریخ 12 آذر 1390، در پاسخ به سوالی مبنی بر این که توصیه نهایی شما به گروههایی که هنوز به جبهه متحد اصولگرایان نپیوستند چیست؟ با بیان این که دهها بار به این دوستان سفارش به وحدت کردهایم به مزاح گفت: توصیهام به آنها این است که با هم دعوا کنید!»
حمایت
«مجازاتهای جایگزین حبس و قانون جدید مجازات اسلامی» عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن میخوانید:
همانگونه که در نوشتار روز یکشنبه گذشته بدان اشاره کردیم، قانون مجازات اسلامی، پس از چند سال، طی فرایندهای تدوین و تصویب بالاخره در مورخ 28/10/1390 به تصویب نهایی شورای نگهبان رسید و بدین ترتیب کشور، صاحب قانون جدید ماهوی در حیطه حقوق کیفری شد. قانون مزبور بیش از 700 ماده دارد، مشتمل بر مواد مفصلی در حیطه کلیات و عمومات جرایم و مجازاتها و مواد مربوط به حدود و قصاص و دیات.
مواد این قانون شرح و بسطهای زیادی را میطلبد که قطعاً حقوقدانان و قضات محترم در آینده بدان خواهند پرداخت. عجالتاً نظر به اینکه در این هفته نکاتی در حیطه مجازاتهای جایگزین حبس مطرح شد، در تکمیل مباحث مربوطه مناسب دیده شد که نگاهی به قانون جدید مجازات اسلامی نیز در این مقوله داشته باشیم که بدینوسیله به شرح زیر تقدیم میشود. با این امید که در فرایند اجرای عدالت در کشور مورد بهره برداری موثر قرار گیرد. نکته اول در توصیف موضوع، لازم به ذکر است که در قانون جدید مجازات اسلامی، ذیل کتاب اول که به کلیات مربوط میشود و خود مشتمل بر چندین فصل است، در فصل نهم، طی مواد 63 الی 86 با عنوان مجازاتهای جایگزین حبس، به طور مفصل مباحث مربوط به این موضوع ارایه شده است.
در ماده 63 مقرر شده مجازاتهای جایگزین حبس، عبارت است از دوره مراقبت، خدمات عمومی رایگان، جزای نقدی روزانه و محرومیت از حقوق اجتماعی که در صورت گذشت شاکی و وجود جهات تخفیف با ملاحظه نوع جرم و کیفیت ارتکاب آن، آثار ناشی از جرم، سن، مهارت، وضعیت، شخصیت و سابقه مجرم، وضعیت بزه دیده و سایر اوضاع و احوال تعیین و اجرا میشود. در تبصره این ماده مقرر شده که دادگاه نمیتواند به بیش از 2 نوع از مجازاتهای جایگزین حکم دهد. در ماده 64 تأکید شده که مرتکبین جرایم عمدی که حداکثر مجازات قانونی آنها 3 ماه حبس است به جای حبس به مجازات جایگزین حبس محکوم می شوند.
در ماده 67 تصریح شده که مرتکبین جرایم غیرعمدی به مجازات جایگزین حبس محکوم میشوند مگر اینکه مجازات قانونی جرم ارتکابی بیش از دو سال حبس باشد که در این صورت حکم به مجازات جایگزین حبس اختیاری است. در ماده 68 مقرر شده که مرتکبین جرایمی که نوع یا میزان تعزیر آنها در قوانین موضوعه تعیین نشده است به مجازات جایگزین حبس محکوم میشوند.
در ماده 70، اعمال مجازاتهای جایگزین حبس در مورد جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور ممنوع اعلام شده است. در ماده 73 مقرر شده که مقررات این فصل از قانون در مورد احکام قطعی که پیش از لازمالاجرا شدن این قانون صادر شده است اجرا نمیشود. در ماده 76، مددکار اجتماعی و مأمور مراقبت در کنار قاضی اجرای احکام مجازاتهای جایگزین حبس پیش بینی شده است.
در ماده 78 مقرر شده که به موجب آییننامهای که ظرف سه ماه از تاریخ لازمالاجرا شدن قانون حاضر توسط وزارتخانه های دادگستری و کشور تهیه میشود و با تأیید رییس قوه قضاییه به تصویب هیئت وزیران میرسد انواع خدمات عمومی و دستگاهها و مؤسسات دولتی و عمومی پذیرنده محکومان و نحوۀ همکاری آنان با قاضی اجرای احکام و محکوم، تعیین خواهد شد. در ماده 79 مقرر شده چنانچه رعایت مفاد حکم دادگاه از سوی محکوم، حاکی از اصلاح رفتار وی باشد دادگاه میتواند به پیشنهاد قاضی اجرای حکم برای یک بار بقیه مدت مجازات را تا نصف تقلیل دهد. در مواد 82 و 83، دوره مراقبت و موارد تحت شمول آن و همچنین خدمات عمومی رایگان و موارد جزئی آن به تفصیل ذکر شدهاند.
