دستی به اسکناس‌ها بکشید

هرچه پیش می‌رویم، مصادره مفاخر فرهنگی و تاریخی ایران توسط کشورهای همسایه سرعت بیشتری به خود می‌گیرد و این کشورها سراغ یک به یک نشانه‌های تاریخی مورد تحسین ایران رفته و آنها را به شکلی باورنکردنی حتی ثبت جهانی می‌کنند و در نهایت مسئولان چند مصاحبه تند و تیز می‌کنند اما سوای این نطق‌های بی‌حاصل، راه حل مقابله با چنین اقداماتی چیست؟

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،به نقل از تابناک ابتدا «ابوعلی سینا» و «شیخ علی همدونی» بودندکه تاجیک‌ها چهره‌هایشان را به عنوان مفاخر ملی‌شان بر روی اسکناس‌های 10 و 20 سومونی‌شان درج کرده و به جهان صادرش کردند، سپس نوبت به آذربایجانی‌ها رسید که همان حداقل قرابت فرهنگی تاجیک‌ها را به لحاظ زبانی نداشتند اما به سادگی «تار» را به نام خود ثبت کرده و بر روی پول‌هایش نقشش کردند و چون تحرک جدی از سوی ایران ندیدند، جسارت به خرج داده و این بار «نظامی» را به واسطه آنکه در آذربایجان دفن است، بر روی اسکانس‌هایشان به عنوان نماد ملی درج کردند؛ هرچند درباره اصالت تصویر سوم، تشکیک شده و ظاهراً بانک مرکزی آذربایجان در این باره اطلاعیه صادر کرده است.
جالب اینکه نظامی گنجوی سروده‌های ترکی بسیار بسیار اندکی دارد و ظاهراً پس از اقدام اخیر آذربایجانی‌ها، کتیبه‌های مشتمل بر اشعار پارسی این شاعر بزرگ از اطراف مقبره‌اش جمع آوری شده تا اشخاص فاقد اطلاع از اقدام آذربایجان، متوجه کلاهبرداری و سرقت مفاخر ایرانی نشوند و احتمالاً با جایگزینی همان چند شعر ترکی که در اصالت شان نیز محل تشکیک است، لابد قرار است چندی دیگر نظامی نیز به عنوان مفاخر فرهنگی آذربایجان ثبت ملی و جهانی آن کشور در یونسکو شود! حتی اگر این اتفاق نیز رخ ندهد، این سلسله وقایع تلنگر سنگینی است که باید جدی اش گرفت.

دانشگاه
نظامی، بوعلی سینا و تار بر روی اسکناس‌های آذربایجان و تاجیکستان
در این میان طبیعتاً ضرورتی ندارد درباره بدیهیاتی نظیر اینکه نظامی یک شاعر ایرانی است، سخن به میان آورد اما درباره رویکرد مقابله‌ای برابر آنچه رخ داده و قطعاً سراغ دیگر مفاخر ایرانی -به ویژه آنهایی که در ایران بزرگ (ایران در قلمرو تاریخی اش)- مدفون هستند نیز خواهند رفت، می‌بایست در پی تدبیر بود. در واقع به جای آنکه درباره بدیهیات سخن به میان آورد و در آخر افسوس خورد که چه بر سر فرهنگ مملکت می‌آید، ضرورت ایجاب می‌کند راهکار عملی تغییر این وضعیت را پیش آورد.
هرچند می‌توان در این زمینه بزرگداشت‌های مفاخر و هفته های فرهنگی را در کشور خودمان و دیگر کشورها گرفت و همچنین در پی ثبت حجم عظیم این شخصیت‌ها در حافظه تاریخی یونسکو بود اما مهم‌ترین رویکردهای عملی در این زمینه، همان رویکردی است که این کشورها در پیش گرفته‌اند و باید بر روی آثاری از ایران که به طور مستمر در گرداگرد جهان گردش دارند و نماینده ایران محسوب می‌شوند، نام یا تصویر این مفاخر را درج کرد که طبیعتاً اسکناس‌ها و مسکوکات است که واقعاً تغییر پشت برخی از آنها هیچ ثلمه‌ای نیز به کشور وارد نمی‌کند.
به عنوان مثال سردر دانشگاه تهران ربودنی نیست و هیچ کشوری نیز در پی تصاحبش بر نمی‌‌آید و یا جهاد سازندگی مسئله‌ای نیست که قابل سرقت باشد و در این زمینه تنها سعدی است که مورد لطف واقع شده و پشت اسکناس ده هزار تومانی، تصویرش درج شده است. این در حالی است که برخی طرح‌های اسکناس نیز قابلیت افزایش محتوی دارند و از من باب مثال، در پشت اسکناس پنج هزارتومانی و در قلب نقشه ایران، زمینه به تصویر کشیدن چهره چند تن از مفاخر ایران فراهم است، بدون آنکه حتی طرح کنونی دستخوش تغییر شود.
ظاهراً در این زمینه نمی‌توان رویکرد موثرتر از این را در پیش گرفت و تا دستی به اسکناس‌های ایرانی که در تمامی نقاط جهان در گردش هستند، نکشید، نمی‌توان امید داشت که دیگران دستی به طرح اسکناس‌هایشان نکشند و آن چهره‌هایی که به آنها فخر می‌فروشیم را به نام خود سند نزنند. فراموش نکنیم، ملتی که پیشینه‌اش به تاراج رفته و مفاخری ندارد، هویتش به سادگی قابل تغییر است و چنین نشود که خیلی دیر یادمان بیافتد چه از دست داده‌ایم و شبیه ماجرای پرچم رخ ندهد که پس از دهه‌های متمادی دربیابیم این نماد ملی می‌بایست در نقاط مختلف کشور برافراشته باشد و سپس در پی نصب میله پرچم در نقاط مختلف جهان برآییم.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  ⁄  4  =  1