پایان سریال‌ های رمضانی به خاطر چند دلار!

سریال‌های مناسبتی و به خصوص ماه رمضان و نوروز همیشه در زمره پرمخاطب‌ترین آثار تلویزیون بوده‌اند.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،از روزنامه مردم سالاری: سریال‌های مناسبتی و به خصوص ماه رمضان و نوروز همیشه در زمره پرمخاطب‌ترین آثار تلویزیون بوده‌اند.

از ابتدای دهه هشتاد که فصل تازه‌ای از سریال‌سازی در تلویزیون شکل گرفت حجم وسیعی از مخاطبان را برای تلویزیون فراهم آورد اما به مرور مثل هر اتفاق دیگری کار به کپی‌کاری‌های مداوم و کلیشه‌پردازی رسید‌. هرچه بوده مسیر طی شده درجهت نگرش و سیاست‌های تلویزیون در تولید آثار نمایشی-مناسبتی- پایان خوشی نداشت در حالیکه ‌ امروز به نظر می‌رسد که در رقابت تنگاتنگ با ماهواره و اینترنت و تکثیر روزافزون انتخاب‌های مخاطبان‌، تلویزیون پرچم سفید به دست گرفته است. در این روزگار اما بهانه‌ای هست که می‌توان همه چیز را گردن آن انداخت.

بودجه‌،بودجه، بودجه

امروز در هر سازمان و اداره و‌… مکانی از این دست را باز کنی از آبدارخانه تا اتاق مدیران ارشد همه از بودجه حرف می‌زنند. نیازی به توضیح ندارد که موضوع کمبود بودجه است چراکه تا آن زمان که «بودجه»‌ای بود فرصتی که راجع به آن حرف زده شود وجود نداشت. امروز در جای جای این شهر بزرگ آدم‌هایی را می‌بینید که از کمبود بودجه در صداو سیما می‌نالند چرا که امروز به این دلیل کاری برای انجام دادن ندارند. یک فیلمنامه‌نویس جوان که زیر این گرمای طاقت‌فرسا سنگفرش‌های خیابان ولی‌عصر را متر می‌کرد می‌نالید که: «این کمبود بودجه صدا و سیما مارا بیچاره کرده».

همین چند سال پیش در سال چند صد فیلم تلویزیونی تولید می‌شد و در این بین کسانی مثل این فیلمنامه‌نویس‌، بازیگران و بسیاری دیگر از عوامل مربوط به تولید حداقل در سال در یکی دو پروژه مشغول به کار می‌شدند و گذران زندگی می‌کردند اما در حال حاضر تعداد تولیدات نمایشی تلویزیون به حدی کم شده که حتی چهره‌های نام آشنا هم کمتر فرصت کار پیدا می‌کنند. در واقع صدا و سیما چند سال قبل برای رقابت با سینما به تولید و پخش انبوه روی آورد‌. این بازار بزرگ با هجوم و تولید عوامل تازه همراه بود اما بعد از مدتی این طرح با شکست مواجه شد و نتیجه امروز تعداد زیادی از عوامل وجود دارند و تعداد بسیار کمی کار است.

 خب در این شرایط این افراد ممکن است برای به دست آوردن کار نه تنها فشار زیادی را تحمل کنند که ناخودآگاه تعدادی زیر دست و پا له شوند. آنهایی که به تلویزیون نزدیک هستند از کمبود و نبود پول در سازمان حرف می‌زنند. بی‌شک بررسی وضعیت مالی صدا و سیما یک موضوع تخصصی و فراتر از یک کار رسانه‌ای،کاری علمی و براساس راهکارهای مربوط به خود است. با یک نگاه ساده و عامیانه وضعیت اقتصادی کل کشور و مسایلی چون تحریم را به عنوان برخی دلایل این کمبود مالی می‌تواند به حساب آورد اما همین نگاه می‌تواند سوالاتی ساده اما اساسی را هم بوجود بیاورد.