در مواد 84 و 85 نیز انواع جزای نقدی جایگزین حبس بر حسب میزان ریالی آن پیش بینی شدهاند. قانونگذار به طور خاص در فصل دهم از بخش کلیات قانون مجازات اسلامی یعنی از مواد 87 الی 94 تحت عنوان مجازاتها و اقدامات تأمینی و تربیتی اطفال و نوجوانان، موازین دقیقی را در حیطه جرایم و مجازاتهای کودکان از جمله مجازاتهای جایگزین مقرر کرده است که خود نیازمند شرح و بسط مستقل میباشد.
نکته دوم، در تحلیل اجمالی مفاد مقررات مورد اشاره، چند مورد برجسته را در این مجال محدود میتوان یادآوری کرد. اول اینکه بسیاری از مفاد لایحه مجازاتهای اجتماعی جایگزین حبس که در سال 1384 توسط قوه قضاییه تقدیم دولت و مجلس شده بود در بخش مورد اشاره قانون مجازات اسلامی گنجانده شده است فلذا معلوم شد که نیازی به تصویب مستقل مواد آن لایحه دیگر وجود ندارد و تمامی مواد آن در قانون مجازات اسلامی در همین بخش مجازاتهای جایگزین حبس یا چند ماده آن در بخشهای دیگر قانون مجازات اسلامی منعکس شده است.
مردم سالاری
«گره سازی برای مردم» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم علی ودایع است که در آن میخوانید:
نام ماه بهمن با انقلا ب اسلا میگره خورده است; در آستانه سی وچهارمین بهار جمهوری اسلا میدر سرزمین پارس و یک گام مانده به انتخابات مجلس شورای اسلا میحرکات مشکوک، هر روز پررنگ تر میشود. ایران اسلا میهمواره در طول تاریخ روزهای پرفراز و نشیبی را تجربه کرده است، اما همواره توانسته با موفقیت از طوفانهای مهیب و راههای پرپیچ وخم عبور کند.
استعمارگران آرزوی به گل نشستن یا غرق شدن آرمانهای امام خمینی(ره) را دارند، طبیعی است آنها با خشم و کینه اهتزاز پرچم سه رنگ و مقدس ایران را نظاره میکنند.پرونده هستهای ایران همیشه با جنجال غرب برای سودجویی و ضربه زدن به چهره ایران همراه بوده است اما این سیاست غربیها همیشه دچار چالش بوده است.
آنها تصمیم بر تحریم نفت ایران و جلوگیری از معاملا ت ایران گرفتهاند تا همزمان با افزایش قیمت ناشی از هدفمندی یارانهها به مردم فشار وارد کنند و در نهایت از نارضایتیها حداکثر بهره را ببرند. در این میان آنها به برخی عناصر کم خرد و منفعت طلب در داخل امید بسیاری بستهاند. در نگاه آنها این گروه بسیاری از سیاستهای کارشکنانه را عملیاتی میکنند به گونهای که از یک عنصر دست نشانده نیز موفق تر عمل میکنند. البته بریتانیاییها هم در طول سالیان استعمار آموختند که با اختلا ف افکنی و بهره گیری از نقابهای رنگارنگ برای هم پیمانان خود سرمایههای ممالک مختلف را چپاول کنند.
همانطور که گفته شد، غرب که در امتحان مهلک 8 سال جنگ شکست تحمیلی را در پرونده خود میبینند، پس از پروژه تهاجم فرهنگی به جنگ اقتصادی امید فراوان بسته است. همزمان با این تغییر استراتژی شعلههای آتش ارزش قیمت ریال، اقتصاد را در خود بلعید و قیمت ارز و سکه به شکل نجومی افزایش یافت. اگرچه خوشبختانه این اتفاق ناخوشایند متوقف شده است اما انتقادات برخی مقامات پاستور از رسانهها قابل تامل است. سقوط ارزش ریال مورد بهره برداری برخی جریانات سیاسی برای انتقاد از دولت قرار گرفت که در همه جای دنیا برای به چالش کشیدن رقیب طبیعی است اما بخش اعظم این انتقادات به عملکرد دولت در بحث آتش سوزی ریال وارد است.
اطلا ع رسانی لحظهای اگر باعث پرواز عمودی سکه و ارز شده باشد اثری از بورسهای خارجی همچون داکس، وال استریت، نیکی، داوجونز، فوتسی و دیگر غولهای بورس جهان باقی میماند؟ در جریان سقوط زنجیرهای بورسهای جهان هیچ کس از رسانهها انتقاد نکرد، زیرا اطلا ع رسانی لحظهای یک امر عادی تلقی میشود.
