با توسعه صنعت فینتک امیدواریم بانکها از بین بروند
در پنل تخصصی مرز بانکداری و پرداخت الکترونیک مطرح شد:
در روزهای اخیر پنل تخصصی درباره بانکداری و پرداخت الکترونیک و مرز میان این دو در کافه IT برگزار شد. شاید این دو واژه هم معنا و هم راستا استفاده شده باشد. به عنوان مثال، برای پرداخت قبوض شاید نمیدانستید این عمل پرداخت الکترونیک بوده یا بانکداری الکترونیک؟
![با توسعه صنعت فینتک امیدواریم بانکها از بین بروند](https://cdn.ebinews.com/imagesinv/37419b33279b40efb2d6126e6acb6b07.jpg)
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، مسعود خرقانی مسئول فناوری اطلاعات شرکت یاس ارغوانی که سابقه حضور در شرکت به سازان ملت و یکی از کسانی بودند که پروژه Core Banking بانک ملت را به پایان رساندند و احسان رفیعی، مدیر بانکداری الکترونیک شرکت داتین که از فعالان حوزه فناوری اطلاعات است و مهدی عبادی یکی از صاحب نظران در حوزه فینتک و پرداخت الکترونیک در این کارگاه حضور داشتند.
در حوزه فناوریهای مالی یک سری نیازها وجود دارد که تازه واردهای این صنعت با آنها آشنا نیستند. حتی سوال بسیاری از آنها این بود که چگونه میتوانیم استارتآپ فینتک را شروع کنیم؟ بسیاری از آنها از نحوه فعالیت رگولاتوری، مدلهای تجارت یا روشهای درآمدی فینتکها مطلع نیستند. علاوه بر این باید میزان موفقیت بانکداری الکترونیک را نیز در کنار فعالیت فینتکها بررسی کرد. به طور کلی بانکداری الکرونیک در حوزه پرداخت قبوض و خرید کالا موفق بوده که یک سوال در اینجا مطرح میشود؛ وقتی ما از بانکداری الکترونیک میگوییم، اساسا از چه چیزی حرف میزنیم؟
مسعود خرقانی: نمیتوانیم مرز مشخصی میان بانکداری و پرداخت الکترونیک در نظر بگیریم. تجربه نشان داده است آنچه را که تاکنون بانکها به عنوان فناوری اطلاعات به کار گرفتهاند تا بتوانند عملیات بانکی را از حالت کاغذی جدا کرده و خدمات بانکی را به صورت اینترنتی یا تلفنی انجام دادهاند، بانکداری الکترونیک تلقی کردند. وقتی تکنولوژی وارد شد بانکها تصمیم گرفتند اتوماسیون بانکی تشکیل دهند. با این وضعیت همان برنامههایی را نوشتند که بانکداری سنتی انجام میداد. در نتیجه بعد از مدتی بانکها به این فکر افتادند که در مبادله پول هم فعالیت داشته باشند و از اینجا فرهنگ پرداخت الکترونیک به وجود آمد.
وقتی ما از بانکداری الکترونیک سخن میگوییم هنگامی است که یک عملیات بانکی را انجام میدهیم. پرداخت الکترونیک هم زمانی است که یک کالا یا خدمتی گرفتیم و در مقابل آن میخواهیم یک پرداخت الکترونیک را انجام میدهیم.
احسان رفیعی: همانطور که گفته شد مرزبندی میان بانکداری و پرداخت الکترونیک بسیار سخت است. بانکداری و پرداخت الکترونیک زمانی اتفاق میافتد که ما از انتقال ارزش حرف میزنیم؛ حال ممکن است این ارزش پول باشد یا طلا و خدمت و حتی یک لایکی که در شبکههای اجتماعی برای دوستانتان ارسال میکنید. بنابراین پرداخت به معنای انتقال هر نوع ارزش از یک NTT به یک NNT دیگر است. بانکداری هم آن مرجعی است که انتقال ارزشها را مدیریت میکند.
