مذاکره ایران و آمریکا:کدام مذاکره؟ کدام هویت؟

دکتر دهقانی فیروزآبادی استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی در یادداشتی سه دیدگاه در مورد مذاکره ایران و آمریکا را مورد بررسی قرار داده است. دیدگاه خوش بینان به مذاکرات، دیدگاه بدبینان و دیدگاه واقع گرایان و برای هر کدام هم دلایل متعددی رابر شمرده است. تابناک تا ساعت 2 بامداد روز پنج شنبه دیدگاه ها و گفتگو های مخاطبان را درباره موضوع این گزارش را به صورت لحظه به لحظه منتشر می کند.

دکتر جلال دهقانی فیروزآبادی – تحولات روابط ایران و آمریکا در روزهای گذشته، به ویژه دیپلماسی نیویورک، بحث و جدل‌های بسیاری را بر انگیخته است. یکی از این بحث‌های پر دامنه، تأثیرهای مذاکره ایران و آمریکا بر هویت جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. آیا مذاکرات ایران و آمریکا هویت جمهوری اسلامی ایران را مخدوش و تضعیف می‌کند یا باعث تثبیت و تقویت آن می‌گردد؟ دیدگاه‌های مختلف پاسخ متفاوتی به این سئوال می‌دهند و برای آن نیز دلایل و قرائنی را اقامه می‌کنند.

اما پیش از توضیح این دیدگاه‌ها جهت ارزیابی درست آن‌ها نخست باید عناصر هویت بخش جمهوری اسلامی ایران را به اختصار برشمرد. طبق قانون اساسی و سند چشم انداز 20 ساله مهم‌ترین مؤلفه‌ها و عناصر هویت بخش جمهوری اسلامی ایران عبارتند از:

 توسعه یافته؛ دارای جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای غربی؛ با هویت اسلامی و انقلابی؛ الهام بخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام؛ دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت؛ مردم سالار دینی؛ امن، مستقل و مقتدر؛ آزادی خواه، عدالت طلب، و اخلاق مدار؛ تأثیرگذار بر همگرایی اسلامی و منطقه‌ای؛ سلطه ستیز به معنای نفی سلطه‌گری و سلطه‌پذیری؛ حامی مسلمانان، مستضعفان و نهضت‌های آزاد بخش؛ و غیر متعهد به قدرت‌های بزرگ.

به طور کلی سه دیدگاه فراگیر بدبین، خوش‌بین، و واقع بین در مورد تأثیرهای هویتی مذاکره ایران و آمریکا وجود دارد.

بدبینان بر این باورند که این مذاکرات، حتی در سطح فعلی، هویت جمهوری اسلامی را تضعیف و تخریب می‌کند.

 اول، الگوی انقلاب اسلامی که خاص جمهوری اسلامی بوده و یکی از مهم‌ترین عناصر هویت بخش آن است در اثر این مذاکرات تضعیف می‌شود.

 دوم، مذاکره ایران و آمریکا باعث تضعیف گفتمان انقلاب اسلامی می‌شود که جمهوری اسلامی ایران برمبنای آن تکوین یافته است.

سوم، گفتمان مقاومت مبنی‌بر سلطه ستیزی که حول جمهوری اسلامی ایران تعین یافته تضعیف می‌شود.

چهارم، در اثر این مذاکرات رویکرد و کارکرد نهضتی، مبنی بر حمایت از مسلمانان، مستضعفان و نهضت‌های آزاد بخش در سیاست خارجی ایران تضعیف می‌شود.

پنجم، مذاکره ایران و آمریکا بر روند بیداری اسلامی در منطقه و جهان اسلام تأثیر منفی دارد.

ششم، استکبار ستیزی و آمریکا ستیزی در منطقه تضعیف می‌شود.

هفتم، نفوذ منطقه‌ای و الهام بخشی جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام تضعیف می‌گردد.

هشتم الگوی پیشرفت بومی و درون‌گرا مبنی‌بر اقتصاد مقاومتی تضعیف شده و اقتصاد ملی شرطی می‌شود.

این دیدگاه، به زعم منتقدین، مبتنی‌بر تعریف و تلقی خاصی از هویت ایران و مذاکره ایران و آمریکا بوده و متضمن چند پیش فرض است.

اول، هویت جمهوری اسلامی ایران به یک یا دو عنصر هویت بخش آن فروکاسته می‌شود.

 دوم، متضمن مذاکر ایران با آمریکا از سر ضعف، اضطرار و استیصال است نه انتخاب و اقتدار.

سوم، متضمن همانند پنداری مذاکره با سازش و تسلیم است.

چهارم، متضمن باخت قطعی و از پیش مسلم ایران در مذاکره است.

پنجم، متضمن آن است که آمریکا ستیزی مهم‌ترین و حتی تنها عنصر هویت بخش جمهوری اسلامی ایران می‌باشد.

 ششم، متضمن ایستایی قدرت و اقتدار ملی جمهوری اسلامی ایران در طول زمان است.

خوش بینان، از سوی دیگر، استدلال می‌کنند که مذاکره ایران و آمریکا نه تنها هویت جمهوری اسلامی ایران را تضعیف نمی‌کند بلکه موجب تثبیت و تقویت آن می‌شود.

اول، مذاکره ایران با آمریکا بر توسعه اقتصادی کشور تأثیر مثبت دارد. چون الگوی توسعه جمهوری اسلامی درون گرای برون‌نگر مبنی‌بر استفاده حداکثری از منابع داخلی و بهره‌گیری بهینه از منابع خارجی است. از این رو، با مذاکره با آمریکا دست کم نیمی از موانع و محدودیت‌های خارجی ناشی از تحریم‌ها برای استفاده از منابع بین‌المللی رفع می‌شود.