بر فرض که برخی رسانهها با دولت عناد داشته باشند; در مقابل، رسانههای دولتی که از تجهیزات هنگفت و سرمایههای کلا ن بهره میبرند چرا اقدام آنها را بی اثر نکردند؟ آیا اوضاع اقتصادی ایران اسلا میآنقدر ضعیف شده است که یک رسانه میتواند حرکت سرمایههای مردم را کنترل کند؟ اگر سقوط تاریخی ریال را ین ژاپن تجربه میکرد، مقامات پاستور هنوز هم میتوانستند دیگران را مقصر اعلا م کنند؟ آیا وزیر محترم اقتصاد در هوای دود گرفته تهران بهتر از هوای آفتابی کاراکاس نمیتوانست به کنترل بحران ریال کمک کند؟ سقوط ارزش بورسهای جهان رهبران اقتصادی غرب را وادار میکند که بیش از 17 مرتبه در طول 2 سال گذشته دور یک میز برای نجات اقتصاد جهانی با یکدیگر چانه زنی کنند اما مقامات مسوول ایران علی رغم تذکرات مقام معظم رهبری برای پیگیری مشکلا ت مردم آن هم در سال جهاد اقتصادی از هم اندیشی منسجم خودداری میکنند.
گویا دستهای پنهان نمیخواهند نگاه مردم متوجه امور داخلی مملکت باشد. گربههای جریان انحرافی با کلا ف مشکلا ت مردم آن چنان بازی میکنند که در زندگی مردم گره افتد; آنها با اقتصاد صف و تشویش اذهان عمومی با چاشنی فرافکنی میخواهند دیگر کسی پیگیر پرونده رمالا ن و جادوگران موصوف نباشد. در میان غباری که به پا شده کارشکنی در رسیدگی به پرونده اختلا س بزرگ و دیگر پروندههای زنجیرهای هم سوبا آن از اهداف مهندسی شاخه اقتصادی جریان انحرافی است.
در بلبشویی که به پا شده گربههای جریان انحرافی، بازی موش و گربه را هم به راهانداختهاند! این گربه باهوش با برخی چهرهها و ارزشها آنچنان بازی میکند تا به عنوان یک رقیب غیرقابل مهار وارد عرصه انتخابات شود. نظام جمهوری اسلا میایران در روزهایی طوفانی و حساس تر از آنچه که امروز تجربه میکند گرههای بزرگ تر از آنچه که امروز رخ داده را گشوده است.
تهران امروز
«قلب تپنده بیداری اسلامی» عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم سیدجواد سیدپور است که در آن میخوانید:
شرارهای که سال پیش به جان «بوعزیزی» جوان تونسی درافتاد، در خرمن هستی جباران و ستمگران آتش افکند و یکی پس از دیگری طاغوتهایی که چنگ در هستی مردم مسلمان زده بودند و از سویی دیگر در برابر استکبار جهانی کرنش میکردند، از سریر حکومت به حضیض ذلت و خواری افتادند.
حکومتهای مذبذب و ریاکار بر خویش لرزیدند و خواب از چشمان دیکتاتورهای منطقه ربوده شد.
بیداری اسلامی نتایجش را طی یک سال اخیر نشان داده است، اما حاق قضیه این است که با وقوع انقلاب اسلامی و پیروزی آن، نخستین جوانههای بیداری اسلامی در میان جوامع مسلمان شکوفا شد. گرچه این بیداری اسلامی تدریج و تدرجی داشته است و دشمنان از رشد و نمو آن نگران بودند اما سرنوشت محتوم جباران سقوط و شکست و نکبت است و سرنوشت بیداران مبارز با ایمان، پیروزی است. این ناموس الهی است که: «ان تنصرالله، ینصرکم و یثبت اقداکم.» اگر خدا را یاری کنید خداوند شما را یاری میکند و قدمهایتان را استوار میسازد.
دگرگونیهای جوامع اسلامی نشان از دگرگونی در آحاد این جوامع دارد، چه به فرموده خداوند تبارک و تعالی: «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.» (سوره رعد آیه 11) خداوند تغییری در قومی به وجود نمیآورد تا آنکه آنان در نفسهایشان تغییر دهند. تدقق و تدبر در دگرگونیهای پیش آمده، حاکی از این است که باید در انتظار تحولات گسترده بیشتری در منطقه بهطور اخص و در جهان بهطور اعم بود. بیداری اسلامی نویددهنده آغاز پایانی است بر سلطه اسکتبار و صهیونیسم جهانی و نشانههای سقوط زرسالاران مستکبر. از هماکنون حتی در سرزمینهای غربی ازجمله در آمریکا نیز رایت حقطلبی مشاهده میشود.