تقریبا از سال 1994 بانکها برای آنکه هزینههای خود را کاهش دهند و خدمات عمومی را با سرعت بیشتری انجام دهند از بانکداری و پرداخت الکترونیک استفاده کنیم. همه اینها باعث شد تا یک سال بعد یعنی تا پایان سال 1995 نزدیک به 800 بانک مجازی در اروپا و آمریکا تاسیس شود، اما در ایران هنوز بانکداری و پرداخت الکترونیک از هم جدا نشده است.
مهدی عبادی: ابتدا باید از خود سوال کنیم که چه اهمیتی دارد که این دو را مرزبندی کنیم؟ جالب است بدانید در دنیا تفاوت میان پرداخت و بانکداری الکترونیک اهمیتی ندارد. به عنوان مثال، در آمریکا فدرال رزرو هم در حوزه بانکداری الکترونیک و هم در حوزه پرداخت الکترونیک قانونگذاری میکند. بنابراین هر شخصی میخواهد در این دو حوزه فعالیت کند، میداند که با فدرال رزرو سر و کار دارد. در استرالیا هم مانند آمریکا یک نهاد مشخص- یعنی بانک مرکزی- برای همه بخش مربوطه قانونگذاری میکند. در ایران اما اینطور نیست و میدانیم که جریان بسیار متفاوت است. به عنوان مثال میخواهید یک استارتآپ راه اندازی کنید؛ با چه نهاد و شخصی طرف هستید؟ در حال حاضر دو بانی برای بانکداری و پرداخت الکترونیک وجود دارد. برای فعالیت در بانکداری الکترونیک باید با بانک مرکزی گفت و گو داشته باشید و تابع قوانین این نهاد باشید، برای پرداخت الکترونیک باید با شاپرک در ارتباط باشید. به نظر من جایی که از کارت اعتباری استفاده میکنیم پرداخت الکترونیک و جایی که شماره حساب استفاده میکنیم، بانکداری الکترونیک است. البته باید گفت عدهای به اشتباه تجارت الکترونیک را با پرداخت و بانکداری الکترونیک یکسان میدانند. وقتی میخواهید ارزشی را انتقال میدهید راههایی پیش رو دارید؛ مثلا باید از اطلاعات کارت اعتباری در درگاههای پذیرش استفاده کنید- حال این درگاه میتواند موبایل باشد یا بانک یا خودپرداز. مثلا برای انتقال وجه در آنجا چه اتفاقی میافتد؟ آیا این فعالیت را میتوانیم در حوزه انتقال پرداخت به حساب آوریم؟
احسان رفیعی: بله. انتقال وجه را هم میتوانیم نوعی پرداخت محسوب کنیم.
مهدی عبادی: با این وجود باید گفت دستورالعمل کارت به کارت بانک مرکزی معادلات را بر هم میزند. به عبارت سادهتر جالب است بدانید بانک مرکزی نهادی است که دستورالعمل تراکنش انتقال کارت به کارت را برای بانکها تدوین کرده است! یعنی اینکه همه ما ابتدا تصور میکنیم برای انتقال وجه و کارت به کارت باید با شاپرک گفت و گو کنیم، اما باید به سراغ بانک مرکزی برویم. همچنین ATMها نیز بسیاری از معادلات را بر هم میزند؛ یعنی سرویس بانکی به حساب میآمد اما برای هر عملی باید از کارت استفاده میکردیم. دوباره اگر بخواهیم تعریف درستی ارائه دهیم باید بگوییم که هر گاه با پول سر و کار داریم بانکداری الکترونیک است و هر جایی که اطلاعات کارت وارد میشود پرداخت الکترونیک است. قطعا این تعریف کامل نیست، اما آنچه وجود دارد همین سیگنال را به ما میدهد که اینطور تعریف کرد. ممکن است بگوییم شاپرک همان بانک مرکزی است، اما در عمل با هم متفاوت هستند. گاهی اوقات دعواهای نظارتی و اجرایی دارند و گاهی اوقات تضاد و تناقض منافع گریبان گیرشان است.