دوم، رفع تحریم‌ها در اثر مذاکره با آمریکا، به ارتقاء کشور به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه کمک می‌کند. چون ایران برای دستیابی به اینجایگاه به بازار، سرمایه و کالاهای جهانی نیازمند است.

سوم، مذاکره ایران با آمریکا هویت اسلامی و انقلابی ایران را تقویت می‌کند. به گونه‌ای که این مذاکره بیانگر آن است که جهموری اسلامی به عنوان یک کشور اسلامی و انقلابی در اثر مقاومت سازنده به درجه‌ای از امنیت و قدرت دست یافته که قادر به مذاکره با تنها ابر قدرت جهان است.

چهارم، قدرت الهام بخشی جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام نیز افزایش می‌یابد. چون تثبیت قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی باعث توسعه و گسترش الگوی آن در سطح منطقه و جهان اسلام خواهد شد.

پنجم، مذاکره با آمریکا نمونه بارز تعامل سازنده با جهان است که چانه‌زنی کشور در منطقه و جهان را ارتقاء می‌بخشد.

ششم، مذاکره ایران با آمریکا، ماهیت و ذات مردم سالار جمهوری اسلامی ایران را به جهانیان نشان می‌دهد. زیرا، این مذاکره تحقق یکی از وعده‌های انتخاباتی رئیس جمهوری اسلامی ایران را در معرض دید جهانیان قرار می‌دهد. زیرا، این مذاکره تحقق یکی از و عده‌های انتخاباتی رئیس جمهور است که آزادانه پی‌گیری می‌شود و در عالیترین سطح نظام نیز تأیید می‌گردد.

هفتم، مذاکره ایران با آمریکا نشانگر امنیت، اقتدار و استقلال جمهوری اسلامی است. چون کشور از موضع اقتدار و از روی انتخاب خود و استقلال عمل این گزینه را برگزیده است.

 هشتم، مذاکره ایران با آمریکا، توانایی جمهوری اسلامی در حمایت از مسلمانان، مستضعفان و نهضت‌ها را افزایش می‌دهد. زیرا بسیاری از محدودیت‌های فعلی در تحقق این هدف ناشی از تعارض با آمریکاست.

 نهم، مذاکره ایران با آمریکا، فرآیند همگرایی اسلامی و منطقه‌ای را تسهیل و تسریع می‌کند. چون یکی از موانع اصلی همگرایی در منطقه و جهان اسلام، اختلاف نظر در مورد چگونگی تعامل با آمریکاست. دهم، بر مبنای مقاومت سازنده، مذاکره با آمریکا سلطه‌ستیزی نرم را در منطقه و جهان را تقویت می‌کند.

واقع بینان، در میانه خوش بینان و بدبینان، چنین استدلال می‌کنند که براساس چگونگی تعریف مذاکره و هویت، تأثیر مذاکره ایران و آمریکا را باید ارزیابی کرد.

نخست، مذاکره واقعی لزوماً مساوی با سازش و تسلیم نیست؛ بلکه مذاکره واقعی فرآیند تعامل و چانه‌زنی است که در آن جمهوری اسلامی می‌تواند به اهداف خود بدون عدول از اصول و منافع دست یابد.

دوم، مذاکره ایران با آمریکا اگر از موضع اقتدار و برابر باشد، نشان دهنده قدرت دیپلماتیک جمهوری اسلامی است که خود یکی از عناصر مهم قدرت ملی است. برآیند این دو واقعیت آن است که مذاکره با آمریکا ضرورتاً گفتمان انقلاب اسلامی، مقاومت و الگوی جمهوری اسلامی ایران را تضعیف و تخریب نمی‌کند. اما بی‌گمان، اگر در مذاکرات این اصول رعایت نشود، امکان و احتمال تضعیف هر سه عنصر هویتی وجود دارد.

سوم، همانگونه که گفته شد، هویت جمهوری اسلامی ایران از عناصر متعددی قوام یافته است؛ اگر چه، این عناصر در قوام بخشی به هویت جمهوری اسلامی ایران هم وزن نیستند، ولی نباید هویت را انحصاراً به یکی از آن‌ها فروکاست.

چهارم، از این رو، در ارزیابی تأثیرگذاری ایجابی و سلبی مذاکره با آمریکا بر هویت جمهوری اسلامی ایران باید مجموع عناصر هویت ساز را در نظر گرفت و داوری کرد. اگر چه در این ارزیابی جمع جبری تنها کفایت نمی‌کند.

پنجم، آغاز مذاکرات گام بسیار مهمی بوده است ولی تأثیرگذاری مثبت و منفی آن بر هویت جمهوری اسلامی به نتایج آینده آن بستگی دارد. اگر جمهوری اسلامی ایران از این مذاکرات سر بلند و دست پر بیرون آید، تردید نباید کرد که هویت اسلامی و انقلابی ایران تقویت خواهد شد.

ششم، بار‌ها و سال‌ها پیش گفته و نوشته‌ام که منازعه ایران و آمریکا، دست کم در سطوحی، هویتی است. از این رو، در پایان بخشیدن به این منازعه هویتی، باید حساسیت‌ها و ظرافت‌های هویتی را به شدت لحاظ کرد.

هفتم، مذاکره و عادی سازی روابط ایران و آمریکا، همه مشکلات اقتصادی و توسعه کشور را حل نمی‌ کند؛ از این رو، نباید انتظارات بیش از حد بر آن بار کرد که آسیب‌ها و بحران‌های هویتی در پی خواهد داشت.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

28  ⁄    =  4