ناگفته های رشیدپور از ممنوع التصویری

من رحیم مشایی را حتما از نزدیک هم ندیدم چه برسد به این که بخواهم با او کار کنم و در ثانی آقای روحانی آن قدر باهوش است و سیستم اطلاعاتی قوی ای دور او هست که حتم داشته باشید من اگر دوستی ای با مشایی داشتم، آقای روحانی حتی اجازه نمی داد به او سلام کنم چه برسد به این که در هواپیمای ایشان بنشینم و همراهشان به سفرهای استانی بروم.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،رضا رشید پور در گفتگو با عصرخبر از ماجراهای ممنوع التصویری، ارتباط با احمدی نژاد و مشایی، فعالیت سایر مجری ها و آمدن همراه با حسن روحانی ناگفته های جذابی را گفت.

— بعد از یکی از کلاس های آموزشی که در اصفهان تحت عنوان سمینار یک روزه داشت، فرصتی دست داد تا مصاحبه ای با این مجری محبوب تلویزیون داشته باشیم. کسی که البته با وجود محبوبیت زیادی که دارد اما گویا به همین علت یعنی محبوبیت مثل خیلی از مجریان دیگر، کنار گذاشته شده است تا وقت خود را صرف برگزاری سمینار کند و البته خودش می گوید دنبال رسیدن به قله نیست. قله برای او همین است که کنار مردم راه برود و با آن ها حرف بزند.

چی شده بود؟ به نظر ناراحت می رسیدید.
چیز خاصی نبود. یک عده گفته بودند مگر باسوادتر از رشیدپور وجود ندارد که او را دعوت کرده اید؟ دوستان هم این را به من منتقل کردند و من هم گفتم آن هایی که چنین حرفی زده اند، بیایند و سرکلاس من بنشینند، ببینم چیزهایی که من می گویم و تدریس می کنم را اصلا می توانند هضم کنند!

بعد از سمینار دیدم که با یکی از مخاطبانتان درباره آینده کاری و این که بالاخره می خواهید به کجا برسید، صحبت می کردید. سوال من این است که رضا رشیدپور بعد از این همه سال کارکردن، می خواهد به کجا برسد؟ ما یک زمانی یکی مثل محمد حسینی را داشتیم که یک شومن حرفه ای و بانمک بود و دست آخر از ایران رفت. الان هم مد شده که بازیگران، مجریان  یا حتی بازیکنان فوتبال ما، مدام از این شاخه به آن شاخه می پرند و احساس من این است که شما هم می خواهی این فضاهای مختلف را تجربه کنی و نمی دانی کدام یک برایت جذاب تر است

من شاخه به شاخه نپریدم. هیچ کاری نکردم مگر این که تخصصش را داشتم. حالا اگر بخش عمده ای از عمرم را صرف درس خواندن کردم، نمی توانم به هر بهانه ای، خودم را محدود کنم. نمی روم جای کسی را تنگ کنم. در جایی که تخصص داشته باشم، ورود پیدا می کنم و خدارا شاکرم که کمک کرده، ناموفق نباشم. نمی گویم موفق بوده ام ولی ناموفق نبوده ام. این جواب یک سوالتان و این که می خواهم به کجا برسم؟ …هیچ کجا …من عاشق این هستم که با مردم قدم بزنم و حرف هایشان را بشنوم و به سوالاتشان جواب بدهم. بعد بروم آسوده بخوابم و فردا یک روز دیگر شروع بشود. نه به دنبال دستیابی به ابزارهای قدرت هستم و نه در ذهنم به این فکر می کنم که مشهورتر بشوم و نه می خواهم برنامه ای بسازم که بترکانم! هیچ کدام …به خیلی از آرزوهایم رسیده ام و حالا همین که کنار مردم هستم، خیلی خوشحالم و برعکس شما فکر نمی کنم، باید کاری انجام دهم. فکر می کنم همین کاری که دارم انجام می دهم، بهترین کار است!

نه ..من منظورم این نیست که حتما باید کاری انجام بدهید. سوالم این است که آیا تا به حال به این فکر کرده اید که مثل فرید زکریا، به جایگاهی برسید که بتوانید جریان ساز باشید و گاهی حتی با برنامه ها و اجراهایتان، دنیا را تکان بدهید یا همین که همینی که هستید، کافی است و اقناع کننده؟

من و شما یک تفاوتی با هم داریم. شما دارید به مقصد فکر می کنید و من می گویم از همین راهی که در آن هستم و دارم طی می کنم، لذت می برم. حالا این راه شاید منجر بشود به این که یک روزی دست به دست هم بدهیم و دنیا را تکان بدهیم . من از الان به تکان دنیا فکر نمی کنم اما حالا اگر تهش این باشد که دست به دست هم بدهیم و کاری کنیم، پایه ام!

برای یکی مثل شما، مسیر در این کشور هموار هست؟

ابدا …اگر مسیر هموار باشد ه دیگر لذتی برای رهرو ندارد.

گفتم شاید شما هم بخواهید یک روز مثل محمدحسینی، ترک وطن کنید و پناهنده بشوید.. کما این که آن زمانی که از ایران خارج شدید، برخی گفتند شاید مهاجرت کرده اید!

نه به هیچ عنوان. من همان روزی که می رفتم، در فرودگاه گفتم به امید دیدار و مهر ورود زدم چون تنها به قصد تحصیلات از کشور خارج شدم.

بالاخره از این دست شایعات زیاد شنیده می شود. حتی مرتضی حیدری هم وقتی از ایران رفت، گفتند مهاجرت کرده و برنمی گردد!

نه…مرتضی که اینجا برایش بهشت است. کجا برود بهتر از ایران؟! برای من هم بهشت است. من با کمال میل به کشورم برگشتم و هیچ وقت هم ایران را به قصد مهاجرت ترک نمی کنم.

هنوز ممنوع التصویر و ممنوع الکار هستید؟

والا واقعیتش هیچ وقت این گونه حکم ها را به طور رسمی به ما ابلاغ نمی کنند.

بله. از مجریان دیگر هم که ممنوع الکار هستند، شنیده ام که می گویند صدا و سیما هیچ وقت رسما به کسی اعلام نمی کند که ممنوع الکار است ولی اجازه کارکردن هم به او نمی دهد. این چه سیاستی است دیگر؟

بله. به ما چیزی نمی گویند و ابلاغ نمی شود ولی به طور شفاهی و سینه به سینه از طریق مدیران می شنویم که از وجود شما نمی توانیم استفاده کنیم. برای من یک دوره کوتاهی در شبکه نسیم، فضایی بوجود آمد که بتوانم کار کنم و آن را هم نمی دانم که ادامه پیدا خواهد کرد یا نه ولی راستش را بخواهید خیلی به این فکر نمی کنم که چه اتفاقی قرار است بیفتد. همین که کنار مرم داره خوش میگذره، پس داره خوش میگذره!
 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

6  ×    =  6