۹ چالش نظارتی در مدیریت بانک ها / عبور از نظارت سنتی به نوین
بررسی چالش نظارت در بانک های کشور؛
مدیریت ارشد بانک های کشور به طور متداول با ۹ چالش اساسی در بخش نظارت مواجه هستند.
ضرورت نظارت اثربخش در بانکها از دیدگاه هیئت مدیره و مدیریت ارشد
یکی از مباحث روز مطروحه توسط بانک مرکزی و سازمان بورس و اوراق بهادار استقرار راهبری شرکتی در بانکهای کشور براساس الزامات کمیته بال و رهنمودهای بین المللی است که بخش مهم این راهبری تفکیک وظیفه هیئت مدیره و مدیریت ارشد از اجرا به نظارت است، یعنی به بیان ساده وظیفه هیئت مدیره هدایت، ارزیابی و نظارت و پاسخگویی به سهامداران بانک و سپرده گذاران و نهادهای نظارتی است. صنعت بانکداری با توجه به نوع عملیات با انواع ریسک ها مواجه است که اگر این ریسک ها به خوبی ارزیابی و نظارت نشود می تواند بانک ها را با چالش های بسیاری مواجه سازد و نیز مدیریت ارشد چگونه و با چه الگو و مکانیسمی امر نظارت در بانک را انجام می دهد، در همین راستا مدیریت ارشد بانک های کشور با چالش های ذیل در خصوص نظارت مواجه است:
۱- عدم استقرار یک نظام نظارتی اثربخش در بانک ها با توجه به ساختار نظام راهبری
۲ – عدم تعریف یکپارچه از مفهوم نظارت در بانک های کشور
۳- عدم بکارگیری از چارچوب ها و معیارهای مناسب جهت استقرار یک سیستم نظارتی کارآمد
۴- عدم آگاهی مدیریت ارشد به مفاهیم نظارت و مسئولیتشان در این خصوص
۵ – عدم تفکیک وظایف هیئت مدیره بانک از نظارت بر اجرا
۶- انجام نظارت سنتی در بانک از طریق واحد بازرسی
۷- عدم توجه به استقرار کمیته های حسابرسی و واحد حسابرسی داخلی در بانک ها
۸- عدم به کارگیری ساختار سه خط دفاعی مناسب و عدم ارتباط واحدهای نظارتی مانند بازرسی، حسابرسی داخلی، تطبیق و مدیریت ریسک با یکدیگر در بانکها
۹- عدم بکارگیری از فناوری اطلاعات و ابزارهای نوین نظارتی در بانک ها
وضعیت موجود ساختار نظارت سنتی در بانکهای کشور
نظارت در بانک های کشور، طی ۳۰ سال گذشته به صورت سنتی توسط واحد بازرسی صورت گرفته که بیشتر وظایف آن بررسی عملکرد از دیدگاه رعایت قوانین و مقررات بانک توسط کارکنان در شعب و در برخی از بانکها در ادارات ستادی، بررسی کشف تقلب و تلفات کارکنان بانک، بررسی شکایات مشتریان از شعب و کارکنان بانک بوده است. در همین راستا تمامی بانکهای کشور دارای واحدهایی در حد معاونت و یا ادارات کل بازرسی زیر نظر مدیریت عامل بوده که پاسخگوی نیاز مدیریت ارشد بانک در راستای پاسخگویی مدیریت ارشد نظارت مبتنی بر ریسک در راستای تحقق اهداف بانک و الزامات بانک مرکزی و بینالمللی نمیباشد. در دنیای امروز بانکداری در مبحث نظارت بخشی از وظایف بازرسی در حوزه نظارت بر کنترل داخلی به ” واحد حسابرسی داخلی ” و در حوزه رعایت قوانین و مقررات نیز به “واحد تطبیق” و در حوزه نظارت و ارزیابی بر ریسکهای عملیاتی در سطح شعب و عملیات بانک به “واحد مدیریت ریسک” منتقل شده است.
در دهه اخیر با ورود مفاهیم راهبری شرکتی، در بخش کنترل داخلی و حسابرسی داخلی در بانکهای کشور اتفاقی که افتاده است این است که به جای حرکت از کارکرد بازرسی به کارکرد حسابرسی داخلی در بانک ها واحدهای حسابرسی داخلی کوچکی با توجه به الزامات بانک مرکزی و سازمان بورس و اوراق بهادار در کنار واحدهای بازرسی ایجاد شده است که این نیز موجب چالش جدیدی برای خود مدیریت ارشد، حسابرسان داخلی و بازرسان بانک ها و نیز نهادهای نطارتی از دیدگاه تفاوت و شباهت کارکردها و نحوه ساختار و غیره شده است.
موارد فوق در مجموع چالش هایی هستند که مدیریت ارشد بانک های کشور در امر نظارت در بانک به طور متداول با آن مواجه بوده و به دلیل آنکه بخش نظارت در بانک های کشور متناسب با تغییرات جدید در بانک ها رشد نکرده است و رویکرد مدیریت در اکثر بانک ها با توجه به مفهوم سنتی و از طریق واحدهای بازرسی و در برخی از بانک ها از طریق حسابرسی داخلی است با توجه به اتفاقات و اختلاس و تقلبهایی در سال های اخیر بانک های کشور با آن مواجه هستند گویای شکاف عظیم بین تغییرات در بانک ها و عدم استقرار یک نظام نظارتی اثربخش و یکپارچه در بانک ها است.
در پایان الزامی است بانک های کشور نسبت به استقرار یک نظام نظارتی نوین در بانک ها با توجه به چارچوبها و استانداردهای راهبری شرکتی، کنترلهای داخلی و مدیریت ریسک در راستای پاسخگویی نیاز مدیریت ارشد بانک ها و جلوگیری از منافع سرمایه گذاران و پاسخگویی به مراجع نظارتی مانند بانک مرکزی اقدام کنند.
ایبنا