سرگیجهی فوتبال ایران کی به آخر میرسد؟
هادی حسینی، نایب رئیس فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی، صادق رئیسی کیا، مدیرعامل باشگاه راه آهن و حسین هدایتی، سرمایه گذار، در میزگرد ایسنا دور هم نشستند و تلاش کردند که برای خصوصی سازی صحیح راهکاری عملی و مناسب پیدا کنند.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،از ایسنا هادی حسینی، نایب رئیس فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی، صادق رئیسی کیا، مدیرعامل باشگاه راه آهن و حسین هدایتی، سرمایه گذار، در میزگرد ایسنا دور هم نشستند و تلاش کردند که برای خصوصی سازی صحیح راهکاری عملی و مناسب پیدا کنند.
این روزها بحث داغ محافل ورزشی، خصوصی سازی است. یافتن راه کاری عملی و مناسب برای تحقق این امر مهم، به اقدامات اساسی و کارشناسی زیادی نیاز دارد.
ایسنا در نخستین گام، به سراغ کارشناسان، مدیران، صاحب نظران و نمایندگان بخش خصوصی رفته و تلاش دارد با هم اندیشی با این گروهها به راهکاری عملی برای خصوصی سازی دست پیدا کند.
آن چه در ادامه می خوانید، اظهارات هادی حسینی، نایب رئیس فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی، صادق رئیسیکیا، مدیرعامل باشگاه راه آهن و حسین هدایتی، سرمایه گذار خصوصی در فوتبال است که با حضور در میزگرد ایسنا با موضوع خصوصی سازی، به گفت و گو و تبادل نظر پرداختند.
* بهتر است که بحث را از این جا شروع کنیم که اساسا وضعیت فوتبال ایران در حال حاضر چگونه است؟ چرا به خصوصی کردن باشگاه و جدا کردن حسابشان از جیب دولت نیاز داریم؟
هادی حسینی ابتدا باید درباره فلسفه وجود ورزش در کشور و جهان بحث کنیم. ورزش یک ارزش است و فعالیتهای ورزشی در جامعه، نوعی "اخلاق" است. اصولا هدف خلقت بشر و حتی منشور المپیک هم "اخلاق" است. در گام اول میتوان این گونه بحث کرد که فرض کنید 100 جوان در کشور ورزش میکنند و آن وقت شما به 20 تای آنها پول میدهید و به 80 تای دیگر نمیدهید و این عدالت نیست. مسلم است که لیگ فوتبال ما بر اساس شاخص عدالت شکل نگرفته است.
* بخش خصوصی با ورودش به ورزش و فوتبال میتواند جلوی این بی عدالتی را بگیرد؟
حسینی: خدا مهندس درویش را رحمت کند که همیشه به من میگفت که با دولت مسابقه میدهد. او به عنوان مالک شموشک نوشهر ، صاحب یک کارخانه کوچک در قطعهای کوچک از سرزمین ایران بود و با دولتی رقابت میکرد که آن زمان تمام ورزش، فدراسیونها، بازیکنان، مربیان، داوران و بقیه مسائل متعلق به او بود. به همین دلیل بود که میگفت تیمش همیشه ته جدول است.
* ولی تاکنون نمایندگان بخش خصوصی که وارد فوتبال شده اند موفق نبودند.
حسینی: نکته مهم این است که در ایران باشگاه نمیبینیم و اکثرا تیم هستند. باشگاه تعریفی دارد که پذیرفته شده است. نکته بعدی این است که کسانی مانند هدایتی و سایرین که در فوتبال سرمایهگذاری میکنند از این کارشان چه سودی بردهاند؟ این چیزی است که مردم نمیدانند. به نظرم هیچ کدام سودی نبردهاند. در جامعه شناسی تعریفی داریم که میگوید هر چیزی در جامعه کارکردش از بین برود خود به خود از بین میرود. کارکرد باشگاه برای سرمایهگذار، کسب درآمد است. امثال هدایتی، درویش و مهدی پرهام چند سال حاضر هستند که پول بگذارند و یک ریال هم کسب نکنند؟
* آقای هدایتی نظر شما در این باره چیست؟
هدایتی: اول میخواهم کمی درد دل کنم. من تجربه 9 سال حضور در ورزش و 34 سال در عرصه اقتصادی را دارم و این اولین بار در این 9 سال است که از یک نماینده بخش خصوصی دعوت شده است تا درباره خصوصی سازی حرف بزند. تاکنون جلسات زیادی پیرامون خصوصی سازی در رادیو، تلویزیون و خبرگزاریها برگزار شده و مدیران و کارشناسان در صدا و سیما درباره خصوصی سازی صحبت کردهاند، اما کسی که پول را از روی قلبش بر می دارد و خرج میکند بهتر میداند که وضعیت از چه قرار است. من در 9 سال گذشته 100 میلیارد تومان در فوتبال خرج کردهام که با احتساب دلار 670 تومان که زمان ورود من به فوتبال به این قیمت بود، حدود 80 میلیون دلار در ورزش مملکت سرمایهگذاری کردهام. اما خروجیاش برای من هیچ است.
