راستگو اخراج شد،/ متن نامه سرگشاده وی

به گزارش «تابناک»، الهه راستگو که در چهارمین انتخابات شورای شهر تهران در فهرست اصلاح‌طلبان حضور داشت، با کسب کمتر از 180 هزار رای به عنوان نفر دهم و دومین نفر پررای اصلاح‌طلبان بعد از احمد مسجد جامعی به شورای شهر راه یافت. نماینده ملایر در مجلس پنجم، پیش از این در سال 90 نیز در انتخابات مجلس شورای اسلامی در لیستهای اصلاح‌طلبان حضور داشت ولی موفق به راهیابی به مجلس نشده بود.

ویژگی مهم روزهای بعد از اعلام نتایج شورای شهر تهران، نزدیکی تعدا افراد راه یافته از دو جناح کلی اصولگرا و اصلاح‌طلب به شورای شهر بود. هر چند ورزشکاران حاضر در شورای شهر تهران وابستگی‌های حزبی جدی ندارند و رای آنها به گزینه‌های مختلف در تصمیم‌گیری‌های شورا می‌تواند بدون وابستگی حزبی و بر اساس معیارهای دیگر باشد، ولی ظاهرا نگاه کلی در بین افراد سیاسی حاضر در شورا این بوده است که تصمیم در باره رئیس شورای شهر و شهردار تهران باید به صورت جناحی گرفته شود.

الهه راستگو ظاهرا در انتخاب رئیس شورای شهر از این خواست تبعیت کرده است و اصلاح‌طلبان با کمک ورزشکاران موفق شدند، با پیروزی 16 به 15، مسجدجامعی را به جای چمران رئیس شورای شهر تهران کردند.

اما طبق اخبار منتشره در مورد آرا در دور اول رای گیری برای انتخاب شهردار تهران، دنیامالی به قالیباف و حسین رضازاده به هاشمی رای داده و با رای ممتنع راستگو، آرای هاشمی و قالیباف به تساوی روی 15 رسید. در دور دوم هم راستگو و رضازاده به سمت قالیباف آمدند تا وی شهردار تهران شود.

عدم همراهی راستگو با سایر اصلاح‌طلبان جنجالی را به پا کرد که نتیجه نهایی آن اخراج راستگو از حزب کار است. ابتدا خبرگزاری‌ها از قول راستگو نوشتند که مسجدجامعی وی را خائن نامیده است؛ ولی این خبر بعدا از سوی هر دو طرف تکذیب شد.

شدت حمله فاطمه دانشور، زن ثروتمند شورای شهر به مراتب گسترده‌تر بود. وی مدعی شد: ایشان از نظر من خیانت کردند، چرا که در جلسه فراکسیون اصلاح طلبان به قرآن قسم خورد و با سایر اصلاح طلبان هم قسم شد تا به کاندیدای اصلاح طلبان برای شهرداری رای بدهد و اقدام او بی اخلاقی بوده است. راستگو موجب نفاق بین اعضای شورا شده است و رای او در جلسه گذشته مخالفت با همه آن چیزی بود که به توافق رسیده بودیم.

وی با طرح اتهامات اقتصادی علیه برادران راستگو از حزب کار خواست که وی را از این حزب اخراج کنند.

اظهاراتی از این دست راستگو را به واکنش واداشت. وی اصلاح‌طلبان را به سیاسی کاری در مسائل مردم متهم کرد. اتهامات برادرانش را تکذیب کرد و سخنان دانشور در مورد سوگند خوردن را نیز غیرواقعی دانست.

در حالی که در اولین و دومین جلسه شورای شهر، رئیس شورا و شهردار انتخاب شده بودند در ابتدای سومین جلسه شورا و بعد از نطق پیش از دستور احمد مسجد جامعی رئیس شورای شهر تهران، الهه راستگو به ارائه دفاعیه‌ای از خود مبنی بر اتفاق پیش آمده در چند روز گذشته پس از انتخاب شهردار پرداخت که با شروع سخنرانی وی چند نفر از اعضای اصلاح‌طلبان و از جمله مختآباد و دانشور جلسه را ترک کردند.

امروز چهارشنبه نیز گام آخر برخورد تاکنون با راستگو صورت گرفت و وی که با وجود دعوت، در جلسه در شورای داوری شرکت نکرده بود، از این حزب اخراج شد و حکم به صورت کتبی به وی ابلاغ خواهد شد. به وی یک هفته فرصت داده شده است تا نسبت به این حکم اعتراض کند.

در بخشی از بیانیه منتشره توسط حزب اسلامی کار در مورد اخراج راستگو آمده است: « لازم به توضیح است که در شورای داوری رای نامبرده درجریان انتخاب شهردار تهران هرچند که برخلاف عرف و رویه کار تشکیلاتی و حزبی بود، ولی جزو موارد اتهامی قرار نگرفت، بلکه تخطی وی از ارزش‌های اسلامی و اخلاقی منجر به صدور چنین رایی درباره ایشان گردید.» 