اتکال به خداوند و ایمان به اسلام، از جوانان و ملتهایی که برخروشیدهاند، بدریونی ساخته است که هر خیبری را دست آخر فتح خواهند کرد. اما با این حال قلب تپنده بیداری اسلامی، در ایران اسلامی و در مرکز آن میگذرد. پیر و مراد ما حضرت آیت الله خامنهای در جمع جوانانی که از 73 کشور جهان گرد آمده بودند تا در همایش جهانی بیداری اسلامی شرکت کنند، فرمود: «آغاز راه نجات و سعادت» با بیداری اسلامی شروع شده است.
اینک امتهای اسلامی چشم به امالقرای جهان اسلام دارند تا راهبر و علمدار، آنان را چگونه به سوی هدف نهایی که سقوط محتوم استکبار و صهیونیسم جهانی است، رهنمون میشود.
آنان رهبری معنوی حضرت آیتالله خامنهای را پذیرفتهاند و در قامت او خمینی دیگری را میبینند. پیشبینی آینده منطقه و جهان چندان دشوار نیست، روند تحولات آنگونه است که در وعدههای الهی متجلی شده است. استکبار جهانی و صهیونیسم کینهتوز نیز از همین میهراسند که ایران اسلامی، راه مبارزه را برای دیگر ملتهای تحت ستم، هموار سازد.
حضور صدها جوان از کشورهای مختلف در همایش جهانی بیداری اسلامی در تهران نمایانگر این است که تودههای مسلمان بهویژه جوانان، رهبری معنوی ایران اسلامی را پذیرفتهاند و با بومیسازی انقلاب اسلامی، علیه حکومتهای خودکامه به پا خاستهاند. این نوید و وعده الهی است که: «الیس بصبح قریب؟» آیا صبح نزدیک نیست؟
آفرینش
«ایران و سفارت خانههای جدید در آفریقا» عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن میخوانید:
اخیرا هیات وزیران با تاسیس سفارت ایران در کشورهای سومالی، کامرون، سودان جنوبی، جیبوتی با رعایت قوانین و مقررات مربوط موافقت کرد. در این بین این تصمیم هیات وزیران به پیشنهاد وزارت امور خارجه و به استناد بندهای 1 و 2 ماده 2 قانون وظایف وزارت امور خارجه اتخاذ شد.در این بین اگر نگاهی به این رویکرد جدید دولت در گشایش سفارت خانهای جدید در کشورهای آفریقایی داشته باشیم ذکر چند نکته به نظر ضروری میرسد:
نخست اینکه اگر به گذشته روابط ایران با آفریقا نگاهی داشته باشیم در دهه اول پیروزی انقلاب ایران دارای 26 نمایندگی در کشورهای مختلف آفریقایی بود که بعدها به زیر 20 نمایندگی رسید و در یک دهه اخیر نیز کشورمان در حال تقویت حضور دیپلماتیک و سیاسی در این قاره با گشایش سفارت خانههای جدید بوده است.
در این بین قابل ذکر است که قبلا در اجلاس سران آفریقا در شرمالشیخ مصر، سران این کشورها ایران را شریک استراتژیک آفریقا نامیدند و حتی قرار شد در سال 2009 نیز اجلاس سران ایران و آفریقا در تهران برگزار شود اما عدم توجه ایران به این قاره باعث شد که عملا روند نفوذ و حضور سیاسی و اقتصادی وفرهنگی ایران در این قاره با چالشهای گوناگون روبرو و عملا حجم روابط سیاسی اقتصادی بسیار کمتر از پتانسیلها باشد.
دوم اینکه بیشک قاره آفریقا یا قاره سیاه با داشتن بیش از 50 کشور اندک اندک در حال بازیابی نقش بیشتر در مناسبات سیاسی و اقتصادی بینالمللی است. همین امر نیز موجب شده تا در یک دهه گذشته کشورهای گوناگون بویژه در حال توسعه نگاه جدی تر به قاره سیاه داشته باشند و کشورهایی نظیر چین، هند، برزیل، ترکیه و..به شدت در حال بهره گیری و توسعه نفوذ خود در این قاره باشند.
سوم آنکه در واقع حجم مبادلات ایران و آفریقا در سال 2008 میلادی پنج میلیارد و ششصد و پنجاه میلیون دلار (شامل مواد نفتی و غیرنفتی) بوده است و در سالهای بعد نیز رشد مناسبی نداشته است متاسفانه روابط ایران با کشورهای افریقایی علیرغم پتانسیلهای زیادی که وجود دارد موفق نبوده و دستاوردهای زیادی نداشته است در حالی که ظرفیتها و توانمندیهای ایران در حوزههای مختلف صدور خدمات فنی و مهندسی بسیار بوده و کشور میتواند با استفاده از ظرفیتهای قابل توجه آنان در زمینههای سرمایهگذاری و بازرگانی با کشورهای آفریقایی قدمهای بزرگی را بردارد تلاشهایی که با توجه به نبود سابقه استعماری ایران جدا از افزایش صادرات و کسب بازار این کشورها میتواند به گسترش حضور ایران در این قاره بیانجامد.
