اتکا به نفت اصلیترین دلیل الگوی ناصحیح مصرف در ایران است
ایبنا – رئیس مرکز ملی بهرهوری گفت: اقتصاد متکی به نفت منشاء حقیقی رویههای نامناسب مصرف و تولید در کشور است.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک محسن میرزایی در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: تا زمانی که قدرت و منفعت مردم از جایی به جز کسب و کار آنها تامین و تضمین میشود نمیتوان امیدوار بود ارزشی برای منابع انرژی قایل باشند.
وی ادامه داد: بر اساس آخرین امار رسمی ارائه شده در کشور به ازای معادل هر بشکه انرژی 219 دلار ارزش ایجاد میشود، این در حالیست که متوسط جهانی این رقم معادل 668 دلار و در اتحادیه اروپا یک هزار و 316 دلار است بنابراین مصرف انرژی در کشور ما یک مصرف مسرفانه است.
وی در پاسخ به این سوال که چرا مصرف در کشور ما اینگونه است و آیا این مهمترین مساله مصرف ماست؟، گفت: مشکل مصرف مشکل مردم و جامعه نیست؛ مشکل مجموعه ساختارهایی است که طی سالها به اشتباه در جامعه به وجود امده است و جریان دارد که نتیجه آن مصرف نامناسب در کشور ماست.
* منابع فراوان موجود در کشور را شناسایی نکردهایم
میرزایی با بیان این که اولین و مهمترین مساله در مصرف این نکته است که اصولا چه برداشتی از انرژی و منبع انرژی در کشور داریم، تاکید کرد: چیزهایی را منبع میدانیم و استفاده میکنیم و چیزهایی را منبع نمیدانیم و استفاده ای از آن نداریم؛ بنابراین شاید آن منابعی که مورد استفاده نیستند خیلی موثر تر از آن منابعی باشند که بد استفاده میکنیم.
وی همچنین گفت: برخی اوقات روش مصرف ما اشتباه است و مقدار زیادی از انرژی های به دست آمده در شبکه توزیع و در نتیجه اشتباهات متعدد در برنامه ریزیها از بین میرود.
وی با اشاره به انرژی های نو در حوزه مادی و فیزیکی و طبیعی و در حوزه منابع انسانی تاکید کرد: اینکه موتور محرک اقتصاد یک جامعه چیست فوق العاده مهم است، یک جامعه توجه و تکیه اش روی چه بعدی است؟ آیا تاکید روی منابع طبیعی و اغلب تمام شدنی است یا روی منابع انسانی؟ آیا مساله جامعه نهادههاست یا کیفیت بهره گیری از نهاده ها؟
* توسعه پایدار منوط به اتکاء به بهرهوری است
رئیس مرکز ملی بهره وری اشاره کرد: نگاه مبتنی بر توسعه در جوامع مختلف در قالب دو رویکرد امکان پذیر است یکی از اینها نگاهش به نهاده هاست که تلاش می کند نهاده های بیشتری را به خدمت بگیرد حال چه نهاده های انسانی و چه طبیعی و از طریق سرمایه گذاری بیشتر سعی میکند که به توسعه برسد.
وی رویکرد دوم را بهرهگیری از ظرفیتهای موجود به منظور دستیابی به توسعه عنوان و اذعان کرد: رویکردی که در جامعه ما پذیرفته شده و در برنامه چهارم و پیش نویس برنامه پنجم بر آن تاکید شده رویکرد ترکیبی است، به این معنا که دو سوم توجه روی نهادهها و یک سوم روی بهره وری و استفاده مناسب تر از امکانات و ظرفیت های موجود است.
وی تاکید کرد: هر چقدر در یک اقتصاد سهم بهره وری در الگوی رشد سهم بالاتری باشد آن رشد پایدار تر است و آن الگو بهینه تر است.
* رویکرد الگوی مصرف بهینه توجه به منابع انسانی است
وی با بیان این نکته که، تاکید برخی جوامع بر استفاده از منبع انسانی است و برخی دیگر توجه خود را تنها به منابع طبیعی معطوف کرده اند، گفت: هر چقدر یک جامعه از الگوی متکی به منابع طبیعی به سمت الگوی متکی به منابع انسانی حرکت کند باز الگوی مصرف بهینهتری خواهد داشت.
وی با بیان اینکه هم اکنون تا 80 درصد سهم تولید ثروت بعضی کشورها از طریق منابع انسانی ایجاد میشود، این رقم را در کشور ما در حدود 34 درصد دانست و تاکید کرد: این مساله رویهای را در کشور ایجاد میکند که رو ی مصرف سوخت ،آب و برق و حتی تولید تاثیر میگذارد و روی روابط دولت و ملت و بنگاهها تاثیر میگذارد.