احسان رفیعی: به طور کلی تعریفاتی که به واسطه کارت اعتباری و اطلاعات حساب ارائه میشود، صحیح نیست. در اروپا سیستم پرداختی به نام برداشت مستقیم از حساب وجود دارد که رشد چشمگیری هم داشته است؛ به طوریکه پرداخت قبوض و بسیاری دیگر از اعمال بانکی از این شیوه پرداخت استفاده میشود. در ایران نیز این شیوه تا حدودی وارد عرصه شده است.
به طور کلی گاهی اوقات پرداخت و بانکداری الکترونیک با یکدیگر هم پوشانی دارند و یک سری ابزارها و کانالها در آن مشترک هستند. در حال حاضر کارت ابزار مشترکی میان پرداخت و بانکداری الکترونیک به حساب میآید.
مسعود خرقانی: من با نظر آقای رفیعی درباره تعریف کارت و شماره حساب موافقم؛ چراکه تعریفی که آقای عبادی ارائه دادند، جامعی نیست. به دلیل آنکه در حال حاضر ما پرداختهای بدون کارت را پشتیبانی میکنیم. ما انتقال هر ارزش مالی را پرداخت الکترونیک به حساب میآوریم، اما وقتی درباره مبادلات مالی صحبت میکنیم و آنجایی که یک ارزش مالی را جایگزین پول میکنیم پرداخت الکترونیک میدانیم.
به جز کارت ابزار دیگری هم در حوزه پرداخت و بانکداری الکترونیک وجود دارد که مشترک هم باشد؟
احسان رفیعی: اگر پرداخت الکترونیک را از شاپرک جدا کنیم ابزارهایی به وجود میآید. برای مثال، در تهران، مشهد، اصفهان و کرمان کارت شهروندی وجود دارد و در بعضی مناطق موبایلهای NFC هم جایگزین شده است. حتما در آیندهای نزدیک پرداخت از کارتها جدا خواهد شد. در حال حاضر سبک زندگی طوری است که ارزش انسانها به کارت اعتباری شان است که در آیندهای نزدیک ارزش انسانها به حضورشان ارتباط دارد.
چقدر طول میکشد که کارت از بین برود؟
احسان رفیعی: زمان زیادی به طول نمیانجامد.
مهدی عبادی: نمیتوانیم بگوییم فقط پیشرفت تکنولوژی باعث از بین رفتن کارت خواهد شد. معتقدم در 8 تا 10 سال آینده NFC را خواهیم داشت. وقتی میزان سرمایهگذاریهای که شرکتهایی مانند اپل، گوگل و سامسونگ را بررسی میکنیم، نتیجه این است که آنها در 10 سال پیش رو روی ابزار پرداخت NFC سرمایه گذاری خواهند کرد. به طور کلی ما باید NFC را کارت بدانیم. به اعتقاد من در آیندهای نزدیک بخشی از پرداختهای ما را شیوه پرداخت مستقیم پوشش خواهد داد و علاوه بر آن هوش مصنوعیها هم به زودی وارد گود پرداختها میشوند. مثلا وقتی از تاکسی پیاده میشوید خودکار یک هوش مصنوعی کرایه تاکسی شما را پرداخت میکند. ما در ایران روی این فعالیت اقدامات آزمایشگاهی انجام دادهایم. AMAZON GO یکی از آن مواردی است که هوش مصنوعی عمل پرداخت را در آن انجام میدهد. اگر بخواهیم بیومتریکها را هم به حساب بیاوریم آنها هم به نوعی کارت اعتباری به حساب میآیند. باید گفت ماحصل همه این اقدامات این است که بانکها از گردونه رقابت خارج خواهند شد که اتفاق لذت بخش و بزرگی است. البته منظور این نیست که بانکها به طور کامل از بین خواهند رفت، بلکه آنها دیگر به شکل کنونی فعالیت نخواهند داشت. بانکها تبدیل به یک سری زیرساخت مانند مخابرات خواهند شد. به عبارت دیگر بانکهایی که خود را با شرایط سازگار کنند زنده میمانند.