در این بین باید توجه داشت که توجه تک بعدی صرفا اقتصادی و یا صرفا سیاسی نمیتواند راهگشای حضور و نفوذ در این قاره باشد لذا باید گفت اتخاذ همزمان رویکردهای اقتصادی و سیاسی میتواند روابط کشورمان با این قاره را بهبود بخشد.
آنچه مشخص است اگر کشور خواستار حضوری جدی و حداکثری اقتصادی دیپلماتیک و فرهنگی در قاره سیاه است باید نگاهی جدی تر به این قاره داشته باشد و با برگزاری هم اندیشی همایشهای اقتصادی و… و تعریف رویکرد جدید دولت در روابط با آفریقا و ترسیم نقشه راه جدید برای ارتقای این مناسبات گامی در این مسیر برداشته و در مقایسه با رقیبان منطقهای وجهانی در این قاره تلاشهایی جدی انجام دهند.
ابتکار
«بازی کی بود؟کی بود؟ بر بالین یک اقتصاد بیمار!» عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم سید علی محقق است که در آن میخوانید:
بازار پولی و مالی ایران، این روزها اصلا حال و روز خوشی ندارد و رنگ رخساره اقتصاد نیمهدولتی و نیمهخصوصی کشور، از هر زمانی پریدهتر است. ماهها پیش، اولین چراغهای خطر درباره وضعیت وخیم این اقتصاد بیمار، روشن شد و بوقهای هشدار، درباره زوال تدریجی ارزش پول ملی به گوش رسید. از آن زمان و با احساس اولین نشانههای شروع بیماری، میلیونها چشم در داخل و خارج، به چند و چون تحرکات صاحبان و متولیان این بازار در حال احتضار، خیره ماند تا شاید به سرانگشت تبحر و تجربه، این اوضاع و احوال نابهسامان، بهگونهای سامان داده شود.
اما زمان گذشت و نه از آنانکه باید؛ صدایی برآمد و نه دستی از آستین غیب برای کمک به علم اقتصاد رسید! از قضا، در اوج سکوت و سکون سیاستمداران و سیاستگزاران و متصدیان امور پولی و مالی کشور، فشارها و تحریمهای کمسابقه و تازهای از سوی کشورهای غربی، بر اقتصاد بیمار کشور بار شد تا پول ملی در میانه زمستان، روز به روز و ساعت به ساعت ضعیف و ضعیف تر شده و رکوردی عجیب بر جای بگذارد.
در بحران پیشآمده طی هفتههای اخیر، به همان میزان که ریال و داراییهای ملی حکومت و مردم کشور، لاغر و لاغرتر شد، ضیافتی تاریخی برای شبهصرافان و دلالان همیشه در صحنه، شکل گرفت و آنان در کوتاهمدتی، فربه و فربهتر شدند تا این ماجرا، یک برنده اما هزار و یک بازنده داشته باشد.
مسئولان اقتصادی کشور که ظاهرا در شرایط مقتضی، به دورکاری هم چندان اعتقادی ندارند، یکی دو هفته به خود و اقتصاد دولتی مرخصی دادند. اما ظاهرا برعکس مسئولان، دستهای به اصطلاح پنهان! به مرخصی که نرفتند هیچ؛ از سر شب تا خروسخوان صبح هم، به دورکاری مشغول بودند تا شیب صعود قیمتها و روند تصاعدی کاهش ارزش ریال، شب و روز نشناسد.
با رسیدن ارزش دلار به رکورد 20000 ریال و فزونی سکه بهار آزادی از مرز ده میلیون ریال در روز پنج شنبه گذشته، اما ناگهان اوضاع عوض شد. همه مقامهای محترم، با هم از مرخصی برگشتند و مانند ناظمهای خطکش به دست در مدارس، به نرخ ارز و طلا از دلار و یورو و روپیه و یوآن گرفته تا مثقال طلا و سکه بهار آزادی قدیم و جدید دستور دادند تا زود آرام بگیرند و آنجایی که آنها میگویند، بنشینند!
به همین راحتی، دستور صادر گردید و ارز تک نرخی اعلام شد. به سبک ناظمهای مدارس، جمعی از دستهای پنهان مقصر در ناآرامیهای دو هفته گذشته هم، تعیین شدند تا در موعد مقرر به پیشگاه مردم معرفی گردند. با حضور منجیگونه مسئولان، همه نفسی راحت کشیدند و به انتظار روز شنبه و نتایج شعبدهبازی اقتصادی به سبک ایرانی، برای لمس دلار 12260 ریالی و سکه 6 میلیون ریالی نشستند.
