رونمایی از آتش نشان ارزی در ایران
محل دفن وامها شناسایی شد
بانک مرکزی باید دو کار بزرگ انجام دهد: اول، مدیریت انتظارات تورمی و دوم اینکه اجازه ندهد ناترازی بانکها از طریق خلق پول تامین مالی شود.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،فرهاد نیلی اقتصاددان به بیان نقطه نظرات خود درباره بهبود کارایی و اثربخشی نظام بانکی در دولت چهاردهم پرداخت: مسئولیتهای بانک مرکزی در چهار حوزه تورم، اعتبار، ارز و ناترازی تعریف می شود. بانک مرکزی برای رسیدن به موفقیت باید «قاعده بازی» را تغییر دهد وگرنه با تغییر بازیکن گرهی از کار فروبسته خود باز نمیکند.
آتش نشان ارزی کیست؟
در حال حاضر فشار مقامات سیاسی به بانک مرکزی عملاً این نهاد را از سیاستگذار پولی به آتشنشان ارزی تبدیل کرده و تمام توان آن را گرفته است.
تمام اهتمام و توجه رئیسکل بانک مرکزی معطوف به نرخ ارز میشود؛ همیشه هم بدهکار دستگاههای مصرفکننده است.
بانک به شرکتهای بزرگ زیانده وام میدهد و پول وام در این شرکتها دفن میشود و برنمیگردد که بانک بتواند دوباره به بقیه شرکتها وام بدهد.
چند بار دادستانی بهزعم خودش تلاش کرده به بانک مرکزی کمک کند و او را مامور کرده است که این مطالبات را وصول کند. اما چگونه؟
معمولاً این شرکتها در مقابل بدهی خود به بانک یکسری زمین و املاک معرفی میکنند تا بانک این زمینها را بفروشد، سهم خودش را بردارد و بقیه را به شرکت بدهد.
اما مسئله این است که این املاک فروش نمیرود. بانکها که نمیتوانستند پولشان را وصول کنند، حالا باید بروند زمین بدهکار را هم بفروشند.
بانک یا آژانس ملکی
بانک تبدیل به آژانس معاملات ملکی میشود که اگر هم بتواند زمین را بفروشد باید پول نقدش را به خود مالک بدهد و بقیهاش میشود طلب بانک.
جالب این است که بانک مرکزی زورش به بزرگها، یعنی آن تراستیهایی که ارزهای اصلی دستشان است و ارزشان را وارد چرخه مرکز مبادله نمیکنند، نمیرسد.
در نتیجه فشار مضاعفی روی صادرکنندههای کوچک وارد میشود که کمتر از چند میلیون دلار صادرات دارند.
بانک مرکزی دوپینگ کند
بانک مرکزی باید بتواند با دوپینگ زور خودش را زیاد کند تا بتواند تراستیها را بهخط کند و ارز آنها را بچرخاند.
در عین حال همزمان بتواند این لابی را در داخل کشور انجام دهد که بخشی از محتوای دلار ۶۰ هزار تومانی به دلیل محدودیتهای موجود در تامین مالی و ناشی از FATF و تحریم است.
یک پارادایم بسیار ضروری و مهم این است که نظام دیپلماسی کشور باید در خدمت نظام مالی و تجاری کشور باشد نه برعکس.
یعنی دستور کار وزیر خارجه و نظام دیپلماسی مالی ما باید این باشد که فشار را کم کنند تا بانک مرکزی بتواند با قواعد جدید بازی سیاست ارزی را تعیین کند.
این دو کار بزرگ
امید میرود بانک مرکزی دو کار بزرگ در حوزه تورم انجام دهد؛ اول، مدیریت انتظارات تورمی است. دوم اینکه اجازه ندهد ناترازی بانکها از طریق خلق پول تامین مالی شود.
حالا نکته جالب این است که اگر بانک مرکزی بتواند ظرف سه ماه اول، با کنترل انتظارات تورمی و ناترازی بانکها گل بزند، اعتباری برای دولت چهاردهم حاصل میشود که با آن اعتبار میتواند کارهای بزرگتری انجام دهد.
اگر بانک مرکزی بتواند در حد پنج واحد درصد (که بسیار عدد بزرگی است) تورم را کاهش دهد و نگه دارد، اعتبار و شهرتی کسب میکند که میتواند بر پایه آن بیثباتیهای بزرگتر را کنترل و مدیریت کند.
منبع: تجارت فردا