با شرایطی که پیش میرود بانکها تا چند سال دیگر وجود خواهند داشت؟ یا اگر وجود داشته باشند چه عملیاتی انجام میدهند؟
مسعود خرقانی: اینکه تکنولوژیهای جدید جای بانکها را میگیرند حتمی است، اما باید در نظر داشته باشیم که بانکها به راحتی میدان رقابت را خالی نمیکنند. البته هم اکنون نیز بعضی بانکها احساس خطر کردهاند و به شدت در حال سرمایهگذاری در بسیاری از استارتآپها هستند. بنابراین بانکهایی که هوشمند باشند خودشان را به ابزارها و نوآوریهای کنونی مجهز میکنند. به نظر میرسد بانکها در سالهای آینده کسب و کار خود را تغییر میدهند؛ اینطور نیست که بانکها از بین بروند، بلکه تنها روال کاریشان عوض میشود. در حال حاضر بانکها اقداماتی نظیر صدور حواله، ضمانت نامه بین بانکی، افتتاح حساب و جذب سپرده انجام میدهند که بهتر است به طرف مشاورههای بانکی سوق پیدا کند. یک مجموعه کوچک برای اینکه بتواند به طیف وسیعی از مشتریان مشاوره تخصصی بدهد به راحتی اتفاق نمیافتد، اما وقتی بانکها بخواهند این کار را انجام دهند بسیار آسان است. وقتی بانکداری الکترونیک گستردهتر میشود دیگر مشتریان برای رفع نیاز خدمات بانکی به شعبات مراجعه نمیکنند و در واقع کاربرد شعبه بانک تغییر میکند. به عبارت دیگر شعبات بانکی به ویترینی تبدیل میشود که در آن مشاورانی حضور دارند و به مردم در حوزه سرمایهگذاری و هدایت کسب و کار و به مدیران ارشد شرکتها مشاوره تخصصی میدهند. به طور کلی اگر بانکی میخواهد باقی بماند باید با روند تکنولوژی همگام باشد. مثلا شرکتهای IT فعالیتهای بانک را به عهده بگیرند. تا امروز بانک IT را در خدمت میگرفت از این پس IT بانکها را در خدمت میگیرند. به عبارت سادهتر در آیندهای نزدیک بانکها به شرکتهای IT محوری تبدیل میشوند که مشاورههای تخصصی بر اساس مسائل هوش مصنوعی و تکنیکهای مالی که از رفتارهای مشتریانشان استفاده میشوند.
به نظر نمیرسد سرمایه انسانی بانکها از بین برود. بدون شک بانکها در آینده تلاش میکنند استارتآپها را بخرند یا در غیر این صورت روی آنها سرمایهگذاری کنند.
مسعود خرقانی: کارمندان بانکی که در حال حاضر مشغول فعالیت هستند، آموزشهای مناسبی ندیدهاند و از آن طرف روال بانکداری ما سنتی است. یکی از علتهای کندی آهنگ بانکداری الکترونیک در ایران هم به دلیل همین نگرش سنتی بانکداران ماست. کاملا درست است که بانکها در آینده از استارتآپهای دانه درشت و آنهایی که فکر میکنند قابلیت سرمایهگذاری دارند، استفاده میکنند و در کنار آن آموزش نیروهای جایگزین را در دستور کار قرار میدهند. بانک وقتی میبیند نیاز در بازار وجود دارد ابتدا به کمک فینتکها میرود و در کنار آن به دلیل دیدگاه تمامیت خواهی که دارد سعی بر تجهیز خود هم دارد.