صبح شنبه، شب شد؛ شنبه، یکشنبه شد و یکشنبه؛ دوشنبه… اما در همه روزهایی که گذشت، دلار فقط روی کاغذ و تابلوی صرافیهای تعطیل در خیابان فردوسی، 12260 ریال ماند و از سوی دلالان و نمایندگان نامرئی صرافان، با مبالغ بالای 18500 ریال فروخته شد و سکه هم فقط کمتر از یکساعت، روی خوش 6500 هزار ریال را به خود دید و باقی ایام را در مرز بالای عدد 8500هزار ریال گذراند. و اینگونه، عمر شعبده مسئولان اقتصادی کشور به ساعتی نرسیده، تمام و باز روز با روزی دلالان و سکوت مسئولان، از نو آغاز شد.
در این میانه، انگار قرار نیست کسی سهم و تقصیر خود در ناخوش شدن حال و روز بازار پولی و مالی کشور و زرد شدن رنگ و روی ریال را بپذیرد. اما در مقابل و مانند همیشه، از روزهای گذشته، بازی خستهکننده «کی بود؟ کی بود؟ من نبودم» با حضور تمامقد مسئولان اقتصادی دولت، نمایندگان همه چیزدان مجلس و مدیران دست به عصای بخش خصوصی به جریان افتادهاست. در اصلیترین بخش از اجرای این بازی، مهندسهای دولت، بیتوجه به بدیهیات علم اقتصاد، دیواری کوتاهتر از رسانهها و افرادی بیپناهتر از پیادهنظام ارتش سری بازار ارز، پیدا نکردهاند و همه دلایل لاغر شدن ریال و چاق شدن دلار و دلال ! را یکجا، به خبرنگاران قلم به دست تحریریهها و اسکناس به دستان پیادهروهای خیابان فردوسی نسبت دادهاند.
ملت ما
«همدلی و اتحاد رمز پیروزی انقلاب اسلامی» عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم علی عباسپور تهرانیفرد است که در آن میخوانید:
برگزاری سالگردهای دهه فجر از جمله دهه فجر جاری فرصتی است برای شکر نعمتی که خداوند براساس آیه لایغر بقوم حتی یغیر ما بانفسکم به ما داد که بتوانیم اجتماع کشورمان را تغییر دهیم و ما را مورد مرحمت خود قرار داد تا بتوانیم پایه گذار انقلاب شکوهمند انقلاب باشیم. نکته دوم که در این مناسبتها باید به آن توجه کنیم عواملی است که ما را به پیروزی رسانده و همواره باید آنها را تقویت کنیم که انشاء الله شاهد بقای انقلاب تا ظهور امام زمان(عج) باشیم.
نکتهای که باید به آن توجه شود این است که حفظ و بقای انقلاب از رسیدن به پیروزی بسیار مهمتر و سختتر است و باید همیشه به خودمان یادآوری کنیم که در راه رسیدن به هدفمان از جادههای پر پیچ و خم باید عبور کنیم که احتیاج به دقت، پایمردی و به کارگیری همه عواملی دارد که بقای اسلام را تضمین میکند. نکته چهارم بقا و انقلاب ما به دست نسل جوان ما خواهد بود و لذا این سالگردها و فرا رسیدن دهه فجرها فرصتی است که بتوانیم نسل جدید را با انقلاب و اهداف آن و عواملی که باعث حفظ انقلاب شد آشنا کنیم.
هر چه از صدر انقلاب بگذرد به دلیل فاصله زمانیای که پیدا میکنیم مسئولیت خطیرتری هم پیدا میکنیم. بنابراین، جوان این نسل باید از تاریخ، کتب و رفتار نسل گذشته یاد بگیرد، بیاموزد تا اهداف انقلاب به بیراهه کشیده نشود. به دلیل این نعمت همیشه باید سپاسگزار خداوند باشیم که فرصتی ایجاد شد که به رهبری امام(ره) توانستیم استقلال خودمان را به دست آوریم و کشور را از وابستگی به شرق و غرب رها کنیم و بتوانیم سرنوشت خودمان را به دستگیریم.
رابطه عمیقی که در جریان پیروزی انقلاب، مابین مردم و روحانیت ایجاد شد باید حفظ شود و نباید جریانات گوناگون خدشهای را به روحانیت وارد کنند. عامل دیگر بحث همدلی و یکرنگی و اعتمادی بود که بین مردم و دولتمردان انقلاب به وجود آمد مردم باید در هر زمان به دولتمردانشان اعتماد داشته باشند در حقیقت این اعتماد در جامعه موجب رشد و ارتقای جامعه خواهد شد. شهید بهشتی میفرمودند ما تشنگان خدمتیم نه شیفتگان قدرت. این جملهای بود که مردم به وضوح در عمل دولتمردان مشاهده میکردند و به این مسئله اذعان داشتند.
