تحول دیجیتال را چه می‌نامیم؟

تحول دیجیتال تعاریف بسیار گسترده و متنوعی دارد و این مسئله نگرانی بسیاری ایجاد می‌کند. مسئله‌ای که تعریف واضحی در دنیا ندارد قطعاً بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها در آن حوزه غلط است و به سمت شکست می‌روند؛ اما آیا اینکه تعریف واضح و مشخصی برای تحول دیجیتال وجود ندارد دلیل بر این است که وارد آن نشویم و آن را موضوع کم اهمیتی در نظر بگیریم؟

اساساً تحول دیجیتال را چه می‌نامیم؟ ما در کشورمان سابقة طویلی در درک نصفه و نیمه مفاهیم و سرمایه‌گذاری روی آنها و به نتیجه نرسیدن داریم. مفاهیمی که وارد کشورمان می‌شوند غالباً نصف و نیمه درک می‌شوند؛ امروز چند درصد از پایانامه‌هایی که انجام می‌شود دردی از مشکلات کشور را برطرف می‌کنند؟ یا چند درصد از مقاله‌هایی که در دانشگاه‌ها ارائه می‌شود مشکلی از مشکلات کشور را حل می‌کند؟

ما مفاهیم را نصف و نیمه درک می‌کنیم به همین دلیل در تولید علم در دنیا رتبة هشتم را داریم؛ اما در تولید تکنولوژی در رتبة 120 هم نیستیم و قطر و عربستان از ما جلوتر هستند؛ چرا؟ چون ما مفاهیم را درست درک نمی‌کنیم مثلاً معتقدیم حتماً باید در دانشگاه مقاله ارائه دهیم؛ اما آیا هدف ما فقط ارائة مقاله است؟

تعاریف تحول دیجیتال

تحول دیجیتال تعاریف بسیار گسترده و متنوعی دارد و این مسئله نگرانی بسیاری ایجاد می‌کند. مسئله‌ای که تعریف واضحی در دنیا ندارد قطعاً بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها در آن حوزه غلط است و به سمت شکست می‌روند؛ اما آیا اینکه تعریف واضح و مشخصی برای تحول دیجیتال وجود ندارد دلیل بر این است که وارد آن نشویم و آن را موضوع کم اهمیتی در نظر بگیریم؟

ون کارتمن در کتاب دیجیتال ماتریکس اشاره می‌کند که در سازمان‌تان کلمه دیجیتال را از عناوین حذف کنید؛ چون تا سال 2025 باید برای همة واحدهای‌تان عنوان دیجیتال بگذارید؛ به تعبیر دیگر دنیا به سمت دیجیتال شدن حرکت می‌کند.

بلک مورگان تحول دیجیتال را تغییر نگرش تعریف می‌کند. ما در ایران به انتهای زنجیره نگاه می‌کنیم. مثلا بیمة بیست و چهار ساعته ایجاد می‌کنیم و مدعی هستیم که بیمة دیجیتال راه‌اندازی کرده‌ایم؛ اما آیا واقعاً تعریف دیجیتال در دنیا این است؟ قطعاً این‌طور نیست.

مجلة فورس در سال 2019 عوامل شکست 70 درصد سرمایه‌گذاری‌ها در بخش دیجیتال آمریکا را مورد بررسی قرار داده و عوامل شکست را رهبری، فرهنگ و کارکنان عنوان می‌کند و اصلاً صحبتی دربارة نرم‌افزار و تیم نرم‌افزاری نمی‌کند. در واقع این مجله مهم‌ترین مسئلة تحول دیجیتال را مسئلة رهبری می‌داند.

استیکر در کتاب doing digital بیان می‌کند که اگر وارد سازمانی شدید که کمتر از 50 درصد اعضای هیئت مدیرة آن به تحول دیجیتال اعتقاد دارند از آن سازمان خارج شوید؛ چون آن سازمان نمی‌تواند به سمت تحول دیجیتال حرکت کند؛ یعنی مدیر آی‌تی و مدیر تحول دیجیتال به جای اینکه دنبال تولید نرم‌افزار باشد در گام اول باید دنبال قانع کردن مدیران سازمان باشد؛ چون این امر یک امر ضروری برای آن سازمان است.