در کشورهای توسعه یافته فینتکها به نوعی بانکها را میخورند. به دلیل آنکه نسبت به بانکها پول خدماتی که میدهند کمتر است، اما در ایران اینطور نیست. در کشورمان بانکها هزینهای دریافت میکنند و باید گفت اینکه فینتکها بتوانند بانکها را از بین ببرند یک رویاست.
احسان رفیعی: تصور میکنم در ایران نیز مانند دیگر کشورها فینتکها بانکها را کنار میزنند و این یک رویا نیست. اقتصاد ایران ایرادات بسیار زیادی دارد که دلیل آن هم مدل کارمزدی است که بانکها به دلیل تورمهایی که بالا و پایین میرود، اعمال میکنند. باید گفت بانکهای ایرانی از خدماتی که ارائه میدهند کارمزد دریافت نمیکنند و تنها جایی که کارمزد تعریف شده در پرداختهای شاپرکی مشاهده میشود. بانکها به این دلیل کارمز دریافت نمیکنند که چند برابر بیشتر از سود تسهیلات خود به دست میآورند. خوشبختانه با کاهش نرخ سود بانکی که اخیرا اعلام شد بانکها مجبور میشوند که به سمت دریافت کارمزد بروند. اصولا در جامعه هر سرویسی ارائه میشود باید هزینه آن را پرداخت کرد و به طور کلی هیچ پدیدهای در دنیا وجود ندارد که بدون هزینه باشد. اگر این موارد اصلاح شود که به زودی میشود، مسیری برای فینتکها باز میشود.
مسعود خرقانی: بر خلاف نظر آقای رفیعی معتقد نیستم که به زودی نظام کارمزدی در ایران ساماندهی میشود، اما اینکه فرهنگ کارمزدی به تدریج شکل بگیرد درست است. اوایل دهه 80 حسابهای متمرکز در بانکها نداشتیم و وقتی قرار بود حسابهای جاری از پراکندگی خارج شود مقاومت شدید از سوی مردم به وجود آمد. اینکه بانک کسب سود و درآمد خود را از نرخ بهره جدا کند، مجبور است به سمت کارمزد حرکت کند. به اعتقاد من نظام کارمزدی در ایران مانند بستن کمربند ایمنی است؛ تا زمانی که فشار از بالا اعمال نشود تغییر نمیکنند.
البته اینطور نیست که در بانکداری ما کارمزد وجود نداشته باشد. بانکها در بخشهای مختلفی از جمله ضمانت نامههای ارزی و ریالی کارمزدهای کلانی دریافت میکنند. همه این موارد در صورتی است که در ایران قانون کفایت سرمایه وجود ندارد، مشخص نیست منابع بانکی به کدام بخش روانه میشود و دلایل بسیاری که نادیده گرفته میشود.
مسعود خرقانی: البته من وکیل مدافع بانکها نیستم و درست است که کارمزدهای زیادی در بخشهای مختلف بانکی گرفته میشود. سوال اینجاست که باید دید کارمزدهای دریافتی چه درصدی از خدمات بانکداری را شامل میشود؟
احسان رفیعی: تعریف کارمزد با نرخ سود اتفاق میافتد. به این دلیل سبک زندگی ما ایرانیان تغییر کرده است. از طرف دیگر فینتکها مزیت سود رقابتی دارند. تعریف کارمزدها به سود فینتکهاست. ارزش افزوده و شیوههای نوآورانهای فینتکها پیش میگیرند باعث سوددهی میشود. به همین دلیل است که فینتکها با کارمزدهای بسیار پایین سود میبرند، اما بانکها با تمام درآمدهایی که دارند نمیتوانند با فینتکها رقابت کنند. دلیل آن این است که مجموعه فینتکها بسیار کوچک است و سودی که حاصل کارمزدهای خرد است برای مجموعه اش کفایت میکند، اما بانک به حدی فربه و بزرگ است که بسیاری از درآمدها هدر میرود.