هماکنون نیز باید شاهد باشیم که دولتمردان برای حفظ قدرت حاضر نیستند که به هر ترفندی دست زنند و نهایتا این اطمینان باید حاصل شود. حاکم شدن اخلاق اسلامی و احترام به خدمات صورت گرفته در گذشته باید به نسل جوان ما منتقل شود. اگر بخواهیم انقلاب را تضمین کنیم باید نسل جوان به آداب و رسوم اسلامی پایبند باشند یکی از این ارکان احترام به افرادی است که خدماتی را برای انقلاب انجام دادهاند و در به وجود آمدن آن سهیم بودند.
یکی از آفتهای انقلاب منتسب کردن انقلاب به یک فرد است اگر نسل جوان که قرار است انقلاب را به دست بگیرد شاهد این باشد که دولتمردان کنونی به نسل قبل که آن را به سر انجام رساندند احترام نمیگذارند این نسل طبیعتا یاد میگیرد که احترام به گذشتگان عرف نیست. نباید عملکرد گذشتگان را زیر سوال برد و خود را عامل همه خوبیها دانست این از بداخلاقیها و بدآموزیهایی است که باید از آن پرهیز کرد. ما این دهههای فجر را فرصتی میدانیم که نقد عملکردی داشته باشیم و نقاط ضعف را برطرف و نقاط مثبت را تقویت نماییم.
ما شاهد این بودیم که در بعداز انقلاب توطئههای سنگینی صورت گرفته تا این انقلاب را از بین ببرند ولی هوشیاری دولتمردان و همدلی مردم و اطمینان متقابل مسئولان و مردم این توطئهها را خنثی کرد و نهایتا عامل تثبیت و بقای انقلاب ما شد. هر چه درخت انقلاب تنومندتر شود تبرهای محکمتری برای از بین بردن ریشههایش ساخته میشود.
بنابراین، دولتمردان باید با دقت و تدبیر این توطئهها را خنثی کنند و سوء مدیریت و بیتفاوتی از جمله در مسائل اقتصادی مردم را متضرر خواهد کرد. این دهه فجر فرصتی است برای بازنگری مردم و دولتمردان به عملکردشان.
دنیای اقتصاد
«درسهای سیاست پولی جدید» عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم زهرا کاویانی است که در آن میخوانید:
چهارشنبه هفته گذشته اعلام خبر افزایش نرخ سود بانکی بالاخره توانست ترمز افزایش قیمت دلار و سکه را کشیده و قیمت سکه را با کاهشی قابلتوجه مواجه کند.
تنها یک خبر که نشان از یک سیاست اقتصادی صحیح بود، باعث کاهش التهابات بازار شد و کارآیی ابزارهای اقتصادی را به نمایش گذاشت؛ تصمیم درستی که هرچند باید زودتر اعمال میشد و هزینههای بسیاری از بابت تاخیر در اجرای این سیاست پرداخته شده است.
به عبارت روشنتر بازار دوباره منطق اقتصادی خودش را به رخ سیاستگذاران اقتصادی کشید و نشان داد که تنها یک سیاست اقتصادی؛ یعنی ایجاد بازار موازی تا چهاندازه میتواند تاثیرگذارتر از بگیر و ببندهای پلیسی و قاچاق اعلام کردن معاملات و غیره باشد. این تجربه هرچند که با هزینه بالایی به دست آمده است، اما در صورتیکه واقعا منطق بازار و قیمت را برای سیاستگذاران اقتصاد ایران مشخص کرده باشد، دارای اهمیت است. با این حال، هرچند خبر مذکور توانست بازار را برای مدتی آرام کند، اما سیاستگذاران لازم است توجه داشته باشند که عدم اجرای مصوبات مذکور میتواند نتایج مثبت به دست آمده را تحتتاثیر قرار دهد. در این خصوص جزئیات نرخهای سود جدید که در تاریخ یکشنبه 9/11/90 اعلام شد، قابلتامل است.
بر اساس اخبار اعلام شده نرخ سود سپردههای کوتاهمدت یکساله 17 درصد و نرخ سود بلند مدت پنج ساله 20 درصد تعیین شده که این تصمیم توسط کمیتهای مشترک از بانکهای خصوصی و دولتی اتخاذ شده است. در حالیکه در ابتدا به نظر میرسید که افزایش نرخ سود بانکی به 20 درصد با توجه به نرخ تورم پیشبینی شده برای سال 90 برای حسابهای کوتاه مدت یکساله تعیین شده است.