اما ظاهرا راستگو فعلا تصمیم گرفته است، اعتراض خود را نه به حزب که به رسانه‌ها اعلام کند. در نامه راستگو، اصلاح‌طلبان به دیکتاتوری و تلاش برای ایجاد تک‌صدایی متهم شده‌اند و وی رفتار گذشته اصلاح‌طلبان با خانواده هاشمی را به میان کشیده است. متن نامه به شرح زیر است :

به نام خدا

این دیکتاتوری و تک صدایی قبلا نیز داد بخش بزرگی از جناح موسوم به چپ و اصلاح طلبان فعلی را در آورده بود. یک حزب دولتی برآمده از دولت هفتم و هشتم از طرف تمام جریان تصمیم می گرفت و اگر کسی با آن تصمیم مخالفت داشت با بهره گیری از گزاره های مختلف و در قالب های زیبایی که داشت نه تنها مخالفین بلکه منتقدین را یا از صحنه بیرون می کرد و یا مجبور به سکوت می کرد. این درحالی بود که ادعای گسترش جامعه مدنی و مشارکت مردم توسط آنان گوش فلک را کر می کرد. اینجانب بر اساس شناخت و اقناع وجدانی و طبق سوگندی که هنوز چند روزی از آن نگذشته به مردم شریف تهران متعهد می شوم که بر اساس اقناع آنچه که پس از تحقیق و دریافتهای خودم به آن رسیده ام از منافع شهروندان دفاع کنم و آن را به منافع شخصی و باندی ترجیح دهم . حتی اگر دیکتاتورهای مدرن و قیم ماب راخوش نیاید و انبوه اهانتها، تحقیرها و توهین ها را در شبکه رسانه ای داخلی و خارجی خود به اینجانب نثار نمایند چراکه از سال 76 با این شیوه استبداد مدرن آشنا شده و بارها از سوی آن نواخته شده ام . از این قیم مابان به ظاهر دموکرات سوالی دارم و آن این است که شعار شما توجه به آرا و نظرات مردم نیست ؟

آیا مردم شریف تهران در نظرسنجی‌هایی که خودتان انجام داده‌اید آقای قالیباف را بر دیگران ترحیج نداده بودند ؟ این برخورد دوگانه شما بسیار شبیه به دموکرات مابان غربی آمریکایی است که نشان می دهد دموکراسی فقط در زمانی مقبول شماست که همسو با نظرات و علایق جناحی و حزبی شما باشد .

یکی از دلایلی که اینجانب را قانع کرده که به آقای محسن هاشمی رای ندهم همانا حمایت شما از ایشان بود چراکه در گذشته نه چندان دور وی و پدرش را افراد دیکتاتور معرفی و انواع و اقسام اتهامات مالی و … را نثار آنان می نمودید کافی است برای اینکه کاملا به یادتان بیاید در رسانه های از سال 76 تا 84 نام ایشان راجستجو کنید ؛ حال چه اتفاقی افتاده که به حمایت از ایشان برخواستید؟ اگر اتهامات دیروز شما کذب بوده باید صراحتا توبه کنید و از آقای هاشمی و فرزندانش عذرخواهی کنید

اینجانب صراحتا اعلام میکنم که با بخشی از جریان اصلاح طلب که اتفاقا بخش تندروی آن محسوب می شوند و جالب آنکه بر اساس جبر زمانه اکنون شعار اعتدال می دهند ! و از دولت سهم خواهی می کنند زاویه داشته و دارم و تا آنجا که مطلع هستم بخش زیادی از نخبگان این جریان با اینجانب نیز همسو هستند ،اما غالبا به دلیل جلوگیری ازهتک حرمت خویش جرات بیان انتقادات خود را از این قیم مابان ندارند . به نظر اینجانب چنانچه نقد درون گفتمانی در جریان اصلاح طلب انجام نشود مجددا با برخود قاطبه مردم رو به رو خواهیم شد.

مردم از شعار‌های رنگارنگ و مردم فریب خسته اند و به دنبال خادمین واقعی خود می باشند و با دقت گفتار و کردار ما را رصد نموده و در انتخابات با رای هوشمندانه خویش پاسخ ما را داده و خواهند داد و به نظر من چنانچه مجددا دیکتاتوری مدرن بر جریان اصلاحات حاکم شوند این مقدار اقبال نسبی مردمی را قطعا و یقینا از دست خواهیم داد و من به عقلای جریان هشدار جدی می دهم که زودتر چاره ای برای این مشکل اساسی بیندیشند .

اینجانب می توانستم رای خویش را در شورای شهر پنهان کنم اما بر اساس اقناع وجدانی که آقای دکتر قالیباف را بر آقای مهندس هاشمی به دلائل متعدد از جمله توانایی اجرایی ترجیح دادم و به صورت شفاف رای خویش را ارائه نمودم البته این هم قابل ذکر است که دیکتاتوری مدرن نگذاشت که فرد دیگری در جریان اصلاحات کاندیدا شود و گرنه افرادی در جریان اصلاح طلب خود را در معرض قرار داه بودند که اگر دیکتاتوری مدرن اجازه می داد قطعا اینجانب و برخی دیگر از اصلاح طلبان شورا به آنان رای می دادیم .

به دنبال تخریب سازمان یافته جریان دیکتاتوری مدرن اینجانب به عنوان یک بانوی اصلاح طلب صراحتا فاصله و اختلاف دیدگاه عمیق و اساسی خود را با این غوغاسالاران مدرن و به ظاهر دموکرات ابزار می دارم و خود را برای حملات و هجمه های ناجوانمردانه آنان که به انواع مختلف شروع شده و ادامه دارد آماده کرده ام . بدیهی است که این هجمه ها اینجانب را از پشت کردن به سوگندی که در ابتدای عضویت در شورای شهر تهران خورده ام باز نخواهد داشت و شرافت و عمل به سوگند خود را به تسلیم شدن در برابر دیکتاتوری مدرن ترجیح خواهم داد.