بانکها در آینده باقی خواهند ماند؟
مهدی عبادی: درباره اینکه بانکها از بین میروند یا نه باید یک جمله گفت و آن این است که امید بذر هویت ماست؛ یعنی ما امیدواریم که این اتفاق بیفتد. قطعا بانکها از بین خواهند رفت! یک آمار غیرمستندی وجود دارد که تبادلات مالی فینتکها در تمام جهان از زمانی که فینتک به وجود آمده تاکنون، یک درصد تبادلات کل بوده است! ما درباره سهم یک درصدی فینتکها صحبت میکنیم. وقتی میگوییم bye bye بانک امیدواریم که این سهم از یک درصد به پنج درصد برسد. قطعا شرکتی مانند شل برای خرید و فروش نفت با یک استارتآپ همکاری نمیکند و بانک را امین خود میداند. موارد و مثالهایی که گفته میشود در حوزه خرده فروشی و تراکنشهای خرد است. در تراکنشهای کلان که به هیچ عنوان نمیتوانیم اظهار نظر کنیم؛ چراکه در آن بخش مبالغی جریان دارد که به اندازه سرانه بسیاری از کشورهاست. اما نباید فراموش کرد که بیت کوینها یک اتفاق ویژه در حوزه مالی هستند. علاوه بر آنها بلاکچین باعث خواهد شد اتفاقاتی در دیگر حوزهها بیفتد. نظر من این است که تکنولوژیهایی شبیه به بلاکچین باعث میشوند بعد از مدتی بگوییم bye bye government! که البته این موضوعی که میگوییم طبیعتا در 50 سال آینده اتفاق میافتد. وقتی دولتها نظارتهایشان را آرام آرام با اتفاقاتی مانند بلاکچینها از دست بدهند، بانکها نیز آرام آرام کنار میروند.
مهدی عبادی: در حال حاضر فینتکهایی که در ایران وجود دارند تنها واسط خدمات بانکی هستند، اما وقتی درباره استارتآپی به نام دیوولا در جهان صحبت میکنیم دیگر واسطه بانک نیست. دیوولا امروز مانند بانک به مشتریان خود وام اعطا میکند؛ بسیاری راحتتر از بانک و در 15 ثانیه با یک دکمه تا سقف پنج هزار دلار وام میدهد. در حوزه مبالغ کلان استارتآپهایی وجود دارند که در حوزه جایگزینی نوع ارائه سرویسها فعالیت دارند. وقتی در حوزه مبالغ کلان استارتآپهایی مانند بیت کوین و دیوولا به وجود میآید شاهد چرخش متفاوتی خواهیم بود که هنوز آن اتفاق رخ نداده است، اما رخ خواهد داد. اگر زمانی استارتآپها توانستند مبادلات مالی شل و توتال را انجام بدهند ماجرا متفاوت خواهد شد. صرفا به دلیل قوانین حقوقی که در ایران وجود دارد استارتآپی مانند دیوولا نمیتواند وجود داشته باشد. ممکن است استارتآپها روی سیستم بانکی سوار شوند.