* آقای رئیسیکیا شما هم وارد بحث شوید. سوال این است که آیا پیش از ورود به کار، اطلاع داشتید که از بخش خصوصی حمایتی نمیشود؟ امثال حسین هدایتی آمدند و به بن بست خوردند. تصور میکردید که شما هم به مشکل بربخورید یا طرح خاصی برای رسیدن به موفقیت داشتید؟
رئیسیکیا: باشگاه ما پیش از این در طرح قانون نظام جامع باشگاهداری در مجلس حضور جانانهای داشت و حالا هم تنها باشگاه خصوصی شده ایران است. باید فلسفه تدوین سیاستهای اصل "44" را بدانیم. خصوصی سازی به این معنی نبود که بنگاههای هزینهدار را از دولت جدا کنیم و به گردن بخش خصوصی بیندازیم. باید دولت از تصدی گری خارج شود و صرفا به تدوین سیاستهای کلی و نظارت مشغول شوند.
* آقای حسینی گفتید که در باشگاههای ایرانی نحوه پرداختها و میزان بودجه متفاوت است. این مساله را بیشتر باز کنید.
حسینی: یک سرمایهگذار در زندگیاش تلاش میکند، پول در میآورد و آن وقت آن را در فوتبال میریزد و نتیجهای نمیگیرد. یکسری هم هستند که منتظرند دولت پول بریزد و آنها خرج کنند وگرنه از این و آن قرض میکنند و آخر سال 50 ، 60، 100 میلیارد بدهکاری خواهند داشت و نتیجهای که برای کشور و مردم میگذارند بدهکاری است. فوتبالیستها، یکسری سرشار از نام و دیگران سرشار از انرژی هستند. نامدارها قرارداد پر و پیمان میبندند و با انرژیها گرفتار قراردادشان هستند و کلی هم مشکل دارند. اگر هم مشکلی پیش بیاید و مثلا داور یک سوت اشتباه به ضرر یک تیم بزرگ بزند انگار همه عالم خراب شده، ولی اگر سر تیمهای کوچک را ببرند هیچ اشکالی ندارد.
* این نوعی که صحبت میکنید، هر کسی را از حصول نتیجه مایوس می کند!
حسینی: بله! در نهایت به این نتیجه میرسیم که بحث کردن سر این حرفها سر کاری است! پارسال مجلس مصوب کرد که باشگاهها باید از طریق بورس یا فرابورس واگذار شوند و امسال بهانه آنها را برداشتیم و گفتیم که میتوانند از طریق مزایده واگذار شوند. اگر امسال هم این اتفاق نیفتد ما کنار نمیکشیم. همه باید سر یک خط بایستند و مسابقه را شروع کنند. نه این که یک تیم 20 کیلومتر از بقیه جلوتر باشد.
هدایتی: بهتر بود یکی از مدیران وزارت ورزش و جوانان اینجا بود تا میگفت چرا کسی را به عنوان مشاور اقتصادی برگزیده اند که کار اقتصادی نکرده است. در همه جای دنیا دولتها و شهرداریها به باشگاهها زمین و استادیوم میدهند و فقط هزینه نگهداری آنها را بر گردن باشگاهها میگذراند. در ترکیه به من گفتند که حاضرند 50 میلیون دلار وام بدهند تا من در آنجا باشگاهداری کنم. اما اینجا فکر میکنند که فوتبال محلی شده برای بهرهبرداری شهرت. اینجا یک فرد پولدار میخواهند که به او بگویند "عابر بانک" تا پول بدهد و برود پی کارش! ما با انگیزه اقتصادی آمدهایم تا به جوانان خدمت کنیم نه این که برایشان حرص و جوش درست کنیم. ما الگوهای پیشرفته را مطالعه و در فوتبال هزینه کردیم و مالیات هم میدهیم.
* مگر قرار نیست که فعالیتهای ورزشی که منفعت عمومی دارند از مالیات یا بخشی از آن معاف باشند؟
رئیسیکیا: وقتی قانون مالیات میگوید فعالیت منحصرا ورزشی از شمول مالیات معاف است، چرا وقتی به مصداق میرسند میگویند درآمد منحصرا ورزشی یعنی بلیت فروشی و ترانسفر بازیکن را مشمول مالیات میکنند. اینجاست که خلا داریم. نظام جامعه باشگاه داری آمده بود که آن را برطرف کند. انشاءالله که هر چه زودتر این اتفاق بیفتد.