نقش نیروی انسانی در تحول دیجیتال

مسئلة دوم کارکنان هستند؛ در واقع باید کارکنان را با خود همگام کرد که این کار بسیار دشوار است. در گذشته وقتی بانک‌ها از حالت دستی به کامپیوتری تبدیل شدند بسیاری از کارمندان بانک نگران بودند و در برابر این تحول مقاومت می‌کردند برای اینکه می‌ترسیدند شغل‌شان را از دست بدهند.

امروز هم در مسئلة تحول دیجیتال این ترس میان کارکنان وجود دارد. در واقع کارمندی که 25 سال سابقة کار دارد نگران است که این مسئله را یاد بگیرد؛ بنابراین در این قضیه سنگ‌اندازی می‌کند؛ بنابراین تا زمانی که فرهنگ سازمانی تغییر نکند تحول دیجیتال اتفاق نمی‌افتد.

بانک گلدن ساکس، سومین بانک بزرگ آمریکاست و سه عضو از پنج عضو هیئت مدیرة این بانک در زمینة تحول دیجیتال فعالیت می‌کنند؛ چون مدیران بالادست باید موافق تغییرات در زمینة تحول دیجیتال باشند. یک‌سوم از 36 هزار کارمندی که در بانک گلدن ساکس کار می‌کنند مهندس کامپیوتر هستند نه اینکه سافت‌وب بنویسند؛ بلکه با این تغییرات موافق‌اند.

اگر بخواهیم با تمام تفاسیری که بیان شد یک تعریف از تحول دیجیتال ارائه دهیم، باید گفت؛ عصر دیجیتال و دیجیتال به دو بخش تقسیم می‌شود؛ بخش اول، دات‌کام‌ها هستند که در کشور ما در حال پیاده‌سازی هستند؛ مثل بانکداری 7 در 24 یا بیمه 7 در 24 یا سایت‌هایی که بیمه می‌فروشند همة اینها نشان می‌دهند که ما وارد عصر الکترونیکی شده‌ایم؛ در واقع مشتریان می‌توانند بدون حضور در شرکت بیمه یا بانک به صورت آنلاین خدمات مورد نیاز خود را دریافت کنند.

اما تحول دیجیتال معنای دیگری هم دارد کلمة تحول از زیر و رو شدن می‌آید تفاوت دیجیتال با الکترونیک در داده است؛ داده زوال‌ناپذیر است در واقع زمانی سازمان شما دیجیتال است یا در صورتی سایت شما دیجیتال است که بتوانید به کارمند خود ری‌کامنت بدهید و بر مبنای اطلاعاتی که از کاربرتان دریافت می‌کنید و بر مبنای تکنولوژی‌های جدید از بلاک‌چین و کلود و IOT استفاده کنید و محصول‌محور خود را به مشتری‌محور تبدیل کنید.

به تعبیر دیگر وقتی شما وارد بانک می‌شوید نظری که کاربر به شما می‌دهد باید با نظر ایشان متفاوت باشد در واقع کاربری که پشت باجه نشسته است باید بر اساس دیتایی که از مشتری دارد بداند که پیشنهاد وام بدهد یا پیشنهاد گذاشتن پول در سپرده بدهد؛ چون می‌تواند بر اساس دیتایی که در اختیار دارد نیاز مشتری را پیش‌بینی کند.

جمع‌بندی

معضلی که در بانک و بیمه وجود دارد این است که مدیران بانک و بیمه فضا را بسته نگه می‌دارند؛ مثلاً وقتی فردی قصد دارد عضو هیئت مدیره یک شرکت بیمه شود حتمأ باید 10 سال سابقة بیمه‌ای داشته باشد یا قصد دارد عضو هیئت مدیرة بانک شود حتماً باید 10 سال سابقة بانکی داشته باشد اما آیا در دنیا هم این‌گونه است؟ نه این‌طور نیست امروز همة رشته‌ها به صورت فرارشته‌ای عمل می‌کنند و برای اینکه به آنچه دنیا به آن رسیده است، برسیم باید راه را برای بقیه باز کنیم.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

22  −  21  =