اولین کانال توزیع در بانکداری الکترونیک ایران اینترنت بانک بود و سال 2005 بانکهای مبتنی بر موبایل وارد شدند. لهستان یکی از کشورهایی است که در این بخشهای پیشرو است که سرویسهای بسیار خوبی ارائه میدهد. بانکداری الکترونیک در ایران چه روندی را تاکنون طی کرده است؟ همچنین خودپرداز جزو بانکداری الکترونیک به حساب میآید یا پرداخت الکترونیک؟
مسعود خرقانی: تلفن بانک قدمت بیشتری از اینترنت بانک دارد. با آمدن اینترنت فعالیتهای بانکداری بیشتر شد و عملیات بانکها به شکل امروزی خود که میگوییم بانکداری الکترونیک درآمد. همچنین قبل از آنکه اپلیکیشنهای موبایلی به وجود بیاید تراکنشها از طریق USSD و SMS صورت میگرفت. به طور کلی درباره خودپرداز هم میتوانیم آن را در زمره پرداخت و هم بانکداری الکترونیک قرار دهیم. البته عمده فعالیتی که خودپردازها در ایران انجام میدهند در حوزه پرداخت الکترونیک است. امروز اما VTMها خدماتی فراتر از پرداخت و پول نقد و تمام فعالیتهایی که ATMها انجام میدادند، انجام میدهد. نباید دنبال این باشیم که مرزی بین بانکداری و پرداخت الکترونیک قائل شویم. همه این موارد به زمانی مربوط میشود که سامانه شتاب به وجود آمد و سوئیچی شد که مردم بتوانند انتقالهای بین بانکی خود را انجام بدهند. ساتنا و پایا پیشرفته تر از شتاب بود و مستقیم و بدون واسطه عمل میکرد. با این تفاوت که با همان شتاب همکاری میکرد.
بانک ملت یکی از بانکهایی بود که در حوزه بانکداری در ابزار پرداخت، پیشگام بود. به عبارت سادهتر بانک ملت در سال 1388 در پایانههای فروشگاهی خدمات کارت به کارت و انتقال و واریز وجه را به صورت آنی در اختیار مشتریان قرار داد که بعدها بانک مرکزی آن را غیرقانونی دانست. چرا امروز اپلیکیشنها میتوانند عملیات بانکی انجام دهند؟ کارت به کارت عملیات بانکداری است؟
مسعود خرقانی: بله یک عملیات بانکی است.
چرا یک شرکت پرداخت عملیات بانکی انجام میدهد؟ آیا کار شرکتهای پرداخت کار بانکی است؟
احسان رفیعی: به طور کلی ما دستگاههای و پردازندههایی در اختیار داریم که میتوانند خدمات متعدد و متنوعی ارائه دهند. آنها تعدادی درگاه هستند که باید به ما خدمات بدهند. از طرفی ما هر عملیاتی میخواهیم انجام دهیم باید از عقبه آن باخبر باشیم. اگر مشخص شود میتوانیم سرویسها را روی ساتنا یا پایا انجام دهیم؛ محدودیتی در دستگاهها وجود ندارد. زمانی میخواستند کارت به کارت از POSها صورت گیرد زمانی دیگر نخواستند. این موضوع به نظام کارمزد و منافع و صلاح دید بانک مرکزی مربوط میشود.
آیا امکان اینکه بسیاری از خدمات بانکی از طریق POS انجام شود وجود دارد؟ به نظر شما تراکنشها روی سوئیچ شاپرک سوار میشود و به نظر شما منطقی است؟
مهدی عبادی: دستگاههای POS از نظر فنی محدودیتی ندارند، اما باید بپذیریم که قطعا ما دو محل درآمدی را تبدیل به یک محل نمیکنیم.
احسان رفیعی: به طور کلی سرعت بالای تراکنش باعث خلق پول گسترده میشود، و خلق پول باعث تبعات اقتصادی مانند تورم میشود. متاسفانه بانک مرکزی سراغ مصادیق میرود. برای مثال با خود میگوید سرویس کارت به کارت را روی POS داشته باشم یا نداشته باشم؟ در صورتی که وظیفه بانک مرکزی حفظ ارزش پول کشور است و باید برای این هدف تلاش کند. اینکه یکبار تصمیم میگیرد که اجازه دهد تراکنشها روی POS انجام شود چند روز دیگر اجازه نمیدهد، ایراد بانک مرکزی است که وارد حیطه اجرایی میشود. علاوه بر اینها امیدواریم وارد کسب و کار نشود. بهتر این است که بانک مرکزی وظیفه اصلی خود را که نظارت است، انجام دهد.
