گزارشی متفاوت از ویرانگرترین زلزله ایران
10 سال از زمانی که زمین زیر پای خرماچینان بم لرزید، گذشت؛ 10 سال پیش بود که در ساعت 5 و 26دقیقه صبح، انتظار هر مهمان ناخواندهای وجود داشت الا زمینلرزهای که 30 هزار نفر را به کام مرگ بکشاند.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،از ایسنا 10سال از زمانی که پیرزن بمی، زنده پس از چندین روز از پناه کمد چوبی کهنه جهیزیهاش از زیر خروارها خاک بیرون آورده شد گذشت و حالا کودکان این روزهای بم، تنها گرد حسرت و داغ بزرگترهایشان را میبینند که در خاطرههایشان میگویند، در صبح یک روز زمستانی زلزلهای به بزرگی 6.6 ریشتر شهر اسطورهایشان را به تلی از خاک بدل کرد.
هنگامی که نامی از زلزله بم به میان آورده میشود، همگان به یاد کشتهها، مجروحان، شهر خشتی از هم پاشیده و دست آخر یاد چادرهای سفید و قرمز هلالاحمری میافتند که وظیفهاش امدادرسانی در زمان حادثه است. اما کمتر کسی پای صحبت و درد و دل امدادگرانی مینشیند که روزها و هفتههای متمادی، عمر خود را در مناطق زلزلهزده گذراندهاند. امدادگرانی که حالا با گذشت 10 سال با اینکه عنوان میکنند که سیستم مغزیشان به گونهای طراحی شده که خاطرات بد از یادشان برود، اما با گذشت دقایقی، چنان 10 سال پیش را یادآوری میکنند که گویی چند هفته پیش حادثه بم رخ داده است.
![width=413 height=288](http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1392/10/5/234263_974.jpg)