منطقی است که نرخ سود یکساله 20 درصد با سررسیدهای کوتاهمدت سهماهه یا حتی کمتر بتواند بازار را مقداری آرام کند و انتظار بازار نیز همین است. بانک مرکزی باید توجه داشته باشد که اولا بدون افزایش نرخ سود تسهیلات بانکی، بانکها به لحاظ منطقی علاقهای به افزایش نرخ سود سپردهها نخواهند داشت. همچنین عدم انجام هریک از وعدههای سیاستگذاران در شرایط فعلی بازار، میتواند مشکلساز شود. زمان نیز عامل مهمی است که نباید فراموش شود، نرخ سود بانکی که در یک مرحله توانست دلار را از 2200 به 1600 کاهش دهد، در صورتیکه در نرخهای 1600 اعلام میشد، میتوانست بازار دلار را برای مدت زمان بیشتری آرام نگه دارد، سرمایهها را به بانکها بازگرداند و نقدینگی موجود را کاهش دهد.
گسترش صنعت
«چشماندازی برای صنعت فولاد» عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم میرعبداله حسینی است که در آن میخوانید:
بازار جهانی فولاد در بحران جهانی اقتصاد اخیر یکی از بازارهایی بود که بیشترین اثر را همگام با بازار جهانی نفت پذیرفت. در گذشته روند قیمتها در بازار جهانی فولاد پرنوسان بوده به طوری که بعضیها بازار فولاد را از نظر پرنوسان بودن قیمتها و ورود عوامل برون بازاری با بازار انرژی مقایسه میکردند و معتقد بودند که ارتباط معنیداری بین قیمت فولاد و نفت خام وجود دارد. اما آرام آرام که بازار فولاد از شرایط بحران خارج شد و به سمت رونق پیش رفت، پیشبینی شد تا سال 2014 جهش قابل توجهی در صنعت فولاد اتفاق بیفتد.به طوری که طبق آمار میزان تقاضا برای فولاد به 1560 میلیون تن خواهد رسید که از نظر وزنی 40 درصد رشد خواهد داشت. همچنین ارزش این میزان فولاد 1370 میلیارد دلار است که نسبت به سال 2009 نشاندهنده رشد 110 درصدی است.
تجارب کشورهای موفق گویای این امر است بهعنوان نمونه، چین در 10 سال گذشته تولید 65 میلیونتن فولاد (در سالهای قبل2000) را به 650 میلیون تن رساند و این کشور واحدهای 10میلیون تنی را اقتصادی توصیف میکند.
همچنین پیشبینی شده که کشور هند به بازار مصرف خفته برای سالهای آینده مبدل میشود. بر این اساس میتوان گفت با فناوریهای جدید میزان مصرف انرژی در این صنعت به طور سرانه کاهش خواهد یافت.
با توجه به رشد تقاضا برای فولاد در سالهای آینده، سوالیکه تولیدکنندگان و سیاستگذاران مطرح میکنند، این است که جایگاه ایران در بازار جهانی فولاد کجاست و آمادگی کشور برای داشتن سهمی از بازار کجا باید ساماندهی شود؟ ایران در سال 2010 با تولید 12 میلیون تن فولاد و افزایش 10 درصدی نسبت به سال 2009 به عنوان هفدهمین تولیدکننده فولاد جهان از نظر حجم تولید قرار گرفت و این جایگاه را در سال 2011 نیز حفظ کرد. با این وجود پیشبینی میشود با تکمیل سایر طرحهای در دست اجرا، رتبه ایران به مراتب بهبود یابد. ایران در منطقه خاورمیانه رتبه دوم را از نظر میزان تولید فولاد دارد. گزارش انجمن جهانی فولاد در سالهای 2010 و 2011 حکایت از آن دارد که نرخ رشد تولید فولاد در ایران از انگلیس، هند، چین و… بالاتر است.
در حال حاضر شرکت ملی فولاد ایران بزرگترین شرکت تولیدکننده محصولات فولادی در خاورمیانه است. در راستای برنامه چشمانداز 20 ساله کشور، تولید سالانه 55 میلیون تن فولاد در سال 1404 پیشبینی شده است. با توجه به ذخایر عظیم معدنی که حدود 5میلیارد تن ذخیره اکتشافی و بیش از 2/5 میلیارد تن ذخیره قطعی است در مقایسه با فولادسازان بزرگ مانند چین که عمده سنگ معدن مصرفی را وارد میکند و نیز وجود ذخایر عظیم انرژی بخصوص گاز و تکنولوژی ساخت، دسترسی به 55 میلیون تن دور از انتظار نیست.
همینطور، با توجه به تغییر شرایط اقتصادی کشور به خاطر طرح بزرگ هدفمندی یارانهها و لزوم رقابتپذیر بودن صنایع داخلی، باید بخشهای خصوصی و دولتی بهوجود میآید که، بازنگری جدی در استراتژی توسعه از جمله ظرفیت اقتصادی تولید، نوسانات قیمتها، توسعه در ایران، بررسی صنعت فولاد پس از طرح تحول اقتصادی، موازنه مواد اولیه در ایران و… انجام دهند.