تفاوت بانکداری مجازی و دیجیتالی چیست؟
احسان رفیعی: اختلافی میان این دو نوع نیست. بانکداری مجازی همان شعبه فیزیکی بانک بوده که در قالب وب فعالیت خود را ادامه داده است. در مورد بانکداری باید گفت مجازی ما هنوز امضای دیجیتال نداریم. CA نداریم که سازمانهای حقوقی آن را به رسمیت بشناسند تا مشکل KYC هم برطرف شود. اینطور باید گفت که متاسفانه بانکها در ایران هنوز به امضای خیس پای قراردادها نیاز داریم. قانون امضای دیجیتال را از سال 1382 تدوین کردهایم، اما هنوز نمیتوانیم استفاده کنیم. اگر امضای دیجیتال به رسمیت شناخته شود بسیاری از مشکلات رفع میشود. در آن زمان میتوانیم از بانکداری دیجیتال سخن بگوییم. برای مثال ما افتتاح حساب بدون حضور فرد صاحب حساب را در زمره بانکداری دیجیتال قرار میدهیم.
دیاگرام انجام یک تراکنش را در پایانه فروشگاهی نشان دهید.
مهدی عبادی: زمانی که کارت را روی دستگاه POS میکشید روی مگنت کارت سه لایه داده قرار میگیرد. در حال حاضر در ایران از لایه دوم استفاده میشود که اطلاعات کارت روی آن نوشته شده است؛ اطلاعات کارت یعنی CCV2 و تاریخ انقضای کارت. این داده خوانده میشود و رمزی که وارد میکنید تبدیل به پکیج تراکنش میشود و از طریق خطوط ارتباطی که میتواند تلفن، اینترنت و هر بستر دیگری باشد، صورت میگیرد. بعد از آن به سوئیچ پذیرنده میرسد که چند پردازش در آن اتفاق میافتد. 1- دستگاه POS من است یا نه؟ 2- این کارت اجازه تراکنش انجام دادن دارد یا نه؟ که در شبکه پرداخت ما انجام نمیشود. 3- این دستگاه POS در حال حاضر اجازه انجام تراکنش دارد یا نه؟ و یک سری سوالات اینچنینی. مانند همان پکیج دوباره برای شاپرک ارسال میشود. سوئیچ شاپرک PSPها را به یکدیگر متصل میکند. در این سوئیچ مانند پردازشهایی که گفته شد انجام شده و مبلغ تراکنش ثبت میشود. پایانه و پذیرنده شناسایی میشود و اگر مشخص شد که واقعی است، این تراکنش به سوئیچ شتاب متصل میشود. در شتاب تقریبا هیچ پردازشی صورت نمیگیرد و فقط تراکنش ثبت شده و مسیر آن شناسایی میشود که دارنده حساب برای کدام بانک است و این تراکنش باید به کدام بانک ارسال شود؟ در واقع بانک صادرکننده کیست؟ این تراکنش به بانک صادرکننده میرسد و بانک تراکنش را ثبت کرده و هم موجودی فرد را شناسایی میکند. بعد از طی کردن تمام این مراحل مبلغ کسر میشود. سپس مبلغ کسر شده وارد خزانه مشا شده و به صندوق مشا میرود و پاسخ تراکنش به POS داده میشود که موفقیت آمیز بود یا نه؟ بعدا پیامکهای تسویه حسابی میان این سوئیچها اتفاق میافتد که از صندوق مشا پول برداشته میشود و به پذیرنده واریز میشود. همچنین شماره کارت روی تمام سوئیچهایی که گفته شد ثبت میشود. بر اساس استاندارد PCIDSS هیچکس حق ندارد اطلاعات فرد صاحب حساب را نگه دارد. اگر کسی اطلاعات حسابها را نگه داری میکند غیرقانونی است و همین امروز باید با حکم قضایی تعطیل شود.