* اقتصاد متکی به نفت، عامل اصلی الگوی ناصحیح مصرف در ایران است
میرزایی با تاکید بر اینکه در اقتصادی که اتکای آن بر منابع نفتی است دستیابی به یک مصرف بهینه با چالش جدی مواجه میشود، افزود: وقتی که اتکای یک جامعه به کسب و کار خودش باشد برای تامین هزینه هاش کسب و کار اصالت و موضوعیت پیدا میکند و در شرایطی که تامین هزینه های جامعه به روشی سادهتر و از طریق نفت باشد، بنابر این کسب و کار اهمیت خودش را از دست داده و رانت گسترش پیدا میکند.
وی خاطر نشان کرد: در واقع زمانی که جامعه به موفقیت خودش نیازی نداشته باشد افراد برای به دست آوردن منابع قدرت رقیب هم خواهند شد و این امر باعث بیاعتبار شدن منابع کار و تلاش جامعه میشود.
* ایجاد تنوع در منابع تولید؛ اولین گام در اصلاح الگوی مصرف
وی افزود: اولین عرصه مورد بررسی این است که در جامعه بیشتر از چه منابعی استفاده میکنیم منابع فیزیکی یا منابع انسانی، در واقع از اینجا باید تغییر کنیم و آغاز بحث اصلاح الگوی مصرف اینجاست.
میرزایی افزود: یک نوع ساختارهای متکی به اقتصاد حاصل از نفت شکل گرفته است که تاثیراتش در همه سطوح جامعه مشاهده میشود حال اگر بخواهیم با همه عوارضش مقابله کنیم شاید امکان پذیر نباشد،بنابراین تمرکز باید روی این باشد که این مساله را به طور ریشه ای حل کنیم.
وی در پاسخ به این سوال که: آیا میتوان گفت بخشی از مصرف نادرست در کشور به دلیل ارزش کم سوخت، فرهنگ غلط و نا آگاهی مردم از روند به دست آوردن انرژی در کشور است؟ گفت: این فرهنگ باز هم معلول همان ساختار هاست. در واقع این نوع اقتصاد، فرهنگی را ایجاد میکند که یک فرهنگ مسرفانه است چرا که وجود اقتصادمتکی به نفت باعث شده است مردم احساس نکنند که بد مصرف میکنند.
وی در توضیح این مطلب گفت: ممکن است یک بیمار درد خود را با یک مسکن قوی ساکت کند در صورتی که اگر این مسکن نباشد ناچار خواهد بود به دنبال درمان باشد و خود را به صورت ریشه ای معالجه کند، بنابراین تا زمانی که درآمد حاصل از نفت جامعه را بی حس کرده است مردم این درد را حس نمی کنند که مصرف آنها چه صدمه ای به خود آنها میزند.
* اثر سیاستهای قیمتی، مقطعی است
میرزایی همچنین در خصوص حرکت هایی مثل سهمیه بندی سوخت، هدفمند کردن یارانه ها و بالا بردن قیمت انرژی گفت: این نوع سیاست ها مقطعی است و در صورتی که همچنان بر بستر اقتصاد نفتی صورت بگیرد نمیتواند اثر بخش باشد؛ بلکه برای گرفتن نتیجه باید از ابزار های انسانی و رقابتی استفاده شود که یکی از این روشها رقابتی کردن قیمت تولید است.
وی خاطرنشان کرد: در حال حاضر بنگاههای ما تحت تاثیر این اقتصاد، سود را مستقل از کیفیت جستجو میکنند در حالی که اگر این فضای حمایتی نباشد کارخانجات به این نتیجه میرسند که برای ادامه حیات باید کیفیت خود را افزایش داده و قیمت خود را مناسبتر کنند.
میرزایی در پاسخ به این سوال که، چرا خصوصی سازی علی رغم اینکه از طرف مردم و دولت پذیرفته شده به نتیجه ای نرسیده است؟ گفت: اصلی ترین دلیل این است که در اقتصاد متکی به یک منبع، خصوصی سازی به شکل واقعی و اساسی پا نخواهد گرفت و تنها شکل ظاهری آن را خواهد داشت.
وی در ادامه بیان کرد: یکی از سیاست هایی که برای حل این مشکل پیشنهاد میکنیم رقابتی شدن قیمت تولید است. اگر در تمام تولیدات ما قیمت قابل مقایسه باشد با قیمت های جهانی فناوری ها بهبود پیدا میکنند، تکنولوژی ها توسعه می یابند، مهارت منبع انسانی افزایش می یابد و عرصه تولید رشد می کند.
وی در پایان گفت: در مجموع ما در موضوع مصرف باید حساسیتمان روی این باشد اولا که چقدر روی منابعمان شناخت داریم و چقدر این منابع را اولویت بندی کردیم، ثانیا روی چه منابعی متمرکز هستیم و ثالثا آیا هدف گذاری و بعد از آن برنامه ریزی درستی برای مصرف این منابع صورت گرفته است.