درآمدزایی از راه تبلیغات

در حال حاضر می‌توان به جرات گفت که اکثر برنامه‌های تولیدی که روی آنتن‌های مختلف تلویزیون می‌روند جنبه تبلیغاتی دارند و به نوعی رپرتاژ آگهی هستند. از یک برنامه قدیمی ‌ورزشی گرفته تا سریال ماه رمضان، از برنامه آشپزی تا جنگ‌های سرگرمی‌تقریبا همه تبدیل به آگهی‌هایی شده‌اند که کمی هم برنامه نشان می‌دهد. اینکه این اتفاق خوب است یا بد را باز هم می‌توان به مسایل کارشناسی و تخصصی سپرد اما این سوال کماکان بی‌جواب است که پس با این وجود، کمبود بودجه به آن شدت کمی عجیب به نظر می‌رسد آن هم در حالی که حجم آگهی‌های بازرگانی به حدی است که به نظر از حد استاندارد خود فراتر رفته باشد. امیدواریم به کسی برنخورد اما اگر لوگوی شبکه‌ها نباشد شاید نتوان تشخیص داد که یکی از شبکه‌های قوطی کبریتی ماهواره‌ای است که دائم اجناس بنجل تبلیغ می‌کنند یا تلویزیون خودمان. این اتفاقی است که رخ داده اما چرا این حجم از تبلیغات کمکی به بهبود وضع مالی صدا و سیما نمی‌کند که بی‌پولی‌اش حتی از ماندن یا نماندن کارلوس کی‌روش هم مهمتر شده!

بودجه و سریال‌های ماه رمضان

شروع روند پخش سریال‌های مناسبتی آنقدر با استقبال خوبی مواجه شد که در سال‌های بعد حتی در ایام خاص هرشبکه دو تا سه سریال روی آنتن می‌برد. ازدیاد سریال‌ها و پخش و بازپخش و تکرار مجدد و آنچه دیده‌اید و آنچه خواهید دید و قسمت‌های درخواستی بینندگان به حدی بود که بیننده‌ها داستان‌ها را با یکدیگر اشتباه می‌گرفتند. در طی این بیش از ده سال بارها سیاستگذاری‌ها نیز تغییر کردند. ابتدا کمدی‌ها به دلیل استقبال مخاطبین هرسال با تم‌ها و تیم‌های یکسان و یکنواخت تولید شدند. بعد اما در تصمیمی ناگهانی سیاستگذاری از فضای مفرح به سمت فضای جدی و معنوی تغییر کرد. اما این تصمیم نیز تنها مدتی ادامه داشت چرا که یکنواختی و تکرار در تولید این مضامین مسوولان را به این نتیجه رساند که بهتر است اصل تنوع را پیاده کنند. سیاست بعدی که خیلی زود از راه رسید محدود کردن تنوع بود به طوریکه مثلا قرار شد شبکه سه بتواند سریال کمدی تولید کند، شبکه یک سریالی درباره مسایل اجتماعی و شبکه دو نیز سریال ماورایی بسازد. شبکه پنج به دلیل اینکه مخاطبانش محدود بودند می‌توانست سریالی در فضای کمدی فانتزی و با گروهی از بازیگران جوان روی آنتن ببرد.

شبکه چهار هم اگر تله تئاتری تولید می‌شد حتما پخش می‌کرد -این شبکه از آنجایی که شبکه فرهیختگان است از همان ابتدای خلقت با کمبود بودجه مواجه بود- اگرهم نه که چیزی که در آرشیو صدا و سیما خدارا شکر زیاد است، مستندهای فوق‌العاده است. شهرفرنگی که زاده این سیاستگذاری بود نیز زود رنگ باخت. سیاست انگار از مریخ رسید و به هیچ وجه در ادامه قبلی‌ها نبود. تله فیلم به جای سریال. تولید و پخش انبوه فیلم‌های تلویزیونی نود دقیقه‌ای. تلویزیون با این نقشه قصد داشت چند هدف را بزند. اول اینکه خودش را از دشواری سرمایه‌گذاری کلان و دردسرهای تولید سریال خلاص می‌کرد.

دومین هدف جذب مخاطبانی بود که احساس می‌شد که وقت خود را در سینما‌ها یا با دی وی دی فیلم‌های روز دنیا تلف می‌کنند و باید جذب تلویزیون می‌شدند. طراحان این ایده دلیل ریزش مخاطبانشان را در این دیده بودند که مخاطب امروز دیگرحوصله پیگیری یک داستان را در سی قسمت ندارد. در حالیکه این اشتباه استراتژیک ریشه در کمبود اطلاعات از این موضوع خاص بود چرا که همان مخاطبان چندین فصل از لاست و فرار از زندان و دکستر و بسیاری دیگر از سریال‌ها را بی‌وقفه دیده و هنوز هم می‌بینند. پروژه بزرگ همانطور که گفته شد با شکست مواجه شد. با تمام این تفاسیر و تنوع تصمیم‌گیری‌ها در کمتر از یک دهه کار به جایی رسیده که همه چیز در یک کلمه خلاصه می‌شود:« به خاطر چند دلار بیشتر».

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

2  +  2  =